واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری؛
ریشه تمام بدبختی هایم از اعتیاد شروع شد
زن 43 ساله که ريشه همه بدبختي هايش را اعتياد مي دانست، عنوان مي کرد زندگي من مانند غنچه اي ناشکفته ماند و هيچ گاه زيبايي شکفتن گل خوشبختي را احساس نکردم...
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، وقتي به آينده تاريک و سرنوشت نامعلوم فرزندانم مي انديشم غمي جانکاه وجودم را فرا مي گيرد نمي دانم با غم و اندوه دست به گريبان بوده ايد آيا قلب انسان مي تواند برخي از نگراني هاي زجرآور را تحمل کند امروز من در شرايطي قرار گرفته ام که انواع خلافکاري ها، همه عزيزان و اطرافيانم را احاطه کرده است به طوري که فکر نمي کنم ديگر بتوانيم از اين منجلاب رهايي يابيم. زن 43 ساله که ريشه همه بدبختي هايش را اعتياد مي دانست درحالي که عنوان مي کرد زندگي من مانند غنچه اي ناشکفته ماند و هيچ گاه زيبايي شکفتن گل خوشبختي را احساس نکردم و داشتن يک زندگي آرام و بي دغدغه برايم يک رويا شده است به مشاور کلانتري کاظم آباد مشهد گفت: دودهاي سياه مواد افيوني به ابرهاي تيره اي در زندگي من تبديل شد که بارش هاي آن آرام آرام تمام هستي ام را در برگرفت و حالا همان بارش هاي آرام به موج هاي خروشاني تبديل شده است که زندگي اطرافيان و فرزندانم را در هم مي کوبد و من از اين نگرانم که آنها هم مانند من در اين درياي مواج و بي رحم مواد افيوني غرق شوند درحالي که هيچ راه چاره اي هم ندارم. زن جوان که ديگر اشک هايش سرازير شده بود، ادامه داد: از زماني که چشم باز کردم جز موادمخدر و بساط هاي استعمال آن چيز ديگري در خانواده ام نديدم. پدرم همواره با دوستانش پاي مواد مخدر مي نشست و من مجبور بودم هر روز بساط آنها را فراهم کنم برادر بزرگ ترم نيز وقتي به نوجواني رسيد به يک معتاد حرفه اي تبديل شد. او در اوايل به دور از چشم پدرم مقداري از مواد مخدر را مصرف مي کرد و پس از آن که پدرم متوجه ماجرا شد ديگر به طور آشکار کنار پدرم و دوستانش مواد مصرف مي کرد. وقتي به سن 18 سالگي رسيدم پدرم مرا وادار کرد با پسر يکي از هم بساطي هايش ازدواج کنم اين درحالي بود که اصغر هم به مواد روانگردان اعتياد شديدي داشت اگرچه تنها يک روز بعد از برگزاري مراسم عقدکنان متوجه اعتياد او به مواد مخدر صنعتي شدم، اما کاري از دستم ساخته نبود چرا که همه خانواده خودم معتاد بودند اصغر براي تامين هزينه هاي زندگي به خرده فروشي مواد روي آورد و به همين دليل هم دو بار دستگير شد و هر بار چند سال را در زندان سپري کرد. ولي بدبختي هاي من زماني شدت گرفت که پس از تولد اولين فرزندم من هم به سوي مواد افيوني کشيده شدم و اين گونه با دست خود هستي ام را در شعله هاي سوزان مواد مخدر به خاکستر تبديل کردم. درحالي که صاحب 5 فرزند شده بودم در کنار همسرم مصرف مواد را ادامه دادم اگرچه سعي کردم فرزندانم به سوي مواد نروند، اما موفق نشدم چرا که آنها نيز مانند من از روزي که چشم باز کرده بودند، اطرافيانشان مواد مخدر مصرف مي کردند و در اين شرايط بزرگ شدند بالاخره هر 3 دخترم ازدواج کردند، اما اکنون متوجه شدم يکي از دامادهايم به مواد مخدر صنعتي اعتياد دارد و ديگري نيز دائم الخمر است. احساسم اين بود که داماد کوچک ترم که با سومين دخترم ازدواج کرده است پسر سالمي است، ولي وقتي ماموران لوازم مسروقه را از خانه اش کشف کردند تازه فهميدم که او نيز از راه سرقت زندگي اش را مي گذراند، حالا درحالي به آينده تاريک دخترانم مي انديشم که ... ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي 2009
۱۹/۰۶/۱۳۹۴ - ۱۸:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]