واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نجات فرزند پليس پايتخت از دام آدمرباي افغان
پيرمردي افغان كه كودك شش ساله يكي از مأموران پليس پايتخت را ربوده بود با هوشياري يكي از بستگان شاكي دستگير شد.
به گزارش خبرنگار ما، صبح ديروز متهم كه مرد افغان 65 سالهاي است با دست و پاي زنجير شده در حالي كه مأمور پليسي او را بدرقه ميكرد وارد شعبه دوم بازپرسي ويژه قتل دادسراي جنايي شد و مقابل قاضي بستانزاده قرار گرفت. شاكي كه مرد جواني بود در توضيح شكايت خود گفت: من مأمور پليس هستم و خانهام در جنوب شهر است. عصر ديروز به دليل اينكه شيفت شب بودم، همسر و پسر شش سالهام را به خانه مادرم در محله باغ انگور، پايينتر از ترمينال جنوب بردم و خودم به محل كارم رفتم. ساعت 19 بود كه همسرم وحشتزده تماس گرفت و ناپديد شدن ناگهاني پسرمان احسان را خبر داد. به سرعت خودم را به خانه رساندم. همسرم در حالي كه گريه ميكرد، گفت: احسان يك ساعت پيش براي بازي با دوستانش به داخل كوچه رفت اما لحظاتي قبل فهميدم به طرز مرموزي گمشده است. در حالي كه به شدت شوكه شده بودم ابتدا به مأموران كلانتري 117 جواديه خبر دادم و بعد سراغ همبازيهايش رفتم كه يكي از دوستانش گفت ساعت 6 من و احسان داخل كوچه بازي ميكرديم كه پيرمردي به ما نزديك شد. او گفت كه تعداد زيادي كبوتر و پرنده دارد و خواست با او به خانهاش برويم و به ما كبوتر بدهد. من قبول نكردم اما احسان همراه او رفت.
شاكي ادامه داد: وقتي فهميدم كه مردي به بهانه كبوتر پسرم را ربوده است با بستگان و دوستانم تماس گرفتم و خواستم در پيدا كردن پسرم به من كمك كنند. آنها هم به سرعت خود را به محل رسانده و همگي براي يافتن احسان بسيج شدند. ساعت 20 و 10 دقيقه، دو ساعت از گمشدن احسان گذشته بود. هوا هم تاريك شده بود و نگراني، ترس و وحشت تمام وجودم را فراگرفته بود كه يكي از دوستانم تلفني به من خبر داد پسرم را همراه مردي افغان در پارك بعثت پيدا كرده و مرد افغان را هم دستگير كرده است. همگي خودمان را به پارك رسانديم و به مأموران كلانتري هم موضوع را خبر داديم. هنگامي كه پسرم را در آغوش گرفتم انگار دنيا را به من دادند. احسان فقط در آغوشم گريه ميكرد و مرد افغان را نشان ميداد كه او را به زور ربوده و كتك زده بود .
مردي كه پسر خردسال را از چنگ مرد افغان نجات داده بود در شرح ماجرا به بازپرس بستان زاده گفت: وقتي دوستم از من كمك خواست بلافاصله با موتورسيكلتم خودم را به او رساندم. وقتي از ماجرا باخبر شدم با موتورسيكلت به جستوجو پرداختم اما در كوچهها و پاركهاي كوچك ردي از احسان پيدا نكردم تا اينكه در ادامه به پارك بعثت كه نيم ساعتي با محل گمشدن پسر دوستم فاصله داشت رفتم. تمام پارك را به دقت گشتم تا اينكه پشت درختان شمشادي روي چمن با پسر بچهاي كه كنار پيرمردي نشسته بود روبهرو شدم. من اصلاً احسان را نميشناختم و فقط با نشانيهايي كه پدرش داده بود به دنبالش ميگشتم به همين خاطر به آنها نزديك شدم و از پسر بچه نامش را پرسيدم اما او حرفي نزد. پيرمرد به من گفت كه پسرش است اما متوجه شدم پسر خردسال به شدت ترسيده كه حرفي نميزند. خوب كه دقت كردم فهميدم اين مرد افغان است اما پسر بچه ايراني است كه با نشانيهايي كه دوستم از پسرش داده بود، شباهت زيادي داشت. بلافاصله از موتورسيكلت پياده شدم كه پسر بچه شروع به گريه كردن كرد و مرد افغان هم به سرعت از محل گريخت. پس از آن با كمك رهگذران او را دستگير كرديم.
پدر احسان هم در ادامه گفت: پس از اين حادثه پسرم از ترس دچار لكنت زبان شده است و به سختي حرف ميزند. او شب گذشته چندين بار وحشت زده از خواب پريد و فرياد ميزد و از ترس خوابش نميبرد. پسرم گفت كه مرد آدمربا او را به بهانه نشان دادن كبوتر با خودش برده و داخل پارك كتكش زده است و تهديد كرده از كسي كمك نخواهد و قرار بوده شب او را به خانهاش ببرد. متهم در بازجوييها به جرم خود اقرار كرد. قاضي بستانزاده در ادامه متهم را براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان ويژه اداره آگاهي قرار داد.
گفتوگو با متهم
خودت را معرفي كن؟
عبدالستار هستم و 65 سال سن دارم.
مجوز ورود به ايران داري؟
نه.
چطوري وارد ايران شدي؟
شش ماه قبل يك ميليون و 500 هزار تومان به قاچاقچيان انسان دادم و به صورت غيرقانوني با خودروي پژويي كه تعداد زيادي مهاجر غيرقانوني افغان داشت وارد ايران شدم.
براي چه به ايران آمدي؟
من در افغانستان بدهكار و از طرفي هم بيكار بودم، به همين خاطر به ايران آمدم تا پول دربيارم.
كجا كار ميكني؟
در ساختمان در حال ساختي حوالي خيابان پيروزي كارگري ميكنم.
معتادي؟
نه
چرا پسر بچه را دزديدي؟
يك لحظه وسوسه شيطاني سراغم آمد.
قصد اخاذي نداشتي؟
(سكوت ميكند.)
زن و بچه هم داري؟
بله دو دختر و دو پسر دارم.
اگر كسي دختر يا پسرت را بدزدد چهكار ميكني؟
اشتباه كردم.
قبلاً هم پسربچه ديگري را دزديده بودي؟
نه اولين بارم بود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]