تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833079999




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت تکان دهنده از شکنجه معلولان/ استفاده از غل و زنجیر و سگ


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهر گزارش می دهد؛
روایت تکان دهنده از شکنجه معلولان/ استفاده از غل و زنجیر و سگ

معلولان


شناسهٔ خبر: 2906369 - دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۴
جامعه > قضایی

والدین تعداد زیادی از معلولان به دلیل اثبات شکنجه و اذیت و آزار و سگ درمانی در یک مرکز نگهداری از معلولان از مدیر این مرکز رسما شکایت کردند. خبرگزاری مهر - گروه جامعه: قرارمان ۵۰ کیلومتر دورتر از تهران در منطقه ولدآباد نزدیک محمد شهر بود. چندین خانواده معلول منتظر بودند تا اسناد و مدارک و ناگفته های خود را در مورد ضرب و شتم و اذیت و آزار فرزندانشان در یک آسایشگاه نگهداری از معلولان گزارش دهند. وقتی گفتیم سینا را بیاورید تا پارگی شکمش را ببینیم پدرش به سرعت پشت یک خودرو قایم شد! گفت: نمی خواهم سینا من را ببیند ... هوایی می شود! حال و هوای خانه هم خوب نیست و مادرش عصبی و بیمار شده ... وقتی سینا آمد پدرش از پشت شیشه های خودرو فرزندش را دید... گریست و بعد گفت: بمیرم الهی چقدر لاغر شده ... پسرک خیلی بی تابی می کرد اما بالاخره توانستیم پیراهنش را بالا بزنیم و دیدیم جای بریدگی شدیدی روی شکمش است! و این آثار همان شکنجه ها در آسایشگاه بود!به گزارش خبرنگار مهر، در سال ۱۳۷۹ یک موسسه خصوصی اقدام به ایجاد مرکز نگهداری از معلولان با مجوز اداره کل بهزیستی البرز می کند و بعد از ۱۳ سال فعالیت با کمک خیرین و هزینه های دریافت شده از والدین کار خود را توسعه داده و با خرید زمین و ساختمان ۱۳۹ معلول را زیر پوشش خود قرار می دهد. ماجرا از آنجا آغاز می شود که والدین معلولان از سال ۹۰ متوجه کبودی یا زخم در بدن فرزندان خود شده اما باورشان نمی شود که شاید این علایم بر اثر ضرب و شتم ایجاد شده باشد.بازرسان شکنجه معلولان را اثبات کردندمادر خوانده یکی از معلولان (علی) که چندین میلیون تومان کمک نقدی و یک ساختمان هم به این مرکز هبه کرده از طریق فرزند معلولش که قدرت تکلم داشت متوجه می شود که او را کتک زده اند و اتاقش محلی برای کارهای غیراخلاقی و رقاصی شده است! شکایت اولیه این مادر به سازمان بهزیستی و اعزام بازرس از تهران بی نتیجه ماند و مادر نتوانست تخلفات رخ داده را اثبات کند. تا اینکه مدیرکل بهزیستی استان البرز با مشاهده فیلم های دوربین مداربسته نصب شده در آسایشگاه به حقیقت زنجیر کردن معلولان روی تخت و ضرب و شتم آنها پی برد و بازرسان درب مرکز را چند ماه قبل پلمپ کردند.روایت شکنجه سینا در آسایشگاهاما روایت زندگی ۱۱ ساله معلولان در این مرکز از زبان خودشان و والدین، تلخ و غیر قابل باور است. وحید عبدالحسینی پدر سینا که بعنوان شاکی از مدیر مرکز متخلف به دادسرای فردیس شکایت کرده است (شماره پرونده موجود است)، می گوید: سینا ۲۰ سال دارد و معلول ذهنی و جسمی است. سال ۱۳۹۰ فرزندم را به این مرکز بردم تا از آن به نحو احسن نگهداری کنند. هزینه این نگهداری ماهانه ۳۷۰ تا ۵۰۰ هزار تومان بود و با اینکه کارمند ساده ای بودم اما به هر زحمتی این مبلغ را به آسایشگاه پرداخت می کردم. البته آسایشگاه از من همانند سایر والدین چک و سفته گرفت تا اگر هزینه نگهداری را ندادم اقدام قانونی کند!ماهی یک بار سینا را از آسایشگاه به خانه می بردیم تا روحیه اش کمی شاداب شود. ۲ سال بعد وقتی سینا را یک روز خانه آوردم در حمام متوجه شدم جای گاز گرفتگی، ضرب و شتم و کبودی روی دست و بدنش زیاد است! هرچند مسئولان مرکز زیر بار نمی رفتند اما بازرسان این اقدامات را اثبات کردند. سینا ۴ روز بعد از تعطیلی مرکز در کما بود و نتیجه پزشکی قانونی گفته های من در مورد شکنجه فرزندم را اثبات می کند. بازسان در گزارش خود سگ درمانی و زنجیر درمانی را ذکر کرده اند.
معلولان
آقای مددی پدر یکی دیگر از معلولان این آسایشگاه بود که می گفت: فرزندم ۱۱ سال در این مرکز نگهداری شد و ما نمی دانستیم در این سالها چه بلایی سرش آمده است. هفته ای یکبار از تهران به کرج می آمدیم. یکبار که لباسش را بالا زدیم جای چنگ و خراشیدگی شدیدی روی بدنش دیدم. هر هفته لاغر تر می شد و بعد بیماری ذات الریه گرفت و چند روز در ICU بستری بود. ما نمی دانستیم که قرص هایش را قطع کرده اند و پسرم عذاب می کشد.از آقای مددی سئوال کردیم چرا شکایت نکردید، گفت: ما را تهدید کردند که اگر شکایت کنید فرزندتان را هیچ کجا قبول نمی کنند برای همین اقدام نکردم.گفته های روان شناس مرکز در میان خانواده های معلولان خانم محمدی روان شناس مرکز هم بود. هر چند مدت زمان همکاری وی با آن مرکز یک ماه بیشتر نبود اما برخی گفته های خانم دکتر قابل تامل است. می گفت: بچه ها استرس زیاد و به نوعی فشار عصبی داشتند و بعد از مدتی مشکلات بیشتر شد. یکبار برای تعمیرات تخت ها را جمع کردند و بچه ها مجبور بودند تمام روز ایستاده باشند و شب هم به سختی بخوابند. من خیلی اعتراض کردم اما پاسخی ندیدم برای همین استعفا دادم.قرار است این مرکز دوباره فعالیتش را آغاز کند!خانم صفایی مادرخوانده علی می گفت: از سال ۹۲ فهمیدم فرزندم دارد اذیت می شود. با اینکه برای مرکز ساختمان ساخته بودم اسباب فرزندم را بیرون انداختند و گفتند تاریخ مصرفش تمام شده است! بعد علی برایم تعریف کرد که یک شب سگ به جانش انداختند و او از ترس فرار کرده و بعد کتفش در رفته است. آب را روی معلولان می بستند و برای پنهان کاری تخلفات آدم می خریدند. حالا هم هنوز تابلوی مرکز پایین نیامده و خبردار شدیم قرار است دوباره باز شود.البته بعد از پلمپ مرکز معلولان از طرف بهزیستی استان به مرکز دیگری منتقل شدند و سریع از مدیر مرکز متخلف شکایت کردیم و پرونده در حال پیگیری است.
معلولان
مادر یار مرکز: به معلولان نان خشک آب زده می دادند!اظهارات والدین و انواع شکنجه ها و تخلفات آنقدر تکان دهنده بود که نمی توان تمام آنها را نوشت اما گفته های مادر یار مرکز که حالا در جای دیگری مشغول کار است کار را تمام کرد. گفت: من می دیدم که معلولان مرکز فقط نان خشک آب زده می خوردند و گوشت ها و مرغ های اهدایی وارد آشپزخانه نمی شد. حتی گوشت داشتیم و آنها آن را دور می ریختند! بچه های بیگناه از غذاها بیزار بودند اما زبان نقد نداشتند. در حالی که مدیر مرکز از خیرین کمک های میلیونی می گرفت.اظهارات یکی از معلولان مرکزبعد از گفتگوها به مرکزی که هم اکنون بچه ها در آن نگهداری می شوند رفتیم. مسئول مرکز اجازه ورود نداد و گفت برای من تهیه گزارش و مصاحبه مسئولیت دارد. خانم صفایی رضایت داد تا علی به خارج مرکز بیاید و برایمان تعریف کند. ابتدا نمی خواست حرفی بزند اما بعد گفت می خواهم تنها با خبرنگار صحبت کنم. می گفت: اسمش برفی بود. سگ بزرگ و سفید و دندانهایش را فراموش نمی کنم. خیلی ترسیده بودم. جرات نداشتند دست من را زنجیر ببندند اما برای بقیه را بستند. یکبار پرستار یادش رفته بود زنجیر را باز کند و بچه ها تا ظهر دستانشان با زنجیر روی تخت بسته شده بود. علی که معلول ذهنی است اما به گفته مادرخوانده اش لب مرز است و هوشیاری خوبی دارد، گفت: من غذاهای آنجا را نمی خوردم و همیشه با پولی که مادرم می داد از بیرون غذا تهیه می کردم. یکبار یکی از آنها (افراد متخلف در مرکز) روی یکی از دوستان افتاد و می خواست او را خفه کند. ... دیگر نمی خواهم حرف بزنم خیلی سخت و بد بود...در این میان، گفته های آقای فرزین از مدیران سابق این مرکز قابل تامل بود می گفت: این رخدادها بعد از رفتن من بیشتر شد چون من آن زمان به واقع ندیدم. اما اخذ هزینه ماهانه ۵۰۰ هزار تومان از والدین به جای ۳۷۰ هزار تومان غیر قانونی بود. گرفتن چک و سفته از والدین هم غیرقانونی بود و اینکه چرا به جای ۱۳۹ معلول بعد از پلمپ ۱۲۵ نفر تحویل شدند. یعنی آمار فوتی ها ارائه نشد!به گزارش خبرنگار مهر سایر معلولان تک به تک از داخل حیاط محل زندگی جدید خود ما را نگاه می کردند. برخی هنوز جای شکنجه ها را در بدن داشتند اما مسئول مرکز مانع گفتگو شد. پدر سینا حال خوبی نداشت و سایرین هم به دلیل بازگو کردن این روایت متاثر بودند. برخی می گفتند: واقعا رسانه حرف های ما را منتشر می کند؟ آیا قوه قضائیه گزارش را می خواند؟ آیا واقعا کسی صدای ما را می شنود؟ چندین رسانه رفتیم اما قول دادند و کاری نشد.گزارش و عکس: سید هادی کسایی زاده









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن