تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820306551




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زوج ميانسال پس از 4 سال پسر ‌شان را در يك آسايشگاه يافتند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زوج ميانسال پس از 4 سال پسر ‌شان را در يك آسايشگاه يافتند
زوج ميانسال پس از چهار سال دوري از پسر گمشده‌شان او را در يكي از آسايشگاه‌هاي تهران پيدا كردند و در آغوش كشيدند. مدير آسايشگاه در قبال بازگرداندن اين پسر بيمار درخواست 40 ميليون تومان پول كرده است.


به گزارش خبرنگار ما، صبح ديروز مرد ميانسالي وارد شعبه 6 دادسراي جنايي دادسراي امور جنايي شد و به بازپرس مديرروستا گفت: چهار سال قبل پسرم محمد كه 24 ساله بود، ناپديد شد. در اين مدت از پليس تقاضاي كمك كردم و به هر كجا هم كه مي‌شناختم سر زدم تا اينكه حالا فهميدم در آسايشگاهي به نام بچه‌هاي آسمان، حوالي فشم نگهداري مي‌شود. وقتي براي تحويل پسرم به آسايشگاه رفتم، محمد را ديدم اما مسئولان آنجا حاضر نشدند، پسرم را تحويل دهند.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من بازنشسته بانك هستم و دو پسر دارم كه محمد بيماري ذهني دارد. روز هشتم اسفندماه سال 90 همراه محمد خانه را ترك كردم تا از داروخانه‌اي نزديك ميدان نبوت دارو بخرم. او داخل خودرو بود كه وارد داروخانه شدم اما وقتي برگشتم از پسرم خبري نبود. وقتي از پيدا كردنش نااميد شدم به اداره پليس رفتم. بعد از شكايت هم پرونده به دستور قاضي در اختيار كارآگاهان پايگاه 4 پليس آگاهي قرار گرفت. هر چند مأموران تحقيقات زيادي انجام دادند اما نتواستند پسرم را پيدا كنند. چندين بار عكس محمد را در روزنامه‌ها چاپ كرديم و از مردم كمك خواستيم اما فايده‌اي نداشت. از آنجايي كه پسرم كارت بهزيستي داشت، چندين بار به اداره بهزيستي مراجعه كرديم اما مسئولان آنجا اعلام كردند از پسرم خبري ندارند. وي ادامه داد: محمد قبل از اين هم چندين بار گم شده بود اما به خاطر اينكه سواد دارد، نشاني خانه را مي‌دانست و پليس او را به ما تحويل مي‌داد اما اين بار ما نااميد شده بوديم تا اينكه پرونده به دستور قاضي در اختيار كارآگاهان اداره 11 پليس آگاهي قرار گرفت. بعد از آن بود كه افسر پرونده به ما پيشنهاد داد براي چندمين بار عكس محمد را در قسمت افراد گمشده روزنامه چاپ كنيم. روز 8 شهريور ماه امسال عكس محمد را در روزنامه چاپ كرديم. يك روز بعد از اين در خانه نشسته بوديم كه تلفن خانه زنگ خورد. وقتي گوشي را برداشتم، مرد ناشناسي به ما خبر داد كه محمد را در آسايشگاه بچه‌هاي آسمان ديده است. او گفت كه براي انجام كاري به اين آسايشگاه رفته و محمد را ديده و وقتي عكسش را در روزنامه ديده با ما تماس گرفته است. پس از اين خبر خوش آنقدر من و همسرم خوشحال شديم كه بلافاصله آدرس آسايشگاه را كه در حوالي فشم بود، گرفتيم و به آنجا رفتيم و خودمان را به مدير آسايشگاه كه زن ميانسالي بود به عنوان پدر و مادر محمد معرفي كرديم.
مدير آسايشگاه ابتدا شوكه شده بود كه چطوري ما فهميديم پسرم از چهار سال پيش در اينجا نگهداري مي‌شود اما به هر حال حرف‌هاي ما را تأييد كرد و از ما خواست تا منتظر باشيم. ثانيه‌ها و دقايق به كندي براي من و همسرم مي‌گذشت.
ما براي ديدن پسرمان كه چهار سال از او بي‌خبر بوديم، ثانيه‌شماري مي‌كرديم تا اينكه بالاخره انتظار به پايان رسيد و محمد را در انتهاي سالن كه به طرف ما در حركت بود، ديديم. اشك شوق از چشمان من و همسرم جاري شد و محمد هم از دور ما را شناخت و به طرف ما گام‌هايش را تندتر كرد تا اينكه در آغوش مادرش جاي گرفت. اشك و لبخند با هم يكي شده بود اما محمد از دلتنگي ما همه‌اش گريه مي‌كرد و مي‌گفت كه چه روزهاي سختي را سپري كرده است. به هر حال ساعتي با او حرف زديم و غصه‌هايمان فروكش كرد تا اينكه از مدير آسايشگاه خواستيم محمد را تحويل ما بدهد اما او گفت بايد به خاطر چهار سال نگهداري حدود 40 ميليون تومان به حساب آسايشگاه واريز كنيم تا پسرم را تحويل ما دهد. وقتي به او گفتيم كه ما اين مبلغ را نداريم، يكي از كارمندان به دستور خانم مدير محمد را به بهانه ناهار خوردن از ما دور كرد. محمد مدام ما را صدا مي‌زد و گريه مي‌كرد كه مي‌خواست با ما به خانه بيايد اما مدير مانع مي‌شد. گريه‌هاي محمد و مادرش فايده‌اي نداشت و ما مجبور شديم آنجا را ترك كنيم. شاكي گفت حالا از مدير آسايشگاه به اتهام تحويل ندادن پسرم شكايت دارم و درخواست دارم پسرم را به ما بازگردانيد. وي در پايان گفت: مي‌دانم محمد به خاطر دوري دوباره از من و مادرش بيمار مي‌شود و درخواست دارم كمك‌مان كنيد. بعد از طرح اين شكايت پرونده به دستور بازپرس مدير روستا در اختيار كارآگاهان مبارزه با آدم‌ربايي پليس آگاهي قرار گرفت.
پس از اين خبرنگار ما با آسايشگاه بچه‌هاي آسمان تماس گرفت. يكي از كارمندان موضوع نگهداري محمد را تأييد كرد و گفت افرادي كه در اين آسايشگاه نگهداري مي‌شوند با حكم قضايي است و ما هم با حكم قضايي اين افراد گمشده را تحويل خانواده‌شان مي‌دهيم.


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن