محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829841734
شهیدی که وصیت کرد روی سنگ قبرش فقط بنویسند؛ «بسیجی شهید»
واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: تنها خواهشی که دارم این است: اگر جنازه من به نی ریز آمد، او را به اطراف مسجد جامع کبیر ببرید تا شاید بخاطر مسجد، خداوند گناهان این حقیر را ببخشد.به گزارش جهان به نقل از شیرازه، محمدحسین در 20 خردادماه سال1344 در شهرستان نی ریز در خانواده ای متدین قدم به عرصه وجود گذاشت. او در زادگاهش دوران تحصیل خود را از دبستان فرهنگ اسلامی آغاز کرد و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مصطفی خمینی و دوره متوسطه را در هنرستان خدمات شهید نواب صفوی گذراند. زمانی که مبارزات انقلاب را در اوج خود دید با آنکه کم سن و سال بود بر علیه رژیم با آگاهی عمیق از مفاسد و جنایات آن در تظاهرات و راهپیمائی ها شرکت می کرد به طوری که در یکی از این تظاهراتها توسط مأموران رژیم مورد ضرب و شتم قرار می گرفت . پس از پیروزی انقلاب در سپاه پاسداران مشغول به فعالیت شد و به امر امام (ره) و به منظور دفاع از اسلام و وطن اسلامی عازم جبهه گردید . به نوشته نبض نی ریز، خانواده محمدحسین می گویند: قبل از عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تعصب و مردانگی او باعث شد که بارها به ستاد اعزام به جبهه مراجعه و درخواست اعزام به مناطق نبرد کند. لکن به خاطر کمی سن، مسئولین ستاد اعزام، از رفتن ایشان ممانعت کردند. در نهایت با تغییر تاریخ تولد خود در شناسنامه، موفق شد به جبهه برود. وی در مناطق عملیاتی کردستان، عملیات فتح المبین، آزادسازی بستان، والفجر مقدماتی، خیبر، بدر، منطقه زبیدات، شکست حصرآبادان و عملیات والفجر ۸ حضور داشت. همرزمان وی از خصوصیات شخصی و روحی اش چنین می گویند: محمدحسین، بی ریا و شب زنده دار بود. در کنار سنگر رزم، برای خود قبری را حفر کرده بود و هر شب، بعد از اینکه همه به خواب می رفتند، درون آن قبر می رفت و تا صبح به نماز و ذکر خدا مشغول می شد. حتی یکبار در حال نماز عقرب پیشانی اش را گزیده و ایشان متوجه نشده بود. در عملیات بدر، ترکش خمپاره بدن نحیف او را مجروح می کند، بلافاصله نیروهای امدادی او را به بیمارستان مشهد منتقل می کنند. بعد از مدتی به هوش می آید و خود را بر روی تخت بیمارستان می بیند. با ترفندی خاص، از بیمارستان فرار می کند و با بدن آسیب دیده از موج انفجار و ترکش، خود را به اهواز می رساند و به جمع رزمندگان می پیوندد. خانواده محمد حسین که اردیبهشت سال 61 فرزند برومند خود محمدرضا و پس از آن حبیب را در 27 بهمن ماه سال 64را تقدیم انقلاب کرده بودند، چیزی نگذشت که سومین فرزند خانواده محمد حسین یک هفته بعد از شهادت حبیب (5 بهمن ماه 1364 ) در عملیات والفجر 8 به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهید محمد حسین کردگاری در وصیت نامه خود چنین می نویسد: «....