تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، بى شرم، كودن، چاپلوس و بدبخت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836326621




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهندسی ژنتیک و پایان ماهیت آدمی


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مهندسی ژنتیک و پایان ماهیت آدمی
مهندسی ژنتیک و پایان ماهیت آدمی     گفت‌وگو با بیل مک کیبِن اشاره:   بیل مک کیبن نویسنده کتاب «كافي است: مهندسی ژنتیک و پایان ماهیت آدمی»1 که به تازگی به وسیلة انتشارات «بلومزبری» انتشار یافته، از نویسندگان مدافع محیط زیست است که با نشریات سرشناسی نظیر «نیویورک ریویو اوبوکز»، «نیویورک تایمز» و «نیویورکر»، همکاری دارد. از این نویسنده، به جز آخرین اثرش، تا کنون پنج کتاب دیگر نیز به چاپ رسیده که در هر کدام یکی از جنبه‌های اساسی زیست محیط انسان مدرن با نگاهی نقّادانه مورد ارزیابی قرار گرفته است. نخستین تألیف او با عنوان «تعطیلی صد دلاری»، مسئلة ایام فراغت را مورد بحث قرار داده و در کتاب «پایان طبیعت» پدیدة ازدیاد دمای زمین و اثرات آن مطالعه شده است. کتاب «شاید یک نفر» به مسئلة جنجال‌برانگیز افزایش جمعیت می‌پردازد و کتاب «عصر از دست دادن اطلاعات» موضوع انفجار اطلاعات و نحوة تعامل افراد با آن، بررسی شده و بالاخره در کتاب «امید، آدمی و وحش» مسئلة آشتی آدمی با طبیعت را مورد بحث قرار می‌دهد. مهندسی ژنتیک، مرزهای زیادی را در دست‌کاری ژن‌های انسانی درنوردیده است و در آستانة کسب توانایی برای ایجاد تغییراتی در ویژگی‌های انسان‌های آتی، براساس تمایل و سفارش والدین یا هر سفارش‌دهندة دیگر است. آقای بیل مک کیبن بر این باور است که اعمال این‌گونه تغییرات می‌تواند زندگی آدمی و بلکه ماهیّت او را به کلی محو و نابود کند و شکافی عظیم میان گذشته و آیندة بشریت ایجاد کند. مک کیبن در عین حال، مخالف کاربرد بیوتکنولوژی در امور پزشکی و مداوای بیماران نیست. این گفت‌وگو را که با وی انجام شده است می‌خوانیم: شما در کتاب «مهندسی ژنتیک»، نسبت به خطرات متعدد ناشی از فناوری‌های جدید که توانایی «طراحی دوباره» آدمی را دارند، هشدار می‌دهید. آیا واقعاً چنین خطری آدمی را تهدید می‌کند؟ محققانی که در حوزة ژنتیک پژوهش می‌کنند، به طور مستمر در کار کشف بخش‌هایی هستند که بعضاً یا کلاً به مولکول دی.ان.ای و قابلیت‌های نهفته در آن ارتباط دارند. این بخش‌ها بر روی همة جنبه‌های مادی و روانی آدمی، از قد، رنگ چهره و توانایی‌های عضلانی گرفته تا ضریب هوش، اجتماعی یا خجالتی بودن و گرایش به امید و شادمانی و نظایر آن، تأثیر می‌گذارند. درست همان‌گونه که امروزه این قبیل تغییرات در حیوانات عملی می‌شود، برخی از دانشمندان درصدد هستند که با دست‌کاری جنین آدمی در مراحل اولیه، نظیر این تغییرات را در انسان‌ها نیز به وجود آورند. این دعوی، گزاف به نظر می‌رسد. آیا واقعاً چنین فکر می‌کنید که در جامعه علمی، کسی به انجام چنین عملی مبادرت می‌ورزد و حتی با فرض اینکه افرادی بخواهند چنین کنند، آیا چنین نیست که تحقق این امر، به این زودی ممکن نخواهد بود و به زمان بسیار درازی نیاز دارد؟ برخی از محققان که از توانایی و قابلیت علمی بالا برخوردار هستند و به امکانات مالی فراوان نیز دسترسی دارند، دقیقاً می‌خواهند چنین اقدامی را انجام دهند. به عنوان مثال، جیمزواتسن، یکی از دو کاشف مولکول دی.ان.ای را در نظر بگیرید که در بهار امسال و در پنجاهمین سالگرد انتشار اکتشاف مولکول دی.ان.ای که برای او و همکارش فرانسیس کرک، جایزة نوبل زیست‌شناسی را به ارمغان آورد، مصرّانه خواستار پیشبرد مهندسی ژنتیک تمام عیار موسوم به «germline» شده که در آن اجزای درونی سلول‌های آدمی، دست‌کاری می‌شوند. او که نخستین رئیس «پروژة ژنوم» یا تهیة نقشه جغرافیایی ژنتیکی بدن آدمی بود، صریحاً افراد را تشویق می‌کند که با استفاده از دانش جدید ژنتیک، دست به کار تحصیل کمال در خلقت آدمی شوند و اموری نظیر خجالتی بودن و عدم اعتماد به نفس را از جامعة انسانی حذف کنند. او می‌گوید: «چه کسی یک نوزاد زشت می‌خواهد؟ اگر بتوانیم با دست‌کاری در ژن‌های افراد، انسان‌های بهتری به وجود آوریم، چرا چنین نکنیم؟» واتسن در این زمینه تنها نیست. محققان برجسته در دانشگاه‌های ام.آی.تی و کالیفرنیا در لوس‌آنجلس، نه تنها به این نوع افکار به عنوان ایده‌هایی خوب نظر می‌کنند که آنها را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند و معتقدند ظرف چند سال آینده، می‌توان برای پول‌دارها فرزندانی متولد کرد که توانایی‌های آنان حتی از پیش تقویت شده باشد. «لی سیلور» متخصص ژنتیک در دانشگاه «پرینستن»، در کتاب تازه خود با عنوان «بازسازی بهشت عدن»، می‌گوید: «چرا نباید از این توانایی و قدرت جدید استفاده کرد؟ ما همة جنبه‌های دیگر زندگی و هویت کودکان‌مان را با استفاده از تأثیرات قدرتمند محیطی و اجتماعی کنترل می‌کنیم. پس بر چه مبنایی تأثیرات مثبت پروژة ژنتیک را بر روی جوهره و ماهیت افراد، نفی می‌کنیم. ما که حقّ والدین را به نفع رساندن به فرزندانشان در هر مورد دیگر قبول می‌کنیم، چرا این حق را در این زمینه به رسمیت نشناسیم؟» این پرسش جالبی است؛ واقعاً تولید نوزادان بهبود یافته چه اشکالی دارد؟ این نکتة اصلی مورد بحث، در کتاب تازة من است. نویسندگان دیگری که در این زمینه قلم زده‌اند، کوشیده‌اند به جنبة عملی مسئله بپردازند و این نکته را مورد توجه قرار داده‌اند که این فناوری‌ها می‌توانند اشتباهات بزرگ و خطرناک نیز به بار آورند یا آنکه به ازدیاد شکاف میان فقرا و اغنیا، بر مبنای تفاوت‌های بیولوژیک آنان دامن بزنند. امّا من کوشیده‌ام مسئله‌ای عمیق‌تر را مطرح سازم و آن اینکه اگر ما به اِعمال این‌گونه تغییرات مبادرت ورزیم، معنای زندگی آدمی به کلّی محو و نابود می‌شود. برای آنکه متوجه شوید منظورم چیست، برای یک لحظه تصور کنیم خود شما در زمرة آن دسته از نوزادانی بوده‌اید که به روش‌های ژنتیکی در ساختار بیولوژیک شما تغییر داده‌اند و آنها را بهبود بخشیده‌اند؛ حال از خود سؤال کنید که آیا هوش شما متعلق به خودتان است؟ حالات روحی شما واقعاً محصول تجربه‌های شخصی خود شما یا نتیجة تأثیر پروتئین‌هایی است که در سلول‌های بدن شما کار گذارده شده است؟ دستاوردهای حرفه‌ای یا تحصیلی شما، امیدها و آرزوهای‌تان، رؤیاهای‌تان، به شما تعلق دارند یا به طور مصنوعی در شما القا شده‌اند؟ آیا در این جهان، هیچ چیز می‌تواند برای شما معنا داشته باشد؟ یا آنکه شما بیشتر شبیه یک روبات هستید که از پیش، همة امور در ساختار بدنی و روحی‌تان برنامه‌ریزی شده است؟ ما به شیوه‌های متفاوت می‌کوشیم بر فرزندانمان تأثیر بگذاریم، امّا بخشی از فرایند رشد و بالغ شدن، عبارت است از تعامل با همین نوع تأثیرگذاری‌ها و موضع‌گرفتن در برابر آنها. اینکه فرزندان در برابر والدین طغیان می‌کنند به همین نکته بازمی‌گردد که می‌خواهند عدم موافقت خود را با برخی از این تأثیرگذاری‌ها نشان دهند، امّا اگر شما در زمرة افرادی هستید که با دست‌کاری ژنتیکی به نحو خاصی برنامه‌ریزی شده‌اید، نمی‌توانید در برابر این قبیل تأثیرات، واکنشی اصیل نشان دهید. این فناوری، بنیادی‌ترین تکنولوژی است که در اختیار بشر قرار گرفته و شکافی عظیم میان گذشته و آینده بشریت ایجاد خواهد کرد. آیا می‌توان از ظهور دنیایی که در آن نوزادان طراحی شده به دنیا می‌آیند، جلوگیری کرد، بدون آنکه در راه پیشرفت دانش پزشکی و علوم زیستی، محدودیتی به وجود آید؟ بله، این امر کاملاً امکان‌پذیر است. بینشی که از رهگذر پیشرفت‌های ژنتیکی به دست آمده، تاکنون راه‌های درمان متعددی را برای انواع بیماری‌ها مطرح ساخته است. به عنوان نمونه ژن‌درمانی که در آن دانشمندان به جای ژن‌های جهش یافته‌ای که کارکرد صحیح خود را انجام نمی‌دهند، ژن‌هایی با عملکرد صحیح در سلول بدن بیماران جایگزین می‌کنند و برای مثال به کسانی که به بیماری «سیستیک فیبروسیس» (استخوانی شدن بافت‌های ریه) مبتلا هستند، امکان می‌دهند که به عوض مرگ تدریجی به دلیل از کار افتادن ریه‌ها، به زندگی عادی خود ادامه دهند، در زمرة این قبیل کاربردهای مناسب مهندسی ژنتیک است. این نوع کاربرد مهندسی ژنتیک، منجر به تولید نوزادان طراحی شده نمی‌شود. برخی دیگر از محققان در تلاش هستند تا داروهایی تولید کنند که قادر است ساختارهای ژنتیکی سلول‌های سرطانی را مورد حمله قرار دهد. همة این قبیل تحقیقات، بسیار مفید و ضروری است و منجر به شناخت بهتر واقعیت‌های عالم موجود می‌شود. حتی روش‌ها و ایده‌های بحث‌انگیزی نظیر شبیه‌سازی جنین به منظور استفاده از ساقة سلول‌های آنها، عمل نادرستی نیست و لزومی ندارد که متوقف شود، امّا دانشمندان، سیاست‌مداران و قانون‌گذاران باید با همکاری نزدیک یکدیگر، قوانین و مقرراتی تدوین کنند تا مانع از آن شود که تحقیقات دربارة تولید جنین‌های شبیه‌سازی شده چند روزه، جهت استفاده از ساقة سلول‌های آنها، به تولد نوزادان طراحی شده منجر شود. آیا مهندسی ژنتیک، تنها فناوری است که موجب نگرانی شما شده یا آنکه خطرات مشابهی از ناحیة فناوری‌های دیگر در کمین است؟‌ تغییراتی که دانشمندان می‌توانند در مولکول دی.ان.ای ایجاد کنند، در حال حاضر در رأس قابلیت‌های فناوری قرار دارد و توانایی بسیار زیادی به محققان داده است. برخی از پژوهشگران مدعی هستند که هم‌اکنون نوزادان شبیه‌سازی و طراحی شدة آدمی با استفاده از روش‌های ژنتیکی دست‌کاری در سلول‌ها، به دنیا آمده‌اند، امّا مهندسی ژنتیک نوع «germline» تنها خطر بالقوه‌ای نیست که جوامع بشری را تهدید می‌کند. پیشرفت‌هایی که در زمینة تولید روبات‌ها در دست انجام است، کار را به جایی رسانده که برخی از دانشمندان از هم اکنون مدعی شده‌اند که نسل آدمی تنها در صورتی امکان بقا خواهد داشت که خود را با ماشین‌های هوشمند پیوند بزند و با بهره‌گیری از توان محاسباتی رایانه‌ها و روبات‌ها و متصل کردن تراشه‌های سیلیکنی به بدن خود، قابلیت‌های هوشی و ادراکی خویش را افزایش دهد. «رادنی بروکز» از دانشگاه ام.آی.تی، صریحاً متذکر شده که مسئلة پیوند انسان و ماشین در دوران حیات خود ما محقق خواهد شد و «هانس موراوک» از بنیاد «کارنگی» نیز تأکید دارد که آدمی به صورت طبیعی قادر نخواهد بود در عرصة رقابت با گونه‌های هوشمندتر، پیروز از میدان بیرون بیاید. دانشمندان دیگری با توجه به پیشرفت‌هایی که در زمینة «نانو تکنولوژی» به وقوع پیوسته و به صورت روزافزونی در حال گسترش است، یادآور شده‌اند که آدمی به زودی قادر خواهد بود با استفاده از ماشین‌های بسیار ریز، کار تعمیر بخش‌های آسیب‌دیده درون بدن را به نحو مستمر انجام دهد و به این ترتیب، امکان جاودانگی فیزیکی و طبیعی را فراهم آورد. همه این قبیل تحولات در حالی رخ می‌دهد که افکار عمومی نسبت به آن، اطلاع چندانی ندارد، حال آنکه مشارکت فعال و آگاهانه همة شهروندان در بحث‌های مربوط به تعیین جهت و اهداف آینده فناوری‌ها کاملاً ضروری است. امّا آیا انجام این بحث‌ها و تبادل نظرها، اساساً امکان‌پذیر است، آیا چنین نیست که این پیشرفت‌های فناوری به نحو اجتناب‌ناپذیر تحقق خواهد یافت؟ البته برخی از محققان، تمایل دارند که این‌گونه فکر کنند و همین اندیشه را نیز ترویج کنند. به عنوان مثال،‌«گرگوری استاک» از دانشگاه ام.آی.تی، مدعی است که «پرسش در این خصوص که آیا این قبیل تحولات فناوری عاقلانه یا مطلوب هستند، حاکی از نوعی بی‌توجهی و غفلت نسبت به این امر است که در این امور گزینش و انتخاب آزاد و آگاهانه راهی ندارد. این امور نتایج ضروری و اجتناب‌ناپذیر تحولات ناشی از فناوری هستند»، امّا وضعیت تا این حد، وخیم نیست و هرچند غول تا اندازه‌ای از بطری خارج شده، امّا هنوز این امکان وجود دارد که دوباره آن را به بطری بازگرداند و در آنجا کنترلش کرد. یک واقعیت انکارناپذیر، آن است که طیّ یک قرن اخیر، دانش ما در زمینة اعمال کنترل بر فناوری‌ها به نحو قابل توجهی افزایش یافته است. به عنوان نمونه شواهد مربوط به نحوة تعامل ما با سلاح‌های میکروبی و شیمیایی نشان می‌دهد که هر چند تا کنترل کامل این قبیل سلاح‌ها راه زیادی در پیش است، امّا میزان موفقیت‌هایی که در این خصوص حاصل شده، چشم‌گیر بوده است. به این نکته نیز باید توجه داشت که تولید یک یا دو نوزاد طراحی شده، یا دست‌کاری در بدن چند تن معدود با استفاده از سیستم‌های روباتیک یا نانوتکنولوژی تفاوت چندانی در اوضاع به وجود نمی‌آورد. برای آنکه تأثیر این قبیل فناوری‌ها آشکار شود، باید آنها در مقیاسی گسترده و تجاری به فعالیت بپردازند و صنایعی عظیم با پشتوانه‌های مالی فراوان، در این زمینه فعال شوند. امّا از قضا این دقیقاً همان جایی است که شهروندان و مصرف‌کنندان می‌توانند اراده و خواست آگاهانة خود را به نمایش بگذارند و خواستار تصویب قوانین و تنظیم مقررات و به کار افتادن سیستم‌های نظارتی مناسبی شوند که از خطرات بالقوه این فناوری‌ها می‌کاهد و در عوض، فواید آنها را تقویت می‌کند. به این ترتیب، شهروندان در همه جا باید درگیر یک بحث سیاسی فراگیر بر سر این نکته شوند که انسان بودن در عصر فناوری‌های جدید به چه معنا است؟ آیا این نوع بحث، منجر به دو قطبی شدن جامعه یا سوءاستفادة گروه‌های محافظه‌کار که خواهان محدود کردن افراد و آزادی‌های آنان هستند، نمی‌شود؟ چنین گمان نمی‌کنم. دلیل این امر، آن است که این فناوری‌ها چنان نو، تازه و متفاوت از همة الگوهای گذشته هستند که سیاست‌هایی کاملاً تازه را الزام می‌کند. نگاهی به روند امور در آمریکا، طیّ یک دو سال اخیر، از این نظر بسیار نکته‌آموز است. به عنوان مثال،‌ زمانی که بحث شبیه‌سازی آدمی در کنگرة آمریکا مطرح بود، برخی از جمهوری‌خواهان (راست‌های افراطی)‌ خواهان مجاز شمردن این امر شدند، در حالی که شماری از لیبرال‌ها بر ضرورت تدوین قوانین سخت‌گیرانه‌تر برای نظارت بر این تحقیقات، تأکید ورزیدند. از سوی دیگر، گروه‌های طرفدار محیط زیست و فمینیست‌ها نیز کاملاً با این نوع شبیه‌سازی‌ها به مخالفت برخاستند. شماری از رهبران نهادهای مدنی نیز بر این نکته انگشت گذاردند که شهروندان باید نهایت هشیاری خود را حفظ کنند و اجازه ندهند از این پیشرفت‌ها، استفاده ابزاری سودجویانه و افراطی به عمل آید. به یک اعتبار، مرزبندی میان کسانی است که معتقد هستند همة امور را باید به بازار و نیروهای خودمحور بازار واگذار کرد و از مداخله در کار بازار خودداری کرد و افراد دیگری معتقدند که تصمیمات باید با مشارکت افراد جامعه اتخاذ شود. به این ترتیب، شهروندان اکنون باید به این نکته توجه کنند که اگر در این اندیشه بوده‌اند که با اقدامی آگاهانه، تأثیری بر مسیر امور بگذارند، زمان آن همین امروز است. تحقیقات شما بیشتر در حوزة مطالعات زیست‌محیطی بوده، آیا معتقدید که موضوع این فناوری‌ها نیز در قلمرو مباحث زیست‌محیطی است؟ پاسخ مثبت است. کتاب قبلی من «پایان طبیعت» که به بیست زبان زنده ترجمه شده، به موضوع گرم شدن دمای زمین پرداخته بود. مسئلة اصلی در این کتاب آن بود که تغییراتی که از رهگذر مداخله آدمی در زیست‌بوم انسان، در شرف پدیدار شدن است، چنان ابعاد عظیمی دارد که اگر همگی ما در مواجهه با آن به همکاری با یکدیگر و مشارکت تمام عیار نپردازیم، نتایج این امر بسیار فاجعه‌آمیز خواهد بود. در کتاب اخیر نیز همین نکته از زاویة دیگری مورد توجه قرار گرفته است. شما برای کتاب خود، عنوان «كافي است» (Enough) را برگزیده‌اید. این گزینش به چه دلیلی صورت گرفته و مضامین مطرح در این کتاب، چه تفاوتی با آثار مشابه در این زمینه دارد؟ اغلب آثاری که با نگاهی نقّادانه در خصوص فناوری‌های در حال ظهور، قلم‌فرسایی کرده‌اند، به نتایج و تبعات عملی یا اجتماعی این تحولات، نظر داشته‌اند. نظیر اینکه این قبیل فناوری‌ها نمی‌توانند به درستی کار کنند و زیان آنها بیش از فایده است، یا آنکه به پیدایش نخبگانی کمک می‌کنند که ادارة امور را در دست می‌گیرند و دموکراسی و مشارکت عامه را از بین می‌برند. این نقدها در جای خود صحیح هستند، امّا به مسئلة موقعیت فردی و هویت آدمی نمی‌پردازند. عنوان «بس است»‌ به همین اعتبار برای کتاب انتخاب شد. پرسش این است که آیا ما به حدّ بیشتری از راحتی مادی، هوش، عمر و ... نیاز داریم، یا آنکه آنچه در اختیار داریم برایمان بس است. پاسخ به این پرسش مستلزم مشارکت عمومی و بهره‌گیری از خرد جمعی است. اگر ما به موقع به پاسخ این پرسش دشوار نپردازیم، فناوری‌های جدید به عوض ما، پاسخ را انتخاب خواهند کرد. پي نوشت ها :   ٭منبع: لندنخبرگزاریجمهوریاسلامیدرلندن. 1. Enough: Genetic Engineering and the End of Human Nature.   منبع: www.mouood.org  
#پزشکی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 635]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن