تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850695349




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاهی به مجموعهٔ شعر «مثل یک درخت» اثر «حامد محقق»


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری تسنیم: حاصل این اشعار هم مانند هایکوی قورباغه، فقط یک تصویر است که شاعر توانسته به خوبی از پس نقاشی کردن آن در ذهن مخاطب بربیاید. همین روش در بیشتر شعرهای این مجموعه استفاده شده است.خبرگزاری تسنیم - سورنا جوکار مثل یک درخت بلاتکلیف مثل یک درخت، اولین مجموعه شعر حامد محقق است که برای گروه سنی نوجوان و با همکاری انتشارات شهرستان ادب در سال 94 منتشر شده است. کتاب در قطع خشتی، دارای 40 صفحه و شامل 19 شعر در قالب نیمایی است. آنچه در ابتدای امر به نظر می رسد و جلب توجه می کند طراحی بسیار زیبا و ظاهر چشم نواز این مجموعه است که نشان از آگاهی ناشر به تاثیر ارتباط دیداری بر جذب مخاطب و احترام به اوست و از نظر بنده قابل تقدیر است. کتاب شامل 19 شعر است که 17 شعر از آن در وزن «فاعلات فاعلات» سروده شده است که از جهتی نشانگر تنبلی عروضی و از سوی دیگر گویای دلبستگی محقق به این وزن آرام و سیال است. البته نمی توان تاثیر آثار درخشانی را که قیصر امین پور در قالب نیمایی در این وزن خلق کرد را بر شاعران نیمایی سرا پس از خود، به طور عام و حامد محقق به طور خاص نادیده گرفت. اما از منظر دیگر نیز می توان این امر را بررسی کرد، شاید بتوان گفت شاعر فقط دنبال بیان تفکرات و نگرش خود بوده و همین باعث شده به حداقل ها از وزن بسنده کند و همین مقدار هم برای آهنگین بودن و خوانش راحت شعر ها که مخاطبشان (دست کم به اصرار شاعر) نوجوانان هستند، پایش به مجموعهٔ مثل یک درخت باز شده. همهٔ شعر ها در قالب نیمایی هستند که به نظر می رسد برای ارتباط با قشر نوجوان نسبت به سایر قالب ها مثل چهارپاره مجالی مناسب تر ایجاد می کند. یک گام جلو تر آنچه تا به حال گفته شد در مورد ظاهر شعر ها بود اما ورود به مفاهیم را با یک سوال آغاز می کنم (شعر نوجوان چگونه شعری است؟) مثل یک درخت به اعتبار نوع نقاشی هایی که همراه دارد و نیز عبارت (شعر نوجوان) که پشت جلد آن درج شده و هچنین حافظهٔ بصری مخاطب، خود را مجموعه شعری برای گروه سنی نوجوان معرفی می کند. حال سوال این است که اصولن شعر نوجوان چگونه شعریست و در بردارندهٔ چه مفاهیم و نگرشی است؟ یک شعر باید دارای چه عناصری باشد تا ما آن را شعر نوجوان بدانیم؟ معیار و مبنای آن را چه کسی مشخص می کند؟ آیا مخاطب نوجوان فقط مجاز به مطالعهٔ شعری است که شاعر آن را به هر دلیلی مخصوص نوجوان نامیده؟ آیا شعر هویت خود را از مخاطب خود می گیرد و ما باید به این سبب که نوجوانان آن را می خوانند بر روی شعر برچسب نوجوان بزنیم؟ به نظر من که با نام گذاری شعر به نام شعر نوجوان (البته تا زمانی که دلیل قانع کننده ای بر تایید آن بیابم) مخالف هستم، حاصل این نوع از برخورد و نام گذاری، تنها ایجاد چهارچوب و محدود کردن شعر و شاعر است. چون وقتی روی کتابی عنوان مخصوص نوجوان یا کودک قید می شود شاعر خود را از داشتن ارتباط با مخاطبین بزرگسال محروم کرده است. هر چند معتقدم همین شعرهای به اصطلاح کودک و نوجوان هم بیشتر توسط بزرگسالان مطالعه می شوند و با توجه به سبک زندگی و محاصره شدن بین اقسام تکنولوژی و جذابیت های آن، نوجوان امروزی علاقهٔ چندانی به مطالعه به طور خاص و خواندن شعر نوجوان به طور اخص ندارد. سوال دیگری که می تواند ذهن را در مورد شعر نوجوان به چالش بکشد این است که این نوع از شعر رافع کدام یک از دغدغه های نوجوان است و به طرح کدام یک از مسائل و مشکلات زندگی او می پردازد و هدف شاعر از تولید آن برای مخاطب نوجوان چیست؟ نوجوان امروز در میان هجمهٔ اطلاعات، فردی با هوش و خود بزرگسال بین است. اگر هم اهل کتاب باشد ترجیح می دهد بیشتر به مطالعهٔ اشعار پسا نیمایی و آثار ادبیات غرب بپردازد تا اینکه مانند هم نسل های من با حفظ کردن «دزد و مرغ فلفلی» یا «حسنی نگو یه دسته گل» وقت بگذراند. چه اینکه نوجوان امروز عمومن با مفهمومی به عنوان شعر نوجوان بیگانه است که دلایل خود را دارد و صحبت از آن در این مجال نمی گنجد. فکر می کنم اگر شعری قرار است به طور خاص برای مخاطب نوجوان سروده شود باید حاوی مسائل آموزشی مخصوص این گروه سنی یا دغدغه های اجتماعی، اخلاقی، مذهبی، عاطفی یا عاشقانهٔ آن ها باشد. در یک کلام دربرگیرندهٔ آن چیزی باشد که نوجوان امروز بسیار جدی به آن می اندیشد که خود جهان بینی و فلسفهٔ زیستمان او را شکل می دهد، نه اینکه یک فرد بزرگسال به نام شاعر مفاهیم ذهنی و تفکرات خود را در سطح نازل، خنثی و کوچک شده ای به نام شعر نوجوان و به دلیل کم سن و سال بودن مخاطبی که احتمالن به نظر شاعر قوهٔ تمیز ندارد به او ارائه دهد، شبیه آنچه که در مورد تولید اسباب بازی رخ می دهد و ماکت کوچک شدهٔ زندگی واقعی بزرگسالان را در قالب وسایل زندگی، ماشین و تفنگ و... با نام اسباب بازی در اختیار کودک می گذارند. برای مثال به این شعر غلامرضا بکتاش از مجموعهٔ «نوجوانی درخت کاج» توجه کنید: کارنامه ام کجاست کارنامهٔ کلاس اولم کارنامه ای که زیر نمره های آن - به جز هنر- مثل صورتم خط قرمز کشیده خورده بود فکر می کنم در کلاس کاردستی سه شنبه ها کارنامهٔ مرا مثل قایقی سبک با خودش آه، آب برده است آب رفته بود و قایقم باز هم سرش به سنگ خورده بود سال ها بعد کارنامه ام پرنده شد فضای این شعر برای نوجوانان و همچنین بزرگسالان بسیار ملموس و عینی است و بیشتر ما نوع واقعی آن را در دوران تحصیل زندگی کرده ایم. درخت برای اثبات خود نیازی به میوه دادن ندارد بیایید با هم نگاهی به شعرهای حامد محقق داشته باشیم تا ببینیم چه مهمی باعث شده شاعر، آن ها را شعر نوجوان بنامد و آیا این نامگذاری با محتوا هماهنگ است یا نه! فکر می کنم بیش از آنچه شعرهای مثل یک درخت بخواهند یا بتوانند خود را شعر نوجوان معرفی کنند طرح ها، نقاشی ها و اصرار مولف است که می خواهد آثارش را در لباس شعر نوجوان به مخاطب بشناساند. در صورتی که خود شعر ها تقریبن خلاف این مدعا را به ذهن می رسانند و ادعایی بر نوجوانانه بودن ندارند. برای اثبات حرفم شما را به خواندن شعر بسیار زیبای «شهر» در صفحهٔ 22 کتاب دعوت می کنم: راه خسته از سفر بار روی دوش را زمین گذاشت شهر آفریده شد حالا این شعر را مقایسه کنید با شعر «مدینهٔ فاضله» از قیصر امین پور که در زیر می خوانید خدا روستا را بشر شهر را ولی شاعران آرمانشهر را آفریدند که در خواب هم خواب آن را ندیدند تقریبن تفکری که حاکم بر هر دو شعر است، از یک فضا نشأ ت می گیرد که حاصل یک نگرش عمیق فلسفی به شهر است. در حالی که شعر محقق با پسوند نوجوان و شعر قیصر به نام بزرگسال سروده شده. ولی هیچ یک مشخصهٔ بارزی بر نوجوان بودن یا بزرگسال نبودن ندارند تا بتوانیم بگوییم با توجه به آن، این شعر مخصوص نوجوان است و آن یکی نیست. یا آن دیگری برای بزرگسال است و این دیگری نیست. همچنین هستند شعرهایی از این مجموعه مانند: زندگی- ص 38 باز هم تمام شد- ص36 می روم- ص 34 یاد تو -ص 30 و تعدادی دیگر... محقق بیشتر دنبال فضا سازی و خلق تصویر در شعر بوده. تلاش می کند تا نقص شعر ها در ایجاد مفاهیم جاری در زندگی نوجوانان را پشت واژه هایی مانند: پدر، چادر نماز، مادر، پدربزرگ و مُهر آفرین... که حامل حس کودکی هستند پنهان کند. تا دست آویزی برای آفرینش یک فضای مناسب برای نوجوانان داشته باشد. مثل آنکه لباس کودکان را بر تن فردی بزرگسال ببینیم و بگوییم چون این شخص لباس بچه ها را پوشیده پس کودک است، متاسفانه شاعر در این زمینه هم توفیق چندانی حاصل نکرده تا جایی که مضامین بسیار خوبی را که در سر داشته قربانی فضا سازی کرده و ازمضامین خود برای ایجاد محتوا و مفهوم بهره نبرده. شاید به همین دلیل است که در اغلب موارد گویی شعر ها نیمه کاره و نا تمام به نظر می رسند. با هم سه شعر از این مجموعه را می خوانیم: 1: آسمان بغض کرده است از میان ابر ها رودهای خشک را نگاه می کند 2: رعد می زند توی گوش آسمان ابر ها کبود می شوند گریهٔ کنند 3: چشمه ای عجول از میان سنگ ها عبور می کند شعرهای خیس ابر را مرور می کند سه شعر که در سه صفحه، جدای از هم، با عنوان های مستقل در مجموعه آمده اند و هر یک مانند نقاش یک تصویر، در ذهن مخاطب عمل کرده اند. حال دوباره این سه شعر را پشت سر هم و بی فاصله به عنوان یک شعر بخوانید. همانطور که می بینید با در کنار هم قرارگرفتن آن ها، گویا یک نمایش سه پرده ای خلق می شود که در اپیزود اول آسمان ابریست، بغض کرده و به رود های خشک خیره است. در اپیزود دوم رعد و برق کشیده ای در گوش آسمان می زند و بغض آسان می ترکد که حاصل آن باران است. در نهایت اپیزود سوم که پردهٔ نهایی نمایش ماست شروع می شود و می بینیم به عنوان پایان بندی: چشمه یا رودی از باران حاصل شده که نتیجهٔ کشیدهٔ رعد، در گوش آسمان است و حالا مشغول مرور و یادآوری ابر بودن خود در اپیزود ابتدایی است. پس دیدیم که شاعر می توانست با کمی دقت از مضمون به مفهوم برسد. پافشاری شاعر بر خلق فضاهای ذهنی و عینی بدون قصد دست یابی به هدفی خاص یا رسیدن به پایان بندی متناسب با گزاره ها و مقدمات، در این مجموعه یادآور هایکوهای ژاپنی است که فقط برای پدیدار کردن یک آن یا لحظه ای ناب به صورت یک تابلو که نام نقاشی ذهنی را بر آن می گذارم شکل می گیرد. به این هایکوی ژاپنی که نام شاعر آن را نمی دانم توجه کنید: آرامش برکه قورباغه ای در آب شیرجه می زند تمام آنچه از این هایکو در ذهن می ماند یک فضای ملموس ذهنیست و شاید نتوان هدفی بیشتر از آن برایش متصور بود حالا بخوانید این شعر را از حامد محقق: شهر یک درخت کوچه ها شاخه های آن درخت چراغ های برق هم شکوفه های روی شاخه بر کسی پوشیده نیست که حاصل این شعر هم مانند هایکوی قورباغه، فقط یک تصویر است که شاعر توانسته به خوبی از پس نقاشی کردن آن در ذهن مخاطب بربیاید. همین روش در بیشتر شعرهای این مجموعه استفاده شده و به لحاظ سیر نگرش می توان گفت برخورد شاعر در آنچه نوشته، بیش و پیش از آنکه از دید یک نوجوان یا برای نوجوان باشد، نگرشی نوصوفیانه و اشراقی را که مبتنی بر حس و شهود می باشد به همراه دارد برای نمونه این دو شعر را بخوانید: 1: خسته از خودم روخانه می شوم می روم می روم می روم... و همجنین این شعر: 2: یک لحظه خندیدن یا که شکوه کوه را دیدن از روی شاخه میوه ای چیدن شاید کمی با آسمان با نور چرخیدن زیبا ترین شعر جهان باشد پُر واضح است فضای حاکم بر این دو شعر شبیه آنچه در ذهن یک نوجوان می گذرد نیست و بیشتر مانند مواردیست که در ادبیات عرفانی ما سابقه دارد تا آنکه شبیه شعری باشند که برای مخاطب کم سن و سال سروده شده است. همین مساله باعث می شود این سوال به ذهن برسد که آیا حامد محقق برای نوجوانان شعر می سراید یا به سبک نوجوانان شعر می سراید؟ گذشته از آنچه بیان شد، در این مجموعه شاعر نخواسته یا نتوانسته به لحاظ فرم و محتوا نوآوری داشته باشد. شعر ها تقریبن خالی از صناعات ادبی هستند و نیز در مقولهٔ زبان نیز خلاقیتی پدیدار نیست. تنها نکتهٔ قابل ذکر، استفاده از ردیف هایی بدون همراهی قافیه است که شاید نتوان به عنوان یک امتیاز زبانی یا ساختاری به آن اعتنا کرد زیرا تاثیر چندانی در متفاوت نمایاندن شعر ها نداشته اند، شاید هم اصلن به چشم نیایند. در کل تمام شعر ها در هر زمینه ای به حداقل ها قناعت کرده اند و در ساده ترین شکل ممکن بر زبان مخاطب جاری خواهند شد. شعر جولانگاه مردم جسور است مساله ای دیگر که در خور بیان است نوعی خود سانسوریست که شاعر بر خود و شعر هایش تحمیل کرده. محقق نه تنها به خطوط قرمز شعر نزدیک نشده، بلکه بسیار آگاهانه تمام راه ها را، حتی برای فکر کردن به آن ها بر خود و شعرش بسته. شاید به همین دلیل است که آنچه بیشتر در شعرش به چشم می آید طبیعت و عناصر طبیعیست و بسامد بسیار زیاد واژه هایی مانند: باد، ابر، آسمان، چشمه و شاخه، در شعر ها نشانگر جهان محدود و و طبیعت گرای شاعر است به طوری که قهرمانان شعر، عمومن عناصر طبیعی و افراد جمادات است. مضمون شعر ها بیشتر حول همین محور می گردند. در شعرهای محقق زیاد با مفاهیم انسانی و زندگی اجتماعی و محیط زیست انسان مواجهه نداریم. به طور خلاصه حضور انسان و به طور کلی انسان نوجوان در شعرهای او بسیار کمرنگ است و ردپایی که از انسان در آن ها می بینیم بسیار کم عمق است. به نظر می رسد همین امر سبب شده تا دغدغه های نوجوان در هر لباسی در این مجموعه به طور حقیقی به چشم نخورد و شاعر نتواسته با انسان نوجوان هم ذات پنداری کند و به جای او و دربارهٔ او صحبت کند. حتی از تمثیل های طبیعت گرای خود، همانند سازی مناسبی برای تطبیق با زندگی انسان ها ارائه نداده. برای مثال محقق می توانست در شعر «شعرهای خیس» مطابقت و مقایسه ای بین چشمهٔ عجول و یک نوجوان عجول ترتیب دهد و نتیجه ای حاصل کند. چیزی شبیه آنچه قیصر در شعر «راز زندگی» انجام داده و در آن از عناصر طبیعی به نفع بیان رفتارهای انسانی و اجتماعی استفاده کرده. برای قیاس آن شعر را از نظر می گذرانیم: غنچه با دل گرفته گفت زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می رسد تو چه فکر می کنی؟ راستی کدام یک درست گفته اند؟ من که فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است معتقدم هیچ خوبی، وجود ندارد مگر اینکه از آن خوب تر نیز هست و هیچ بدی، نیست مگر آنکه از آن بد تر هم وجود داشته باشد و شعر های هیچ کس حتی بزرگان نیز جدای از این قاعده نیستند. اما تمام آنچه بیان شد به این معنی نیست که شعرهای این مجموعه ضعیف و فاقد کیفیت هستند، حال آنکه بی شک از خواندن شعرهای حامد محقق لذت های بسیاری نصیب خواننده خواهد شد، اما نه با عنوان شعر نوجوان، بلکه با نام شعر و جدای از هر گونه برچسب و فقط در جایگاه شعر، و اگر در این مجال فقط به بیان آنچه به نظر ضعف این مجموع بود پرداخته شد، برای پرهیز از اطالهٔ کلام فرض بر این گذاشته شد که شاعر و مخاطب به زیبایی ها و نقاط قوت شعر ها آگاهند. قابل ذکر است نافی تلاش های محقق در راستای سرودن شعر نوجوان در این مجموعه نیستم چنانکه تاثیرات آن در کتاب نیز قابل درک است، اما به نظر من آنقدر به ظهور نرسیده تا بتوان آن را حاکم بر فضای کلی شعر ها دانست و گفت مجموعهٔ شعر «مثل یک درخت» کاملن و به طور اختصاصی برای نوجوانان سروده شده. همچنین بر این عقیده ام که حامد محقق ذهن بسیار فعال و مضمون یابی دارد اما نتوانسته از مواد خامی که در اختیار دارد در راستای تولید کالای ناب که همان شعر نوجوان مد نظر اوست بهره ببرد. شاید بتوان او را با جواهر سازی قیاس کرد که سنگ های قیمتی بسیاری در اختیار دارد، اما برای قیمتی تر کردن آن ها دست به صیقل دادنشان نمی زند. نشست روی تیر برق پرنده ای که تازه از سفر رسیده بود دور و بر درخت خانه اش نبود سورنا جوکار – همدان


پنجشنبه ، ۹مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری تسنیم]
[مشاهده در: www.tasnimnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن