واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: پای صحبت وارثان موسیقی نواحی: وزارت ارشاد به داد موسیقی نواحی برسد تهران- ایرنا- اواخر هفته گذشته چهار گروه موسیقی نواحی از استان های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی به تهران آمده و به مدت دو شب در سالن اجتماعات برج آزادی به خواندن و نواختن پرداختند.
این گروه ها که با مساعدت بخش خصوصی به پایتخت آمده و در هتل رازی اسکان گرفته بودند اجراهایی هم شاد و هم غمگین را در حضور بیش از 100 تماشاگر به نمایش درآوردند. خبرنگار فرهنگی ایرنا به محل اقامت این افراد رفته و با دو گروه از آنها به صحبت نشست. حاصل این چند ساعت گپ و گفت که شاید بتوان آنرا گزارش- رنجنامه نامید در پی می آید:** درد اهالی موسیقی نواحی سیستان یک چیزاست: فقر شدید مالیتنبورها، تمبک ها، دونی ها و دایره های گروه خداداد شکل زهی ، گهگاه در مجالس عروسی بلوچ ها به صدا در می آید تا 500، 600 هزار تومانی دست اعضای گروه را بگیرد و هر کدام با 100 هزار تومان پول به خانه بروند.سالی دو یا سه جشن عروسی به پستمان می خورد. مردم خیلی موسیقی محلی را تحویل نمی گیرند. موسیقی مان هم شاد است ولی مد شده که خوانندگان پاپ را به این مهمانی ها دعوت می کنند. این اظهارات بخشی از سخنان خداداد شکل زهی نسب ، سرپرست گروه است. وی که علاوه بر سرپرستی گروه سرپرستی خانواده اش با 7 فرزند و همسرانشان آنها را بر دوش می کشد دل پُری از دست معاش خود دارد: همه پسران و دخترانم ازدواج کرده اند ولی چون بیکار هستند با همسر و فرزندانشان در خانه اجاره ای من زندگی می کنند."** فتوی امام نجاتمان دادحرف دل حسین درویش از خوانندگان گروه هم همین است. 30 سال است تنبور می زند و به قول خودش شغل اول و آخرش همین است .اوایل انقلاب وضع بهتر بود. خانه فرهنگ مقرری می داد. تا اینکه یک روز اعلام کردند موسیقی حرام است. همان شبی که هواپیمای مسافربری ایرباس را با موشک زدند به مجلس ما ریختند و سازهایمان را با خود بردند. گفتم این سازها نان زن و بچه من است آنها از گرسنگی می میرند. گفتند به ما چه؟ بمیرند. وضع همین جور ماند تا امام فتوا داد موسیقی حلال است. از آن به بعد دیگر کسی مزاحم کار ما نشد ولی کسی به مشکلاتمان هم نرسید".اسماعیل مهرایی که تنبورزن گروه است حرف های خداداد و درویش را تایید می کند. وی که 4 سال آبدارچی ارشاد بوده از بدقولی مسولان ارشاد ایرانشهر می گوید: گفتند بیا آبدارچی شو تا به مرور تو را جذب کنیم. چهارسال با حقوق ماهی 100 هزار تومان برایشان کار کردم اما بعد از آن گفتند دیگر به تو نیازی نداریم.**ارگان ها، موسیقی محلی را تحویل نمی گیرندسرپرست سابق گروه مرحوم ماشاءالله بامری بوده که پسرش داود اکنون در گروه حضور دارد. وقتی از او می پرسم چرا با آنکه زندگی فقیرانه پدر را دیده بود باز پا در جای پای پدر گذاشت می گوید: این ها را ول کن. 8 سال است از صداوسیما طلبکاریم اما پول ما را نمی دهد. برای واحد موسیقی استان ها صدا و سیمای تهران 12 برنامه ضبط کردیم و همه آنها از رادیو پخش هم شد اما هر بار که سراغ حق الزحمه مان را می گیریم مسئولش می گوید هنوز تائیدیه پخشش را نگرفته ایم. پدر مرحومم چند روز مانده به عروسی خواهرم پیش آنها رفت و گفت کل پول را نمی دهید لااقل دستمزد مرا بدهید تا جلوی خانواده داماد و مهمان هایم شرمنده نباشم ولی دادن پول را مشروط به این کردند که سایر اعضای گروه هم باشند. ولی در نهایت پول را به اعضای گروه هم ندادند و پدرم هم که 2 سال است بر اثر سرطان مرد. از فوت پدرم به بعد هم حقوق ناچیز او که کارمند اداره برق بود را قطع کرده اند.خداداد سرپرست گروه هم خاطره خوشی از ارگان ها ندارد: 8 شب برای یکی از ارگان های ایرانشهر برنامه اجرا کردیم . اول قرار بود شبی 800 هزار تومان به گروه بدهند وقتی خواستیم قرارداد ببندیم گفتند قرارداد را بی خیال شوید تا در پایان مراسم به شما جایزه ویژه بدهیم. کارشان که تمام شد گفتند به کل گروه 200 هزار تومان می دهیم آنهم نه برای یکشب بلکه برای 8 شب!به گفته اعضای گروه علاوه بر مردم مسئولین محلی هم خوانندگان و نوازندگان پاپ را بیشتر تحویل می گیرند. از 22 بهمن گرفته تا مبعث و تولد حضرت رسول(ص) این گروه های پاپ هستند که جولان می دهند. ** اروپایی ها هنر ایرانی را روی سرشان می گذارندگروه البته خاطرات خوبی از آنسوی آب ها دارد. دو سفر به بلژیک و فرانسه. خداداد می گوید: زمان رئیس جمهوری فرانسه ژاک شیراک با کمک وزارت ارشاد به این کشور اعزام شدیم و یک هفته در سالنی معتبر در پاریس برنامه اجرا کردیم. شهردار این شهر به استقبال ما آند. هزینه بلیط و هتلمان را وی داد تا فقط به آن کشور برویم و هنر خود را به نمایش بگذاریم. استقبال خیلی خوب بود و بیشتر سالن را خود فرانسوی ها پر کرده بودند در آخر نیز با کلی ارج و احترام نفری 1500 یورو به ما دستمزد دادند که بیشترین مبلغی است که تاکنون بابت اجرا گرفته ام. بعد هم به بلژیک رفتیم و آنجا هم خوب بود. آنجا هنرمند را روی سر خود می گذارند. در آنجا چون نمی توانستیم گوشت خوک را از گوسفند تشخیص دهیم فقط مرغ خوردیم.**ما را بیمه کنیداعضای گروه معتقدند اشکال از اداره ارشاد ایرانشهر نیست بلکه از زاهدان بودجه ای برای حمایت از هنرمندان به این اداره داده نمی شود. حسین درویش می گوید: خدا شما را رساند تا درد ما را به مسئولین بگویید. چیز زیادی نمی خواهیم فقط ما را بیمه کنند. اینهمه هنرمند را بیمه کردند ولی به ما که سالهاست درخواست بیمه داده ایم توجهی نشده است. من 30 سال است تنبور می زنم و آواز می خوانم ولی هنوز نتوانسته ام یک ساز برای خودم بخرم و با ساز دیگران می نوازم. زندگی ما با کمک خیرها می چرخد. دخترهایم مانتو و پسرهایم کفش ندارند . دستم واقعا خالی است. وی ادامه می دهد: پسر کوچک من خیلی به تنبور علاقه دارد ولی هیچ وقت نمی گذارم او سراغ ساز برود. نمی خواهم این عذاب و بدبختی که من کشیدم قسمت او هم شود.به زنم می گویم بگذار بچه ها درسشان را بخوانند تا وقتی بزرگ شدند نگویند پدرمان ما را درست راهنمایی نکرد و سراغ موسیقی محلی آمدیم و بدبخت شدیم.سعید ریگی هم یکی از هنرمندانی است که همراه این گروه به تهران آمده است. کار اصلی وی البته تئاتر است : به خدا تازه وضع ما در مقایسه با هنرمندان سمت شهر درگان خیلی بد نیست. آنها واقعا جز نان و چای شیرین چیزی گیرشان نمی آید بخورند. مگر ما چه چیزی از وزارت ارشاد می خواهیم؟ ما را بیمه کنند و یک مقرری ماهانه 500 هزار تومنی برایمان در نظر بگیرند. اگر وضع به همین منوال پیش برود موسیقی نواحی کشور به زودی خواهد مرد.** رسیدگی بی نظیر سعید رسیدگی دولت اصلاحات به هنرمندان نواحی سیستان را بی نظیر می داند و می افزاید: زمانی آقایی به نام کرباسچی مدیر کل ارشاد استان بود. نمی شد ما برای کاری به او مراجعه کنیم و دست خالی برگردیم. خرج بیمارستانمان را می داد، پول توی جیبمان می گذاشت و خودش زنگ می زد و سراغ ما را می گرفت. اما در دولت بعدی وضع بسیار بد شد. .محمد نیک نژاد یکی دیگر از اعضای گروه است. پدرش که از نوازندگان برجسته موسیقی نواحی است هم اکنون به خاطر عمل قلب در بیمارستان بستری است. وی می گوید: متاسفانه هنوز خیلی ها اینجا موسیقی را حرام می دانند. بقیه هم سراغ موسیقی پاپ می روند. گاهی وقت ها عروسی هم به پستمان می خورد که بیشتر از نفری 50 هزار تومان دستمان را نمی گیرد. ادارات دولتی هم در مراسم های خود به جای گروه های موسیقی محلی از خوانندگان و نوازندگان پاپ استفاده می کنند. یعنی همه جوره ما رقابت را با پاپی ها باخته ایم. چرا که هیچ حمایتی نمی شویم.وی ادامه می دهد: اینکه موسیقی محلات غمگین است دروغی بیش نیست. کافی است شما یکبار پای اجرای ما بنشینید تا خودتان متوجه شوید. ما درون های داغان و دلهای غمگینی داریم ولی شاد می خوانیم. نیک نژاد در پاسخ به این سوال که چرا به فکر اجرای برنامه در خارج از کشور نیستید می گوید: این کار اسپانسر می خواهد و کسی برای این کار هزینه نمی کند در صورتی که تجارتی پرسود است. **سرنا گوشم را سنگین کرده استحبیب الله قادر آتشگر رئیس گروه موسیقی "هامون" و رقص شمشیری شبهای زابل ، کارمند سابق اداره ارشاد زابل است و می گوید: مستمری بازنشستگی می گیرم و مشکلی ندارم. ولی هیچ کدام دیگر از اعضا بیمه نیستند. چند بار هم نامه داده ایم تا رسیدگی کنند ولی هیچ کاری برایمان صورت نگرفته است.وی توجه مردم به موسیقی پاپ را یکی دیگر از مشکلات گروه می داند و می گوید: در عروسی ها و مجالس شادی بیشتر سراغ ارگ می روند. غلامعلی را ببینید عمرش را بر سرنا گذاشته است. آنقدر سرنا زده که گوشهایش دچار مشکل شده و به سختی می شنود اما درآمد ماهانه اش به زحمت به برجی 150 هزار تومان می رسد.غلام نبی حدادگر سرنا نواز گروه که درست حرفهای ما را نمی شود می گوید: دعایت می کنم تا این مشکل را به گوش ارشاد برسانی.بهمن قادر آتشگر دیگر نوازنده گروه است: هنر در خون ماست و از پدر و پدربزرگمان به ارث رسیده است. با هنرمندان زابل که صحبت کنی دلشان یک تشت خون است. ارشاد اصلا ما را هنرمند به حساب نمی آورد.ابراهیم برهویی تعارفی که قیچک می نوازد هم می گوید: حبیب الله ( رئیس گروه) زمانی در افتتاحیه بازی های المپیک آتن برنامه رقص با شمشیر را اجرا کرد که مورد توجه حاضرین هم قرار گرفت. وقتی کسی او را تحویل نمی گیرد من دیگر چه بگویم؟فراهنگ**3081**1601**
17/06/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]