واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: جاده خاکی آقای استاد! تهران- ایرنا- روزنامه ابتکار در صفحه جامعه و شهروند نوشت: محمد صالح طیب نیا، دبیر علمی همایش اهل بیت علیهم السلام، به آسیب شناسی مسایل جوانان پرداخت و با ارایه آمارهایی ازدواج دوم را مورد بررسی قرار داد.
در این گزارش که در شماره روز سه شنبه بیست و چهارم شهریور 1394 خورشیدی به قلم غزاله پورخاکی انتشار یافته، می خوانیم: همیشه ارائه آمارها، نیازمند تحقیق و تفحص بالایی بوده و هست. اینکه یک نفر بتواند آمار 48.66 درصدی را اعلام کند – توجه به رقم اعشار این آمار بسیار حایز اهمیت است- جای بسی تعجب دارد. آن هم در زمینه ای که حساسیت جامعه را دربرخواهد داشت. تمامی این جملات تنها از یک تیتر خبر برآمد. «48 درصد دختران برای همسر دوم بودن آمادگی دارند.» و تمامی شبهات از همین جا آغاز می شود. این استاد دانشگاه که نامش محمد صالح طیب نیا است، بدون توجه به پیشوند و پسوند نام ایشان در یکی از نشست های خبری مزین به نام اهل بیت(ع) اشاره سنگینی به مقوله ازدواج داشت. وی با تاکید عنوان کرد که نقش مسایل اقتصادی، در تحکیم خانواده، کمترین مقدار است. در همین جا نکته ای که به خوبی نمود پیدا می کند، آن است که در میان تمامی هیاهوهایی که مسئولان در مورد ازدواج جوانان برپا می کنند، همیشه مسایل اقتصادی از پیش از ازدواج، زمان ازدواج و همچنین پس از آن تا زمان فرزندآوری به خوبی به چشم می خورد. اما در میان سخنان این استاد دانشگاه می توان به این نکته پی برد که ظاهرا در هفته اخیر، تمامی مشکلات اقتصادی بر سر راه جوانان برداشته شده و جای خود را به مسایل و مصایب دیگری داده است. **اولویت های دولتو اما سخنان این استاد دانشگاه، که وی را به عنوان دبیر علمی همایش اهل بیت علیهم السلام، برگزیده اند، به آسیب شناسی مسایل جوانان می رسد. وی معتقد است که در ابتدای انقلاب اسلامی، شعارهای اصیل و زیبایی داشتیم و انصافا تلاش های بسیاری نیز برای تحقق آنها انجام شد ولی خروجی های مورد انتظار، محقق نشد و یکی از نشانه های عدم موفقیت طلاق و موضوع خانواده است. سوال کلیدی در اینجا از جانب طیب نیا مطرح می شود و آن هم این است که متولی برنامه ریزی تعلیم و تربیت کشور کیست و بستر تعلیم و تربیت کجاست؟ وی عنوان می کند دین اسلام، دین جامعی است و برای زندگی انسان، برنامه دارد. از مجموعه آیات و روایت می توان چنین برداشت کرد که خانواده ها بستر اصلی تعلیم هستند و این موضوع هم از نظر روانشناسی و هم از نظر روایات قابل اثبات است. هیچ کسی منکر این قضیه نیست اما آیا تنها راهی که مسیر را به سمت آمار 48.66 درصدی آقای استاد- باز هم شما را ارجاع می دهیم به این جمله که 48.66 درصد دختران مجرد آمادگی همسر دوم بودن را دارند- هدایت می کند، تنها نظام تعلیم و تربیت است؟ ظاهرا در میان این سخنان اصلا نباید به سراغ مسایل اقتصادی رفت. شاید تمامی مشکلات اقتصادی بر سر راه جوانان حل شده و همه ما بی خبر مانده ایم. وی اعتقاد دارد که اتفاقی که بعد از انقلاب افتاده، این است که در مورد خانواده ها سرمایه گذاری لازم صورت نگرفته است. همیشه بازگشت به گذشته، می تواند کمی از مشکلات را مرتفع کند. معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده در جلسه خرداد سال 1393 عنوان کرده بود که مهم ترین اولویت دولت یازدهم، توجه به اشتغال و ازدواج جوانان و به خصوص زنان جامعه بوده و بحث استخدام در ایران امروز، معضلی جدی برای دولت است. شهیندخت مولاوردی تاکید کرده بود که سیاست هیات دولت اشتغال به جای استخدام های دولتی است و این معاونت در حال تدوین بسته حمایتی از زنان کشور است. تمامی سئوال ها را می توان در این جمله یافت که آیا واقعا مسایل اقتصادی مشکل بسیاری از جوانان کشور برای ازدواج هست یا نیست؟