تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834684378




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت زندگی یک خانواده زندانی + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

هلیا و هستی تنها هستند روایت زندگی یک خانواده زندانی + عکس هلیا و هستی دو کودک خردسال هستند که به دلیل زندانی بودن پدر، با مادر و مادربزرگ زندگی می کنند اما مشکلات زندگی آینده خوشی را برای آنها رقم نمی زند.
 

هستی و هلیا در میان بازی با عروسک های کهنه و قدیمی در حیاط خلوت خانه مادر بزرگ متوجه حضورمان نشدند. وقتی سلام کردیم جواب دادند اما باز هم سرگرم بازی شده تا اینکه چند هدیه کوچولو توانست کمی ما را با این دو کودک بازیگوش رفیق کند. هستی ۵ سال دارد و مادرش می گوید از وقتی بزرگتر شد و درک کرد پدرش زندان است عصبی شده و قرص مصرف می کند. پدر هستی و هلیا ۴ سالی است که به دلیل ارتکاب جرم در زندان قزل حصار محبوس است و مادر که تنها ۶ سال از ازدواجش می گذرد بار سنگین خانواده را به دوش می کشد اما مادربزگ می گفت: آزادی دامادم دردی از ما دوا نمی کند بلکه بدبختی ما هم زیاد تر می شود پس باید فکری به حال دختر و نوه هایم کرد. آنها میهمان خانه مادربزرگ هستند یعنی مادر مادربزرگ بچه ها و از خودشان هیچ خانه ای ندارند. می خواهند طلاق بگیرم و بچه هایم را به بهزیستی بفرستند شاید سوال کنید برادر یا پدر همسر و بستگان این خانواده زندانی کاری برای آنها کرده اند؟ شنیدن پاسخ این سئوال از زبان آنها کمی ما را نگران کرد. بیشتر بستگان و نزدیکان یا زندانی بودند و یا سابقه جرم داشتند اما مادر و ۲ فرزندش همچنان با تمامی تهدیدها و آسیب ها مبارزه کردند.

مادر هلیا و هستی می گفت: وقتی هستی را باردار بودم همسرم توهم زد و می خواست خودم و دخترم را در میان دو خودرو له کند و من فرار کردم. بعد هم همیشه دعوا بود و کتک کاری و یک بار هم انگشتم را شکست. خانواده همسرم هم اصرار دارند من طلاق بگیرم و ۲ فرزندم را به بهزیستی ببرند. حتی یکبار با ته سیگار گردن هستی را سوزاندند. با این حال تنها برای اینکه پدر بالای سر بچه هایم باشد، طلاق نمی گیرم. درخواست هستی هنگام ملاقات پدر در زندان! به گزارش مهر، بچه ها چند باری پدر را در زندان ملاقات کرده اند. هستی به پدرش گفته: چرا به خانه نمی آیی مگر نمی بینی مامان خانه مردم را تمیز می کند و دستانش زخم شده؟ می خواهم تو برای ما خرید کنی و نان بخری؟ مادر هلیا و هستی می گفت: مدرک دیپلم دارم و قبل از ازدواج در طلاسازی کار می کردم و بعد هم مهماندار مجالس بودم. الان هم هفته ای دو روز خانه های مردم را نظافت می کنم چون واقعا مخارج زندگی بالاست و درآمد چندانی نداریم. ماهانه ۴۵۰ هزار تومان درآمد داریم سوال کردیم در طول ماه چقدر پول نقد دست شما می رسد؟ گفت: ۱۸۰ هزارتومان یارانه؛ ۷۱ هزارتومان کمیته امداد و حدود ۲۰۰ هزار تومان هم کار می کنم. سئوال کردیم ۴۵۰ هزارتومان برای زندگی ۴ نفر یک شوخی است؟ که مادر بزرگ گفت: شما هم جای فرزند من؛ شاید دخترم آبروداری کند اما من خودم از مسجد و جاهای دیگر صدقه و نذورات می گیرم. با گفتن این حرف مادربچه ها سرش را پایین انداخت... هزینه پیش دبستانی بچه هایم را ندارم مادر بچه ها می گفت: امسال می خواهم هستی را پیش دبستانی ثبت نام کنم که یک میلیون تومان پول می خواهد و این یعنی اینکه باید بی خیال شوم ... مادرم نمی تواند به دلیل بیماری قند از هر دوی آنها نگهداری کند. دایی هم که پول پیش خانه را داده تا از مادربزرگ (مادر مادرم که با ما زندگی می کند) نگهداری کنیم گفته باید خانه را خالی کرده و می خواهد مادربزرگ را با خودش ببرد. تا چند وقت دیگر جایی برای زندگی هم نداریم.

وی افزود: نمی خواهم از روزهای سخت زندگی حرف بزنم. روزهایی که در جنوبی ترین نقطه تهران کارتن خواب بودیم و با بدبختی زندگی می کردیم. اما امروز باز هم نیازمندیم تا فرد خیری به ما کمک کند. دخترم حاضر است کار کند و نان حلال بدست آورد. تمام وسایل خانه برای مردم است. یکی تلویزیون داده و دیگری کمد و یکی هم فرش دست دوم ...دخترم اصلا جهیزیه ای نداشت و هنوز هم آه در بساط ندارد. امرار معاش سخت است مادر هستی و هلیا در مورد تغذیه بچه ها می گفت: اگر نذری باشد ماهی یک بار به بچه ها مرغ می دهیم و الا بیشتر سیب زمینی یا سبزیجات است. هزینه ها آنقدر بالاست که قدرت خرید مایحتاج خانه نداریم. در میان گفتگو، بچه ها با اسباب بازی های جدید بازی می کردند. خواستیم آرزوی آنها را سوال کنیم؟ یا اینکه بگوییم چه می خواهید .... اما تمام این سوالات برای این بچه ها ایجاد توقع می کرد پس سکوت کردیم و آرام از پله های خانه پایین آمدیم. قولی ندادیم اما گفتیم شاید یک «خیر» داستان زندگی شما را بخواند و کمک کند... انشا الله


 


جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 18:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن