تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805781293




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

از فروش النگوهای طلا تا درخواست جدایی


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

از فروش النگوهای طلا تا درخواست جدایی فروش النگوهای طلا، پایان زندگی مشترک مسعود و نگار بود و هردوی آنها را برای جدایی به دادگاه خانواده کشاند.آنها به شعبه 268 دادگاه خانواده آمده‌اند تا برای همیشه از هم جدا شوند. آن هم فقط به‌خاطر پنج النگوی طلا.
 

زن جوان درباره ماجرای زندگی اش به قاضی عموزادی می گوید: آقای قاضی 25 ماه است ازدواج کرده ام ولی در این مدت یک روز خوش نداشته ام. شوهرم مرد بهانه گیری است و به حرف هایم اهمیتی نمی دهد. او گوش به فرمان مادرش است و هر چه مادرش بگوید باید همان شود. شوهرم مرد بچه ننه ای است که نباید ازدواج می کرد. او باید تا آخر عمر با مادرش زندگی می کرد. حق نداشت که زندگی مرا هم تباه کند، چون مرد مسئولیت پذیری نیست و ذره ای هم از خودش عرضه و جرات ندارد. مسعود هنوز مستقل نشده و نمی تواند یک زندگی خانوادگی را جمع و جور کند. او ادامه می دهد: آقای قاضی باور نمی کنید، اما او در کوچک ترین مسائل شخصی زندگیمان هم از مادرش مشورت می گیرد و پای او را وسط می کشد. کافی است مادرش دستوری صادر کند، بدون هیچ چون و چرایی دستورش را اجرا می کند و ذره ای به من و زندگیمان اهمیتی نمی دهد. آقای قاضی به نظر شما می شود در کنار چنین مردی زندگی کرد و خوشبخت شد؟ من تحمل مسعود را ندارم و می خواهم از او جدا شوم. وقتی صحبت های این زن به پایان می رسد، این بار شوهرش رشته کلام را در دست می گیرد و می گوید: آقای قاضی اینها همه بهانه است. ماجرا از این قرار است که من چند روز پیش به خاطر این که مادرم می خواست به مسافرت برود و پول نداشت، مجبور شدم النگوهای همسرم را بفروشم، تا پولش را به مادرم بدهم. مادرم از من پول خواسته بود و من هم در حسابم آنقدری نداشتم که کارش راه بیفتد. از طرفی دلم نمی خواست روی مادرم را زمین بیندازم. برای همین سراغ جعبه جواهرات همسرم رفتم و پنج النگوی طلا را که می دانستم همسرم خیلی هم از آنها خوشش نمی آید، برداشتم. با خودم گفتم بزودی مثل آنها را دوباره می خرم و سر جایشان می گذارم. ولی نگار فهمید و جنجالی به پا کرد که هر دو به طلاق راضی شدیم. او فقط به خاطر النگوهایش ناراحت است، در صورتی که فامیل های خودم آنها را برایش آورده بودند و نگار حتی یکبار هم این النگوها را دستش نینداخته بود. ولی چون من آنها را به خاطر مادرم فروخته بودم، دعوا به راه انداخت. من قصد داشتم بزودی همه طلاهایی که برداشتم را دوباره سرجایشان بگذارم. ولی نگار گوشش به این حرف ها بدهکار نیست و مرتب سر این موضوع با من جنگ می کند. از کارهایش خسته شده ام. در این لحظه زن جوان، صحبت های شوهرش را قطع می کند و می گوید: آقای قاضی شوهرم خودش به کار زشتی که کرده اعتراف کرد. او حتی به خاطر مادرش بدون این که از من اجازه بگیرد، به صندوق طلاهایم دستبرد زد و النگوهایم را برداشت تا پول سفر مادرش را جور کند، در صورتی که سفر مادرش خیلی مهم و واجب نبود و وقتی پول نداشت می توانست یک وقت دیگر به مسافرت برود، نه این که طلاهای مرا بفروشد. موضوع کم شدن طلاهای من نیست، به قول خود مسعود من آن النگوها را دوست نداشتم و استفاده نمی کردم، ولی بحث سر این است که چرا شوهرم باید به خاطر مادرش سراغ طلاهای من برود و آنها بفروشد. او که یک بار این کار را کرده، پس بعد از این هم به خاطر مادرش خیلی کارهای بدتری خواهد کرد که من تحملش را ندارم. برای همین از شما می خواهم حکم طلاق را صادر کنید. در پایان قاضی سعی می کند این زوج را از جدایی منصرف کند و به آنها پیشنهاد مشاوره خانواده می دهد که زن جوان قبول نمی کند. برای همین قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول می کند و به این زوج فرصت می دهد تا بیشتر در مورد جدایی و طلاق فکر کنند و عجولانه تصمیم نگیرند. سیما فراهانی - تپش


 


شنبه 14 شهریور 1394 ساعت 11:23





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن