تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته مى‏شود. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820789798




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دلا تا چند از اين صورت پرستي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دلا تا چند از اين صورت پرستي
دلا تا چند از اين صورت پرستيشاعر : عبيد زاکاني قدم بر فرق هستي زن که رستيدلا تا چند از اين صورت پرستيحکايت گفتن بيهوده تا چندغم هر بوده و نابوده تا چندز جام نيستي سر مستيي کنچو رندان خيز و چابک دستيي کنچو مستان بر در ميخانه ميگردرها کن عقل و رو ديوانه ميگردکني با پاکبازان آشنائيکه از ميخانه يابي روشنائيخرابي جو گر آباديت بايددم از غم زن اگر شاديت بايدبهي خواهي چو به پشمينه ميپوشمزن چون نار در خون جگر جوشبکمتر زان قناعت کن که داريوگر خواهي ز محنت رستگاريغم صاحب کلاهي سرسري نيستسرير سلطنت بي داوري نيستپس آنگه خرقه را در نيل درکشبرو چشم هوس را ميل درکشهوس را نيز سنگي در سبو زنطمع گستاخ شد بانگي بر او زنتو آري گرد و ديگر کس کند خورداز آن ترسم که چون ميبايدت مردرسيدن در صراط المستقيم استاگر روحت ز آلايش سليم استتو معذوري که بينائي نداريوگر در چاه نفس افتي به خواريعلايق هر يکي غولي است بگريزدر اين منزل که هم راهست و هم چاهبه افسون خواندن از اين غول بگريزچو مردان باره‌ي دولت برانگيزچو باز آشيان لامکانيچو طاووس سرابستان جانينه جغدي خانه در ويران چه خواهياز اين بيغوله‌ي غولان چه خواهينفس را پيشه در وي بادبانيستدر اين کشتي که نامش زندگانيستفتاده کشتي از ساحل به گردابنشايد خفت فارغ در شکر خوابببايد رخت بر هامون کشيدندر اين گرداب نتوان آرميدنمنت خود اين همي گويم وليکناز اين دريا مشو يک لحظه ايمناز اين گرداب کي خواهي رهائيبدين ملاحي و اين ناخدائيبه کاري مي‌نيايد کار دنيابه بادي بشکند بازار دنيارهت پيشست رو ره توشه بردارنه جاي تست زين دل گوشه برداروز اين سازنده‌تر آب و گياهي استترا جاي دگر آرامگاهي استدر آن کشور گدايانرا بود کاردر آنجا بينوايانرا بود کارتني باريک و روئي زرد خواهنددر او درمان فروشان درد خواهندبه کاري نايد آنجا پادشائيندارد سرکشي آنجا روائيدغا باز است گردون مهره برچينبر اين عرصه مشو کژرو چو فرزينکه آرد بدادائي مفلسي باراداي بد مکن با قول کج باردر اين ده روزه کاينجا پاي بندياگر خوش عيشي و گر مستمنديمرو بر سفره‌ي مردم مگس وارچو عنقا گوشه‌ي عزلت نگهدارچو مردان روي بر ديوار غم کنتردد در ميان خلق کم کنبر او آوازه‌ي زه ناگزير استنمي‌بيني کمان چون گوشه گير استز مردم بگسل و بر مردمان خندمجرد باش و بر ريش جهان خندز بهر شهوتي ننگي ميندوزمکن زن هر زمان جنگي ميندوزبديوثي نيرزد کدخدائيکه از بي‌غيرتي به پارسائيمجرد شو که تجريدت رهاندعلائق بر سر خاکت نشاندخوشي در عالم بي‌نام و ننگي استغنيمت مرد را بي‌آب و رنگي استهمه سورش بيک ماتم نيرزدخراب آباد دنيا غم نيرزدغنيمت زين ره ويران چه جوئيدر اين صحراي بي‌پايان چه پوئيدلي خسته رواني ريش داريماز اين منزل که ما در پيش داريمرهي دارد که آن پايان نداردبياباني است کو سامان نداردنه مقصودت نه مقصد هست حاصلبدين ره رفتنت کاري است مشکلوزين کاشانه گر صد رنج داريدر اين ويرانه گر صد گنج داريورت خلق جهان يکسر غلامستگرت کيخسرو جمشيد نامستز کوهي پره‌ي کاهي نيابيبه وقت کوچ همراهي نيابيبه رغبت بشنو اي جان گراميچه خوش ميگويد اين معني نظاميهمه هستند با تو تا لب گور »« که مال و ملک و فرزند و زن و زورنيايد هيچکس در خاک با تو »» روند اين همرهان چالاک با توکدامين سنگدل زين غم نگريدکجا آن کو از اين ماتم نگريدهمان سرو و همان سنبل که جوئيدر اين بستان گل و نرگس که بوئيولي چون بنگري هريک از ايشاندلم ميگردد از گفتن پريشانقد شوخي و زلف نوجوانيسترخ خوبي و چشم دلستانيستکسش ديگر در اين منزل نبينداز اين منزل هرآنکو بر نشيندمشو غافل که اين گردنده دولاببه وقت خود چو مردان کار دريابفغان زين حقه و زين حقه بازيندارد کار جز نيرنگ سازيز جور چرخ و از انجام و آغازيکي از مبدي پرسيد در رازکه دايم ميکند گرد زمين سيرجوابش داد از احوال اين ديرکسي نيز از فلک آواز ندهدحقيقت کس نشاني باز ندهدچنين در دور تا ديده است دير استاگر چه سست مهري زود سير استندارد دانش آنجا دستگاهيدر اين پرده خرد را نيست راهيبدين ايوان که دورت مينمايدبدين چشمه که نورت ميفزايدبه بال روح مي‌بايد پريدنبه پاي جسم چون شايد رسيدنکجا شايد در احکامش رسيدنطلسمي اين چنين از دور ديدنتر آن به که خاموشي گزينياز او جز دور ساماني نبينيهمان بهتر که لب خاموش داريمنصيحت گر ز مبد گوش داريمبجز تسليم کاري نيست اينجابجز توفيق ياري نيست اينجاهميشه عادت دنيا چنين استجهانرا بي‌ثباتي رسم و دين استهمان بهتر که کس نامش نداندکسي آغاز و انجامش نداندنبيني روي کس گر هوش داريخود اين احوال ما گر گوش داريدگر چون ابلهان بر خود نخندينيازي عشق و دل در کس نبنديدگر ره بر سر افسانه شو بازعبيد از کار دنيا دل بپرداز
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن