واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نگاهي به داستان «كافه پري دريايي» بازنمايي لحظه گسست
اميرحسين خورشيدفرمجموعه داستان كافه پري دريايي شامل هشت داستان است. داستان هاي اين مجموعه را مي توان در ادامه كتاب اول نويسنده «مادموازل كتي» به داستان هاي پرشماري منتسب دانست كه در سال هاي ابتدايي دهه هشتاد به جريان غالب داستان كوتاه فارسي بدل شد اما به نظر مي رسد در دو سه سال اخير اقبال خود را از دست داده است. اين جريان متاثر از داستان كوتاه امريكايي است اما تنها برخي از مولفه هاي اين گونه داستاني در داستان نويسي فارسي مورد توجه قرار گرفت؛ همان مولفه هايي كه در واژگان نقد داستان در ايران عموماً حضور داشته اند مثل برش كوتاهي از زندگي، ايجاز، نشان دادن، ميني ماليسم و... ابزارهاي روايي اين گونه داستاني قاعدتاً بيشترين كارايي را در بازنمايي سوژه هايي دارند كه در فضايي مشخص و محدود روي دهد.همچنين شايد متاثر از شيوه هاي روايي بصري در اينجا هم داستان با تكيه بر عينيت گرايي محض روايت مي شود. در واقع ذهنيت جز در عيني ترين نمود خود يعني افكار و درونيات شخصيت ها نمود نمي يابد كه اين يكي هم البته در بسياري از داستان هاي اين جريان ادبي غايب است. مدعاي زيبا يي شناختي متن در اين گونه داستاني اين است كه روايت به مثابه گزارشي صادقانه عمل مي كند. هر وضعيت داستاني به گزارش رفتارهاي لازم خلاصه مي شود نه چيزي بيشتر. از اين طريق امكان دخالت راوي/ نويسنده (احتمالاً هر عنصر اقتدارگرا) در متن به كمترين ميزان ممكن مي رسد. در بسياري از موارد پيوند آشكاري ميان جهان مضموني داستان و ساختار آن وجود دارد. در واقع با تكيه بر مفهوم ساختار معنادار لوسين گلدمن مي توان ارتباط بين اصلي ترين ويژگي هاي ساختار يك داستان و ارتباط آن با منافع و آگاهي طبقاتي را پديدار كرد. از اين رو تاكيد بر بي طرفي روايت و خلق معنا در ذهن مخاطب شايد چيزي جز ترفندي روايي نباشد. در اينجا نمونه يي از داستان اين مجموعه را از اين حيث بررسي مي كنيم. داستان «كافه پري دريايي» شرح ماجراي حمله مردم به كافه يي در يك شهر كوچك بندري است. راوي پسر نوجواني است كه همراه دوستش شاهد ماجراست. او شخصيت هاي حاضر در غائله را به دقت معرفي مي كند تا نيروهاي حاضر در يك موقعيت اجتماعي را آشكار سازد. دار و دسته لمپن ها آماده حمله به كافه هستند. طيف ديگري كه پدر راوي هم جزء آنهاست و طبيعتاً بايد مخالف اين حمله باشند سكوت كرده اند. راوي كم سن و سال ظاهراً اين امكان را در اختيار نويسنده قرار داده است كه پاي خود را از ماجرا بيرون بكشد و با لحني پرسشگرانه به گزارش دقيق صحنه بپردازد. موضع اين راوي نوجوان چنان كه گفتيم با ارائه گزارش بي واسطه يعني يكي از شاخصه هاي اصلي اين گونه داستاني شبيه است. در واقع نويسنده كوشيده است در يك بزنگاه هيجاني اجتماعي مثل انقلاب اصلي ترين گرايش ها و لايه ها را در تقابل با هم نشان دهد آن هم از ديد راوي صادق. اما حتي اين راوي هم نمي تواند رفتار عجولانه احساسي و بي منطق لمپن ها را بپذيرد. «چوب و چماق شان را در هوا تكان مي دادند و جلو مي آمدند. » اين اولين تصويري است كه در داستان از لمپن ها ارائه مي شود. در حالي كه پدر راوي با چند تايي از همكارانش دم در دكه بسته روزنامه فروشي ايستاده اند به حرف زدن و اوقاتشان تلخ است.كافه پري دريايي ظاهراً به دليل آوازه زني كه در آن كار مي كند در فانتزي هاي فكري پسران نوجوان شهر حضور دارد. آنها هم در آرزوي ورود به اين مكان هستند. اما در مطالعه دقيق تر درمي يابيم كه متن در واقع امكان ويژه يي در اختيار يك شخصيت حاشيه يي قرار داده تا در چند نقطه عطف داستان صداي خود را به گوش مخاطب برساند. اين شخصيت حاج يدالله است. اين شخصيت در دو موقعيت مختلف نسبت به خشونت طلبي لمپن ها اعتراض مي كند. همدلي نويسنده با اين شخصيت آشكار است. از اين طريق مي توان كاركرد ايدئولوژيك اين داستان را مشخص كرد.كافه پري دريايي بيانگر خواست عمومي طبقه متوسط است در به تعويق انداختن بروز گسست هاي اجتماعي تا سرحد ممكن. به اين معنا كه سازشكاري طبقه در تقليل خواسته هاي خود با حاج يدالله نمود مي يابد. و حتي در يادآوري و روايت دگرگوني اجتماعي آن را به نوعي با مضموني رمانتيك (فانتزي دزديدن پري دريايي) هم ارز كند. هرچند نقد كارگاهي عموماً در چارچوب جريان ادبي عمل مي كند و بنابراين از پيوند ساختار آثار ادبي با كلان ساختارهاي اجتماعي و سياسي غافل مي ماند اما در اقبال يا عدم اقبال يك گونه ادبي و هنري نمي توان به تاثير اين پديده ها بي اعتنا ماند.
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]