تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835842830
گفتوگو خواندنی فارس با آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس روزی که به موصل آمدیم / جملهای که تا آخرین روز اسارت دل ما را گرم کرد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگو خواندنی فارس با آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس
روزی که به موصل آمدیم / جملهای که تا آخرین روز اسارت دل ما را گرم کرد
بعد از 50 روز ما را به موصل بردند، حاجآقا را هم با ما آوردند، صلیب سرخ آنجا آمد و نام ما را ثبت کرد، وقتی وارد شدیم، با صحنه عجیبی روبهرو شدیم، یکسری بودند که کف میزدند، یکسری اللهاکبر میگفتند.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، به بهانه این ایام که مقارن است با سالروز ورود آزادگان به میهن، به سراغ رمضانعلی راستگو رزمنده دلاورمرد مازندرانی رفتیم که در سال 60 در عملیات شیاکوه به اسارت دشمن درآمد و سند افتخار آزادگی را بر سینه دارد، در ادامه مشروح این گفتوگو از نظرتان میگذرد. ساکن کجا هستید؟ در ییلاق واوسر در چهاردانگه ساری زندگی میکنم ولی محل سکونت اصلیام روستای حسینآباد بهشهر است. کجا بیشتر باب دلتان است؟ خُب، معلوم است، واوسر، هیچجا زادگاه آدم نمیشود. اسارت که بودید به واوسر بیشتر فکر میکردید، یا به ایران؟ به هر دوتایشان، آنچه که دیگران آن را میدیدند «ایران» بود، چرا که باید در مقابل چشم دشمنان، ایرانی بود خودمان را به رُخشان میکشیدیم ولی در تخیلات به واوسر فکر میکردم، به مردم انقلابی و مسلمانش، من سال 60 اسیر شدم، شاید عمری از انقلاب تا آن وقت نگذشته باشد ولی در همان مدت کوتاه، کم فداکاری و سلحشوری از مردم این منطقه ندیدم، به نظر من الان هم مردم این روستاها که هر ساله بهمناسبت برگزاری یادواره شهدا در اینجا جمع میشوند، همان یکدلی و یکرنگی را دارا هستند و امیدوارم به یاری حق و مساعدت شهدا این خصلت تا همیشه تاریخ برایمان بماند. کجا اسیر شدید؟ گیلانغرب؛ در آذر ماه سال 1360 در عملیاتی که قرار بود «شیاکوه» را بگیریم، به اسارت دشمن در آمدم. چند مرتبه به جبهه رفتید تا این که اسیر شدید؟ نخستین بارم بود، زیاد هم از مسائل نظامی و نظامیگری باخبر نبودم، ولی خُب امام خواسته بود، حرف امام برایمان واجبالاجرا بود، الان هم است، آقا بگوید جان بدهید، میدهیم، ما سرباز ولایت هستیم، هر چه ولایت بگوید، به روی چشمهایمان میگذاریم. چه شد اسیر شدید؟ ما حدوداً 40 روزی بود که در گیلانغرب بودیم، آن وقتها ماموریتها دو ماهه بود، قرار شد برای تسویه حساب به عقب برویم، که شنیدیم قرار است در یکی دو روز آینده عملیاتی در منطقه انجام شود، به دوستان گفتم 40 روز اینجا خوردیم و خوابیدیم، حالا که موقع عملیات است، برویم منزل؟ من میمانم تا عملیات تمام شود، بچهها هم قبول کردند و ماندند، نقشه عملیات را برایم توضیح دادند، آن وقت ما مامور تیپ 57 ذوالفقار بودیم، به ما گفتند یک ساعتی میکشد تا بالای قله برویم، هر چه میتوانید مهمات بردارید، چون احتمال دارد مهمات کم بیاید، من یک جعبه آرپیچی را برداشتم و گذاشتم رو دوشم، بچهها گفتند سنگین است، به شوخی گفتم: «بچه ییلاقم فرق من با شما در همین است.» تا کجا حمل کردید؟ تا آخر بردم، بین راه پایم به ریشه درخت بلوط گیر کرد، خم شدم دیدم، ریشه درختی است که افتاده، شاخهای از آن را که کلفتتر بود، شکستم و گذاشت داخل دسته جعبه تا حمل کردن آن برایم آسان شود، بین راه به بچهها گفتم، به ما گفتند یکساعت تو راه هستید ولی الان چند ساعت داریم راه میرویم، شاید گم شده باشیم! دم دمای صبح به یک غاری رسیدیم، بعد از این که نماز خواندیم، به ما گفتند: «باید اینجا استراحت کنید.» آنقدر خسته بودیم، نمیدانم چهوقت خوابمان برد، تا غروب آن روز در غار ماندیم، چون قرار بود شب حمله کنیم، سه گروه 90 نفره بودیم که هر گروهی یک تیربار داشت، وقتی دستور حمله دادند، مثل باران بر سر ما گلوله میبارید، بچهها هر چه توان داشتند گذاشتند تا این که قله شیاکوه را گرفتیم. وقتی قله فتح شد و عراقیها فرار کردند، عراق شروع کرد به ریختن گلوله بر سر ما، بیسیم قطع شد، هر کار کردیم ارتباط ما تا ساعت 10 صبح برقرار نشد تا این که دیدیم عراقیها تک سنگینی به ما زدند، که همین باعث شد ما در محاصره قرار بگیریم و بعد منجر به اسیر شدن من شد، البته آقای منتظری که الان دندانپزشک است، هم اسیر شد، آقای منتظری بچه شهیدآباد بهشهر بود. شما را به کدام کمپ بردند؟ من در چند کمپ حضور داشتم، اول ما را به کمپ هشت بردند، اولینبار حاجآقا ابوترابی را در آنجا دیدم و آن نصیحتی که به ما کرد را هیچ وقت فراموش نمیکنم، به ما گفت: «نمیدانم شما که هستید، خانوادهتان چگونه زندگی میکنند، بچه پزشک هستید یا کارگر، سرمایهدار هستید یا محتاج، هر چه هستید در اینجا اسیرید و این را باید بدانید که زندگی در اسارت با زندگی در ایران خیلی متفاوت است، باید با غذای کم اینجا بسازید، با داشتن و نداشتن اسارت کنار بیایید، نکند خدای ناکرده توقع یک زندگی راحت را داشته باشید.»
آقای ابوترابی عراقیها را خوب میشناخت و خوب میدانست اگر اسیری سطح توقعات خودش را پایین نیاورد، در دام آنها میافتد. شما در جواب چه گفتید؟ من به حاجآقا گفتم: «حاجی! من بچه کشاورزم، با خوردن و نخوردن یک عمر زندگی کردم، خیالت راحت باشد.» حاجآقا مرا در جمع تحسین کرد، مرا به آسایشگاه دو بردند، و یکسری را هم به آسایشگاه سه، بعد از 50 روز ما را به موصل بردند، حاجآقا را هم با ما آوردند، صلیب سرخ آنجا آمد و نام ما را ثبت کرد، وقتی وارد شدیم، با صحنه عجیبی روبهرو شدیم، یکسری بودند که کف میزدند، یکسری اللهاکبر میگفتند، ما تعجب کردیم، صلیبیها وقتی آمدند به عراقیها گفتند از وجود حاجآقا ابوترابی برای آرام کردن اُسرا استفاده کنید، عراقیها هم چون دوست داشتند کمپ آرامی داشته باشند، کمی به حاجآقا آزادی عمل دادند، بعد از سه ماه ما را دوباره به موصل دو بردند، حاجآقا جمشیدی اهل بهشهر نیز بعد از هفت ماه که ما اسیر شدیم، اسیر شد، یک آقایی بود به فامیلی رسولی که من قبلاً او را در «حسینآباد» دیده بودم، به او گفتم: «تو رسولی نیستی؟» گفت: «نه!» خیلی ترسیده بود، گفتم: «نترس! من راستگو هستم، حسینآبادیام، قبلاً تو را در حسینآباد دیدم که داشتی مداحی میکردی.» چرا ترسیده بود؟ خُب، طبیعی بود بترسد، هر کس بود میترسید، عراقیها دنبال اینطور آدمها بودند، میخواستند از ماهیت بچهها پی ببرند و با شکنجه جدا از آسیب رساندن به نیروهای حزباللهی، به دیگران بفهمانند که ما با اسرای حزباللهی اینگونه برخورد میکنیم تا بقیه جرأت نکنند در برنامهها با اُسرای حزباللهی همکاری کنند. کمی بیشتر از حاج آقا ابوترابی بگویید. حاج آقا ابوترابی، امام خمینی ما در اسارت بود، چطور رزمندگان ما حرف امام را در جنگ گوش میکردند، ما در اسارت همینطور حرف آقای ابوترابی را گوش میکردیم، او را نماینده ولی فقیه میدانستیم، عراقیها هم میدانستند که اُسرا برای چه، به حاجآقا ابوترابی ارادت دارند، حاجی اگر میگفت بروید بمیرید، ما میرفتیم، حاجآقا باعث شد من قرآن خواندن که بهتر است بگویم اصلاً سواد خواندن و نوشتن نداشتم را یاد بگیرم، وقتی از طریق نامه متوجه شدم پسرم ترک تحصیل کرد، برای پسرم نوشتم باید درسش را بخواند، ارزش درس خواندن را آنجا فهمیدم، هر بار نامه مینوشتم به او میگفتم درسش را بخواند، به شکر خدا حرفم را گوش کرد و درسش را خواند و امروز وقتی میبینم در آموزش و پرورش دارد خدمت میکند، لذت میبرم، درکل خواستم بگویم درس خواندنم را مدیون حاج آقا ابوترابی هستم. و جمله آخر. خواستم از این طریق به دشمنان انقلاب و اسلام بگویم خیال نکنند فرزندان امام خمینی که بهتر است بگویم «ولایت» خسته شدهاند، بگذارید به آنها بگویم که ما خستگی نداریم، بسیجی ولایت خستگی ندارد، همیشه در میدان هستیم، همانطور که در اسارت خواب را از چشم دشمن گرفتیم و در مقابلشان کمر خم نکردیم، در هر عرصهای که وارد شویم، سروقامت خواهیم بود، به آقا و مولایمان حضرت آیتالله خامنهای هم اعلام میکنیم، ما بسیجیان، سرباز جاننثار او هستیم و هیچ چیز و هیچ قدرتی نمیتواند ما را بترساند. انتهای پیام/86029/ش40
94/06/19 - 09:16
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]
صفحات پیشنهادی
در گفتوگوی مشروح فارس با آزاده سرافراز مازندرانی مطرح شد از تکرار حماسه عاشورا تا مزه مزه کردن خاک وطن
در گفتوگوی مشروح فارس با آزاده سرافراز مازندرانی مطرح شداز تکرار حماسه عاشورا تا مزه مزه کردن خاک وطنیک آزاده گفت وقتی ما را دستگیر کردند با سیم تلفن دستهایمان را محکم بستند بهطوری که دستهایمان ورم کرد و سیاه شد تنها چیزی که طول مدت اسارت ما را زجر میداد تشنگی بود بهدر گفتوگوی مشروح فارس با دلاورمرد گردان مالک لشکر مطرح شد روایتی خواندنی از مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 و گف
در گفتوگوی مشروح فارس با دلاورمرد گردان مالک لشکر مطرح شدروایتی خواندنی از مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 و گفتنهای الموت صدام در رویاساعت 9 شب عملیات شروع و در ابتدا گردان صاحبالزمان عج وارد عمل شد و پس از ایثار رشادتها فتح خاکریزها و سنگرهای کمین یک معبر برای ورود بچههموفقیت دفاعی ایران مرهون جانفشانی شهدا در دوران دفاع مقدس است
موفقیت دفاعی ایران مرهون جانفشانی شهدا در دوران دفاع مقدس است کرمانشاه - ایرنا - معاون فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمانشاه گفت موفقیت دفاعی ایران که به پنجمین قدرت موشکی جهان تبدیل شده مرهون جانفشانیها و ایثارگریهای شهدا و جانبازان در دوران دفاع مقدس است به گزارششناسایی هویت2 شهید گمنام دوران دفاع مقدس
ایلام – خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی هویت2 شهید گمنام دوران دفاع مقدس که اخیراً در منطقه سلیمانیه عراق تفحص شدند بعد از انجام آزمایش های پزشکی شناسایی شد مدیرکل بنیاد شهیدوامور ایثارگران ایلام گفت پیکرهای مطهر این 2 شهید دوران دفاع مقدس این هفته در ایلام و چرداول تشییع و خاکسپنظامی اسیر شده عربستانی در گفتوگو با فارس: مزدوران سودانی و سومالیایی برای نبرد در یمن ماهیانه 200 دلار حقوق
نظامی اسیر شده عربستانی در گفتوگو با فارس مزدوران سودانی و سومالیایی برای نبرد در یمن ماهیانه 200 دلار حقوق میگیرندیک نظامی عربستانی که به اسارت کمیتههای انقلابی یمن درآمده در گفتوگو با خبرنگار فارس جزئیات سربازگیری رژیم آلسعود از بین تروریستهای خارجی را فاش کرد یکی از نظفرقانی در گفتوگو با فارس عنوان کرد هفدهمین نشست سران عدم تعهد سال آینده در کاراکاس/تلاشهای چشمگیر ایران در د
فرقانی در گفتوگو با فارس عنوان کردهفدهمین نشست سران عدم تعهد سال آینده در کاراکاس تلاشهای چشمگیر ایران در دوران ریاستش بر نمکارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه هفدهمین نشست سران جنش عدم تعهد سال آینده در کاراکاس برگزار خواهد شد به تلاشهای چشمگیر ایران در عرصه منطقهای و بیننقش آفرینی رزمندگان پدافند هوایی در دوران دفاع مقدس
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا از قم به نقل از روابط عمومی آستان مقدس حضرت معصومه س احمد حسینی در دیدار با آیت الله سعیدی تولیت آستان مقدس حضرت معصومه س و امام جمعه قم که در سالن محراب حرم مطهر برگزار شد اظهار کرد نقش آفرینی رزمندگان پدافند هوایی در دوران دفاع مقدس سحرکت شهدا در دوران دفاع مقدس برای نسل جوان واکاوی و تبیین شود
حجت الاسلام والمسلمین عباسپور رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان رودبار در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن ایکنا از گیلان با بیان اینکه ایثار و شهادت زیباترین راه در مسیر بندگی است اظهار کرد جهاد دری از درهای بهشت است و این در تنها به روی انسان هایی خودساخته با اراده و مرئیس انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران در گفتوگو با فارس تآکید کرد افزایش آمار معلولیتها بر اثر بی کیفیتی خود
رئیس انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران در گفتوگو با فارس تآکید کردافزایش آمار معلولیتها بر اثر بی کیفیتی خودروهای داخلیرئیس انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران ضمن اشاره به اینکه سالانه 110 هزار معلول براثر تصادفات جادهای به آمار معلولان کشور اضافه میشود گفت ارتقا کیفیت خودرو مدیدار با خانواده ی آزاده جانباز هشت سال دفاع مقدس علی احمدی
به گزارش خبرگزاری بسیج از شهرستان دشتی علی غضنفری فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه امام رضا ع شهرستان دشتی به همراه جانشین فرماندهی ناحیه و چند تن از مسؤولین این ناحیه از خانواده آزاده و جانبازهشت سال دفاع مقدس دیدار و از مجاهدتها و ایثارگری ها ی وی در هشت سال دفاع مقدس تقدیر و تش-
گوناگون
پربازدیدترینها