محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845874551
رضا رویگری: پدرم میخواست روحانی شوم
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رضا رویگری: پدرم میخواست روحانی شوم
بازیگر سینما و تلویزیون تاکیدکرد: آمریکا از بیرون، نمای خوبی دارد و بهشت است و گرنه جهنمی بیش نیست.
راه دانا: بازیگر سینما و تلویزیون تاکیدکرد: آمریکا از بیرون، نمای خوبی دارد و بهشت است و گرنه جهنمی بیش نیست.
رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون به تمام شایعات زندگی اش پاسخ می دهد: *چرا اینقدر شایعه درباره فوت شما زیاد شده است؟! مگه زیاد شایعه شده؟! *پس از گفتگوی شما با یک نشریه که چندی پیش بود، این شایعات سرزبانها افتاد. نظرات فراوانی هم درباره شما در دنیای مجازی منتشر شد. از آنجا که خودم از دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی دور هستم، دوست دارم این نظرات را از زبان شما بشنوم... *مثلا این که چرا همسرتان را رها کردید و یک زن جوان گرفتید؟! یا از این دستها حرف های خاله زنکی... (باخنده) فکر کنم حسودی می کنند! *بین این شایعات مرگ و ازدواجتان، ارتباطی می بینید؟! نه، فکر نکنم این گونه باشد. این دو قضیه ارتباطی به هم ندارند. شاید عده ای مرا خیلی دوست دارند و با این کار می خواهند اسم من در خبرگزاری ها باشد! پس از این شایعات تماس های فراوانی از داخل و خارج ایران داشتم که خیلی از دوستان من نگران شدند. ده نمکی تماس گرفته بود و می گفت با خودت حرف می زنم یا روحت؟! این که پخش شایعه مرگ چه نفعی برای برخی دارد را متوجه نمی شوم! چند روز پیش شبکه خبر برای تهیه گزارشی به خانه آمد و درباره این موضوع مفصل صحبت کردیم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند؟! جدیدا حرفهای من را از تلویزیون پخش نمی کنند! *حرف خاصی زدید که حساسیت زا باشد؟! اصولا من حرف زیاد می زنم!(می خندد) مثلا محرم از تلویزیون با من تماس گرفتند که چرا نهضت امام حسین(ع) هنوز بعد از هزار وچهار صد سال زنده است؟! گفتم به دلیل این که دنبال پورشه و برج و مازراتی نبود. حرف بدی زدم؟! واقعیت را گفتم اما این حرف من را هم پخش نکردند! *چند سال تنها زندگی کردید؟! به سال نرسید. چندماه بین ازدواج اول و دوم من فاصله بود. این شایعه بود که من بلافاصله از همسر قبلی ام جدا شده و با تارا ازدواج کردم. به این گونه نبود. من از دو سال قبل از جدایی رسمی، به نوعی تنها زندگی می کردم و می خواستیم که جدا شویم. یک سال و هشت ماه بعد از جدایی هم که با تارا ازدواج کردم. *خیلی از مردم می پرسند چرا از همسر قبلی خود جدا شدید؟! من حس می کنم مردم کمی بیکار هستند و دنبال حواشی مختلف می گردند. این مورد هم جز مسائل شخصی و خصوصی زندگی هست اما مردم به شدت درباره مسائل شخصی کنجکاو هستند. همسر قبلی من عاشق کارش بود و از صبح تا شب سرکار بود و خیلی به فکر زندگی نبود. وی دفتر روانشناسی داشت و همه وقت و زندگی اش کارش بود. تارا: البته خیلی خانم خوب و دوست داشتنی بودند. *این روزها کم کار هستید یا پیشنهادهای خوبی به شما می شود؟! بیشتر نقش های الکی پیشنهاد می شود و به اجبار قبول می کنم. ماهی سه میلیون تومان اجاره خانه ام هست و خرج زندگی را باید از راه بازیگری در بیاورم. مجبورم خیلی از پیشنهادها را قبول کنم. یک اتفاق جالب چند روز پیش برایم افتاد.برای بستن قرارداد به یک دفتر سینمایی رفتم. به من گفتند یک سکانس بازی کن تا ببینم. کارگردان جوانی بود که می گفت باید اول تست دهی تا بعد قرارداد ببندیم! تارا هم گفت شما اول یک دکوپاژ بچین تا بفهمیم که کارگردانی، بعد از بازیگران تست بگیر!
*چه شد که با تارا ازدواج کردید؟ چندسال پیش برای برنامه ای به شیراز رفته بودم. تارا یک دوست داشت که دوست مشترکمان محسوب می شد. ستاره به تارا گفت که یک دوست هنرپیشه ام برای چند روز به شیراز می آید و اسم من را برد، تارا هم گفت که تا به حال اسمش را نشنیده و نمی شناسمش! به هرحال ستاره و تارا برای استقبال من به فرودگاه آمدند و همانجا برای اولین بار همدیگر را دیدیم. تا من را دید، گفت آقای رویگری چقدر شما خوش تیپ هستید! همانجا بود که عشق شوری در میان ما نهاد! معمولا هم همه عاشق من می شوند. من در اوایل آشنایی مان گفتم تارا من آینده تو نیستم و باید به زندگی ات برسی اما واقعا بدون تارا هم نمی توانستم زندگی کنم. (باخنده) حرفی زدم که جذب من شود! *مگر می شود رضارویگری را فردی نشناسد؟! حتما نمی شناخته! اهل دروغ گفتن نیست! تارا: خیلی وقتها پیش می آید که شما بازیگری را تنها به چهره می شناسید و حتی اسمش به ذهن شما نمی آید. این اتفاق برای خیلی از مردم افتاده. از سوی دیگر من شانزده سالگی برای ادامه تحصیل به مالزی رفتم و از دنیای فیلم و تلویزیون ایران دور بودم. به همین دلیل اصلا شناختی از رضا نداشتم. تنها هدیه تهرانی و امین حیایی و گلزار را می شناختم. *یا مثلا می گفتند که خانواده اش به شدت مخالف ازدواج با شما هستند. اینگونه نیست! پدر و مادرش به شدت من را قبول دارند و دوستم دارند. شاید شیطنت برخی از همکاران شما باعث شده تا حرفهای ما به نحو مناسبی انعکاس پیدا نکند. تارا: پدر من همیشه با من راحت بود و خیلی صمیمی بودیم.پس از آشنایی با رضا، عده ای پشت سرش حرف زده بودند و گفته بودند که شخصیت خوبی ندارد. یک روز پدرم از من خواست که درباره رابطه ام با رضا توضیح دهم. می خواست مطمئن شود رضا دنبال سوءاستفاده از من نیست. گفتم که رضا هیچ قولی برای بازیگری و این مسائل نداده و حرفش فقط ازدواج است. بالاخره پدر هست و روی دخترش حساس! یک روز رضا به منزل آمد و با پدرومادر ملاقات داشت و تمام شائبه ها از بین رفت. به هرحال این اختلاف سنی چهل و چهار ساله، کمی ذهنشان را درگیر کرده بود. یکی از شرایط آنها این بود که رضا اجازه بدهد درسم را تمام کنم. *تمام شد درستان؟ تارا: مشغول تحصیل بودم که رضا سکته کرد و به خاطر مراقبت از وی درس را رها کردم. *داستان سکته شما چه بود؟! یک زمانی شایعات فراوانی برای من به وجود آمد و فشارهای پشت سرهم باعث شد که سکته کنم. تارا: رضا قبلا هم سابقه بیماری داشت و چون ورزش می کردیم، فکر می کرد همین ورزش برای سلامتی کافی است و قرصهایش را مصرف نمی کرد. زمانی که سکته کرد، فشارش بیست و چهار بود. *شایعه کرده بودند که آقای رویگری به خاطر خوردن مشروب فراوان سکته کرده. (می خندد) به من می گویند معتاد هستم اما من حتی سیگار هم نمی کشم. از این حرفها زیاد شنیده ام. تارا: اوایل آشناییم با رضا، دوستانم خیلی پشت سر رضا حرف می زدند. همین مشروب، اعتیاد و ... یک روز به رضا گفتم واقعا معتاد هستی؟! رضا به من گفت که چند ماه هست من را می شناسی، اگر قرار بود معتاد باشم که می فهمیدی! برخی از مردم تنها با حرف زدن پشت سر دیگران، زنده هستند! *پسر شما هم مثل خودتان زود ازدواج کرد. خدارحمت کند پدرم را، در سن پانزده سالگی می خواست من ازدواج کنم. و البته روحانی شوم. شاید باور نکنید اما من جامع و المقدمات را هم خواندم اما بعد مسیر زندگی ام عوض شد و سمت هنرپیشگی رفتم. پسر من متولد 53 هست و زود ازدواج کرد. * شما نوه هم دارید؟ یک دختر هشت ساله به اسم آوا. یک فیلم هم به اسم دهه شصتیها با خودم بازی کرده است. *رابطه شما به پسرتان چطور است؟! خدا را شکر! *چرا رابطه شما با پسرتان شکرآب است؟! این شایعاتی است که می سازند. پسرم در سن جوانی برای فراگیری موسیقی به هند رفت و همان جا با همسرش که ایرانی هست، آشنا شد و نوه من هم هند به دنیا آمد. خیلی ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم. مدتی است به ایران بازگشت و دورادور در ارتباطیم. این که شکرآب باشد و این حرف ها نیست! *اما رابطه تان خیلی هم خوب نیست. احیانا از ازدواج و طلاقتان دلخور نیست که در ارتباط نیستید؟! نه، اصلا این حرفها نیست. کیارش حرف من را گوش نمی کرد و ناراحت شدم. وی گریمور خوبی بود و گفتم کار را ول نکن اما حرفم را گوش نداد و الآن هم پشیمان است. در سریال ولایت عشق جز گروه گریم آقای معیریان بود و سمت بازیگری هم رفت. هرچه گفتم حرفم را گوش نداد و شاید به خاطر همین کمی بینمان دلخوری باشد. *پدر به شدت مخالف کار شما بود؟! خیلی مذهبی بود و می گفت نباید مطرب شود! بعد از آنکه ایران ایران را خواندم، رابطه اش با من خوب شد و به من افتخار می کرد. *چه شد که شما ایران ایران را خواندید؟! آهنگساز دو سه نفر از ترس قبول نکردند که این ترانه را اجرا کنند. صدای من را در جایی شنیده بود و از من خواست این کار را اجرا کنم. ما هم شبانه به استودیو رفتیم و آن کار ماندگار را ضبط کردیم. *چرا همان زمان خوانندگی را ادامه ندادید؟! شرایط موسیقی در دهه شصت خوب نبود و محیط موسیقی پاپ بسته بود. دهه هفتاد دوباره سراغ خوانندگی رفتم و چند تیتراژ خوانده و سپس آلبوم جمع کردم. تا امروز هم سه آلبوم من روانه بازار شده است. *شنیده ام دهه شصت به کل، فعالیت هنری خود را تعطیل کرده بودید... درست است. سه سال با یکی از دوستان ترشی درست می کردم و می فروختم. یک تئاتر درباره زندگی حلاج کار کرده بودیم و رییس تئاتر شهر جلوی کار ما را گرفت. دلیلش هم این بود که صدای رویگری تحریک کننده است! من هم خودم را ممنوع الکار کرده و به ساخت و فروش ترشی روی آوردم. *چه شد به دنیای هنر بازگشتید؟ مرحوم رضا ژیان یک روز سراغم آمد و گفت رضا بسه دیگه، این چه کاریه داری می کنی؟! خسته نشدی؟! گفتم چطور مگه؟! گفت یه کار تلویزیونی گرفتم، بیا یه نقش داره مخصوص خودت. نقش شیر محله بهداشت. با آن نقش به شهرت رسیدم و دوباره به دنیای هنر بازگشتم. بعد محله بهداشت، کانیمانگا و اجاره نشین ها و... (باخنده) دنیای ترشی را هم فراموش کردم. *چه شد به آمریکا رفتید؟ تئاتر معرکه در معرکه که نوشته آقای میرباقری بود را برای اجرا به آمریکا بردیم. یک سالی در آمریکا سکونت داشتم. آنجا نمایشگاه نقاشی برگزار کرده و تابلوهایم را فروختم. کنسرت هم در لس آنجلس برگزار کردم که آلبوم اول از همان کنسرت بیرون آمد. *پس باید شما را هم خواننده لس آنجلسی بنامیم. چرا در آنجا نماندید و به ایران برگشتید؟ آن جا از بیرون، نمای خوبی دارد و بهشت است و گرنه جهنمی بیش نیست. از یک سو دلتنگی بسیار برای خانواده و وطن و از سوی دیگر این که یک دلار باید از زیرپای فیل دربیاوری! آنجا به سختی می توانید پول دربیاورد. البته وضع من بد نبود. مثلا دکترهای ایرانی مقیم آمریکا مسجدی در جنوب لس آنجلس ساخته بودند و برای مراسم افتتاحش از من دعوت کردند. من هم رفتم و چند کار زنده خواندم و سه هزار دلار گرفتم یا برای مراسم شب احیا مرا دعوت کردند تا برایشان مداحی کنم. این گونه درآمدزایی داشتم. در کل زندگی در آنجا بسیار سخت بود. *پس از بازگشت هم ممنوع الکار شدید. درست است؟! بله، یکی از دوستان لطف کرده و پشت سرم خیلی حرف زده بود. این که آمریکا پناهنده شدم، یا کوکائین مصرف می کنم و زن اسرائیلی گرفته ام! تصمیم داشت از ریشه من را بزند. دوست قدیمی من هم بود. به هرحال به لطف آن دوست قدیمی، چند سالی را در دهه هفتاد ممنوع الفعالیت بودم. البته هیچ وقت دلیل ممنوع الکاری ام را نگفتند و رسما هم اعلام نکردند که ممنوع الفعالیت هستم. *پس چگونه به این نتیجه رسیدید؟! به یکباره پیشنهادهایی که به من می شد کاهش پیدا کرد و آنهایی هم که پیشنهاد کار می دادند، پشیمان می شدند. بعدتر یکی از دوستان گفت که وقتی اسم شما را به ارشاد اعلام می کنیم، آن ها می گویند بهتر است از رضا رویگری استفاده نکنید. این بهتر است یعنی اگر استفاده کنید، فیلم توقیف می شود! تارا: دهه هفتاد رضا ممنوع الکار بوده، پس حق داشتم که وی را نشناسم! *توجیه نکنید که رضا رویگری را نمی شناسید! مگر می شود فردی در ایران وی را نشناسد؟! الان هیچ فردی مثل تارا من را نمی شناسد! تارا: برای من اصلا اهمیتی ندارد که حرفم را باور می کنید یا خیر اما واقعا حقیقت را گفتم. *چه شد از ممنوع الکاری خارج شدید؟! خودم هم نمی دانم! خودشان ممنوع الکار می کنند و بعدتر خودشان اجازه فعالیت می دهند. *در دوران ممنوع الکاری چه کار می کردید؟ ترشی نساختید؟! نه، دیگر سراغ ترشی نرفتم. قبلا هم این حرف را زده ام، اگر در سینما نگذارند کار کنم، سراغ تلویزیون می روم. تلویزیون نشد، نقاشی. نقاشی را از من بگیرند، خوانندگی و آهنگسازی. به هرحال آنقدر هنر دارم که بتوانم گلیم خود را از آب دربیاورم. در دوران ممنوع الکاری، نقاشی هایم را می فروختم. مثلا یک کلکسیونر از من درخواست می کرد نقاشی با امضای من داشته باشد و من هم پول زیادی می گرفتم و برایش نقاشی می کردم. آموزشگاهی هم داشتم و نقاشی تدریس می کردم. *بعد از مختار هم مدتی نبودید. دلیل آن چه بود؟! آن زمان هم نمی دانم به چه دلیل من را ممنوع الکار کرده بودند! دلیلش را هم هیچ وقت متوجه نشدم. به ویژه آن که در مختار نقش بسیار کلیدی و مهمی داشتم. من تا به حال در ایران یک ده آفرین هم به خاطر فعالیتهای هنری ام نگرفته ام اما در عراق برای ایفای نقش کیان ایرانی، به من جایزه دادند. چهار سال زندگی من را به هم ریختند و در تلویزیون اجازه فعالیت نداشتم. *مختار تلفات جانی زیاد داشت یا شایعه است؟! نه، این گونه نبوده. شاید منظورشان مار و مارمولک بوده(می خندد). مصدومیت زیاد بود که اکثرش هم سراغ من می آمد. در صحنه ای که کیان به شهادت می رسد، امین صلاحلو تبر را محکم زد و سرش کنده شد و زیر چشم من زخم شد. در شاهرود شمشیر به پایم رفت و از آن ور خارج شد. رفتم دکتر و گفت آقای رویگری چه شده؟! گفتم شمشیر خوردم. فردایش که تبر به چشمم خورد، دوباره پیش همان دکتر رفتم و گفت چه شده؟ گفتم تبر به چشمم خورده!نگاهی با تعجب کرد و گفت آقای رویگری، شما مطمئن هستید که در قرن بیستم زندگی می کنید؟! *با اکثر بازیگران که صحبت می کنم، همه از طلبهایشان می گویند. شما هم جز طلبکاران هستید؟! زیاد. نزدیک به ده پروژه هست که حضور داشتم اما پولی نداده اند. از گرفتن آن پول ها هم ناامید شده ام. شکایت هم کرده ام اما فیلم ها پخش شده و اصلا نتوانسته ام کاری انجام دهم. برای اولین بار از طریق شما می خواهم اسامی چند نفر از این بدهکاران را اعلام کنم، شاید خجالت کشیده و طلب من را بدهند. یکی آقای بیژن شیرمرد هست که چند ده میلیون از وی طلب دارم. دیگری آقایی به نام فارسیجانی بود که او هم چند میلیون تومان من را بلوکه کرده است. هرکاری هم انجام می دهم، نمی توانم پولم را از آن ها بگیرم. امروز کمی پیش قسط می دهند. مثلا قرارداد شما بیست میلیون تومان است، یک میلیون را می دهند و باید برای باقی پول به دنبالشان بدوی! *برای آخرین آلبوم هم خودتان از جیبتان هزینه کردید؟! بله، صد و ده میلیون تومان هزینه تهیه آلبوم شد که از جیب دادم و تنها بیست میلیون تومانش برگشت. قراربود اسپانسر به ما پول بدهد که نداد! موسیقی هم برای ما درآمدزایی نداشت. دلم می خواهد صدایم که آماده تر شد یک کنسرت بزرگ در تهران برگزار کنم که امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد!
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]
صفحات پیشنهادی
رضا رویگری: پدرم میخواست روحانی شوم/ آمریکا فقط از بیرون نمای خوبی دارد/ ۳ سال ترشی میفروختم
رضا رویگری پدرم میخواست روحانی شوم آمریکا فقط از بیرون نمای خوبی دارد ۳ سال ترشی میفروختمبازیگر سینما و تلویزیون تاکیدکرد آمریکا از بیرون نمای خوبی دارد و بهشت است و گرنه جهنمی بیش نیست به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون گفتوگویی با/بسته گزارشی روزانه فارس/ مرعشی:در حال مصالحهای فراتر از مسئله هستهای با غرب هستیم/ محمدرضاخاتمی: روحانی تا
بسته گزارشی روزانه فارس مرعشی در حال مصالحهای فراتر از مسئله هستهای با غرب هستیم محمدرضاخاتمی روحانی تا حدودی تافته جدابافته از نظام است محمدرضا خاتمی روحانی تا حدودی تافته جدابافته از نظام است و پاسخ جهانگیری به انتقاد جهانگیری از جمله مطالب امروز بسته گزارش تحلیلی فارس همسئول نمایندگی ولیفقیه سپاه امام رضا(ع) البرز: روحانیون همواره حضوری فعال در ماموریتهای بسیج دارند
مسئول نمایندگی ولیفقیه سپاه امام رضا ع البرز روحانیون همواره حضوری فعال در ماموریتهای بسیج دارندمسئول نمایندگی ولیفقیه سپاه امام رضا ع شهرستان البرز گفت جامعه روحانیت همواره حضوری فعال در مأموریتهای بسیج داشته و در تمام صحنههای دفاع از انقلاب اسلامی پیشگام بودهاند حجتاتوصیهای که امام رضا از مرو به جوادالائمه(ع) داشت
توصیهای که امام رضا از مرو به جوادالائمه ع داشتدو لقب تقی و جواد مشهورترین القاب امام محمد بن علی استف چون حضرت در دوران نوجوانی و دوران پذیرش مسئولیت امامت و جوان بودن در هنگام شهادت به صفت پارسایی آراسته بوده و سخاوتمندی نسبت به مردم کار همیشگی ایشان بوده است به گزارش خبرنعلیرضا داوودنژاد: بدون تبلیغ انگار فیلمها یواشکی اکران میشوند
علیرضا داوودنژاد بدون تبلیغ انگار فیلمها یواشکی اکران میشوند فرهنگ > سینما - آیین دیدار فیلم روغن مار جدیدترین ساخته علیرضا داودنژاد امشب ۲۳ شهریور در سینما فرهنگ برگزار میشود فیلمی که داودنژاد درباره آن میگوید گرچه ادامه کارهای قبلی اوست ولی فضای جدیدی را دمعاون سیاسی استاندار تهران: حکومت در نگاه دینی مبتنی بر رضایت توده های مردم است
معاون سیاسی استاندار تهران حکومت در نگاه دینی مبتنی بر رضایت توده های مردم است تهران - ایرنا - معاون سیاسی و اجتماعی استاندار تهران با اشاره به دیدگاه امام خمینی ره در شکل گیری نظام جمهوری اسلامی گفت بحث حکومت در نگاه دینی بسیار با اهمیت است زیرا بر رضایت توده های مردم مبتنیکنسرت رضا صادقی در کرمان لغو شد
کنسرت رضا صادقی در کرمان لغو شدکنسرت رضا صادقی در شهر کرمان که قرار بود در روز ۲۱ شهریور در مجموعه گردشگری پدیده کویر برگزار شود لغو شده است به گزارش خبرنگار موسیقی فارس رضا صادقی با اعلام خبر لغو کنسرت کرمان در صفحه شخصیاش نوشته است متاسفانه به دلایل همیشه مجهول کنسرت کرخبر جدید از استاد محمدرضا شجریان
محمدرضا شجريان خواننده موسیقی سنتی ایران با همراهي گروه شهناز چهارم مهرماه در قونيه مي خواند محمدرضا شجریانمحمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز به سرپرستی مجید درخشانی چهارم مهر در قونیه به اجرای كنسرت خواهد پرداخت و حالا تمرینات این گروه با همراهی شجریان آغاز شده است این نخستین اخاطرات فردوست از رضاشاه و روسها در شبکه مستند
خاطرات فردوست از رضاشاه و روسها در شبکه مستند شناسهٔ خبر 2915433 - دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵ ۱۸ هنر > رادیو و تلویزیون در دومین قسمت از خاطرات شفاهی ارتشبد فردوست رییس دفتر ویژه اطلاعات در دوران محمدرضا پهلوی از خاطراتش در بندر انزلی با رضا شاه و روس ها سخن می گوید به گغلامرضا فرجی در گفت و گو با فارس مطرح کرد اکران «دلتنگیهای عاشقانه» از روز چهارشنبه / اقبال مخاطب د
غلامرضا فرجی در گفت و گو با فارس مطرح کرداکران دلتنگیهای عاشقانه از روز چهارشنبه اقبال مخاطب در روزملی سینما از فیلم محمد رسول الله ص سخنگوی شورای صنفی نمایش با اشاره به اقبال مخاطبین از سینما در روز ملی سینما گفت از چهارشنبه 25 شهریورماه فیلم سینمایی دلتنگیهای عاشقانه اکر-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها