واضح آرشیو وب فارسی:فارس: وقتی پدیده «جهانیشدن»، هزینه سیاستهای مداخلهجویانه اروپا را بالا میبرد
حقوقبشر، پناهجویان و پیامدهای غربی جنگ خاورمیانه
روشنترین پیامد این جنگها، ترویج فرهنگ تروریسم در کشورهای جنگزده است. ایدئولوژی خطرناکی که مهاجران را در اروپا را نیز تحت تاثیر قرار داده و باعث شکلگیری عملیاتهای تروریستی میشود.
رسانههای غربی ناگهان دلسوز پناهجویان و آوارگانی شدهاند که سالهاست از هراس جان خود به مرزهای قاره سبز هجوم آوردهاند. آنها امیدوارند با بزرگنمایی فاجعه انسانی در حال وقوع در مرزهای غرب، دولتمردان اروپایی را به تجدیدنظر در سیاستهای مهاجرتی وادار کنند اما نکته مهم اینجاست که نه این رسانهها و نه سیاستمداران غربی درباره ریشههای اصلی بحران مهاجرت سخنی به میان نمیآورند: «جنگ خاورمیانه». کشورهای اروپایی سالهاست که با تکیه بر تبلیغات رسانهای، تلاش میکنند نخبگان کشورهای درحال توسعه را جذب نهادهای آکادمیک خود کنند. برای نمونه، سالانه قریب به 150هزار ایرانی که عمدتا فارغالتحصیلان دانشگاهی و یا صاحبان سرمایه هستند، ایران را به مقصد کشورهای غربی چه در آمریکا و چه اروپا ترک میکنند. غرب نه فقط نگران پیامدهای این مهاجرتها نیست، بلکه با تبلیغات بسیار ماهوارهای، ایرانیان و سایر نخبگان در کشورهای مختلف را دعوت به مهاجرت به خاک خود میکند. وقتی که از این کشورها انتقاد میشود که چرا اقتصاد و پیشرفتهای تکنولوژیکی خود را بر دوش نخبگان کشورهای درحال توسعه سوار کرده، پاسخ میدهد که در عصر جهانی شدن، موضوع مرزهای جغرافیایی اهمیت خود را از دست داده و براساس منشور حقوق بشر، باید انسانها را آزاد گذاشت تا مکان زندگی خود را انتخاب کنند و بنابراین ایرادی متوجه اروپا و آمریکا بهدلیل جذب نخبگان دانشگاهی و اقتصادی کشورهای دیگر، نیست. اما روی دیگر همین سکه وقتی نمایان میشود که همین کشورهای مدعی بیاعتبار بودن مرزهای جغرافیایی با انبوه پناهجویانی روبرو میشوند که به امید جان سالم بهدر بردن از بحران انسانی در خاورمیانه، قصد حضور در خاک اروپا را دارند. اینجاست که ناگهان ژستهای خندان حقوق بشری جای خود را به چهرههای درهم کشیده سیاستمدارانی میدهد که با دلواپسی، دور مرزهای خود سیمخاردار میکشند و حتی عکس پیکر بیجان یک پناهجوی غرق شده «سه ساله» هم نظرشان را درباره سیاستهای مهاجرتی تغییر نمیدهد. این موضعگیری پارادوکسیکال البته زوایایی بیش از این دارد. مدلسازی بحران جهانی خاورمیانه افزون بر وظیفه اخلاقی و حتی قانونی اروپا در پناه دادن به آوارگان جنگی، واقعیت این است که اروپا به دلیل سهم بالایی که در بهراه انداختن جنگ در خاورمیانه دارد، باید خسارتهای ناشی از این جنگها را بپذیرد. کشورهای اروپایی قریب به پنج سال است که با آموزش و تسلیح شورشیان سوری، از جنگ داخلی در این کشور حمایت میکنند. آن ها همچنین شش ماه است که با کمک متحدان منطقهای خود، یمن را زیر آتش بمب و موشک قرار دادهاند و همچنین با سیاستهای منافقانه خود، مانع از پایان نبردهای تروریستی در عراق میشوند. روشن است که وقتی اروپا و متحدانش خاورمیانه را به آتش میکشند، باید منتظر عواقب آن هم باشند. روشنترین پیامد این جنگها، ترویج فرهنگ تروریسم در کشورهای جنگزده است. ایدئولوژی خطرناکی که مهاجران را در اروپا را نیز تحت تاثیر قرار داده و باعث شکلگیری عملیاتهای تروریستی میشود. اروپاییها که این روزها از ترس برهم خوردن نظم جمعیتی خود درهایشان را به روی آوارگان آفریقایی و آسیایی بستهاند، باید به خوبی به یاد بیاورند که پس از بحران تروریستی شارلیابدو، روشنفکران غربی، مهمترین عامل تقویت تروریسم در غرب را تحقیر مهاجران، اقلیتهای اسلامی و خرده فرهنگهای آفریقایی و آسیایی اعلام کردند. همان سیاستهایی که حالا بار دیگر در راهبردهای مهاجرتی غرب به چشم میخورد. افزون بر رشد تروریسم در غرب، برهم خوردن امنیت بازار انرژی، دومین پیامد جنگ های خاورمیانه برای اروپا و آمریکاست و افزون بر این ها، حالا فاجعه پناهجویان، غرب را درگیر سومین پیامد دخالت در بحران خاورمیانه کرده است. پیامدی که قاچاقچیان انسان بهعنوان «کاسبان جنگ»، مهمترین برنده آن بوده و اما باعث شرمندگی همه مدعیان حقوق بشر شده است. شاید اگر بخواهیم پیوند این حوادث را در یک مدل تقلیل یافته به نمایش بگذاریم، باید بحران پناهجویان را اینگونه بازنمایی کنیم: این مدل بهروشنی توضیح میدهد که دخالت غرب در امور کشورهای خاورمیانه، نه فقط منافع بلندمدتی برای غرب ندارد، بلکه حتی در کوتاه مدت نیز منافع آنها را به دو دلیل روشن «رشد تروریسم» و «بحران مهاجرت»، بهخطر میاندازد و بنابراین وقت آن رسیده که سیاستمداران غربی نه فقط در سیاستهای ضدحقوق بشری خود در حوزه مهاجرت، بلکه در راهبردهای سیاست خارجی در قبال غرب آسیا تجدیدنظر کنند. تجدیدنظر غرب در دکترین خاورمیانهای، چگونه؟ با توجه به شعلهور شدن آتش جنگ در کشورهای مختلف خاورمیانه و بیم گسترش آن به برخی دیگر از کشورها از جمله لبنان و شمال آفریقا، بهترین راه برای عبور اروپا از پیامدهای این جنگهای فزاینده، حضور در ائتلافی راهبردی با کشورهایی در خاورمیانه است که عزم جدی برای مبارزه با تروریسم داشته و اعتقادی غیرابزاری به رأی مردم داشته باشند. به نظر میرسد در میان همه بازیگران مهم منطقهای از ترکیه و عربستان گرفته تا مصر و قطر، این تنها تهران است که آمادگی خود برای گشودن چتر صلح بر فراز منطقه را اعلام کرده و در سوریه و عراق و یمن، به خوبی نشان داده که حاضر به مبارزه موثر با تروریسم است. اشتباهات حیرتآور ریاض در یمن، شکست استراتژی آنکارا در دخالت در امور سوریه، درگیری مصر با بحرانهای داخلی، سردرگمی قطر در یارگیریهای منطقهای و انفعال سایر کشورها، باعث شده تا تنها گزینه غرب برای بیرون کشیدن پای خود از جنگ خاورمیانه، اتحادی راهبردی با ایران باشد. همان دکترینی که باعث هراس رقبای منطقهای تهران شده و البته به نظر میرسد توافق هستهای وین، بستر لازم برای شکلگیری آن را ایجاد کرده است. به این ترتیب اگر رسانهها و سیاستمداران غربی بهراستی نگران جان پناهجویان و آوارگان سوری، عراقی، یمنی و لیبیایی هستند و به شعارهای حقوق بشری خود باور دارند، میبایست صورت مساله بحران مهاجران را به گونهای ترسیم کنند که نتیجه آن، تجدیدنظر غرب در سیاستهای خود در قبال خاورمیانه باشد. شاید تنها چنین تجدیدنظری، تصویر کودک پناهجوی غرق شده در دریا را از ذهن افکارعمومی جهان پاک کرده و از حیثیت برباد رفته غرب در رفتار با انسانهای بیپناه اندکی دفاع کند مصطفی انتظاری هروی منبع: رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش انتهای متن/
94/06/15 - 00:31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]