محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840413222
فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن )
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن ) م.رحمتی2nd November 2008, 06:21 PMپیش از آن که به موضوع « فرهنگ گفت و شنود» بپردازم، نخست ناچارم نظری به مقوله «فرهنگ» بیندازم و تعریفی از آن ارائه دهم. یکی از مشکلاتی که زبان های غیر علمی و از جمله زبان پارسی دارند، کم دقتی و ناتوانی آن ها در تعریف مفاهیم پیچیده علمی است. مثلاً در همین حوزه مورد بحث، مفهوم مقوله فرهنگ، معمولاً با مفاهیم نزدیک دیگری مانند « شعور»،« آگاهی»،«دانایی»،«معرفت»، «خودآگاهی»،« خودشناسی»،« اطلاعات عمومی»،« شعور اجتماعی»،« تربیت اجتماعی»،« اخلاق و خوش اخلاقی»، « خوش برخوردی»، « آداب معاشرت» و چندین مفهوم دیگر اشتباه و همسان گرفته می شود و مرزهای دقیق هر یک از این مقولات و مفاهیم با دیگری مخدوش و درهم ریخته می شود، و از روی بی دقتی هر یک از این ها به جای « فرهنگ» به کار گرفته می شود.اما این ها، هر یک، خود، یک عنصر فرهنگی می باشد و فرهنگ دارای عناصر گوناگون و مختلف است. بنابراین قبل از آن که به قلمرو خاص بحث خویش وارد شوم و به آن بپردازم، لازم می دانم که نخست نگاهی کلی، گذرا و اجمالی به مهم ترین عرصه ها و حوزه های مقوله پیچیده « فرهنگ» بیندازم و از برخی از آن ها تعریفی ارائه دهم. دانش- یکی از اصلی ترین عناصر فرهنگی، دانش است و دانایی. دانش های مختلف از جمله مکالمه های مهم انسان با جهانند که در حوزه های مختلف طبیعی( شامل طبیعت بی جان، و طبیعت جاندار)، اجتماعی(علوم انسانی و اجتماعی) و معرفتی صورت می گیرند. علوم را به دسته های مختلف تقسیم و طبقه بندی می کنند که در اینجا وارد بحث آن نمی شوم و فقط این را می گویم که هر دانشی، فرایندی است که از نادانسته ها به سوی دانسته ها حرکت می کند و این حرکتی است پیچیده و بغرنج و اغلب مارپیچ وار و دارای رفت و برگشت ها و دندانه های مختلف. این فرایند از محفوظات به سوی معلومات جریان می یابد. محفوظات از ابزار های ابتدایی کسب معلومات است و کسب دانش فرایند پیچیده ای است که از محفوظات شروع می شود و انباشته تمرکز یافته آن پژوهنده دانش را آماده عبور از مراحل چندگانه پویش، کاوش، پژوهش، یابش، پرورش، پردازش، آزمایش، و دیگر مراحل می سازد و این فرایند در امتداد نامتناهی خویش به سوی دانش می گراید و مجانب وار به آن میل می کند. تحقیق، تبیین، تدقیق، تفسیر، تحلیل و تنقید از عناصر و فاکتور های چنین فرایندی هستند و در این مسیر بی پایان، انبوه فرضیه ها، نظریه ها، نهادها، قضایا و گزاره ها، اصول موضوعه یا متعارفی، استدلال ها، استنتاج ها، و امثال آن به صورت متراکم، منسجم، متشکل، و سازمان یافته، فراهم می شود و در هم تنیده و بافته و با هم ترکیب و هماهنگ می گردد ، و در کل، دانش و معلومات را شکل می دهد، و این دانش همراه با مکمل خویش – منطق – از فاکتورهای مهم فرهنگ است، اما خود فرهنگ نیست. پس با این حساب فرهنگ چیست و چگونه باید تعریف شود؟ آیا فرهنگ محفوظات انباشته شده یا عصاره محفوظات است؟ نه. چون عصاره هر چیز از جنس خود آن چیز است و بخشی از آن ( گیرم که بخش اصلی، متمرکز و گوهرین آن باشد)، و دارای خصوصیت های کلی آن چیز است. پس عصاره محفوظات هم، فشرده و افشره آن است و افشره محفوظات، فرهنگ نیست. حتی معلومات ( دانش) و افشره آن نیز به خودی خود فرهنگ نمی باشد، هر چند که از اجزای مهم و از سازوکار های قابل توجه آن است. معلومات، معرفت و دانش از اجزا و عناصر مهم فرهنگ می باشد و این ها یکی از شکل های مکالمه انسان با جهان هستی است که به زبان خاصی صورت می گیرد. اما انسان مکالمات دیگری نیز با جهان هستی دارد که به زبان های دیگری صورت می گیرد و هر یک از این ها نیز از عناصر دیگر فرهنگ به شمار می روند. هنر یکی دیگر از اجزای فرهنگ است و در اینجا انسان با زبان خاصی( دیالوگ تصویری و تخیلی) با جهان هستی در بخش های چهار گانه آن ( طبیعت، انسان، اجتماع و تفکر) وارد گفت و گو می شود و دستور زبان این مکالمه خاص، زیبایی شناسی و زیبایی پردازی است و مقولات آن ، زشت و زیبا، پست و والا، بد و نیک، تراژیک و کمیک و مانند این ها می باشد. در این مکالمه انسان برداشت زیبایی شناختی خود را از جهان هستی و اجزای آن در چهارچوب موازین خاصی که مکتب ها و سبک های هنری مشخص می کنند، و به صورت ترکیب ویژه ای از دو وجه ادراکی و عاطفی کنش و واکنش، می آفریند، و در این آفرینندگی بخش خاصی از درونیات خود را به شکلی خاص بازسازی و بازپردازی می کند و و برون( یا فرا) می افکند و بر تاریکی های روان خویش پرتو می افشاند، و با این کنش و واکنش خلاقانه خویش اجزا و روابط خاصی از هستی را باز می آفریند. فلسفه نیز به عنوان یکی از عرصه های اصلی شناخت و معرفت( علم تبیین و تفسیر عام ترین قوانین هستی و روش شناسی- نه به مفهوم متدولوژی، بلکه به مفهوم دانش قوانین عام حرکت در جهان عین و ذهن- جهان برون و درون انسان)، در کنار اخلاق، حقوق و قضاوت، سیاست، آرمان و آیین( اعم از دینی و غیر دینی) از دیگر اجزا و عناصر فرهنگ می باشند که هر یک نیاز به تعریف و مرز بندی جداگانه دارند و برای خارج نشدن از چهارچوب بحث، فعلاً به هیچ یک از این ها نمی پردازم. آداب و رسوم و سنن نیز از عناصر مهم فرهنگ، به خصوص، فرهنگ عامه، هستند. و هم چنین سازمان ها، موسسات و نهادهای اجتماعی- فرهنگی، و کارکردهای خاص آن ها، مانند رسم ها، میثاق ها، آداب، تشریفات، شعائر، مناسک، اخلاق، قوانین و مقررات اجتماعی- فرهنگی از دیگر عناصر فرهنگ به شمار می روند. ساختار تولید اجتماعی و بازتولید اجتماعی، ساختار توزیع اجتماعی ، ساختارهای فرهنگی و زیرساختارها و روساختارهای آن نیز از عناصر اصلی فرهنگ مادی محسوب می شوند. حال با معرفی مهم ترین عناصر و مولفه های فرهنگ، بار دیگر پرسش پیشین خود را تکرار می کنم: فرهنگ چیست؟ پس از آشنایی با اجزا و عناصر فرهنگ، اینک هنگام آن فرا رسیده که فرهنگ را تعریف کنم. در اینجا نخست دو تعریف کلاسیک از فرهنگ بیان می کنم، و کمی درباره آن ها توضیح می دهم، سپس، یک تعریف شخصی نیز از فرهنگ بیان می کنم، آن گاه تعریف شخصی خویش را تشریح می کنم. تعریف نخست- مجموعه عناصر عینی و ذهنی که در سازمان های اجتماعی جریان می یابد و از نسلی به نسلی منتقل می شود « میراث فرهنگی» یا به اختصار « فرهنگ» نامیده می شود. هر فرهنگی مرکب از اجزا و ویژگی های فرهنگی فراوانی است که با یکدیگر در هم می آمیزند و واحدهای بزرگتری به نام « مجموعه فرهنگی» می آفرینند. تعریف دوم- مجموعه روش ها، منش ها و ارزش های یک اجتماع معین که متضمن نظام اقتصادی – اجتماعی، ساختار سیاسی، عرصه های شعور اجتماعی و همه قلمرو های ذهنی و عینی، و ارتباطات فردی و اجتماعی می باشد و از طریق الگوها و قالب های معینی، بستگی ها و رابطه های متقابل میان اجزای حود را پدید می آورد « فرهنگ» نامیده می شود. مطابق با هر یک از این تعریف های نزدیک به هم، می توان « فرهنگ» را به دو بخش زیر تقسیم کرد: یک – فرهنگ مادی که شامل زیر ساخت های اجتماعی و