واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
با نقل خاطرات سربازان ایرانی و عراقی؛
روایت دفاع مقدس ایران از زبان بی بی سی/ «نابرابر اما زیبا بود»
«این جنگی نابرابر بود؛ طرف مقابل همه چیز در اختیار داشت؛ سنگر و پناهگاه، توپخانه، نیروی هوایی ... اما ما فقط خودمان را داشتیم. [در عین حال] من فکر می کنم که این زیبا بود.»
به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، با فرا رسیدن هفته دفاع مقدس، پایگاه انگلیسی "بی بی سی" (BBC) نیز ضمن مصاحبه با سربازی ایرانی و عراقی و نقل خاطرات دوره جنگ آن ها، به پوشش این مناسبت پرداخته است. "مهدی طلعتی" و "عدنان" از خاطرات جنگی می گویند که به نوشته "بی بی سی" به عنوان طولانی ترین جنگ متعارف قرن بیستم توصیف می شود؛ جنگی که دو طرف آن، انگیزه های کاملا متفاوتی از شرکت در آن داشتند. در ابتدای این گزارش آمده است: «"مهدی طلعتی" که در آن زمان تنها 15 سال داشته، پس از حمله صدام حسین به سرزمینش ایران در 35 سال پیش، به جبهه شتافته است. صدام وعده یک پیروزی طوفانی را داده بود اما او در محاسباتش به وفاداری مذهبی شدید بسیاری از ایرانیان به رهبر انقلابی شان "آیت الله خمینی" توجه نکرده بود.» در ادامه این گزارش به نقل از "طلعتی" آمده است: «ما عاشق امام بودیم و زمانی که دستور دفاع از کشور را صادر کردند، از پاسخ به ندای ایشان خوشحال بودیم؛ همه نسل من به جبهه رفتند و من فکر می کنم که ما با شادی به جنگ رفتیم.» "بی بی سی" می نویسد: «مهدی به بسیج پیوست که اکثر اعضای آن را جوانان تشکیل می دادند و تجهزات نظامی کمی نیز داشتند. اما او هنوز در مورد جنگ با شوقی روشن صحبت می کند؛ «ما نوجوانانی بودیم که کلاشینکف و نارنجک در دست داشتیم؛ در حالی که در ابتدای کار، جرات استفاده از نارنجک را نداشتیم چرا که از پرتاب آن می ترسیدیم! ما حتی نان برای خوردن نداشتیم! تدارکات بسیار ضعیف بود. اما تعهد ما به امام خمینی آنچنان قوی بود که هر سختی را پوشش می داد.» "بی بی سی" در ادامه با اشاره به اینکه داستان در طرف مقابل یعنی ارتش عراق متفاوت بوده می نویسد: «در ابتدای کار، عراقی ها پیشرفت داشته و بندر خرمشهر ایران را اشغال کردند. اما با وجود آنکه گارد نخبه ریاست جمهوری صدام مانند بسیج، نیروهایی وفادار بودند اما بسیاری از سربازان دیگر او، به خدمت گرفته شده و با اشتیاق کمی به جنگ آمده بودند. شاید قابل توجه باشد که تعداد کمی از ایشان امروز رغبتی به تعریف کردن تجارب خود دارند و آن هایی هم که چیزی می گویند ترجیح می دهند ناشناس باقی بمانند. یکی از آن ها "عدنان" است که در سال 1981 به ارتش فراخوانده شده و اکنون روزنامه نگاری ساکن در خارج از کشور است. او می گوید: "تمرینات نظامی ارتش بسیار خشن بود. به خاطر دارم که آموزش دهندگان باتوم در دست داشتند و به سر و شانه و قفسه سینه ما می زدند. من از همان ابتدا احساس کردم که آن ها روحیه ارتش را تضعیف می کنند. شما بگویید؛ یک سرباز چگونه می تواند بجنگد در حالی که روحیه ضعیفی دارد؟"» "عدنان" در ادامه از اجبار جوانان عراقی به حضور در جنگ می گوید: «با آن هایی که در کشتار ایرانی ها شرکت نمی کردند به طرز وحشیانه ای برخورد می شد؛ اعدام ... من نمی توانم این خاطرات را از ذهنم پاک کنم. زمانی که گروهی از سربازانی که موقعیت خود را ترک کرده بودند را برای اعدام آوردند. نمی توانستم نگاه کنم؛ تنها صدای گلوله ها را شنیدم، خیلی بد بود، واقعا خیلی بد بود. اکنون که به خاطر می آورم، می خواهم گریه کنم؛ این جنگ بی معنی که ما را به آن فرستادند یک جهنم بود، واقعا یک جنهم بود.» اما "مهدی" که حتی برای دویدن روی میدان مین داوطلب شده در توصیف جنگ می گوید: «این جنگی نابرابر بود؛ طرف مقابل همه چیز در اختیار داشت؛ سنگر و پناهگاه، توپخانه، نیروی هوایی ... اما ما فقط خودمان را داشتیم. [در عین حال] من فکر می کنم که این زیبا بود.»
506
۰۴/۰۷/۱۳۹۴ - ۱۱:۵۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]