واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۹ شهريور ۱۳۹۴ (۱۱:۷ق.ظ)
بعيدي نژاد در اينستاگرام نوشت: کل مذاکرات تيم قبلي در مقايسه با تيم کنوني 4 روز بود موج - حميد بعيدي نژاد، رئيس تيم کارشناسي مذاکره کننده ايران، تعداد روزهاي گفت و گوهاي تيم جليلي در مقايسه با تيم کنوني را 4 روز عنوان کرد و گفت: در پايان دور قبلي حتي به مرحله مذاکره هم نرسيده بوديم چه رسد به آمادگي طرف مقابل براي غني سازي و لغو تحريمها.
به گزارش خبرگزاري موج، بعيدي نژاد در صفحه اينستاگرام خود نوشت: براي بنده به عنوان يک کارشناس، خيلي تصورش سخت است که در دور قبلي گفت و گوها که اصلاً به مرحله مذاکره هم نرسيديم و با توجه به آنکه مدت اختصاص يافته به مذاکرات در آن زمان در مقايسه با اين دوره بسيار کوتاه بود، اين امکان وجود داشته است که جمهوري اسلاامي ايران و کشورهاي ١+٥ توانسته باشند، به چنين تفاهمي در خصوص لغو جامع تحريمها و پذيرش غني سازي دست پيدا کنند.
مدير کل سياسي و امنيت بين الملل وزارت امور خارجه در عين حال افزود: وقتي دولت اوباما ميخواهد موضوع تصويب تفاهم بيش از اين، حداقل در سطح قانونگذاري، به عنوان اختلاف داخلي در کشور معرفي نشود، ما چرا بايد با طرح سؤالهايي به اختلافات ميان جريانها دامن بزنيم؟
مشروح نوشتار رئيس تيم مذاکره کننده کارشناسي را ميخوانيم:
طي روزهاي اخير و بعد از اظهارات جناب آقاي دکتر جليلي مبني بر آنکه طرف هاي ١+٥ در پروسه منتهي به آلماتي ٢ در اوايل سال ١٣٩٢، آمادگي کامل لغو تحريمها و پذيرش برنامه غني سازي ايران را داشتند، اعضاي تيم هسته اي به ويژه مورد سؤالات متعدد رسانهها قرار گرفتند که البته پاسخهاي مناسب داده شد. خلاصه و فشرده توضيحات بنده نيز بدين شرح بوده است:
مقايسه گفت و گوهاي گذشته با مذاکرات دور جديد از چند منظر منطقي به نظر نميرسد: اول آنکه يک اصل مهم که بايد مد نظر قرار دهيم، اين است که هر مذاکره اي چه در سطح دوجانبه يا چندجانبه سه مرحله را ميگذراند:
١- دوره گفت و گوها و بحثهاي کلي، که در آن طرفها اصولاً شرايط را بررسي ميکنند تا ببينند آيا ميتوانند نقاط مشترکي را بيابند که مذاکره را آغاز کنند يا نه.
٢- مرحله پيش مذاکره، که وقتي است که دو طرف سعي ميکنند جنبهها و چارچوبهاي کلي تفاهماتي را که ميخواهند انجام دهند، مشخص کنند؛
و ٣- دوره مذاکره که به تعيين تمام جزئيات و دقايق تفاهم و همچنين تدوين تفاهم اختصاص دارد.
از نقطه نظر کارشناسي، مذاکرات گذشته را بايد به مثابه گفت و گوهايي دانست که به اولين مرحله اختصاص دارند؛ يعني از نقطه نظر دقيق و فني، حتي دو طرف وارد مرحله پيش مذاکره هم نشده بودند چه برسد به مرحله مذاکره.
در آن زمان، دو طرف در خصوص نحوه حل موضوع هسته اي حتي به رهيافت واحدي هم نرسيده بودند که بر آن اساس بتوانند مرحله پيش مذاکره و بعد مذاکره را شروع کنند. بنابراين دوره گفت وگوهاي پيشين با مذاکرات هسته اي اين دو سال اصولاً نميتوانند در يک گروه طبقه بندي شوند و به لحاظ ماهوي خيلي با هم فرق دارند.
دوم آنکه زمانبندي گفت و گوها و مذاکرات دو مقطع نيز تفاوت زيادي داشتند. اگر دو سال مذاکره شبانه روزي و فشرده را از نظر کيفي و کمي، با مجموع روزهايي که در دوره قبلي به گفت و گو پرداخته ميشد با هم مقايسه کنيم، فکر ميکنم به تفاوت خيلي زيادي دو مقطع پي ميبريم. در دوره قبلي، مدت زماني که به گفت و گوها اختصاص مييافت خيلي کوتاه بود و گفت و گوها همچنين با فواصل طولاني برگزار ميشد و وقت زيادي از مذاکرات هم به بحث در خصوص زمان و مکان گفت و گوها اختصاص مييافت.
براي روشن شدن موضوع ميتوان با نگاهي به دوره گفت و گوهاي آقاي دکتر جليلي دريافت که ايشان طي سال هاي 87 تا 92 منهاي مقطعي که براي معرفي از سوي جناب آقاي دکتر لاريجاني به آقاي سولانا به رم عزيمت کردند، در زماني طي حدود 89 ماه، 9 دور گفت و گو با جمع اعضاي ١+٥ داشتند که مدت زمان گفت و گوها در تمامي دورهها يا يک روز يا دو روز بوده است که آخرين دور آن در آلماتي ٢ در روزهاي 16 و 17 فروردين ١٣٩٢ برگزار شد.
لذا با يک شمارش ساده ميتوان در نظر گرفت که جمع دوره مذاکرات تيم آقاي دکتر جليلي در کل دورههاي گفت و گوها به 16 روز ميرسد که اگر در نظر بگيريم که جلسات در آن مقطع زماني از طريق مترجم صورت ميپذيرفت و لذا با مترجم زمان گفت و گوها دو برابر ميشود زمان کل گفت و گوها در مقياس مذاکرات دور اخير به حدود 8 روز ميرسد و باز اگر در نظر بگيريم که حداقل نيمي از وقت گفت و گوها با توجه به ماهيت بحثها به گفت و گوهاي خيلي کلان و راهبردي و زماني هم به انجام ملاقاتهاي دو جانبه اختصاص مييافت، ميتوان گفت که اگر منصفانه هم بخواهيم گفته باشيم، زمان کل اين گفت و گوها در قياس با نوع گفت و گوهاي دور جديد حداکثر 4 روز خواهد بود.
و اين در شرايطي بود که مي دانيم بين دو طرف در خصوص بحث غني سازي و لغو تحريمها و اينکه تمام تحريمهاي اقتصادي و بانکي بايد يکجا برداشته شوند، اختلاف نظرات عمده اي وجود داشت.
براي بنده به عنوان يک کارشناس، خيلي تصورش سخت است که در دور قبلي گفت و گوها که اصلاً به مرحله مذاکره هم نرسيديم و با توجه به آنکه مدت اختصاص يافته به مذاکرات در آن زمان در مقايسه با اين دوره بسيار کوتاه بود، اين امکان وجود داشته است که جمهوري اسلامي يران و کشورهاي ١+٥ توانسته باشند، به چنين تفاهمي در خصوص لغو جامع تحريمها و پذيرش غني سازي دست پيدا کنند.
تاريخ مذاکرات نيز گوياي آن است که طرفين بعد از اين دور گفت و گوها نهايتاً به تفاهمي دست نيافتند و بيانيه نهايي صادره از سوي خانم اشتون بعد از جلسه آلماتي ٢ به نمايندگي از کشورهاي ١+٥ نيز کاملاً گوياي پايان بي نتيجه اين دور از گفت و گوها بوده است. عين جملات خانم اشتون در 17 فروردين 92 در آلماتي بدين شرح است:
«در طي اين دو روز گفت و گوها، ما با ايران بحثهاي طولاني و فشرده اي در خصوص موضوعاتي که در پيشنهاد خود پيرامون اعتماد سازي که طي دوره قبلي گفتگوها با ايران در روزهاي 26 و 27 فوريه در آلماتي ارائه کرده بوديم داشتيم.
در خلال اين بحثها روشن شد که مواضع کشورهاي ٣+٣ و ايران در خصوص محتوا خيلي با هم فاصله دارند. بنابراين موافقت کردهايم که همه طرفها براي بررسي اينکه در اين فرآيند در کجا قرار داريم به پايتختها برگرديم. من به زودي براي آنکه ببينيم چگونه به جلو حرکت کنيم با دکتر جليلي در تماس خواهم بود.»
بدين ترتيب حدود دو ماه قبل از انتخابات رياست جمهوري دو طرف بدون هيچ توافق و چشم اندازي براي توافق به گفتگوهاي خود پايان دادند.
مضافاً به اينکه همان طور که توضيح داده شد، آمريکاييها تنها در فرايند مسقط بود که اعلام کردند که حاضرند براي اولين بار در صورت حصول تفاهم، غني سازي ايران را بپذيرند. پس اصولاً ميتوانيم نتيجه بگيريم که گفت و گوهاي آن دوره اصولاً به سطح جزئيات و اصلاً سطح مذاکره به معناي دقيق کلمه نرسيد.
ولي اين ناقض تلاش وسيع جناب آقاي دکتر جليلي و همکاران ايشان براي پيشبرد مذاکرات نيست.
نبايد فراموش کنيم که بايد مذاکرات هسته اي را به صورت يک مجموعه ديد. در يک دوره اي کشور تصميم گرفته بود به آن نحو برخورد کند و امروز به اين نحو و بر همين مبنا است که طرح مباحث مربوط به مقايسه شرايط حال و گذشته نبايد به نحوي صورت گيرد که خداي ناکرده باعث ايجاد اختلاف و دودستگي بين نيروهاي کشور و نهادهاي کشور شود.
الان در آمريکا، اوباما آن قدر رأي دارد که راحت بتواند رأي مخالف کنگره را وتو کند، ولي دولت اوباما الان به دنبال «فيلي باستر» است تا موضوع تصويب تفاهم بيش از اين، حداقل در سطح قانونگذاري، به عنوان اختلاف داخلي در کشور معرفي نشود.
ما که همواره بحث هسته اي را يک موضوع ملي دانستهايم، طبيعي است که به عنوان اولويت بايد وحدت و همبستگي همه نيروهاي سياسي کشور را به عنوان هدف مد نظر قرار دهيم و نبايد کشور را دچار التهاب کنيم. ما مناسب نميدانيم در اين شرايط سؤالات و موضوعات اختلاف برانگيزي مطرح شوند و بين جريانهاي کشور اختلاف ايجاد شود. هر دوره مختصات خود را داشته است و بررسي هر دوران بايد با درنظرگرفتن واقعيتهاي در صحنه، در همان دوره صورت گيرد.
از همگان انتظار ميرود در مسير بحثهايي که به ويژه در کميسيون محترم مجلس پيگيري ميگردد، مباحثي مطرح نشود که بوي جدايي و اختلاف ميان نيروهاي متعهد کشور استشمام شود.
بديهي است که با حسن نيت و دلسوزي که در تمامي شخصيتهاي سياسي و نهادهاي تصميم گيري در کشور وجود دارد، اميد ميرود که کشور در اين مرحله حساس بهترين تصميم لازم براي کشور را اتخاذ نمايد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]