ای خدا! من شرمم می آید که رهبرم و مولایم امام حسین(ع) با آن مظلومیت وآن همه مصیبت جان بدهد و من که غلام اویم، درهوای خنک و غرق در دنیا در بستر راحت جان بدهم. خدایا! سری [را] که قرار نباشد در راه دوست فدا شود همان به که به سنگ ندامت کوبیده شود و جسمی که در راه دوست تکه تکه نشود، همان به که زیر خاک پشیمان پوشانده گردد. خدایا! حرف زیاد دارم، اما اینک مجالش نیست. اما شما ای مردم قهرمان! ای امت رسول الله! ای شیعیان علی(ع)! ای رهروان امام حسین(ع)! ای عاشقان صاحب الزمان(عج)! بدانید که امروز روزی است که اسماعیل گونه باید به قربانگاه شهادت رفت. امروز که پس از گذشت سالیان از زیر یوغ استعمار بیرون آمده ایم؛ می بینیم که ابر ظلمتها بار دیگر دست به دست هم داده اند و برای نابود کردن انقلاب نقشه کشیده اند و می خواهند ما را به دام بیندازند و اسلام را نابود کنند. ولی نه، اسلام از بین نمی رود، چون از زمان خلقت انسان بوده، تا زمان ظهور امام مهدی(عج) خواهد بود و الی یوم القیامه. همین اسلامی که امروزه گروه گروه از جوانان را به سوی قربانگاه حق می کشاند و من هم می روم تا به ندای امامم لبیک گویم. چرا که هر دردی طبیبی دارد و طبیب درد روح، خداست و مطب او جبهه است. مرا این گونه مادرم ساخته که حر باشم و در راه اسلام فدا کنم جان را، در راه هدف امام، زیرا امام عزیزمان می فرماید: «ما باید در راه اسلام فدا شویم». اسلامی که درخشش خون می خواهد و این خون جوانان است که برای آن ریزان است، خونی که رنگ آن، رنگ بهشت و در زیر آن کلید بهشت نهفته است. .... من می روم تا همانگونه که سرور، شهید بهشتی مظلوم گفت: «بهشت را به بها می دهند، نه به بهانه». می دانم که شهادت انتخابی است آگاهانه که هر فرد مسلمان برای رسیدن به آن باید مبارزه کند. از مبارزه که بین ظالم و مظلوم است، گریزی نیست مبارزه ای که در یک سر مظلوم با شکمی گرسنه، ولی ایمانی قوی و در یک سو ظالم با همه نظام پیچیده و شکم سیر، ولی تهی از ایمان. ما می جنگیم و چیزی برای از دست دادن نداریم، کشته می شویم و به شهادت می رسیم. خدایا! ما جز رضای تو هدفی نداریم، تو شایسته پرستش و عبادت هستی و جز راه تو راه دیگری نخواهیم گزید. خدایا! ما در این مبارزات پی گیر به تو، توکل و از تو، پیروزی و مدد می خواهیم و شهادت را پیشه می کنیم. تو ای گرگ! آمریکا، اطمینان داریم که از بین خواهی رفت و امام روحی له الفدا می گفت: «کسی که می گوید دعا کنید که ما شهید بشویم دیگر نمی ترسد، از اینکه آمریکا نیرو بفرستد تا آنها را شهید و به شهادت برسانند». امروز روز پیکار است و در کربلای ایران امروز، روز عملکرد آن شعارهایی است که در کوچه های شهر و کشورمان سردادیم و خلاصه امروز، روز فدا شدن هزاران، هزار جوان مثل علی اکبر است. امروز، روز قطع شدن دست و پای ابوالفضل ها است. بعد از این شهادت ها، روز اسارت زینب هاست. من آگاهانه رفتم زیرا خدا به من آگاهی داد تا چنین روزی را با چشم حقیقت ببینم. من بسیجی هستم و به بسیجی بودن خود افتخار می کنم. چرا که بسیج اردوگاه حسین(ع) است، علی اکبرها پرورش می دهد و قاسم ها را به کربلا می رساند .... پس من به شما برادران بسیجی سفارش می کنم که [قدر] خودتان را بدانید که نزد حسین زهرا(ع) خیلی مقرب هستید. خدایا! شکرت که ما را به این راه داشتی تا خدمتی ناچیز در برابر نعمتهای بی پایانت انجام دهیم. بسیار دقت کنید برادران که غرور در قلبتان راه نیابد. شیطان شش هزار سال خدا را عبادت کرد، لکن چون تکبر ورزید و مغرور شد، رانده گشت و مردود شد. پس بکوشید که عمل خود را برای خدا خالص کنید و تنها برای او مجاهده کنید و از غرور و نخوت بپرهیزید. بدانیم که این ما نیستم که بر مردم منت گذاشته و به جبهه آمده ایم، بلکه این خداوند است که بر ما منت گذاشته و توفیق جهاد را به ما عطا فرموده است. خدایا! من به عشق زیارت آقا امام حسین(ع) عزم کربلا کرده ام و به سوی جبهه آمده ام بیش از این نمی توانم به عشق زیارت کربلا صبر کنم. به زیارت می روم، زیرا خوب می دانم در این موقعیت [راه] برای زیارت کربلا چیست؟ آن به شهادت رسیدن در راه رضای تو است. ای برادر و خواهر! شما رسالت حسین(ع) بر دوش و پرچم اسلام بر دست، بیائید راهی را که شروع کرده اید، به پایان برسانید. خون پاک و مطهر شهدا شاهد کار و تلاش شماست، یک لحظه سستی، برابر با نابودی شما و اسلام است. برادر و خواهر، اگر خانه ات و شهرت را ویران کردند، دوباره آن را بساز، اگر فرزندت شهید شد دوباره تولید نسل کن، اگر مزرعه ات را آتش زدند، دوباره به زراعت بپرداز و اگر خدای ناخواسته بی رهبر شدی، خودت رهبر شو، اما این پرچم سرخ حسین(ع) را که امانت است محکم نگهدار و مگذار بر زمین بیفتد؛ فریاد بکش و از خدا بخواه تا تو را یاری کند تا انتقام مظلومان و مستضعفین جهان را از مستکبرین بگیری. ای ملت مسلمان! تابع رهبریت باش، نزد خودت حساب کن جز او چه کسی من و شما را از فساد ستم شاهی نجات داد، پس فرمان اش را آویزه گوش کن. شکر خدایی را که از هر نعمتی عزیزتر است، با پیروی از او به جای آور والاّ منتظر باش تا مثل قوم بنی اسرائیل، ذلیل و خوار شوی. از خدا بخواه تا او را برای تو و اسلام حفظ کند. امام را دعا کنید و هرگز از او جدا نشوید که راه شهیدان را تباه می کنید و راه دیگری نروید که به شیطان منتهی می شود. اما وصیتی چند به خانواده ام: پدر و مادر گرامی، ای اسطوره های صبور در برابر مصائب! می دانم که مفقود شدن محمدرضا برای شما درد جانگذاری بود، ولی بعد از رفتن او برای من هم جای ماندن نیست. می دانم که لیاقت شهید شدن را ندارم، ولی گویا یکی به من می گوید باید زندگی را که برایت حیاتی ذلت بار بیش نیست ترک کنی. شما خود می دانید که رفتن به جبهه با من است، اما برگشتن من با خداست، هر چه او بخواهد همان خواهد شد. اگر به فیض شهادت رسیدم ناراحت نباشید، برایم دعا کنید و مرا می بخشید که فرزندی خوب برای شما نبودم. تنها خواهشی که دارم این است: اگر جنازه من به نی ریز آمد، او را به اطراف مسجد جامع کبیر ببرید تا شاید بخاطر مسجد، خداوند گناهان این حقیر را ببخشد. راضی نیستم که بر سنگ قبر من چیزی بنویسید، فقط بنویسید بسیجی شهید....»
پنجشنبه ، ۹مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جهان نیوز]
[مشاهده در: www.jahannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
شهیدی که فقط خدا وارث اوست
غفوریان حالا قرار است از لابه لای یک پرونده و چند برگه و کاغذ دنیای پر رمز و راز یک عروج را گزارش کنم نمی دانم چرا در تمام این سال های خبرنگاری و تمام گزارش هایی که تاکنون نوشته ام گزارش این پرونده و این شهید برایم رنگ و بوی دیگری دارد از همان ابتدا که آقای اکبرزاده کارشناس ابا حضور بسیجیان سنگر وکوچصفهان; نشست بصیرتی در کانون شهید قدس خواه سنگر برگزارشد+تصاویر
به گزارش خبرنگار سرویس بسیج سنگرما صبح امروز شنبه در چهارمین روز از هفته دفاع مقدس نشست بصیرتی با حضور بسیجیان بخش های سنگر وکوچصفهان در کانون فرهنگی تربیتی کانون شهید قدس خواه سنگر برگزار شد سخنران این مراسم محبوبی هادی سیاسی کشوری بوده که در خصوص ادامه مبارزه استکبار وجلوگپیام شهیدی در پی درگذشت حجاج و شهادت جانباز «داوود موسوی»
شنبه ۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۲۶ نماینده ولی فقیه معاون رmیس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پیامی گفت درگذشت جمعی کثیری از حجاج و شهادت جانباز شهید داوود موسوی در حین انجام مناسک حج موجی از تأثر و تألم را برانگیخت و ملت ایران اسلامی دیار شهدا و صلحا و سرزمین دلیر مردان رترویج تفکر ناب حکومتداری دینی مهمترین دغدغه شهید محمدی بود
ترویج تفکر ناب حکومتداری دینی مهمترین دغدغه شهید محمدی بود اراک- ایرنا- برادر شهید علی محمدی گفت ترویج تفکر ناب دینی و الگوی حکومتداری اسلامی که امام خمینی ره آن را بنیان گذاشت مهمترین دغدغه برادر شهیدم بود ابراهیم محمدی روز سه شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود عشق به امام راحشهیدی که در خواب از «حادثه منا» خبر داد! +عکس
تراز مرد روحانى گفت من که از پدر شهید بودن شما خبر نداشتم اسم شهیدتان را هم نمى دانستم شهید شما به خوابم آمد و گفت اسم من عباس فخارنیاست به گزارش تراز روحانى میگه من که از پدر شهید بودن شما خبر نداشتم اسم شهیدتون رو هم نمى دونستم شهید شما به خوابم آمد و گفت اسم من عب«تکه های سنگین سرب» نمایش نگاه انسانی شهید چمران به مخاطب است
قم فردا وزیر ارشاد دولت گذشته به تماشای نمایش تکه های سنگین سرب نشست و آن را اثری توصیف کرد که زندگی خانوادگی و نگاه انسانی شهید چمران را به خوبی نشان داده است به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا سید محمد حسینی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی به تماشای اجرای شب گذشته دوشنبهپخت آش نذری امام حسین (ع) توسط اهالی شهیدیه میبد
هر ساله به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس و به یاد شهدای گرانقدر ۸ سال جنگ تحمیلی در شهیدیه میبد آش نذری امام حسین علیه السلام طبخ می گردد که امسال نیز همزمان با عید قربان این سنت حسنه با همکاری بسیجیان پایگاه بسیج امام جعفر صادق علیه السلام شهیدیه انجام شد حجت الاسلام ارشاد حسیهنرمندان بسیجی با خانواده شهید اسد حضوری دیدار کردند
به گزارش خبرگزاری بسیج از اردبیل دراین دیدار عظیم دشتی رئیس سازمان بسیج هنرمندان استان با تجلیل از صبر ومقاومت خانواده های معظم شهدا گفت شما خانواده های محترم شهدا درس شهادت را از مکتب عاشورا آموختید و به زیبایی هرچه تمامتردر آزمون این درس شرکت کردید وبا رتبه عالی کارنامه قبولی«تکه های سنگین سرب»، تصویری از نگاه انسانی شهید چمران
وزیر ارشاد دولت گذشته به تماشای نمایش تکه های سنگین سرب نشست و آن را اثری توصیف کرد که زندگی خانوادگی و نگاه انسانی شهید چمران را به خوبی نشان داده است به گزارش سراج24 سید محمد حسینی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی به تماشای اجرای شب گذشته دوشنبه این نمایش که برش هایی از زندگشهیدی که هیچ کس را نداشت تا پیکرش را تحویل بگیرد+عکس
حتی کسی را نداشت که پیکرش را تحویل بگیرد رفیقاش می گفتند پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردار حلقوی رسیدیم که به هیچ عنوان نمی شد آنرا قطع کرد چون اگر سیم را قطع می کردیم سیم ها جمع شده و معبر منفجر می شد گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهید رجبعلی غلامی 19 ساله از افغانستان که-
گوناگون
پربازدیدترینها