محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829719380
ضرورت و وجوب تحقق مدیریت اسلامی - بخش اول بررسی امکان تحقق دانش مدیریت اسلامی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ضرورت و وجوب تحقق مدیریت اسلامی - بخش اول
بررسی امکان تحقق دانش مدیریت اسلامی
برای اثبات امکان و وجوب تحقق دانش مدیریت اسلامی، راههای متخلفی وجود دارد. از جملة متقنترین آنها تکیه بر آموزههای فلسفی است.
چکیده برای اثبات امکان و وجوب تحقق دانش مدیریت اسلامی، راههای متخلفی وجود دارد. از جملة متقنترین آنها تکیه بر آموزههای فلسفی است. این مقاله میکوشد با طرح بحث از امکان و وجوب در قلمرو فلسفة مدیریت به بررسی مدیریت اسلامی بپردازد. بدینمنظور در بخش نخست به بررسی امکان تحقق دانش مدیریت اسلامی در دو مقام اثبات و ثبوت پرداخته شده و در بخش دوم از رهگذر نقد روششناسی اثباتگرا و گذر از منظومة معرفتی آن، مبتنی بر رئالیسم انتقادی، از وجوب تحقق دانش مدیریت اسلامی بحث شده است. در پایان مبتنی بر مبانی حکمت صدرایی، ضمن نقد رئالیسم انتقادی، از ظرفیتهای حکمت متعالیه برای پیریزی بینان روششناختی دانش مدیریت اسلامی بهمیان آمده است. کلیدواژهها: مدیریت اسلامی، وجوب، امکان، امتناع، روششناسی، اثباتگرایی، رئالیسم انتقادی. مقدمه بحث دربارة وجوب، امکان و امتناع حمل یک مقوله بر موضوع، در زمرة نخستین پرسشهای کلیدی برای بررسی هر قضیة حملیه است. بهلحاظ منطقی، این حمل از سه حالت خارج نیست: نخست آنکه وجوب حمل اثبات شود؛ به این معنا که ضرورت ثبوت محمول برای ذات موضوع اثبات گردد، بهگونهای که سلبش از آن موضوع محال و ممتنع باشد. دوم آنکه امتناع و محال بودن ثبوت محمول برای موضوع ثابت شود که در این صورت سلب محمول از موضوع واجب است و سوم امکان حمل ثابت شود که در این فرض ثبوت محمول برای موضوع نه واجب است و نه ممتنع و در نتیجه ایجاب و سلب هر دو در مورد آن جائز و رواست (مظفر، 1378، ص224-225). در بررسی گزارة حملیة «مدیریت، اسلامی است» نیز حمل اسلامی به موضوع مدیریت از سه فرض پیشگفته خارج نیست. در این میان، اگر امکان حمل اسلامی بر مدیریت ثابت شود، بهطور منطقی امتناع نیز رد شده است و در گام بعدی لازم است برای اثبات ضرورت و وجوب برهان اقامه کرد. سیر منطقی این مقاله نیز بر همین پایه صورتبندی شده است. در گام نخست به بررسی امکان تحقق مدیریت اسلامی و رد امتناع آن پرداخته شده و سپس با مروری بر مبانی و روششناسی نظریههای مدیریت، ضرورت و وجوب تحقق مدیریت اسلامی بررسی شده است. 1. بررسی امکان تحقق دانش مدیریت اسلامی بحث از امکان در قلمرو تولید دانش مدیریت اسلامی در دو حوزه درخور بحث است: نخست امکان عینیتبخشی به دانش مدیریت اسلامی و سپس امکان تولید این دانش در ساختار و منظومة معرفتی دانش مدیریت. ثمرة بحث اول آن خواهد بود که مفهوم مدیریت اسلامی مفهومی متعارض جلوه نخواهد کرد. نتیجة بحث دوم نیز پاسخ به این سؤال است که «با فرضاثبات مدیریت اسلامی، آیا این مفهوم در مقام ثبوت نیز میتواند محقق شود؟» برای بحث از امکان تحقق دانش مدیریت اسلامی و جواز استعمال مفهوم مدیریت اسلامی لازم است نسبت میان مدیریت در مقام یک علم تجربی(Management as a Science) و اسلام در مقام یک دین بررسی گردد و اساساً به این پرسش پرداخته شود که «آیا تحقق علم دینی امکان دارد یا خیر؟» بر این اساس باید به قضاوت دربارة نحوة مداخلة اسلام بهعنوان مجموعهای از باورها و عقاید، ارزشها و احکام در قلمرو علم مدیریت جدید پرداخت. در بُعد معرفت اسلامی، متناظر با هریک از حوزههای دین، دانشی گسترش یافته است برای مثال، میتوان به دانش عرفان، حکمت و کلام اسلامی در قلمرو موضوعی باورها و عقاید اسلامی، علم اخلاق در قلمرو ارزشها و دانش فقه در قلمرو موضوعی احکام اشاره کرد. به لحاظ کیفیت بهرهمندی از منابع دانشی قرآن و حدیث (نقل) و عقل، علوم مختلفی توسعه یافتهاند. در این زمینه میتوان به دانشهایی چون تفسیر و علوم قرآنی، درایه و رجال، تاریخ و سیره در حوزة نقل، و علومی چون منطق و اصول فقه در حوزة عقل اشاره کرد. با محوریت بخشی به معارف دینی، میان معارف دینی سطح نخست (عرفان، حکمت و کلام اسلامی، اخلاق و فقه) با قلمرو علم مدیریت از حیث موضوع (سازمان و انسان)، روشها و اهداف همپوشانی و قرابت زیادی وجود دارد. بنابراین، میراث معرفتی اسلام، صلاحیت ورود به آن را از مناظر مختلف فلسفه، عرفان، اخلاق و فقه دارد. دلیل دیگری نیز میتوان بر اثبات تولید دانش مدیریت اسلامی اقامه کرد. با مرور سه مکتب غالب و قالب در روششناسی جدید (اثباتگرایی، تفسیری و انتقادی)، به نظر ظرفیت مکتب تفسیری برای اثبات امکان بحث از مدیریت اسلامی بیش از همه است. از منظر این مکتب، فرایند فهم و شناخت یک پدیدة اجتماعی، بهشدت بافتمحور(Contextual) است. بهعبارت دیگر، این بافت زمانی و مکانی موضوع تحقیق است که فهم محقق را صورتبندی میکند. زمانی که محقق مدیریتی در زمانی خاص در اقلیم فرهنگی خاصی به بررسی پدیدههای سازمانی میپردازد، فهم خاصی دربارة پدیده دارد و نظریهای متفاوت برای توصیف آن ارائه میدهد. بر این اساس، باید گفت ازآنجاکه سازة اصلی شکلدهندة بافت تاریخی و فرهنگی کشور ما، آموزههای اسلامی است، هرگونه نظریه (تئوری) و عمل (پراکسی) در حوزة پدیدههای سازمانی این جغرافیای فرهنگی کاملاً با مقولة اسلام گره خورده است و اگر نظریهای داعیة توصیف پدیدارهای سازمانی ایران را دارد، لاجرم باید پایگاهی در حوزة معارف اسلامی برای خویش تعریف کند. از مناظر مختلف میتوان به بحث دربارة امکان تولید دانش مدیریت اسلامی در مقام ثبوت پرداخت. در حوزة فلسفة علم و از منظر نظریة ساختار انقلابهای علمی، محور اصلی بحث آن است که آیا بحران در نظریات علم مدیریت و ناتوانی در توصیف و تبیین پدیدههای سازمانی در مقام نظر و ناکارآمدی آنها در مقام عمل بهحدی رسیده است که امکان جایگزینی پارادایم علم مدیریت مدرن با پارادایم مدیریت اسلامی را مهیا کند. پاسخ به سؤال مذکور حداقل در کشور ایران مثبت است؛ چراکه نظریات و الگوهای مدیریت مدرن، چه در مقام نظریه و چه در مقام پراکسی، با چالش مواجهاند. بسیاری از پدیدههای سازمانی در سازمانها و نهادهای ایرانی میگذرد که با عینک نظریات مدرن نهتنها قابل تبیین، بلکه بهخوبی امکان توصیف نیز ندارند. همچنین در بعد اجرایی نیز بخش عظیمی از شکستها و نقاط ضعف نظام اجرایی کشور را میباید در تکیة آن بر آموزههای مدیریت مدرن قلمداد کرد. از منظر دیرینهشناسی فوکو نیز بحث از امکان ثبوتی دانش مدیریت اسلامی مطرح است. با تکیه بر ادبیات علمشناسی فوکو بهطور ـخاص که مدعی است شکلگیری گفتمانهای علمی در اختیار ساختها و شبکههای قدرت است ـ این پرسش مطرح است که آیا در حال حاضر و با ساخت قدرت فعلی حاکم بر کشور، اعم از نهادهای اجرایی و علمی میتوان به بسط و توسعة گفتمان مدیریت اسلامی اندیشید؟ پاسخ به پرسش اخیر نیز مثبت است؛ چراکه در حال حاضر نظام جمهوری اسلامی بهعنوان ساخت سیاسی آشکار قدرت ایران، برآمده از متن آموزههای اسلامی است که همین امر موجب خواهد شد امکان ثبوتی پارادایم مدیریت اسلامی نیز افزایش یابد؛ هرچند در میان این ساخت قدرت، برخی شبکهها و کانونهای قدرت ناحیهای وجود دارند که به مقابله و مقاومت در برابر آن برخاستهاند و این هدف را با منافع خود هماهنگ نمیبینند. 2. بررسی وجوب تحقق دانش مدیریت اسلامی از مناظر مختلفی میتوان به بحث از ضرورت تولید دانش مدیریت اسلامی پرداخت. با اتکا به میراث معرفت اسلامی میتوان از دو منظر فقهی و فلسفی این ضرورت را به اثبات رساند. در فرض اخیر میتوان علاوه بر اثبات ضرورت، داعیة پیریزی برخی اصول تمهیدی این دانش را نیز داشت. علاوه بر این، با تکیه بر نظریات دانش مدرن یا از منظر یک تحلیل راهبردی از تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی نیز میتوان این ضرورت را به اثبات رساند؛ هرچند در شق اخیر فقط به اثبات ضرورت بسنده میشود. چنان که در سایر حوزههای معرفتی، امکان بحث از فلسفة آن دانش بهمثابة یک معرفت مضاف متصور است، در قلمرو دانش مدیریت نیز این امر میسر است. هرچند با توجه به ماهیت کارکردگرایانة این دانش، فلسفة مدیریت، یا همان مبادی و مبانی معرفتی نظریهپردازان مدیریتی، از زمینة طرح مناسبی برخوردار نیست. در رویکرد فلسفی به مدیریت از منظر موضوع، هدف و روش، باید با نگاهی درجة دوم به این حوزة معرفتی از علوم اجتماعی همراه شد. برای تبیین ضرورت فلسفی تولید دانش مدیریت اسلامی لازم است این موضوع که درخت علم ریشه در خاک فلسفه دارد، بررسی شود. بهعبارت دیگر، اگر بتوان اثبات کرد که مبادی و مبانی معرفتی نظریهپردازان در نظریات آنان مداخلة جدی دارند، میتوان ادعا کرد که با جابهجایی و تغییر در مبادی و مبانی علوم، نظریات متفاوتی در قلمرو موضوعی آن علم ارائه شود. برای بحث از مدعای مذکور ناگزیر به مرور آرا و اندیشههای دیدگاه مخالف این رویکرد، یعنی مکتب اثباتگرایی هستیم. بر این اساس، در این بخش میکوشیم ضمن مروری انتقادی بر مکتب اثباتگرایی در مقابل مکاتب فرااثباتگرا، مشکلات پیشروی این مکتب را بیان کنیم تا از این رهگذر ضرورت بازبینی در مبانی اثباتگرایانة حاکم بر فضای آموزش و پژوهش علم مدیریت در ایران آشکار شود. با گذر از اثباتگرایی و ورود به منظومة پارادایمهای فرااثباتگرا، ضرورت روششناختی تولید دانش مدیریت اسلامی اثبات میشود. 2ـ1. مروری انتقادی بر مکتب اثباتگرایی اگوست کنت را میتوان بنیانگذار مکتب پوزیتیویسم شمرد. اساس مکتب اثباتگرایی را باید در نگاه هستیشناسانة آن جستوجو کرد. کنت با طبقهبندی تاریخ تفکر به سه دورة ربانی، فلسفی و علمی، در قالب پوزیتیویسم آرای معرفتشناختی و روششناختی خود را ساماندهی میکند. دورة اول، دورة کودکی بشر است که تفکر ربانی دارد، یعنی به خدا (خدایان) معتقد است و همة احوال و امور را به خدا یا خدایان منتسب میکند. کنت میگوید که این ناشی از جهل شدید بشر در عصر اسطورهای و باستانی است. بدیهی است که از نظر ادیان همة امور باید به خداوند برگردد و او در طول همة علل عالم است. لذا این نگاه از همان ابتدا با باطن دیانت دچار تضاد میشود. دورة دوم از دیدگاه وی، عصر متافیزیک است که از یونان و روم شروع میشود و تا قرون وسطی ادامه مییابد. در این دوره بشر هرچند از کودکی خارج شده است، چون هنوز به بلوغ نرسیده، علل و عوامل طبیعی را به علل و عوامل مابعدالطبیعی نسبت میدهد. منظور کنت استدلالهای فیلسوفان در طول تاریخ برای تبیین جهان است. البته در عصر مدرن کمتر برای تبیین کیهان و جهان سراغ فلاسفه میرفتند، ولی فلاسفة جهان همواره به کمک ادلة فلسفی به تبیین جهان میپردازند. اما بدیهی است که با مبنای حسگرایانة کنت، فیلسوف که دلیل عقلی را به کار میگیرد، نباید به تبیین جهان بپردازد. بر این اساس، کنت میگوید مرحلة سوم تاریخ بشر که دوران بلوغ اوست، آغاز میشود (عصر مدرن). در این مرحله انسان به تفکر علمی دست مییابد و به مدد موهبت علم میتواند جهالتهای گذشته (اعتقاد به غیب و علل مافوق طبیعی) را رها کند و بر اساس فعل و انفعالات طبیعی، همة امور عالم را بهصورت محسوس تبیین کند. در حقیقت در این عصر است که انسان پیشرفته مبتنی بر روششناسی پوزیتیویسم، چه در علوم طبیعی و چه در علوم اجتماعی، برای تمام سؤالات خود، با اتکا به حس و تجربه پاسخی علمی مییابد. آموزههای کنت، کمتر از یک قرن بعد از او در مباحث حلقه وین، مورد اقبالی گسترده روبهرو شد. نظریهپردازان این حلقه با مهمل و بیمعنا خواندن، گزارههای متافیزیکی، کوشیدند تا قلمرو نظریات علم را از مبانی و مبادی معرفتی مستقل نشان دهند و پس از کوتاه کردن عرصة علم و معرفت از دامان وحی و دین، خود را از فلسفه نیز رهایی بخشند. با این رویکرد دایرة علم بسیار محدود گردید و با تعریف شناخت علمی مبتنی بر ابزار حس و روش تجربی، بخش عظیمی از گنجینة معرفت و دانش بشری، غیرعلمی خوانده شد. در ادامه مهمترین آموزههای این مکتب با رویکردی انتقادیمحور بحث قرار گرفته است. ـ عینیت گرایی طبیعی: مکتب اثباتگرایی از آموزههای هستیشناختی، روششناختی و معرفتشناختی بسیاری برخوردار است. ریشهایترین چالش دو پارادایم اثباتگرا و فرااثباتگرا را باید در رویکرد هستی شناسانه آنها جستوجو کرد. رویکرد هستیشناسانه اثباتگرایان، مبتنی بر عینیتگرایی طبیعی یا خام و در بستری علمگرا شکل گرفته است (سایر، 1385، ص 5؛ دانایی فرد و دیگران، 1383، ص35). اثباتگرایان با تحویل تمام هستی به دادههای عینی حسی، بیش از آن را بیمعنا تلقی میشمارند. این رویکرد به هستی دستاوردهای خاصی در حوزة روششناسی و هستیشناسی برای اثباتگرایان به ارمغان آورده است؛ از آن جمله میتوان به تکیه بر مشاهدة تجربی، تفکیک میان واقعیت از ارزش، استقرای سطحی، تعمیمپذیری و جهانشمولی قضایا و نظریات علمی، پیشبینی پدیدههای طبیعی و فرهنگی برای مهار آنها و تسلط بر آنها اشاره کرد (چالمرز، 1384، ص 13ـ48، فقیهی و علیزاده، 1384). دو مکتب فرااثباتگرای تفسیری و انتقادی هریک از منظری به نقد عینیتگرایی طبیعی اثباتگرایان بهزعم اثباتگرایان، پرداختهاند. تفسیریون با رویکردی افراطی ذهنیتگرایی را جانشین عینیتگرایی حاکم بر اثباتگرایی کرده و در مقابل متفکران انتقادی با پذیرش عینیتگرایی، رویکرد طبیعی و خام به آن را رد کرده و عینیتگرایی انتقادی را جانشین آن ساختهاند. ثمرة این موضعگیریهای هستیشناسانه سه پارادایم را باید در رویکردهای معرفتشناسی و روششناسی مکاتب جستوجو کرد. ـ جهانشمولی نظریات علمی: اثباتگرایان مبتنی بر رئالیسم طبیعی، معتقدند علم در ذات خود واجد جهانشمولی بوده و امکان ناحیهای کردن آن وجود ندارد. مبتنی بر اصل جهانشمولی و تعمیمپذیری گزارهای علمی است که در افق فرازمانی و فرامکانی قابل اثبات یا به تعبیر ابطالگرایانی نظیر پوپر قابل ابطال باشد. روش علمی بررسی این اصول در تمامی رشتهها، اعم از طبیعی و انسانی، روش تجربی و مبتنی بر تحقیقات آزمایشگاهی میباشد. بدیهی است تنها دادههای حسی صلاحیت بررسی آزمایشگاهی را دارند و سایر دادهها که از روشی غیر از مشاهده بهدست آمدهاند، بیمعنا تلقی میشوند و فاقد هرگونه ارزش علمیاند. از سوی دیگر، تفسیرگرایان نیز این اصل اثباتگرایان را از بعد روششناختی و معرفتشناختی به چالش کشیدهاند. در این دیدگاه انسانها به موجوداتی هوشیار تصور میشوند که با قصد قبلی عملی را انجام میدهند و معنای خاصی به اعمالشان میدهند. توانایی انسان برای دادن معانی مختلف به عمل خود باعث میشود واقعیتی که بهوسیلة دانشمند اجتماعی بررسی میشود با واقعیت مورد بررسی دانشمند طبیعی کاملأ متفاوت باشد (فقیهی و علیزاده، 1384). از سوی دیگر اثباتگرایان ضمن تأکید بر نقش بافت تاریخی و فرهنگی در فرایند نظریهپردازی و فهم، قوانین جهانشمول مجزا از زمینههای اجتماعی و تاریخی را رد میکنند. علاوه بر متفکران تفسیری، اصل جهانشمولی در آموزههای جامعه شناسان شناخت نیز در کانون تردید قرار گرفته است. برگر و لاکمن با طرح نظریة ساخت اجتماعی واقعیت، بهطور غیرمستقیم از محلی و بومیشدن دانش در مقابل جهانشمولی آن به دفاع پرداختهاند. بهزعم آنان هر جامعه و اقلیمی بنا به مختصات فرهنگی خود، معرفتی خاص تولید میکند (برگر و لاکمن، 1375، ص10). دربارة نقد رویکرد اثباتگرایان به مقولة جهانشمولی و تعمیمپذیری گزارههای علمی نقد متفکرانمکتب انتقادی نیز حائز اهمیت است. این متفکران شکاف میان ذهن و عین در دو مکتب اثباتگرایی و تفسیری را نقد کرده و مبتنی بر رئالیسم انتقادی، وصول به معرفت را از طریق رویکرد دیالکتیکی میان ذهن و عین در قالب تحلیل گفتمان کاربردی میسر میدانند. علاوه بر این، آنان به نقد علمگرایی حاکم بر اثباتگرایی میپردازند. بهزعم آنان نمیتوان با قطعیت، علم را بالاترین شکل معرفت دانست؛ بلکه اشکال مختلف معرفت، هریک متناسب با کارکردها و زمینهها، متفاوتاند (سایر، 1385، ص18). جدول شمارة 1 به مرور کلی آموزههای سه مکتب فلسفی اثباتگرایی، تفسیری و نظریة انتقادی پرداخته است. فیلسوفان پستمدرن نیز به نقد اثباتگرایی پرداختهاند. میشل فوکو، فیلسوف پستمدرن فرانسوی، دیدگاه رایج دربارة ماهیت علم را هم از حیث جهانشمولی و هم از حیث پیوستگی به چالش کشیده است. از منظر فوکو علم جهانشمول نیست و رابطهای تنگاتنگ با ساختار قدرت اجتماع دارد. وی معتقد است هر جامعهای بسته به این ساختار و سیستم، نظام دانش خاص خود را پایهریزی میکند. بر این اساس، مهمترین دستاورد فوکو، جایگزینی نظریههای محلی و بومی با نظریههای جهانشمول است (حقیقی، 1381، ص189). ـ ارزشزدوده بودن نظریات علمی: آموزة کلیدی دیگر در مکتب اثباتگرایان اشاره به ارزشزدوده(Value Free) بودن نظریههای علمی دارد. بهزعم اثباتیون، نظام ارزشها و باورهای پیشینی محقق، جز در مرحلة گزینش موضوع تحقیق، نقشی در فرایند تحقیق ندارند و محقق میتواند و باید در فرایند از آنها دوری کرده و خالیالذهن پا به عرصة تحقیق بگذارد (نیومن، 1991، ص63-67؛ مارکس، 1963). این رویکرد مبتنی بر مسبوقیت مشاهده بر نظریه شکل گرفته است. اثباتگرایان بر این آموزه که علم با مشاهده آغاز میشود و نظریهها بر مشاهدات مقدماند، پافشاری میکنند. در پارادایم فرااثباتگرا این اصل با چالشی جدی روبهرو است. متفکران این پارادایم، معتقدند نظام ارزشی و هنجارها و مفروضات پیشینی محققان هر جامعه نقش بسزایی در فرایند خلق دانش ایفا میکنند. بهزعم این عده نظریههای علمی دارای بار ارزشی هستند. به باور منتقدان اثباتگرا، علم با مشاهده آغاز نمیشود؛ زیرا نظریهها بر مشاهدات مقدماند. و مشاهدات هرچند بهطور مبهم، باید به زبان نوعی نظریه ساخته شوند. در مثالی ساده وقتی فردی هنگام تهیة قهوه شکایت میکند که «گاز روشن نمیشود»، فرض شده است که عناصری در دنیا وجود دارند که تحت مفهوم گاز دستهبندی میشوند و قابل اشتعالاند (ر.ک: چالمرز، 1388). اما موضعگیری فرااثباتگرایانه در مورد این آموزة اثباتگرایان مبنی بر جدایی واقعیت از ارزش، نیز مهم است. در میان منتقدان مهمترین انتقادات از این اصل را متفکران مکتب تفسیری ـ هرمنوتیکی(Interpretive-hermeneutic) مطرح کردهاند. آنان معتقدند که نه میتوان و نه شایسته است که در فرایند تولید علم، ارزشها و هنجارها را نادیده انگاشت. این عده با احیای جایگاه شعور متعارف، سعی در پایین آوردن محققان اثباتگرا از برج عاج علمی خود دارند، موضوعی که توسط جامعهشناسان شناخت نیزآن را تعقیب و ترغیب کردهاند (برگر و لاکمن، 1375، ص25). از سوی دیگر، این متفکران با تأسی به نیچه (ر.ک: حقیقی، 1381، ص 26)، امکان ارائة تفسیری علمی و واحد و جهانشمول از جهان و حقیقت را رد کرده و مجوز ارائة تفاسیر متعدد و متکثر از حقیقت و واقعیت علمی را برای جوامع مختلف صادر میکنند؛ چراکه بر این باورند که هر محققی بنا به بافت تاریخی و فرهنگی که طی آن با پدیدهها مواجه میشود، فهم متفاوتی از حقیقت دارد و نظریهای متفاوت ارائه میکند (نیومن، 1991، ص 68ـ 76). علاوه بر تفسیرگرایان متفکران مکتب انتقادی نظیر هابرماس نیز با رد اصل جدایی میان واقعیت از ارزش، به لزوم قضاوت هنجاری و ارزشی در خصوص گزارههای علمی را تصریح کردهاند (همان، ص 74ـ79). آنان از یکسو به نقد این اصل که ریشه در عینیتگرایی خام اثباتگرایان دارد پرداخته و از سوی دیگر به نقد ذهنیتگرایی افراطی تفسیریون پرداخته و از این دو مکتب بهعنوان دو امپریالیسم روششناسی یاد کردهاند. بهزعم آنان روششناسی نباید صرفاً توصیفی باشد، بلکه باید به محقق توانایی قضاوت انتقادی بدهد (سایر، 1385، ص5). منابع برگر، پیتر، توماس لوکمان (1375)، ساخت اجتماعی واقعیت (رسالهای در جامعهشناسی شناخت)، ترجمه فریبرز مجیدی، علمی فرهنگی. پارسانیا، حمید، «رئالیسم صدرایی» (تابستان1388)، علوم سیاسی، ش 42، ص 9-30. پارسانیا، حمید (1381)، هستی و هبوط، چاپ دوم، تهران، معارف. چالمرز، آلن اف (1384)، چیستی علم در آمدی بر مکاتب علمشناسی فلسفی، ترجمه سعید زیباکلام، چ ششم، تهران، سمت. حقیقی، شاهرخ (1381)، گذار از مدرنیته؟ نیچه، فوکو، لیوتار، دریدا، تهران، آگه. دانایی فرد، حسن و سیدمهدی الوانی و عادل آذر (1383)، روششناسی پژوهش کیفی در مدیریت: رویکردی جامع، تهران، صفار- اشراقی. سایر، آندرو (1385)، روش در علوم اجتماعی، ترجمة عماد افروغ، با مقدمه حمید پارسانیا، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. فقیهی، ابوالحسن و محسن علیزاده، «روایی در تحقیقات کیفی» (تابستان1384)، فرهنگ مدیریت، ش 9، ص 5-20. قائمی نیا، علیرضا، «علم قدسی در حکمت خالده» (تابستان1385)، ذهن، ش26، ص 37-56. کوهن، توماس (1383)، ساختار انقلابهای علمی، ترجمه عباس طاهری، تهران، قصه. گنون، رنه (1361)، سیطره کمیت و علائم آخر الزمان، ترجمه دکتر علی محمد کاردان، تهران، دانشگاهی. مظفر، محمدرضا (1378)، منطق، ترجمه علی شیروانی، قم، دارالعلم. سیدمحمدحسین هاشمیان: استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع). معرفت فرهنگی و اجتماعی 10- سال سوم، شماره دوم ادامه دارد...
94/07/05 - 03:36
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]
صفحات پیشنهادی
امت اسلامی باید علل ناتوانی متولیان برگزاری موسم حج را بررسی کند/ لزوم مدیریت حج از سوی تمامی کشورهای مسلمان
علی لاریجانی در پیامی خاطرنشان کرد باید چگونگی مدیریت مراسم عظیم الهی حج از سوی تمامی کشورهای مسلمان سازمان کنفرانس اسلامی و بین المجالس اسلامی مورد ارزیابی قرار گیرد گفتارنیوز علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی امروز جمعه ۳ مهر درپیامی حادثه رمی جمرات در روز عید قربان که منعضو شورای اسلامی قزوین: اولویتبندی و تسریع در تحقق پروژههای مهم شهر قزوین ضروری است
عضو شورای اسلامی قزوین اولویتبندی و تسریع در تحقق پروژههای مهم شهر قزوین ضروری استعضو شورای اسلامی شهر قزوین گفت اولویتبندی و تسریع در تحقق پروژههای مهم شهر قزوین ضروری است به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین محمدرضا صدیقی پیش از ظهر امروز در نطق پیش از دستور خود در جلسه شورایضرورت اتکای مدیران به مدیریت جهادی – اسلامی جامعه در اندیشه مقام معظم رهبری
ایلقار نیوز مدیران جامعه اعم از نمایندگان و ارگان ها بیش از هر چیزی نیازمند پایبندی به اخلاق و مدیریت جهادی هستند مدیریت جامعه مبتنی بر ارزش های اخلاقی است که تفکر جهادی را برای سیر تحولات و عبور از بحران های تاریخی می طلبد آنچه توان و عزت نفس جوامع را برای رقابت در عرصه جاتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل: سازمان همکاری اسلامی نسبت به مدیریت آینده حج تصمیم گیری کند
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل سازمان همکاری اسلامی نسبت به مدیریت آینده حج تصمیم گیری کنداتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با صدور بیانیهای در پی فاجعه مصیبتبار منا اعلام کرد خواسته تمام ملتهای اسلامی این است که دولت سعودی مسئولیت حادثه در سرزمین منا را بپذپیام رئیس مجلس درباره فاجعه منا امت اسلامی باید علل ناتوانی متولیان برگزاری موسم حج را بررسی کند/ لزوم مدیریت
پیام رئیس مجلس درباره فاجعه مناامت اسلامی باید علل ناتوانی متولیان برگزاری موسم حج را بررسی کند لزوم مدیریت حج از سوی تمامی کشورهای مسلمانعلی لاریجانی در پیامی خاطرنشان کرد باید چگونگی مدیریت مراسم عظیم الهی حج از سوی تمامی کشورهای مسلمان سازمان کنفرانس اسلامی و بین المجالس اسبی کفایتی آل سعود درمدیریت حرمین شریفین/ تشکیل تیم حقیقت یاب از همه کشورهای اسلامی برای بررسی حادثه
نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با تاکید بر بی کفایتی آل سعود در مدیریت حرمین شرفین گفت باید تیم حقیقت یاب از همه کشورهای اسلامی برای بررسی حادثه رمی جمرات تشکیل شود منصور حقیقت پور در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت با اشاره به حادثه تاسف بار رمی جمرات دبسیج دانشجویی دانشگاههای کهگیلویه و بویراحمد: سازمان کنفرانس اسلامی بیکفایتی مقامات عربستانی را در مدیریت حج
بسیج دانشجویی دانشگاههای کهگیلویه و بویراحمد سازمان کنفرانس اسلامی بیکفایتی مقامات عربستانی را در مدیریت حج اعلام نمایدبسیج دانشجویی دانشگاههای استان کهگیلویه و بویراحمد طی بیانیهای از سازمان کنفرانس اسلامی و دیگر نهادهای جهان اسلام خواستند بیکفایتی مقامات عربستانی را در مدیسردار باقرزاده: کشورهای اسلامی خارج کردن مدیریت حج از دست آل سعود را بررسی کنند
سردار باقرزاده کشورهای اسلامی خارج کردن مدیریت حج از دست آل سعود را بررسی کنند فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح گفت باید کشورهای اسلامی پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران مبنی بر خارج کردن مدیریت مکه و مدینه از دست رژیم آل سعود را سریعاً مورد بررسی قرار دهند به گزاعربستان قدرت مدیریت حج را ندارد/ ضرورت اقدام سازمان کنفرانس اسلامی
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به حادثه روز گذشته حجاج در منا گفت عربستان قدرت مدیریت میلیونها زائر حج را ندارد و کشورهای اسلامی بخصوص سازمان کنفرانس اسلامی باید در این زمینه اقدام لازم را بعمل آورند گروه سیاسی جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه در مجلس شورای اسمدیریت مشارکتی در دانشگاه آزاد اسلامی
مدیریت مشارکتی در دانشگاه آزاد اسلامی تهران - ایرنا - یادداشت روز یکشنبه روزنامه فرهیختگان به قلم سید فرهاد سجادی استاد دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به موضوع مدیریت در دانشگاه آزاد اسلامی می افزاید ضروری است روسای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در سراسر کشور با تأسی از رهیافت مدیر-
گوناگون
پربازدیدترینها