واضح آرشیو وب فارسی:فارس: عروس پولکی ۳۰ میلیون تومان گرفت
آزادی داماد بخت برگشته پس از ۳ سال از زندان ۱۰۰۰ سکهای
داماد بخت برگشتهای که به خاطر مهریه ۱۰۰۰ سکهای ۳ سال در زندان بود سرانجام عروس پولکی را با گرفتن ۳۰ میلیون راضی کرد و از زندان آزاد شد.
به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری فارس، « سعید – ع » پسری سبزه و لاغر اندام است که تنها 31 بهار از زندگیاش میگذرد اما به دلبل یک اشتباه در تعهد مهریه، 26 ماه را در زندان کهنوج به سر برده است. سعید با لهجه شیرین کرمانی در خصوص اتفاقهای تلخ شب ازدواجش میگوید: فرزند خانواده پرجمعیتی هستم که همه از گذشته در کار کشاورزی فعالیت داشتند، بعد از گرفتن دیپلم به خدمت سربازی رفتم و بعد از اتمام دوران خدمت در همان سال در کنکور سراسری شرکت کردم و از قضا در عین ناباوری قبول شدم. خوشحال از اینکه بعد از اتمام تحصیلات در رشته کشاورزی میتوانم عصای دست پدر و خانوادهام باشم دو ترم اول دانشگاه را به شدت درس خواندم. لبخندی میزند و میگوید: در سال اول دانشجویی با معدل عالی تمامی دروس مربوطه را گذراندم به نحوی که از سوی ریاست دانشکده مورد تقدیر هم قرار گرفتم اما آغاز ترم سوم و حضور یک همکلاسی خانم همه رویه تحصیلی و زندگیام را بهم ریخت. سعید از روزهایی گفت که در یک برهه زمانی که فکرش را هم نمیکرد روزی همسر رویاهایش با او همکلاس و در یک کار تحقیقاتی همگروه شد و این اتفاق به قدری در او اثر گذاشت که از همان ابتدا موضوع را هر کدام از آنها با خانواده در میان گذاشتند. او میگوید: بدون هیچ مشکل و مانعی از سوی خانوادهها در نیمه شعبان سال 90 عقد کردیم و بعد از جنگ و جدال بسیار بر سر مهریه بالاخره موافقت شد این وصلت در آستانه فروپاشی با تعهد 1000 قطعه سکه طلا و سه دنگ خانه از سوی من انجام شود. وی افزود: مراحل پیش از ازدواج به سختی و شیرینی خاص خودش انجام شد، طبق توافق به عمل آمده لوازمی از زندگی مشترک که بر عهده من بود را نیز به همراه همسرم تهیه و وسایل اصلی جهیزیه نیز با سلیقه او در خانه کوچکی که به کمک پرادرم اجاره کرده بودم، چیده شد اما چشمتان روز بد نبیند که جنگ اصلی بین خانوادهها دقیقاً در آستانه روز ازدواج آغاز شد. سعید آهی میکشد و میگوید: خانواده من میگفت عروس باید این وسیله را نیز در اسبابی که به خانه پسرمان میآید با خوش بیاورد، خانواده همسرم میگفتند داماد باید فلان ماشین و همچنین خانهای را دست و پا کند که ما هم دل و دماغی برای خرید این اسباب داشته باشیم و خلاصه در چنین شرایطی که من و همسرم هیچ کدام از این پیشنهادات و انتقادات برایمان اهمیتی نداشت، تنها خدا خدا میکردیم که شب عروسی فرا برسد و تمام، اما شاید باورتان نشود عمق این اختلافات و چشمو همچشمیها به قدری بود که این معضل دقیقاً در شب عروسی دهان باز کرد. سعید با اشاره به اینکه بر سر تالار و چند و چون شام عروسی هم داستانها و حکایاتی ناشنیدنی را از سر گذرانده، گفت: با پا درمیانی یکی از اقوام عروسی بر پا شد اما در پایان عروسی بر سر کم و زیاد بودن هدیههایی که خانوادهها به عروس داده بودند جنگ نهایی و خانهمان برانداز شروع شد. وی میافزاید: بعد از این که دیدم این بحث و جدلها تمامی ندارند و این اختلافات در حضور من و همسرم شگون ندارد، دست زنم را گرفتم و با ماشین دوستم راهی منزلمان شدیم اما شاید باور نکنید شبانه خانواده عروس به منزلمان آمدند و ادعا کردند که من به زور کتک و اجبار عروس خانم را از مجلس عروسی به سمت خانه بردهام و با سر و صدایی که در نیمههای شب راه انداختند همسرم در همان شب اول زندگی مشترکمان برای همیشه ترکم کرد و رفت. گفتنی است با تلاش مجموعه ستاد دیه استان کرمان همسر سعید تنها با دریافت مبلغی معادل 30 میلیون تومان اعلام رضایت کرد و این جوان بعد از 3 سال حبس از زندان کهنوج آزاد شد. انتهای پیام /
94/06/24 - 12:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]