محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803293793
![نمایش مجدد: در گفتوگوی مشروح فارس با دلاورمرد گردان مالک لشکر مطرح شد روایتی خواندنی از مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 و گفتنهای «الموت صدام» در رویا refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
در گفتوگوی مشروح فارس با دلاورمرد گردان مالک لشکر مطرح شد روایتی خواندنی از مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 و گفتنهای «الموت صدام» در رویا
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفتوگوی مشروح فارس با دلاورمرد گردان مالک لشکر مطرح شد
روایتی خواندنی از مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 و گفتنهای «الموت صدام» در رویا
ساعت 9 شب عملیات شروع و در ابتدا گردان صاحبالزمان (عج) وارد عمل شد، و پس از ایثار، رشادتها، فتح خاکریزها و سنگرهای کمین، یک معبر برای ورود بچههای گردان مالک اشتر باز شد.
![خبرگزاری فارس: روایتی خواندنی از مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 و گفتنهای «الموت صدام» در رویا خبرگزاری فارس: روایتی خواندنی از مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 و گفتنهای «الموت صدام» در رویا](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/06/15/13940615000040_PhotoA.jpg)
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان نور، حسن کامیابی از جانبازان غیور گردان مالک اشتر لشکر ویژه 25 کربلا است که در مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 حضوری جانانه داشته، از سختترین و شیرینترین لحظات آن عملیات که تا دم شهادت پیش رفته بود میگوید، که در ادامه مشروح این گفتوگو از خاطرتان میگذرد: * غروب روز دوازدهم غروب روز دوازدهم اسفند ماه سال 1365 پس از چند روز انتظار وعده موعود فرا رسید و گردان مالک اشتر از جمعی لشکر ویژه 25 کربلا مهیای عملیات شد، رزمندگان اسلام برای ایثار جان و خلق حماسه دیگر آماده شدند، غروب بهیاد ماندنی و بسیار روحانگیز، باصفا و خلوصی بود، طبق معمول عملیاتهای گذشته پس از مراسم دعا و نیایش و وداع با همدیگر سوار بر ماشین بهسمت منطقه عملیاتی شلمچه بهراه افتادیم تا چند کیلومتری خط مقدم با ماشین و از آنجا پیاده بهسمت منطقه مورد نظر حرکت کردیم.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/06/15/13940615000043_PhotoL.jpg)
* تکمیلی کربلای 5 در زمان پیادهروی هر یک از عزیزان رزمنده با خود نجوایی میکردند و با خدای خود صحبتی داشتند، بسیاری از آنان خود را برای دیدار با معشوق آماده کرده بودند و در حین عملیات به دیدار معبودشان شتافتند؛ 8:30 دقیقه شب وارد منطقه عمومی نهر جاسم شدیم و قرار بود تا خاکریزهای باقی مانده دشمن را فتح کرده و بصره را کاملاً تحت کنترل از نزدیک داشته باشیم، این عملیات مرحله تکمیلی و پایانی عملیات بزرگ کربلای 5 بود. * شروع عملیات ساعت 9 شب عملیات شروع و در ابتدا گردان صاحبالزمان (عج) وارد عمل شد، و پس از ایثار، رشادتها، فتح خاکریزها و سنگرهای کمین، یک معبر برای ورود بچههای گردان مالک اشتر باز شد، بدین ترتیب گردان ما وارد عمل شد و من که معاون گروهان بودم، بچهها را سوار بر ماشین کرده و خود نیز با سایر فرماندهان گروهان بر پشت خشایار نشستیم، هدف از نشستن روی خشایار زودتر رسیدن به هدف مورد نظر بود، پس از طی چند صد متر خمپاره منوری منطقه را روشن کرد و مورد دید دشمن قرار گرفتیم و از آن لحظه به بعد زیر شدیدترین رگبار گلوله، توپ و خمپاره قرار گرفتیم.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/06/15/13940615000044_PhotoL.jpg)
* در دام عراقیها بچهها پس از پیاده شدن پشت خاکریزهای فتح شده رفته و شروع به دفاع از خود کردند و من که در حال پایین آمدن از خشایار بودم گلولهای به دست چپم اصابت کرد و از ناحیه دست چپ کمی زخمی شده که بلافاصله با چفیه آن را باندپیچی کردم و به دفاع ادامه دادم، سپس فرمانده گروهان متوجه جراحت دستم شده و از من خواست که به پشت جبهه برگردم تا مورد مداوا قرار گیرم، من هم برحسب اطاعت از فرماندهی برگشتم در مسیر برگشت راه را بهعلت تاریکی شب و بیحالی ناشی از خونریزی اشتباه رفتم و پس از عبور از میدان مین به طور طولی به جلوی یک خاکریز رسیدم، در مسیر حرکت گلولههای دشمن و خودی مثل باران بر سرم میبارید و پس از رسیدن به خاکریز و از آن جایی که گمان میکردم به مکان اولیه حرکت خود رسیدم، با صدای محلی صدا زدم که من ایرانی هستم، شلیک نکنید، گویا این جمله عراقیها را از یک غفلت بیرون آورد و دیوانهوار به هر طرف شلیک میکردند. * با سر به زمین خوردم در این رهگذر چندین گلوله به دست راست، سینه، کتف و ... اصابت کرد و من آهسته روی زمین نشستم، عراقیها 8 نفر به طرف من آمدند، با خاکریز دشمن 3 متر فاصله داشتم، مرا بلند کردند تا بایستم، ناگهان با گفتن هذا اسیر الایرانی سیلی محکمی به صورت چپم نواخته و من فرش زمین شدم، در اینجا معمولاً هر انسانی در موقع افتادن دست خود را حائل میکند ولی دستم بهعلت قطع استخوان و اعصاب هیچ همکاری با من نداشت و من با سر به زمین خوردم.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/06/15/13940615000042_PhotoL.jpg)
* جیره جنگی به دادم رسید و دوباره مرا بلند کردند، سیلی دیگری روی صورت سمت راستم نواخته و اینبار مقاومت کردم و زمین نخوردم، جیره جنگیام «پسته، کوکو سبزی و نان»، را گرفتند و برای خوردن به جان همدیگر افتادند و لحظهای تا این گرگصفتان غذا را بخورند، من راحت بودم. سپس دستم را پشت کمر گذاشتند و اسلحهای در پشت سرم قرار دادند و پس از 50 تا 40 متر راه رفتن به جلوی سنگر فرماندهی گروهان رسیدیم و در آنجا مرا به شکل دو زانو نشانده، شروع به تخلیه اطلاعاتی کردند، پس از خالی کردن جیبها و گرفتن لباسهای ضد شیمیایی و کارت شناسایی و پس از مدتها کلنجار رفتن، عایدی نصیبشان نشد، چون من زبان عربی بلد نبودم و مرا حسابی به باد کتک گرفتند. * کلمه ماء تنها کلمهای بود که یاد گرفتم دستهایم را بهوسیله سیم تلفن مغناطیسی بسته و این در حالی بود که هیچگونه اقدامی برای قطع خونریزی بهعمل نیاورده بودند، در کنارم یک عراقی زخمی نیز بود، این زخمی صدا میزد: «ماء ماء»، عراقیهای دیگر یک قمقمه آب برای او آوردند، او خورد و سپس به هلاکت رسید؛ من هم با دیدن آب کلمه ماء را تکرار کرده و به من هم آب دادند، این کلمه ماء تنها کلمه ای بود که یاد گرفتم. در حالی که دو زانو نشسته بودم از من خواستند که دراز بکشم و من بهعلت ندانستن زبان عربی سرپیچی کردم تا این که آنها یک لگد به پشت سرم زدند و با سر به زمین افتادم، پاهایم را نیز بستند و در هوای سرد و بارانی با یک زیرپوش در حال خونریزی شدید، رها کردند و خود در داخل سنگری نگهبانی میدادند و یک نگهبان هر چند وقت به بالای سرم آمده و اسلحه را بر روی سرم گذاشته و به عربی چیزی میگفت، شاید میخواست دل و جرأت را از من بگیرد.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/06/15/13940615000041_PhotoL.jpg)
* در خواب با صدای بلند گفتم الموت صدام خلاصه بهعلت ضعف، بیحالی و خستگی زیاد لحظهای به خواب رفتم، نمیدانم چه کسی به من الهام کرده است که یکباره در خواب با صدای بلند گفتم، «الموت صدام»، که گفتن الموت صدام همانا چپ و راست کتک خوردن همانا، بسیار مرا زدند، با پیشرفت عملیات در محور عملیاتی اولیه توسط نیروهای خودی میرفت که محل اسارت من نیز فتح شود، سختگیریهای نیروهای عراقی بیشتر شده و بیشتر مرا شکنجه میدادند و از روی دست و پای شکسته من با پا راه میرفتند، که دادم به آسمان بلند میشد و در حالی که درازکش بودم، خون بدنم با خاک و آب قاطی میشد، وارد دهانم میشد، از خدا تقاضای کمک میکردم، نزدیکهای اذان صبح هوا صاف شد، بهطوری که ستارهها نظارهگر رزم دلاور مردان لشکر حق علیه باطل بودند. * باصفاترین نمازم اینگونه خوانده شد از آنجایی که راه تشخیص اذان صبح از طریق ستارگان هم میسر است، با بالا آمدن ستاره صبح فهمیدم که اذان صبح شده است، من با همان حال شروع به نماز خواندن کردم که فکر میکنم این نماز باصفاترین و خالصترین نماز طول عمرم باشد که آنجا خواندم و از خدا درخواست نجات از دست بعثیها کردم، گفتم خدایا حال که بهعلت کثرت گناهان شهادت را نصیبم نکردی فرشتگان الهی را برای نجاتم بفرست، نیمساعتی نگذشته بود که گویا دعایم مستجاب شد، بسیجیان گردان ضربت لشکر ویژه 25 کربلا به این محور حمله کرده و خاکریز را تا حدودی فتح کردند، در این موقع من با صدای بلند خود را به نیروهای خودی معرفی کردم که من ایرانی هستم، بیایید آزادم کنید.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/06/15/13940615000045_PhotoL.jpg)
* تیر خلاصی به من زدند در این موقع عراقیها یکی یکی از ترس یا به هلاکت میرسیدند یا فرار میکردند که ناگهان یک عراقی از سنگر بیرون آمده و موقع فرار گلولهای را بهعنوان تیر خلاص به گلویم شلیک کرد و کاملاً بیحس و بیحال بر زمین به پشت دراز کشیده و شهادتین خواندم و پس از چند لحظهای انتظار برای شهادت نفسی کشیدم، متوجه شدم که میتوانم به حیات ادامه دهم، پشتخیز به داخل سنگری رفتم و تلاش کردم که دستهایم را باز کنم که ناگهان همان عراقی که مرا تیر خلاصی زده بود با در دست داشتن پارچهای سفید و عکس حضرت امام از جلویم رد شد و از آنجایی که میدانست اسارتش حتمی است، برگشت و مرا به دوش گرفت بهسمت نیروهای خودی حرکت کرد و تحویل نیروهای ایرانی داد، خودش نیز به اسارت درآمد که با آغوش گرم و پذیرایی با کمپوت و آب از او استقبال کردند. * فرمانده به دیدارم آمد نخستین کسی که پس از آزادی مرا ملاقات کرد و از آزادی من خوشحال شده بود، سردار شهید حمیدرضا نوبخت فرمانده تیپ سوم لشکر ویژه کربلا بود که خود به فیض عظیم شهادت نائل آمد، این خاطرات انشاالله برای خودم راهنما باشد و برای همه امور زندگی که خدا را لحظهای فراموش نکنم و همه کارها را به خواست و اراده او بدانم و ظواهر دنیوی فریب و مغرورم نکند. انتهای پیام/86029/ت40
94/06/15 - 08:59
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]
صفحات پیشنهادی
در گفتوگوی مشروح فارس با جانباز ترور گرگانی مطرح شد پاسخ مادر جانباز به خبر تررور فرزندش از سوی منافقین / روا
در گفتوگوی مشروح فارس با جانباز ترور گرگانی مطرح شدپاسخ مادر جانباز به خبر تررور فرزندش از سوی منافقین روایتی دیگر از ترورهای دهه 60یک جانباز ترور گرگانی گفت زمانی که منافقان بنده را مورد ترور قرار دادند یکی از آنها به درب منزل ما رفته و خبر ترورم را به مادرم داد به گزارش خدر گفتوگوی مشروح فارس با جانباز 70درصد مطرح شد روایتی دیگر از عملیات کربلای 10 و دردهای ناتمام سرباز خمینی
در گفتوگوی مشروح فارس با جانباز 70درصد مطرح شدروایتی دیگر از عملیات کربلای 10 و دردهای ناتمام سرباز خمینیحسن ناظری جانباز 70 درصدی هشت سال دفاع مقدس است که بهترین روزهای عمر خود را بر روی ویلچر گذرانده اما همچنان خود را عاشق وطن و تابع ولایت فقیه میداند و از اینکه روزی سرباز خمدر گفتوگوی مشروح فارس با آزاده سرافراز مازندرانی مطرح شد از تکرار حماسه عاشورا تا مزه مزه کردن خاک وطن
در گفتوگوی مشروح فارس با آزاده سرافراز مازندرانی مطرح شداز تکرار حماسه عاشورا تا مزه مزه کردن خاک وطنیک آزاده گفت وقتی ما را دستگیر کردند با سیم تلفن دستهایمان را محکم بستند بهطوری که دستهایمان ورم کرد و سیاه شد تنها چیزی که طول مدت اسارت ما را زجر میداد تشنگی بود بهدر گفتوگوی مشروح فارس با رئیس صندوق کارآفرینی امید مازندران مطرح شد 2 برابر شدن اعتبارات صندوق کارآفرینان امی
در گفتوگوی مشروح فارس با رئیس صندوق کارآفرینی امید مازندران مطرح شد2 برابر شدن اعتبارات صندوق کارآفرینان امید مازندران حمایت از طرحهای گردشگری و کشاورزیرئیس صندوق کارآفرینی امید مازندران از حمایت طرحهای گردشگری و کشاورزی در این استان خبر داد و گفت در سال جاری اعتبارات استاندر گفتوگوی مشروح فارس با جانباز 50 درصد مطرح شد لزوم ثبت مظلومیت مردم ایران در برابر استکبار جهانی/ ضرورت توج
در گفتوگوی مشروح فارس با جانباز 50 درصد مطرح شدلزوم ثبت مظلومیت مردم ایران در برابر استکبار جهانی ضرورت توجه اهالی قلم به تاریخ شفاهی دفاع مقدسیک جانباز دفاع مقدس گفت ثبت خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس یکی از بهترین کارها بوده این خاطرات سند مظلومیت مردم ایران است که توسطدر گفتوگوی مشروح فارس با فاطمه موسی مطرح شد گلایه حافظ ممتاز قرآن از رسانه ملی/ یادگیری زبانهای خارجی از روا
در گفتوگوی مشروح فارس با فاطمه موسی مطرح شدگلایه حافظ ممتاز قرآن از رسانه ملی یادگیری زبانهای خارجی از روانخوانی قرآن هم مهمتر شده استحافظ ممتاز قرآن با اشاره به دلایل عدم نهادینه نشدن فرهنگ قرآنی گفت نه تنها شبکه قرآن بلکه سایر شبکههای صداوسیما به امر حفظ کمتوجه هستند وناظمیاردکانی در گفتوگوی مشروح با فارس: طبق آمار شورای فرهنگ عمومی نیمی از زنان و مردان آرایش و پوشش نامناسبی
ناظمیاردکانی در گفتوگوی مشروح با فارس طبق آمار شورای فرهنگ عمومی نیمی از زنان و مردان آرایش و پوشش نامناسبی دارنددبیر کارگروه مدیریت کلان دستگاههای فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت شورای فرهنگ عمومی وضعیت پوشش و آرایش را از سال 1386 تا سال 1392 سنجیده است که بر اساس آن بیدر گفتوگوی فارس با فرماندار قروه مطرح شد عذرخواهی از قروه؛ «همت مدیران بلند و منابع اعتباری کوتاه»
در گفتوگوی فارس با فرماندار قروه مطرح شدعذرخواهی از قروه همت مدیران بلند و منابع اعتباری کوتاهفرماندار قروه در گفتوگوی تفصیلی با فارس از کوتاهیهای انجام گرفته در ارائه خدمت به شهروندان عذرخواهی و بخش عمدهای از این قصور را به واسطه محدودیت در منابع اعتباری عنوان کرد به گزاردر گفتوگوی مشروح با فارس عنوان شد ثبت بیش از 303 هزار تخلف راهنمایی و رانندگی در قم / اختصاص بیشترین تخلفات ب
در گفتوگوی مشروح با فارس عنوان شدثبت بیش از 303 هزار تخلف راهنمایی و رانندگی در قم اختصاص بیشترین تخلفات به عدم استفاده از کلاه و کمربند ایمنیرئیس پلیس راهنمایی و رانندگی استان قم گفت در پنج ماهه نخست امسال بیش از 303 هزار مورد تخلف راهنمایی و رانندگی ثبت شده است که بیشترین تمصباحیمقدم در گفتوگوی مشروح با فارس مطرح کرد تائید «حمایت و داوری» آیات یزدی، موحدی و مصباح از فع
مصباحیمقدم در گفتوگوی مشروح با فارس مطرح کردتائید حمایت و داوری آیات یزدی موحدی و مصباح از فعالیت انتخاباتی اصولگرایان نقشآفرینی کمیته انتخابات جامعه روحانیت در شورای 5 10سخنگوی جامعه روحانیت مبارز گفت آیات موحدیکرمانی یزدی و مصباح یزدی آمادگی خود را برای حمایت از فعالیت-
گوناگون
پربازدیدترینها