تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى تقاضا مى‏شد، اگر ايشان آن را مى‏خواستن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817090919




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زهي، سوداي من گم کرده نامت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زهي، سوداي من گم کرده نامت
زهي، سوداي من گم کرده نامتشاعر : اوحدي مراغه اي بسوزانم بدين سوداي خامتزهي، سوداي من گم کرده نامتنميدانم: دگر بار اين چه حالست؟نگويي: کين چه سوداي محالست؟برون از پايه‌ي خود نام جستينه بر اندازه‌ي خود کام جستيکه اين کارت نمي‌آيد به کاريمتاز اندر پي چون من شکاريکه گر چشمي بجنباند نمانيپي آن آهوي وحشي چه راني؟درفشست اين، چرا بر وي زني مشت؟مشو در تاب، اگر زلفم ترا کشتبهر جا اين شکايت بردن از چيست؟ز لعل من حکايت کردن از چيست؟مرا ناديده خود زان دست بوديتو پيش از جرعه‌ي من مست بوديز شکر چون جنايت ميستاني؟بخوردي انگبين در تب نهانيچو لعلم را بديدي حال چون شد؟مرا گويي: دل از لعل تو خون شدتو خود کردي خطا، از من چه خواهيدلت را خون بها از من چه خواهي؟تظلم پيش زلف من چه آري؟و گر خون شد جگر نيزت به زاريجگر خوردن چه ميداند پلنگم؟سخن در جان همي گويد خدنگمز زلفم در گذر، کان پيچ پيچستمنه دل بر دهان من، که هيچستکه اين هندوست و آن ترک ختاييتو خود با زلف و چشمم بر نياييو گر خود صد هزار افسون بسازينه آن سروم، که بر من دست يازيکه چون خال از دهانم گوشه گيريز لبهاي من آنگه توشه گيريکه گر ترکم نگيري رنج يابيهمان بهتر که: از من سر بتابيتو پنداري که اندوهي کشيدي؟نخستين بازيي بود اين که ديديبه يک جام اين چنين مست اوفتاديبه يک دستانم از دست اوفتاديبگويم نکته‌اي، گر مي نيوشيبه رنج خويشتن چندين چه کوشي
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن