واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پايان سناريوي ربودن كارگردان سينما با آشتي
مرد فيلمنامهنويسي كه متهم است كارگردان سينما را به خاطر اختلاف حساب ربوده و در يكي از كمپهاي ترك اعتياد پنهان كرده بود، در دادسرا حاضر شد.
به گزارش خبرنگار ما، اوايل شهريورماه امسال بود كه يكي از كارگردانهاي جوان سينما و تلويزيون وارد دادسراي امور جنايي تهران شد و از همكار نويسندهاش به اتهام آدمربايي شكايت كرد. او در طرح شكايت خود گفت: 27 روز قبل دوست فيلمنامهنويسش با همدستي دو مرد ناشناس او را ربوده و به يكي از كمپهاي ترك اعتياد سپرده بودند اما موفق به فرار شده است.
شرح ماجرا
وي در شرح بيشتر ماجرا گفت: من كارگردان و هنرپيشه هستم و چندين اثر تلويزيوني و سينمايي خلق كردهام. يكي از دوستان صميميام به عنوان نويسنده با من همكاري ميكرد تا اينكه در جريان كار با هم اختلاف حساب پيدا كرديم. يك ماه قبل وقتي از سفر شمال به تهران بازگشتم او به خانهام آمد تا اختلافمان را حل كنيم. شاپور با خودش مقداري غذاي خانگي آورده بود كه بعد از خوردن آن به خواب سنگيني رفتم. وقتي بيدار شدم او را همراه دو مرد غريبه بر بالين خودم ديدم. آنها مدعي شدند مأمور هستند و به بهانه بازجويي مرا از خانه خارج و سوار يك خودرو كردند. بعد هم مرا تحويل كمپ ترك اعتيادي حوالي كرج دادند. ماجرا را براي مدير كمپ توضيح دادم و گفتم كه معتاد نيستم اما حرفهايم را قبول نكرد. 27 روز در آنجا حبس شدم و در اين مدت كاركنان كمپ مرا شكنجههاي روحي و جسمي دادند تا اينكه موفق به فرار شدم.
طرح شكايت
وي ادامه داد: پس از فرار وقتي به خانهام رفتم، فهميدم خودروي گرانقيمت، دسته چك و مقداري از وسايل شخصي ام سرقت شده است. بعد از تحقيق فهميدم در اين مدت شاپور به خانهام رفت و آمد داشته و خودروام را با خودش برده است. پس از طرح اين شكايت پرونده كارگردان جوان سينما به دستور قاضي مدير روستا بازپرس ويژه قتل پايتخت در اختيار مأموران پليس آگاهي قرار گرفت. تحقيقات نشان داد شاپور و شاكي هر دو دوست صميمي هستند كه مدتهاست در كار توليد فيلم با هم همكاري دارند. همچنين مشخص شد وي شاپور را به كمپ منتقل كرده است و در اين مدت كه وي در كمپ بوده شاپور به خانه او رفت و آمد داشته و حتي خودرو وي را با خودش از خانه شاكي به مكان ديگري منتقل كرده است. بدين ترتيب با مشخص شدن تحقيقات، بازپرس مدير روستا شاپور را براي تحقيقات به دادسرا احضار كرد. صبح ديروز متهم در شعبه 6 بازپرسي دادسراي جنايي حاضر شد و مورد بازجويي قرار گرفت.
شاكي اعتياد داشت
وي گفت: من چند سال است با شاكي دوست و همكار هستم. او معتاد به مواد مخدر بود به همين خاطر از من خواست او را براي ترك اعتياد به كمپ ببرم. وي در پاسخ به اين سؤال كه چرا نامزد و خانواده شاكي را در جريان قرار ندادي، گفت: شاكي خودش از من خواست موضوع را به كسي نگويم هرچند كه چند روز بعد من به برادر بزرگش كه او هم مدير توليد فيلمهاي سينمايي و تلويزيون است و نامزد شاكي خبر دادم.
نامزد شاكي چه گفت؟
بعد از آن بود كه از نامزد شاكي به عنوان شاهد تحقيق شد. دختر جوان گفت: من مربي ورزش هستم و در باشگاهي در شمال تهران كار ميكنم. مدتي است نامزد شاكي هستم و شاپور را هم به عنوان دوست صميمي او ميشناسم. روز قبل از حادثه نامزدم مرا به خانهمان رساند و خودش به خانهاش رفت تا اينكه ساعت 23 شب با او تماس گرفتم و گفت شاپور برايش غذا آورده و در حال خوردن شام هستند. روز بعد با او تماس گرفتم اما گوشياش خاموش بود و تلفن خانه را هم جواب نميداد. به همين خاطر نگرانش شدم و با شاپور تماس گرفتم. شاپور به من گفت براي نامزدم مشكل امنيتي پيش آمده به همين خاطر او را به مكان امني برده است تا آبها از آسياب بيفتد. از آنجايي كه مدتي قبل نامزدم به خاطر توليد فيلمي با چند نفر اختلاف پيدا كرده بود، فكر كردم او راست ميگويد. وي ادامه داد: نامزدم معتاد نيست و فقط سيگار ميكشد و شاپور هم اصلاً در مورد اعتياد به من چيزي نگفت و فقط گفت كه مشكل امنيتي دارد و بهتر است او را مدتي نبينم. از آنجايي كه او دوست صميمياش بود، حرفهايش را باور كردم اما وقتي فهميدم در نبود نامزدم شاپور به خانهاش رفت و آمد داشته و حتي قرار بوده خانه استيجاري نامزدم را تحويل صاحبخانه بدهد و پول وديعه آن را بگيرد به او مشكوك شدم تا اينكه بعد از 27 روز كه نامزدم را ديدم، فهميدم چه اتفاقي افتاده است.
ادامه بررسيها
در ادامه برادر شاكي نيز مورد تحقيق قرار گرفت. وي خودش را مدير توليد فيلمهاي سينمايي و تلويزيون معرفي كرد و گفت: من با برادرم همكار هستم و با هم زندگي ميكنيم به همين دليل ادعاي شاپور را كه ميگويد برادرم معتاد است، قبول ندارم و ميدانم كه او فقط سيگار ميكشد. وي ادامه داد: وقتي نامزدش موضوع را به من گفت از شمال به تهران آمدم و سراغ شاپور رفتم. شاپور موضوع درگيري برادرم با چند نفر را به خاطر يك فيلم مطرح كرد و مدعي شد مشكل امنيتي پيدا كرده است و مجبور شده او را در كمپ يكي از دوستانش مخفي كند. من به شاپور اعتماد داشتم چون مدتي با او كار كرده بودم به همين دليل حرفهايش را باور كردم اما وقتي از او خواستم آدرس كمپ را به من بدهد، گفت كه بهتر است مدتي برادرم را نبينم تا موضوع را حل كند. او شماره تلفن مردي را به من داد كه برادرم پيش او بود. وقتي تماس گرفتم آن مرد هم حرفهاي شاپور را تكرار كرد. مدتي گذشت تا اينكه مرد ناشناسي از شهرستان اراك با من تماس گرفت و گفت برادرم بازداشت شده است و براي او سند تهيه كنم. من خيلي نگران شدم و وقتي پرسوجو كردم، فهميدم برادرم در كمپ ترك اعتيادي در كرج است و اين مرد ناشناس كه با من تماس گرفت، معتادي بوده كه در كمپ با برادرم يكجا بودهاند و برادرم به او شماره مرا داده است تا به او كمك كنم.
نجات از حبس
در پايان نويسنده جوان به اتهام آدمربايي با قرار قانوني بازداشت شد. در حالي كه متهم دستبند به دستانش خورده و قرار بود تحقيقات درباره اين حادثه براي روشن شدن زواياي پنهان آن از سوي كارآگاهان ويژه آغاز شود، شاكي با ميانجيگري يكي از دوستانش كه او هم هنرپيشه جواني است از متهم اعلام رضايت كرد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]