محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1802995675
هذيان‌گويي قاتل شيشه‌اي پسربچه 10 ساله
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: هذيان‌گويي قاتل شيشه‌اي پسربچه 10 ساله
«پسركم مادرت با غم دوريت چه كند؟» اين عكس‌نوشته سپهر، كودك 10 سالهاي است كه روز سه‌شنبه مقابل خانه‌شان در كوچه مقدم در بازارچه شاپور كشته شد
«پسركم مادرت با غم دوريت چه كند؟» اين عكس‌نوشته سپهر، كودك 10 سالهاي است كه روز سه‌شنبه مقابل خانه‌شان در كوچه مقدم در بازارچه شاپور كشته شد. ظهر روز جمعه است و چند حجله در جاي‌جاي كوچه گذاشته شده و عكس‌هاي سپهر كه با نگاهي معصومانه روي آنها جاي گرفته است، هر رهگذري را ناگزير به توقف مي‌كند. كودكي نگاه از عكس سپهر بر نمي‌دارد. مي‌گويد سپهر را مي‌شناختم. او پسر خيلي آرامي بود. هر دو به مدرسه بني‌آدم مي‌رفتيم. او يك سال از من كوچك‌تر بود. در حالي كه مراسم يادبود در مسجد حاج حسن برگزار است، هنوز علامت سؤال بزرگ پابرجاست. سپهر چرا قرباني شد؟ قاتل او كيست و چرا دست به اين كار هولناك زد؟ فريادهاي مادر سپهر كوچه را پر مي‌كند. او در راه رفتن به مسجد است. مي‌گويد سپهر مرد خانه من بود. چرا گلويش به دشنه نامردان شكافته شد؟ اين مصيبت بزرگ را چگونه تاب بياورم؟ جلوي مسجد كه مي‌رسم نخل و علامت جلوي مسجد خودنمايي مي‌كند. انبوه مردم جامه سياه به تن كرده‌اند. به خاطر معصوميتي كه حالا از دست رفته است. معصوميت كودكان را همه باور دارند. سراغ عموي سپهر را كه مي‌گيرم مردي جوان را نشانم مي‌دهند. نگاه پرسشگرم را كه مي‌بيند، مي‌گويد روز پنج شنبه به اداره دهم پليس آگاهي دعوت شدم. مرد مظنون را نشانم دادند. او را نمي‌شناختم. لباس‌هاي پاره به تن داشت. او سكوت كرده بود و حرفي نمي‌زد. وقتي تحقيق كردم گفتند كه از سه ماه قبل همراه مادرش در يكي از خانه‌هاي محله زندگي مي‌كند. كوچه خلوت است. علامت‌هاي سياه همه‌جا ديده مي‌شود و پرسشي كه بي‌جواب مانده است.
مظنون به قتل طفل 10 ساله مي‌گويد كه پسر بچه را قبلاً در رؤياهايش ديده بود. مرد 36 ساله كه اشكان نام دارد و از مجرمان سابقه‌دار است، يك روز بعد از حادثه با لباس‌هاي آغشته به خون در پارك شهر تهران بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار ما، پيكر بي‌جان سپهر، ساعت 14 و 30 دقيقه روز سه شنبه مقابل خانه‌شان كشف شد. او لحظاتي قبل از حادثه خانه را براي خريد نان ترك كرده بود. وقتي بازپرس منافي‌آذر و كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قدم به محل حادثه گذاشتند، نان‌هاي آغشته به خون كنار جسد رها شده بود. اولين بررسي‌ها نشان داد كه كودك بي‌گناه به طرز دلخراشي با ضربه چاقو از ناحيه گردن هدف قرار گرفته و در دم فوت شده است. براساس گزارش ميداني خبرنگار ما، وقتي يكي از همسايه‌ها خود را به محل حادثه رساند، خواهر سپهر را در حال فرياد كشيدن بر بالين برادر جان باخته‌اش ديده بود. اين دختر گفت برادرم براي خريد نان خانه را ترك كرد. وقتي آمدنش به درازا كشيد خانه را ترك كردم و با ديدن جسدش كنار در ورودي ساختمان فرياد كشيدم.
يكي ديگر از همسايه‌ها گفت همزمان با وقوع حادثه به پشت پنجره آمدم. مردي را با لباس‌هاي آبي نفتي ديدم. او چاقوي خون آلود به دست داشت و در حال دور شدن از محل حادثه بود.
گزارش ميداني كارآگاهان با تحقيق از اهالي محل و بررسي تصاوير دوربين مداربسته يكي از مغازه‌ها نشان داد كه مظنون مردي حدوداً 36 ساله است كه كودك بي‌گناه را دنبال كرده و لحظاتي بعد در حالي كه چاقو و لباس‌هايش آغشته به خون است، راه رفته را باز مي‌گردد.
تحقيقات بيشتر فاش كرد كه او مردي به نام اشكان، از اهالي بازارچه شاپور و از مجرمان سابقه‌دار است كه در سالهاي 79، 92 و 93 به اتهام درگيري بازداشت و روانه زندان شده بود. وقتي مأموران پليس براي بازداشت اشكان راهي خانه وي شدند، متوجه شدند كه او از خانه گريخته است. كارآگاهان اما ساعت 17:30 روز چهارشنبه اشكان را حوالي چهارراه گلوبندك شناسايي و او را با لباس‌هاي آغشته به خون بازداشت كردند.
اين مرد وقتي مورد تحقيق قرار گرفت اتهام قتل را انكار كرد و گفت ساعتي قبل از حادثه در خانه استراحت مي‌كردم. صداي بچه‌ها از داخل كوچه باعث شد تا از صداي آنها عصباني شوم. وقتي قدم به كوچه گذاشتم از بچه خبري نبود. انتهاي كوچه پسربچه‌اي 10 ساله را ديدم. او ايستاده بود. من به طرفش نرفتم. او شبيه كودكي‌هاي خودم بود كه در رؤياهايم او را ديده بودم.
سرهنگ كارآگاه آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: با توجه به شواهدي مثل تصاوير وي از محل حادثه كه از دوربين‌هاي مداربسته به دست آمده، قرار بازداشت موقت از سوي قاضي صادر شد و متهم براي تحقيقات تكميلي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
-
حوادث
پربازدیدترینها