واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ محمدعلی دستمالی
تحولات سوریه و تداوم رقابت روسیه و آمریکا
آنچه از سوی مسکو در پرونده سوریه در جریان است، بیش از آنکه تلاش برای تغییر مسیر تحولات و حفظ بقای نظام سیاسی سوریه باشد، کوشش سیاسی و نظامی پوتین، برای تقویت رویای «روسیه قدرتمند و اثرگذار» در معادلات منطقهای و جهانی است.
برجسته شدن نقش روسیه در تحولات سوریه در هفتههای اخیر، موجب آن شده که گروهی از تحلیلگران، چنین استدلال کنند که مسکو تا آخرین نفس، پای سوریه ایستاده و حتی اگر گزینه رویارویی مستقیم نیز در دستور کار قرار بگیرد، روسها، از پرداخت هزینههای سنگین ابایی ندارند و میخواهند به هر شکلی که امکان دارد، بقای نظام سیاسی کنونی سوریه را تضمین کنند؛ اما در این بین رویکرد و نگرش دیگری نیز وجود دارد که با در نظر گرفتن رویه عمل گرایانه روسها در پروندههای بزرگ، تحلیلها را به سوی اهمیت قدرتنمایی مسکو در خاورمیانه برده است. چنین به نظر میرسد که آنچه از سوی روسیه در پرونده سوریه در جریان است، بیش از آنکه تلاش برای تغییر مسیر تحولات و حفظ بقای نظام سیاسی سوریه و قدرت بشار اسد باشد، کوشش سیاسی – نظامی پوتین، برای تقویت ایماژ «روسیه قدرتمند و اثرگذار» در معادلات منطقهای و جهانی است. یکی از مهمترین استدلالات برای اثبات این نظریه، این است که روسیه همچنان خود را از ایفای نقش مستقیم و روزانه در تحولات میدانی سوریه دور نگه داشته و ترجیح میدهد در این دو عرصه متفاوت، قدرت خود را نشان دهد: اول ارسال تسلیحات و تجهیزات نظامی به سوریه و دوم حمایت سیاسی و دیپلماتیک و تأکید مداوم لاوروف و بوگدانوف بر ضرورت حفظ یکپارچگی سوریه و تأکید بر راهکار نظامی. اگر چه بارها بسیاری از رسانههای منطقه و جهان، بر تأثیرگذاری نقش مستشاران نظامی روسیه در تحولات سوریه تأکید کرده و حتی برخی از رسانهها مدعی حضور مستقیم نظامیان روسی در چند منطقه سوریه شدهاند، اما واقعیت این است که روسیه تاکنون، به طور مستقیم و در میدان عمل، نه با گروه تروریستی – تکفیری داعش و نه با مخالفان سوری درگیر نشده است. روسیه در این وادی حساس، تهدیدات امنیتی را رصد میکند و از واکنشهای احتمالی داعش به شدت نگران است. بنابراین، پوتین نه تنها از بازگشت چچنیهای خشمگین عضو داعش از سوریه و انجام عملیات توسط آنان نگران است، بلکه به این نکته نیز میاندیشد که اگر لانه داعش در سوریه و عراق خراب شود و گروه موسوم به ائتلاف ضد داعش، بتواند بر داعش و دیگر گروههای افراطی پیروز شود، آنان برای تداوم حیات خود و تجدید قوا، گزینههایی همچون استقرار در افغانستان و اعزام هستهها و گروههای کم جمعیت به سوی آسیای میانه و روسیه را بررسی خواهند کرد و خوشبینانه است اگر تصور شود همه افراطیون، سر از مقصدهای دوردستی همچون کشورهای دور آفریقا، در آورند. روسیه و معادلات نظامی – دفاعی در سوریه یکی از تفاوتهای مهم نگرش نظامی روسیه به تحولات میدانی سوریه، این است که در حال حاضر، جبههای نسبتاً هماهنگ و تأثیرگذار در برابر داعش و النصره شکل گرفته و ائتلاف ضد داعش در خاک سوریه، از چند ابزار برای مقابله با داعش استفاده میکند که یکی از آنها، استفاده از گزینه بمباران هوایی مواضع داعش و النصره در خاک سوریه است. هواپیماهای آمریکایی و فرانسه در شمال سوریه تاکنون چندین بار داعشیها را بمباران کردهاند و در نشان دادن واکنش به دستگیری برخی از مخالفان سوری آموزش دیده که از ترکیه به سوریه اعزام شده بودند، النصره نیز از این بمبارانها بی نصیب نماند. با این حال، این واقعیت را نیز باید پذیرفت که این بمبارانها آن قدر اثرگذار نبوده که داعش و النصره را زمین گیر و فلج کند و به عنوان مثال، در رقه که به عنوان قلعه آهنین داعش شناخته میشود، هنوز هم حملات هوایی سخت و نفسگیر صورت نگرفته است و آمریکاییها فقط در واقعه کوبانی و تل ابیض، حاضر شدند که به صورت جدی مواضع داعش را بمباران کنند و صد البته این اقدام آمریکا نیز، در راستای تقویت نیروهای کُرد و به کارگیری آنها بود. اگر چه این بمبارانها هنوز هم نتوانسته تکلیف پرونده سوریه و حضور داعش در مناطق وسیعی از خاک سوریه را یکسره کند، اما پس از توافق اخیر بین آمریکا و ترکیه استفاده هواپیماهای ائتلاف ضد داعش از چهار قرارگاه هوایی ترکیه برای کوبیدن چندین منطقه سوریه، امکان استفاده از گزینه هوایی تقویت شده و این یکی از ابزارهای تفوق و دست برتر رقبا بر قدرت نظامی و دفاعی روسیه در سوریه است. آمریکا در چند ماه اخیر، با درک ناتوانی خود در مدیریت پرونده سوریه، به جای آنکه همچون گذشته بر ضرورت حل یک باره این بحران تأکید کند، ترجیح داده به سوی سناریوهای قدرت گیری تدریجی و پیشروی و کنترل مرحله به مرحله حرکت کند و در همین راستا، در شمال سوریه، سه اقدام مهم انجام داده است: 1. تقویت نیروهای کُرد و هماهنگی با آنها. با آن که گروه مسلح موسوم به «واحدهای دفاع از خلق» (YPG) عملاً شاخه نظامی «حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه» (PYD) و از نهادهای اقماری پ.ک.ک است، اما واشنگتن بارها اعلام کرده که برخلاف ترکیه، این گروه را تروریست نمیداند و معتقد است که آنان در جنگ با داعش، نقش جدی دارند. 2. آمریکا در سناریوی منطقه حائل و تأکید بر نقش ترکیه در پرونده سوریه، امکان آن را فراهم آورده که رفته رفته در کل خط شمال سوریه، میدانی برای کنترل بخشی از این کشور و امکان وارد آوردن فشار از شمال بر حلب و دمشق را به وجود آورد و در صورتی که ترکیه بتواند در مرز ۹۰۰ کیلومتری خود با سوریه، مانع از تردد داعشیها شود، این مسأله میتواند تا حد زیادی معادلات نظامی را به نفع ائتلاف ضد داعش تغییر دهد. 3. آموزش بخشی از مخالفان سوری در داخل خاک ترکیه و اعزام آنها به خاک سوریه، تاکنون نتوانسته همچون ابزاری اثرگذار، تحولات میدانی سوریه را تغییر دهد، اما آمریکاییها مصرّ هستند که به این روند ادامه دهند تا بتوانند در آینده، نقش مخالفان استانبول نشین در معادلات قدرت سوریه را تقویت کنند. در مقابل اقداماتی که از سوی آمریکا و دیگر کشورهای عضو ائتلاف غرب صورت گرفته، روسها، همچنان ترجیح دادهاند که بر ضرورت تداوم حضور نظامی خود در مدیترانه و تقویت پایگاه طرطوس تأکید کرده و در کنار تقویت ارتش سوریه، در حوزه سیاسی و تبلیغاتی نیز، از بشار اسد حمایت کنند. بنابراین در مجموع و با در نظر گرفتن زوایای کلی این تابلو، میتوان در مورد نقش روسیه در معادلات سوریه، چنین نظر داد که پوتین و اکیپ سیاست خارجی وی، هنوز هم در این میدان، به شکلی وارد عمل نشدهاند که بتوان گفت، «حفظ نظام سیاسی سوریه و جایگاه بشار اسد، خط قرمز مسکو است». هماهنگیهای موجود بین روسیه، ایران و عراق، در پرونده سوریه، در بعد سیاسی و تبلیغاتی، تا حد زیادی، امکان بازدارندگی در برابر جبهه مقابل را ایجاد کرده، اما هنوز هم مشخص نیست که تا چه اندازه ممکن است که روسها در شرایط شبیه به فینال، با گرفتن امتیازات مهم در استراتژی مدیترانهای و منازعه سیاسی با غرب بر سر مسئله اوکراین، در پرونده سوریه، امتیاز بدهند یا بر مواضع کنونی خود پافشاری کنند. یادداشت: محمدعلی دستمالی کارشناس مسائل ترکیه انتهای پیام/
94/07/06 - 12:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]