پایه های عینی آن، مثل ساختار تولیدی، قشر بندی اجتماعی، سطح رشد و تکامل اجتماعی، سازمان های اجتماعی و امثال آن است. دو- فرهنگ معنوی که شامل روساخت های اجتماعی و عرصه های ذهنی است. بستگی های متقابل اجتماعی اقتضا می کند که در هر فرهنگی، ویژگی های فرهنگی و مجموعه های فرهنگی، در عین جدایی، گونه ای تناسب و تشکل داشته باشد و شکل بندی های خاصی به نام « انگاره های فرهنگی» یا «مدل های فرهنگی» به وجود آورند. علم شناخت فرهنگ را « فرهنگ شناسی» می نامند. در این دانش، درباره ارزش های فرهنگی، ویژگی های فرهنگی، انتقال فرهنگی، هنجار های فرهنگی، فرایندهای فرهنگی، آموزش فرهنگی، حفاظت فرهنگی، جذب فرهنگی، تعرض فرهنگی، و از این گونه مقوله ها بحث می شود. دانش فرهنگ شناسی چند دانش وابسته به خود نیز دارد که در زیر مجموعه آن قرار می گیرد و مهم ترین آن ها عبارتند از : پویایی شناسی فرهنگی- روان شناسی فرهنگی- انسان شناسی فرهنگی و ... حال، پس از آشنایی با تعریف های شناخته شده و کلاسیک فرهنگ، زمان آن رسیده که تعریف شخصی خود را از فرهنگ ارائه دهم. تعریف من در حقیقت مکمل تعریف های پیشین است و در آن ضمن پذیرش نعریف های فبلی، بر دو جنبه «جهت» و «هدف» در فرهنگ( جهت گیری فرهنگی و هدف یابی فرهنگی) تاکید شده و این جنبه ها برجسته شده است. فرهنگ مجموعه ای ارگانیک( دارای اندام ها و پیکره های با هم ترکیب شده و سازه های مکمل)، پویا و دارای برهم کنش های متقابلی از فاکتورها و عناصر عینی و ذهنی گوناگون است که به انسان این قابلیت و توانمندی را می دهد که هستی را در کل یکپارچه آن به عنوان یک مجموعه مرکب، و زندگی انسانی را به عنوان زیر مجموعه ای از آن درک کند و بر روابط، مناسبات، نظم ها، نظام ها و قانونمندی های درونی- بینابینی- بیرونی این مجموعه کلی و زیر مجموعه های گوناگون و متنوع آن ادراک و اشراف یابد، و بر اساس این ادراک و اشراف، جایگاه خاص وفردی خود را در کل هستی و اجزای اصلی آن( طبیعت، انسان، جامعه، و تفکر) دریابد و بر اساس این دریافت، مناسبات و روابط خود زا با این مجموعه و زیر مجموعه های گوناگون آن در همه حوزه های اصلی وفرعی اش تنظیم و بهینه سازی کند، و به این ترتیب با زیر مجموعه های هستی و کل هستی در هماهنگی تکامل یابنده قرار بگیرد و با دگرگون کردن خود و جهان، هماهنگی های منطقی تر و عقلایی تر و انسانی تر بین خود و جهان هستی پدید آورد . در این تعریف به چند جنبه مهم فرهنگ توجه و تاکید شده است که عبارتند از: یک - شناخت زیر مجموعه های هستی و کل مجموعه. دو- درک روابط و مناسبات و نظام های درونی و بیرونی و بینابینی آن. سه - تشخیص جایگاه خود در آن زیر مجموعه ها و کل مجموعه. چهار- تنظیم و بهینه سازی مناسبات و روابط خود با زیر مجموعه های هستی. انطباق این تعریف از فرهنگ و کاربرد آن در هر یک از زیر مجموعه های حیات انسانی – اجتماعی، فرهنگ خاص آن زیر مجموعه را تعریف می کند : از فرهنگ شهر نشینی، فرهنگ مصرف، فرهنگ رانندگی، فرهنگ آپارتمان نشینی گرفته تا فرهنگ سیاسی، فرهنگ حقوقی، فرهنگ اخلاقی، فرهنگ معاشرت و روابط اجتماعی، و فرهنگ هنری. از فرهنگ همزیستی مسالمت آمیز اجتماعی گرفته تا فرهنگ همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت. از فرهنگ صلح گرفته تا فرهنگ جنگ. از فرهنگ دوستی گرفته تا فرهنگ دشمنی. در هر یک از این عرصه ها فرهنگ خاص آن عرصه به طور خلاصه عبارت است از شناخت محدوده و حوزه آن عرصه و مناسبات و روابط درونی، بینابینی و بیرونی ، قوانین، نظام ها و نظم هایش، درک جایگاه حقیقی خود در آن عرصه و مناسباتش. تنظیم و بهینه سازی روابط خود با آن عرصه، به منظور رسیدن به هماهنگی و همگرایی تکامل یابنده و دگرگون ساز در جهت هر چه انسانی تر، منطقی تر، هماهنگ تر، همگراتر، متعادل تر، و متعالی تر زیستن و عمل کردن در آن عرصه. عرصه گفت و شنود نیز به عنوان یکی از عرصه های زندگی اجتماعی و روابط اجتماهی دارای فرهنگ ویژه خویش است که از انطباق و کاربرد مفهوم عامه فرهنگ بر این عرصه خاص تعریف می شود و دارای ابزارها، سازوکارها، فاکتورها، و مکانیسم های ویژه خویش است. برای آشنایی با این فرهنگ، نخست باید محدوده این عرصه و مناسبات، روابط، قوانین و نظام های درونی آن را شناخت و تبیین کرد. عرصه گفت و شنود، عرصه تبادل افکار، نظرات، عقاید، اندیشه ها، ایده ها و آرمان های گوناگون است و هم چنین عرصه تبادل احساسات و تجربیات شخصی و به اشتراک گذاشتن آن ها با دیگران به منظور رسیدن به سطح بالاتری از فهم متقابل و حسن تفاهم، همدلی، اعتماد، همگرایی، و همانند این ها است، و هم چنین عرصه رسیدن به زبان مشترک با دیگران به منظور همزیستی مسالمت آمیز در اجتماع و ایجاد پیوند های روانی و فکری قوی تر و عمیق تر، در جهت برقراری هماهنگی و یگانگی معنوی در جوامع بشری است. همچنین عرصه گفت و شنود عرصه ای برای فهمیدن بیشتر و بهتر و ژرف تر خویش و نزدیک تر شدن به حقیقت است، عرصه اصلاح نقص های نظرات، عرصه وسعت دادن به معلومات، عرصه به دست آوردن دیدی کامل تر از مسائل، و عرصه یادگیری است. در این عرصه بیشتر باید بکوشیم که یاد گیرنده باشیم تا یاد دهنده. این عرصه، عرصه نقد است و قضاوت. عرصه سنجش است و داوری. عرصه سنجش عیار گفته ها و نظرها و عقیده هاست، عرصه تبادل دانش و دانسته ها به منظور تکمیل معلومات و معرفت شخصی است. برای این که گفت و شنود به اهداف گفته شده برسد باید دارای مشخصه هایی باشد که مهم ترین آن شناخت موضوع مورد گفت و شنود و شرکت کنندگان در آن است. باید بدانیم که جایگاه ما در بحث کجاست؟ چقدر در باره موضوع بحث می دانیم؟ آیا شناخت کافی و وافی از آن داریم؟ و طرف مقابل ما در بحث کیست؟ با چه زبانی بهتر می شود با او به تفاهم رسید؟ زبان مشترک ما با او کدام است؟ مهم ترین خصوصیات روحی و شاخص ترین مختصات اخلاقی و رفتاری او چیست؟ و مانند این ها... یکی از قوانین طلایی عرصه گفت و شنود، این کلام حکیمانه بزرگمهر حکیم است که « همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز به دنیا نیامده اند». و قانون دیگر: « با دیگران طوری صحبت و رفتار کن که دوست داری با تو آن گونه صحبت و رفتار کنند.» وقانون دیگر: « همیشه با دیگران طوری صحبت کن که انگار دانش آموزی هستی که داری با معلم داناتر از خود صحبت می کنی.» و قانون دیگر:« بیشتر بکوش تا از دیگران بیاموزی، به جای آن که بخواهی به آن ها آموزش بدهی.» و قانون دیگر:« هیچ وقت حرف خودت را حرف آخر و وحی منزل، و خودت را عقل کل و فصل الخطاب معرفت نپندار.» برای آن که گفت و شنود به اهداف خود برسد باید مشخصاتی داشته باشد که چند تا از اصلی ترین آن ها عبارتند از: باید دوستانه باشد، محترمانه باشد، مودبانه باشد، با متانت و وقار و با لحنی صمیمی و مهربان باشد. باید منصفانه و بی طرفانه باشد. باید متواضعانه باشد. باید همراه با شهامت پذیرش خطاها و توانایی تصحیح اشتباه ها باشد. باید از این خصوصیات منفی که مخل رسیدن به اهداف گفت و شنود است دوری کند: تمسخر آمیز بودن- توهین آمیز بودن- تحقیرآمیز بودن- تحکم آمیز بودن- همراه با تهمت و افترا و ناسزا و دشنام بودن- هتاکانه بودن- دارای لحن تند و گزنده بودن و ... گفت و شنود نباید لحن بازخواست و بازجویی داشته باشد. نباید در آن مچ گیری کرد. نباید تا طرف مقابل ایرادی به نظر ما گرفت، فوراً سعی کنیم که مقابله به مثل کنیم و بگردیم تا ایرادی به نظر او بیابیم و بگیریم. نباید تلافی جویانه باشد. نباید عصبی و با لحنی تند باشد. نباید همراه با مخالف خوانی و رد و انکار باشد. دنبال رد و ابطال نباشیم، دنبال نقد و اصلاح باشیم. رد گرایی، انکار گرایی و ابطال گرایی از آسیب رسان ترین آفات گفت و شنود و مخل تفاهم و همدلی است. گفت و شنود نباید تنگ نظرانه، سخت گیرانه و متعصبانه باشد. نباید حرف خود را حجت و حرف اول و آخر بپنداریم. دنبال تعریف جامع و مانع نباشیم، بلکه دنبال نزدیک تر شدن به حقیقت باشیم و برای این که به حقیقت نزدیک تر شویم، باید از نظر اخلاقی تهذیب یافته، وارسته، آزاده، تعالی یافته و صاحب فضیلت های اخلاقی باشیم و دیدی جستجوگر، پژوهنده، کاوشگر، پوینده و تشنه درک عمیق تر داشته باشیم. باید رهنورد کوره راه های دشوار و صعب العبور و پر پیچ و خم و بی پایان حقیقت باشبم، راهی که پر است از بی راهه ها و بن بست ها و کجراهه ها، نه مدعی رسیدن به غایت حقیقت. حقیقت گرا باشیم نه مدعی کشف حقیقت و مالک مطلق حقیقت، آن گونه مالکی که گویا حقیقت ملک طلق اوست... مونولوگ و دیالوگ دو شیوه متفاوت« گفت و شنود» و ابراز نظر و عقیده است. مونولوگ شیوه تک گویی است، یعنی همه امکانات ابراز نظر فقط در اختیار یک نفر، یک گروه، یک حزب، یک گرایش فکری، یک ایدئولوژی و یک عقیده و نظر باشد و طرف مقابل امکان ابراز نظر نداشته باشد. در حکومت ها و ساختارهای استبدادی، دیکتاتوری و توتالیتر، قدرت حاکمه مطلقه است و فقط اوست که حق ابراز عقیده دارد و سخنگو است و دیگران فاقد اجازه و امکان پاسخگویی و ابراز نظر هستند و فقط باید شنونده باشند و تصدیق کنند، و اگر هم حرف مخالفت امیز و نقادانه ای دارند باید با ترس و لرز و به صورت درگوشی بزنند و به روش های زیر زمینی و مخفیانه افکار و عقاید خود را بپراکنند و هر آن در انتظار مجازات و محرومیت، به دلیل نشر عقاید خویش باشند دیالوگ یکی از ابزار ها و هدف های دموکراسی است و در این شیوه ابراز نظر، هر کس مجاز و آزاد است که افکار و نظرات و عقاید خود را چه موافق دیگران و چه مخالف، در چهارچوب مشخصی، و در حوزه تعریف شده ای بیان کند، صدای دیگران را بشنود و به آن ها پاسخ دهد. هر چه این حق از محتوای غنی تر و ژرف تر و حقیقی تر و کامل تری برخوردار باشد، دموکراسی حقیقی تر و کامل تر است. در حکومت های لیبرالیستی اگر چه به ظاهر و از نظر شکلی و قانونی حق سخن گویی و ابراز نظر برای همگان پذیرفته شده است، ولیکن امکانات گروه های خاصی از نظر مادی، فنی، معنوی، معنوی، چنان گسترده و امکانات طرف مقابل چنان محدود است که در عمل طرف مقابل با آن که محدودیدتی برای ابراز نظر ، ظاهراً، ندارد، ولی نمی تواند صدای خود را به گوش کسی برساند و در حقیقت انحصار های اطلاع رسانی و ارتباطات، چنان قدرتمند هستند که در مقابل آن ها نظر مقابل و مخالف بازتاب و پژواک لازم را نمی یابد. اما دیالوگ، خود، شیوه های گوناگونی داردکه هر کس آزاد است بنا به سلیقه و تشخیص خود، هر شکل آن را که می خواهد و مناسب می داند، انتخاب کند. دیالوگ الزاماً به شکل مناظره رودررو و پرسش و پاسخ دو طرفه نیست، الزاماً به مفهوم گفت و شنود بی واسطه و پاسخگویی مستقیم نیست، اگر چه این ها نیز شکل هایی از دیالوگ هستند. امروزه می بینیم که حتی در مناظره های زنده و میز گرد های بحث رودررو، در همه جای دنیا، هر طرف حرف خود را می زند و نظر خود را توضیح می دهد و فقط از طریق برگزار کننده و مجری مناظره یا میز گرد، با دیگران در ارتباط قرار می گیرد، البته گاه نیز می بینیم که طرف های بحث، رو در رو و بی واسطه با هم به مناظره و تبادل نظر می پردازند، یا مناظره جنبه مصاحبه و مباحثه پیدا می کند. به این ترتیب گوهر دیالوگ یعنی آزادانه حرف های دیگران را شنیدن یا نشنیدن، پذیرفتن یا نپذیرفتن، و آزادانه و به هر شکل دلخواه، به آن جواب دادن یا ندادن. دیالوگ یعنی هر کس در گزینش شکل مباحثه آزاد باشد و بنا به سلیقه و تشخیص خود شکل مناسب و دلخواهش را انتخاب کند. منبع :atefrad.org pareparvaz517th April 2009, 09:37 PMپيش از صحبت كردن فكر كنيد چند بار برایتان اتفاق افتاده که حرفی بزنید و بعد متوجه شده باشید که فرد یا افراد مقابل به درستی متوجه منظور شما نشده اند و مخالف میلتان عمل کرده اند؟ تا کنون برایتان اتفاق افتاده که در یک کنفرانس و یا انجمن سخنرانی کرده باشید، اما پس از اتمام مراسم آرزو کنید که ای کاش ارائه بهتری از خود به نمایش گذاشته بودید و مفهوم را به شیوه بهتری بیان می نمودید؟ در این مقاله قصد نداریم به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید در حین یک مکالمه خونسردی خودتان را حفظ کرده و عصبانی نشوید، البته این مسئله به نوبه خود یک امر مهم در ارتباط با دیگران محسوب می شود! اما مي خواهيم در این مقاله به شما آموزش دهیم که در حین صحبت کردن چگونه می توانید تاثیر بیشتری بر روی اطرافیان خود بگذارید و آنها را بهتر متوجه منظور خود کنید. چقدر احتمال دارد که پیش از صحبت کردن چند لحظه صبر کرده و فکر کنید؟ بیشتر ما در لحظه ای که شروع به صحبت کردن می کنیم فقط به چیزی که میخواهیم به آن برسیم فکر می کنیم و بعد هم دهانمان را باز می کنیم و حرف می زنیم. اگر احساس میکنید که جزء این افراد هستید، باید بدانید که در گروه اکثریت قرار دارید؛ اما در عین حال باید توجه داشته باشید که اگر حتی برای چند لحظه به سایر عوامل دخیل در مکالمات روزمره خود دقت کنید، به تاثیر گذاری بیشتری در افراد مقابل خواهید رسید. امری که می تواند به شما کمک کند تا تاثیر خود را بهبود بخشیده و ناکامی را تا میزان زیادی کاهش دهید، این است که بدانید: "مصداق ارتباط، پاسخی است که از طرف مقابل دریافت می کنید." ارقام متداول نشان دهنده این امر هستند که وقتی ارتباط رودررویی با طرف مقابل داریم، تنها 70% از کل پیام ما با لغات و زبان کلامی به شخص مقابل منتقل می شوند و ما بقی تاثیر از روی حرکات بدن و تن صدای شما انتقال می یابند. هر چند لغات به نوبه خود سهم کوچکی را به خود اختصاص داده اند، و باید با سایر المان ها همخوانی داشته باشند تا بتوانند معنای واقعی را به طرف مقابل انتقال دهند، اما به هر حال یکی از موارد ضروری در ارتباطات به شمار می روند. واقعاً عجیب است؛ چرا که ما آموزش های کافی برای نحوه صحیح برقراری ارتباط را نمی بینیم و اصلاً متوجه نيستيم که تنها صحبت کردن مهم نیست و گوش دادن نیز یکی از فاکتورهای ضروری در مکالمات محسوب می شود. در دنیای بزرگسالان اکثر راههای برقراری ارتباط به ارتباط لفظی ختم می شود. کمی به گذشته و دوران تحصیل خود فکر کنید، ببینید که چقدر وقت صرف یادگیری خواندن و نوشتن کرده اید؟ هر چند در حال حاضر میزان باسوادی در کل جهان پیشرفت چشمگیری داشته، اما باید توجه داشت که در طول این دوران هیچ گونه آموزش خاصی در مورد نحوه برقراری ارتباط صحیح، به دانش آموزان داده نمی شود. زمانیکه ارتباط رودرویی را با دیگران داریم برای اینکه بتوانیم بالاترین تاثیر را برروی آنها بگذاریم چه مخاطب ما یک فرد باشد چه اشخاص زیادی باشند بهتر است کمی صبر کنیم و به چند مسئله جزئی دقت کنیم. اولین چیزی که باید پیش از هر چیز به آن توجه کنید این است که ببینید مخاطبتان چه کسی است. زمانیکه ما پیام های ارتباطی را "دریافت" می کنیم، این ارتباط از "فیلتر"های مختلفی می گذرد تا به ما برسد. این فیلتر ها می توانند شامل موارد زیر باشند: * حالت روحی فردی ما و احساساتی که داریم * نظر ما نسبت به فرستنده پ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 739]
صفحات پیشنهادی
فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن )
View Full Version : فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن ) م.رحمتی2nd November 2008, 06:21 PMپیش از آن که به موضوع « فرهنگ گفت و شنود» بپردازم، نخست ناچارم ...
View Full Version : فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن ) م.رحمتی2nd November 2008, 06:21 PMپیش از آن که به موضوع « فرهنگ گفت و شنود» بپردازم، نخست ناچارم ...
عناوین اخبارفوتبالی
عناوین اخبارفوتبالی middot; فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن ) middot; آرمانگرایی مطالب پیشین یک سوال در باره Counter Strike Source Farsi middot; عکس های ...
عناوین اخبارفوتبالی middot; فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن ) middot; آرمانگرایی مطالب پیشین یک سوال در باره Counter Strike Source Farsi middot; عکس های ...
علاقه به دانستن زبان حیوانات
علاقه به دانستن زبان حیواناتمرد جوانی نزد حضرت موسی ( ع ) آمد و گفت : ای موسی من می خواهم زبان حیوانات را بیاموزم و از گفت و شنود حیوانات عبرت بگیرم . ... آن همه نيازهاي خارجيها به دانستن درباره تاريخ و فرهنگ تمدن ما تلاش و فعاليت داشته ... هوا تاريك ... باد به آستین کسی کردن کسی را به کاری تحریک کردن (شیر کردن) باد به پشت .
علاقه به دانستن زبان حیواناتمرد جوانی نزد حضرت موسی ( ع ) آمد و گفت : ای موسی من می خواهم زبان حیوانات را بیاموزم و از گفت و شنود حیوانات عبرت بگیرم . ... آن همه نيازهاي خارجيها به دانستن درباره تاريخ و فرهنگ تمدن ما تلاش و فعاليت داشته ... هوا تاريك ... باد به آستین کسی کردن کسی را به کاری تحریک کردن (شیر کردن) باد به پشت .
چیزهایی که باید دربارهی فرهنگ بدانید
فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن ) رحمتی2nd November 2008, 06:21 PMپیش از آن که به موضوع « فرهنگ گفت و شنود» بپردازم، ... پس با این حساب فرهنگ چیست و ...
فرهنگ گفت و شنود ( صحبت كردن ) رحمتی2nd November 2008, 06:21 PMپیش از آن که به موضوع « فرهنگ گفت و شنود» بپردازم، ... پس با این حساب فرهنگ چیست و ...
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت دوم)
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت دوم)-گفت و شنود صميمانه ... صدر اسلام آشنايي داشته باشد، پيدا کردن الگو مشکل نيست، و الگو هم کم نيست. ..... اشکال دوم- که آن هم به اين اشکال کاملا مرتبط است - کمبود فضاي معنوي و فرهنگي در .
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت دوم)-گفت و شنود صميمانه ... صدر اسلام آشنايي داشته باشد، پيدا کردن الگو مشکل نيست، و الگو هم کم نيست. ..... اشکال دوم- که آن هم به اين اشکال کاملا مرتبط است - کمبود فضاي معنوي و فرهنگي در .
گفت و شنود با عوامل سازنده مستند دفاع مقدس سكوتي كه پس از ...
گفت و شنود با عوامل سازنده مستند دفاع مقدس سكوتي كه پس از بيست سال ... ها و متوليان فرهنگي رفته است كه چرا آن گونه كه بايد از اين دفاع هشت ساله، سخني نمي گويند ... مرحله بعد از آن shot list كردن آن ها بود. shot list كردن به اين معنا كه محتواي نوارها، ... ها و شخصيت هايي كه در آن تصاوير حضور داشته و صحبت كرده اند، پياده و فهرست مي شد.
گفت و شنود با عوامل سازنده مستند دفاع مقدس سكوتي كه پس از بيست سال ... ها و متوليان فرهنگي رفته است كه چرا آن گونه كه بايد از اين دفاع هشت ساله، سخني نمي گويند ... مرحله بعد از آن shot list كردن آن ها بود. shot list كردن به اين معنا كه محتواي نوارها، ... ها و شخصيت هايي كه در آن تصاوير حضور داشته و صحبت كرده اند، پياده و فهرست مي شد.
مراقب باش، می شنود
صحبت با كودكان براى رشد آنها اهمیت حیاتى داشته و انجام هر چه زودتر آن نتایج بهترى به ... جنین شش ماهه انسان قادر به تشخیص صداى انسان است گفت وگو كردن با جنین، قصه .... این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو ...
صحبت با كودكان براى رشد آنها اهمیت حیاتى داشته و انجام هر چه زودتر آن نتایج بهترى به ... جنین شش ماهه انسان قادر به تشخیص صداى انسان است گفت وگو كردن با جنین، قصه .... این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو ...
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت اول)
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت اول)-گفت و شنود ... جوان از خوراک لذت مي برد، از حرف زدن لذت مي برد، از توي آيينه نگاه کردن لذت مي برد، از ... که تا آن جايي که مي توانيم، جوانان را از دايره ي نفوذ فرهنگي رژيم بيرون بکشيم.
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت اول)-گفت و شنود ... جوان از خوراک لذت مي برد، از حرف زدن لذت مي برد، از توي آيينه نگاه کردن لذت مي برد، از ... که تا آن جايي که مي توانيم، جوانان را از دايره ي نفوذ فرهنگي رژيم بيرون بکشيم.
«شهيد دستغيب در آئينه اسناد ساواك» در گفت و شنود شاهد ياران ...
«شهيد دستغيب در آئينه اسناد ساواك» در گفت و شنود شاهد ياران با اكبر ... احادیث و روایات: امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است. .... يك روز ايشان درباره حرام بودن صداي زن صحبت كرد و حرفهايش آن قدر شيرين بود كه توي قلبم ... يكي دو هفته بعد از انقلاب فرهنگي، من پشت سر ايشان در نماز جمعه ايستاده بودم و ...
«شهيد دستغيب در آئينه اسناد ساواك» در گفت و شنود شاهد ياران با اكبر ... احادیث و روایات: امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است. .... يك روز ايشان درباره حرام بودن صداي زن صحبت كرد و حرفهايش آن قدر شيرين بود كه توي قلبم ... يكي دو هفته بعد از انقلاب فرهنگي، من پشت سر ايشان در نماز جمعه ايستاده بودم و ...
«شهيد دستغيب در قامت پدر» در گفت و شنود شاهد ياران با سيد ...
«شهيد دستغيب در قامت پدر» در گفت و شنود شاهد ياران با سيد بهاءالدين ... در اين راه با يكي از استادان تاريخ كه صحبت كردم، ايشان گفت اگر بخواهي با بچههاي كارشناسي ... كردند و از اين لباس بيرون نيامدند، يك عده هم كه مجبور شدند، مشغول كارهاي فرهنگي شدند. .... آن موقع هنوز خط ها اين قدر پر رنگ نبودند و همان بحث پدري كردن هم مطرح بود.
«شهيد دستغيب در قامت پدر» در گفت و شنود شاهد ياران با سيد بهاءالدين ... در اين راه با يكي از استادان تاريخ كه صحبت كردم، ايشان گفت اگر بخواهي با بچههاي كارشناسي ... كردند و از اين لباس بيرون نيامدند، يك عده هم كه مجبور شدند، مشغول كارهاي فرهنگي شدند. .... آن موقع هنوز خط ها اين قدر پر رنگ نبودند و همان بحث پدري كردن هم مطرح بود.
-
گوناگون
پربازدیدترینها