**افزایش طلاقطیب نیا، به خوبی به بحث ضعف تربیت در خانواده اشاره کرده و این دلیل را علت افزایش طلاق دانسته است و بیان کرده است که دختر و پسر که درگیر درس و کنکور باشند، هیچ آمادگی برای ازدواج نداشته و به منطقه شمیرانات اشاره کرده است که هر چه ثروت از حد متوسط بیشتر می شود، آمار طلاق هم افزایش می یابد و این دقیقا بر خلاف باور مردم است. وی این فرضیه را با اطمینان بیشتر رد می کند که احتمال طلاق در خانواده های فقیرتر بیشتر است! همه اینها در حالی است که پژوهشگران مسایل اقتصادی بارها در تمامی گفتگوهای خود به مقوله فقر و بیکاری و تاثیر آن در افزایش آمار طلاق اشاره داشته اند و همواره مسئولان دولتی را به این علت ها جلب کرده اند. طهورا نوروزی یکی از همان کارشناسانی است که در گفتگو با خبرگزاری ایرنا، تاکید کرده بودکه اعتیاد از علت های مهم فراوانی طلاق بوده که دلیل آن بیکاری است و پدیده فقر و مشکلات معیشتی نیز باید همواره در برنامه ریزی ها مورد توجه قرار گیرد. تمامی صحبت های این استاد دانشگاه گاهی حالت به جاده خاکی زدن را پیدا می کند. از فقدان تربیت جنسی در کودکان و بزرگسالان گرفته تا آمار 70 درصدی طلاق ها بر سر این موضوع و گلایه از این موضوع که زوجین دلیل طلاق را چیزی غیر از این بیان می کنند. و نکته کلیدی پس از تمامی کش و قوس ها در اینجا نمود می یابد که 48.66 درصد دختران جوان تمایل خود را برای همسری دوم آن هم در صورت خواستگاری توسط همسر اول ابراز کرده اند که این آمار با آمار کل کشور اختلاف چندانی ندارد! اینها همه در حالی است که در سال گذشته، مدیر کل جمعیت و آمار سازمان ثبت احوال عنوان کرده بود که از سال 1393 به بعد تعداد پسران مجرد از دختران بیشتر خواهد بود و این معنا را در پی خواهدداشت که پسرانی که در سن ازدواج قرار دارند، تعدادشان بیش از دخترانی خواهد بود که در این سن قرار خواهند گرفت. آن هم به خاطر هرم سنی جمعیت خواهد بود.**48 و خرده ای درصد!آمار منتشره 48 و خرده ای درصد و هم خواستگاری همسر اول، گلو را تازه تر از تازه می کند و راه را به باریکه ای می کشاند. باریکه ای که ما نامش را می گذاریم تشویق و تشویش. پیشنهادی که در قالب یک راهپیمایی از طریق روانشناسی اقناع واگویه می شود. «روزی در این کشور دختران راهپیمایی خواهند کرد که بتوانند ازدواج دوم را رواج دهند.» طبق ضرب و تقسیم این استاد دانشگاه با ماشین حسابی که وی در اختیار دارد، اگر تمام پسران هم به سن ازدواج رسیده باشند و ازدواج کنند، حدود 8-7 میلیون دختر آماده به ازدواج باقی می مانند. **سئوالاتی از آقای استاددر اینجا یک سئوال مطرح می شود و آن هم این است که این آمار و ارقام را از کدام شهر ایران انتخاب کرده اید؟ سئوال بعدی این است که آقای استاد دانشگاه آیا بهتر نیست به جای اینکه مردان را به ازدواج دوم تشویق کنید، آستینی برای پسران مجردی که تا به حال امکان ازدواج برای شان فراهم نشده است، بالا بزنید؟ سوال بعدی این است که اگر واقعا به گفته شما مشکلات اقتصادی کمترین نقش را در ازدواج دارد، پس احتمالا شاگردان کلاس شما یا جوان نیستند یا از جوان های متمول هستند؟ در کنار تمامی این مسایل، مردانی که شما آنها را به عنوان کاندیدای ازدواج دوم مطرح می کنید، آیا توانایی چرخاندن زندگی با همسر اول خود را دارند؟ این امکانات چطور به پسران جوانان که تجربه اول ازدواج را ندارند نمی رسد؟ منبع و مرجع شما برای بازگو کردن این صحبت ها کجاست؟ به کدام آمار استناد کرده اید که به قطعیت آمار 48.66 درصدی را عنوان می کنید؟ و بسیاری از چراهای دیگر که بهتر است مابین تمامی مباحث تدریسی خود اضافه کنید و بهتر است در زمان فراغت دانشجویان آنها را به راهپیمایی با دادن شعارهایی از این قبیل «همسر دوم می خواهیم» یا «فقط همسر دوم» یا «...»دعوت کنید تا بتوانید مسایل تئوریک خود را نیز در قالب عملی مطرح کنید!*منبع: روزنامه ابتکار**گروه اطلاع رسانی**9362**9131
24/06/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]