محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826716151
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) با به ثمر رسيدن تلاشها و تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت، مصدق در ارديبهشت سال 1330 به نخستوزيري انتخاب ميشود و مسئوليت اجرايي كشور و بويژه اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت را برعهده ميگيرد. اگر در يك نگاه كلي، تا اين مقطع را «دوران افتخارات» مصدق بناميم، از اين پس را بايد «دوران اشتباهات» وي بدانيم و متأسفانه سير صعودي اين اشتباهات به صورتي است كه بتدريج ابعادي وحشتناك و حتي نابخشودني به خود ميگيرد. اين بدان معنا نيست كه عملكردهاي دو ركن ديگر عاري از خطا و اشتباه بوده است، اما ويژگي اين دوران آن است كه برخلاف قبل، ميتوان قائل به رتبهبندي در ارتكاب اشتباهات شد و يقيناً مصدق در اين رتبهبندي در جايگاه نخست قرار ميگيرد. نکته مهمی که در ارزيابي دوران مزبور توجه به آن ضرورت دارد، اين است که بايد تكليف خود را با مسئله «اطرافيان» دو شخصيت بارز اين دوران مشخص نماييم. به طور كلي در برهههاي مختلف، هرگاه شخصيتهاي سياسي بارزي رخ نمودهاند، تعدادي افراد با دلايل و انگيزههاي مختلف، گرد آنها جمع شدهاند. از طرفي، در كوران مسائل سياسي، شخصيتهاي طراز اول غالباً چنان درگير قضايا هستند كه كمتر فرصت بررسي دقيق اطرافيان خود- اعم از نيروهاي سياسي، روزنامهنگاران، احزاب، گروهها و غيره - را دارند، به علاوه اين كه در اين شرايط، شخصيتهاي مزبور به هر حال حضور تعدادي از فعالان سياسي را در اطراف خود ضروري ميدانند. اين مسئلهاي است كه به وضوح ميتوانيم در جريان نهضت ملي مشاهده كنيم. با اوجگيري حركت به سوي استيفاي حقوق ملت ايران از نفت جنوب پس از اتمام دوره مجلس پانزدهم و به ويژه در جريان برگزاري انتخابات مجلس شانزدهم و سپس ورود آيتالله كاشاني به ايران، در كنار خيل عظيم مردمي كه پشت سر دو شخصيت برجسته اين نهضت يعني كاشاني و مصدق قرار گرفته بودند، عناصر سياسي مختلف و نيز احزاب و جمعيتهاي گوناگوني نيز در اطراف آنها جمع شدند و تا به ثمر رسيدن اين نهضت، تقريباً يكپارچه باقي ماندند. اما پس از نخستوزيري مصدق و آغاز اختلافنظرها و سپس تشديد و اوجگيري آنها، اين جبهه متحد از هم گسيخت و يكپارچگي خود را از دست داد. در اين حال از دو جناح ديگر نيز بايد ياد كرد. حزب توده و زيرمجموعههاي آن، يك نيروي سياسي قدرتمند در اين زمان به حساب ميآمد كه تا قبل از 30 تير 1331 با تمام قوا عليه مصدق فعاليت ميكرد و سپس بتدريج رويكرد متفاوتي را در پيش گرفت و به ويژه پس از واقعه 9 اسفند 1331، تبليغات خود را در جهت حمايت از مصدق و عليه كاشاني شكل داد. جناح ديگر، وابستگان دربار بودند كه در يك نگاه كليتر بايد آنها را زيرمجموعهاي از جبهه متحد انگليس و آمريكا به حساب آورد. هدف اين جناح جلوگيري از سست شدن پايههاي تسلط آمريكا و انگليس بود كه در چارچوب حمايت از شاه و دربار و مخالفت با مصدق، دنبال مي شد و به ويژه پس از آن كه در قالب طرح كودتا موسوم به «آژاكس»، مأموريتهاي ويژهاي برعهده آنها و روزنامههايشان گذارده شد، از تحرك بسيار بالايي در اين زمينه برخوردار شدند. در دوران نخستوزيري مصدق - از ارديبهشت 30 الي مرداد 32- فضاي سياسي كشور تحت تأثير حوادث و رويدادهاي گوناگون بسيار داغ و پرتنشی قرار دارد. جبهههاي سياسي با تمام قدرت به فعاليت عليه يكديگر مشغولند و البته در اين ميان جريان سيال نيروهاي سياسي و نيز تغيير رويكردها و موضعگيريها نيز به گونهاي مشهود وجود دارد. در چنين شرايطي غلتيدن به وادي افراط و تفريطها از سوي اين نيروها كار را به جايي كشانيد كه توهين و فحاشي به يكديگر در قالب سخنرانيها، مقالات و يادداشتها، كاريكاتورها و نيز برخي تظاهرات، تبديل به سكه روز گرديد. درگيريها و زد و خوردهاي خياباني نيز بخش قابل توجهي از رويدادهاي اين مقطع را تشكيل ميدهند. سخن اصلي ما در اينجا آن است كه در چنين اوضاع شلوغ و درهم و برهمي كه توطئهها و برنامهريزيهاي بيگانگان نيز آن را آشفتهتر ساخته است، تكليف ما در زمينه ارتباط عملكردها و رفتارهاي اطرافيان هريك از دو شخصيت بارز- مصدق و كاشاني- با شخص خود آنها چيست؟ آيا ميتوان مسئوليت رفتارها و عملكردهاي اطرافيان را مستقيماً متوجه اين دو شخصيت كرد و سپس به ارزيابي و محاكمه آنها برمبناي اين مسائل پرداخت؟ پاسخ اين سئوال مثبت باشد يا منفي، نكته مهم آن است كه بايد شامل هر دو شخصيت بشود و نه صرفاً يكي از آنها. اگر قرار است رفتارهاي اطرافيان را به حساب شخصيت مركزي آن جبهه بگذاريم، اين عامل بايد به هر دو طرف اين معادله اضافه شود و اگر قرار بر ناديده گرفتن اطرافيان و عملكردهاي آنهاست، بايد از هر دو طرف معادله كسر گردد. اتخاذ «سياست دوگانه» در اين زمينه، نه تنها غيرعادلانه است، بلكه ما را از دستيابي به حقايق تاريخي محروم خواهد ساخت. در بررسي مطالب كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» متوجه اين نكته ميشويم كه نويسنده محترم در بيان مسائل پس از بروز اختلافات ميان مصدق و كاشاني، استنادات متعددي به عملكردهاي اطرافيان مصدق داشته و در اين زمينه هيچگونه تفكيكي ميان آنان و شخص مصدق قائل نشده و همگي را به صورت يك كل واحد در نظر گرفته است، اما كمترين اشارهاي به فعاليتهاي سياسي در جبهه مخالف مصدق- كه عليالقاعده جزو اطرافيان يا حاميان كاشاني قلمداد ميشدند- نكرده است؛ گويي اطرافيان مصدق يكسره در كار تخريب و توهين و تضعيف كاشاني بودند، اما در اين سو، سكوت و سكوني سنگين برقرار بوده و جملگي ساكت و صامت و بيتحرك، چشم به آينده دوخته بودند. حال آن كه اگر به آرشيو مطبوعات و اعلاميهها و سخنرانيهاي اطرافيان كاشاني نيز مراجعه شود، مشاهده ميگردد كه حجم و محتواي حملات صورت گرفته توسط آنها به مصدق نيز كم از طرف مقابل ندارد؛ بنابراين براي انعكاس شرايط عيني آن هنگام بايد تمام واقعيت را گفت و نه بخشي از آن را. البته ناگفته نماند كه نويسنده محترم اشارهاي گذرا به يكي از اطرافيان آيتالله كاشاني به نام شمسالدين قناتآبادي داشته و تنها اشكال وي را اين دانسته است كه «چندان به شريعت پايبند نبود» (ص57) حال آن كه اگر بنا بر توضيح مشروح اشكالات اين فرد باشد، بسيار بيش از اين بايد گفت و مشكلات وي نيز تنها در عدم تقيد به شرع خلاصه نميشود. اما در مورد اشتباهات مصدق پس از نخستوزيري، بايد گفت غالب مواردي كه نويسنده محترم به آنها اشاره كرده، مقبول است و در اين نوشتار نيازي به تكرار آنها نميبينيم. پيمانشكني با فدائيان اسلام و دستگيري نواب صفوي و جمعي از اعضاي اين گروه به بهانههاي واهي، انتصابات نادرست و بهرهگيري از برخي اشخاص وابسته به بيگانه در مشاغل حساس، اهميت قائل شدن به پيوندهاي خانوادگي در برخي انتصابات به بهاي تيره ساختن روابط خود با عناصر سياسي مهم همپيمان با خود در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت، خودمحوري در تصميمگيريها و بيتوجهي به مشورتهاي دوستان دلسوز خويش، بازگذاردن دست حزب توده در فعاليتهاي سياسي و عدم برخورد جدي با آنها كه بيشترين حملات خود را متوجه مذهب و شخصيتهاي مذهبي كرده بودند، بياعتنايي به فرهنگ عميق اسلامي در كشور و حساسيت جامعه نسبت به رفتارها و عملكردها و سياستهاي غيراسلامي يا ضد ديني، گرفتار آمدن در روحيه غرور و تكبر و اهميت قائل نشدن لازم براي حفظ ارتباطات و پيوندهاي سياسي و عقيدتي خود با همراهان سابق، همه را در خدمت خود خواستن و خود را ملزم ندانستن به پذيرش درخواستهاي ديگران، اصرار بر كسب «اختيارات» تامه از مجلس و تأكيد بر تمديد آن عليرغم مخالفت شديد آيتالله كاشاني رئيس مجلس، موافقت با خروج زاهدي از تحصن مجلس و عدم اقدام جدي براي دستگيري او پس از خروج، خوشبيني بيش از حد به آمريكا و غفلت از نقش مهم آنها در تدارك كودتا، رويارويي با مجلس به طرق مختلف؛ از ناتمام گذاردن انتخابات مجلس هفدهم تا تلاش براي انحلال آن از طريق برگزاري يك رفراندوم پرمسئله، بياعتنايي به هشدارها و توصيههاي همكاران و دوستان دلسوز خويش مبني بر منصرف شدن از انحلال مجلس، دستور انتصاب سرتيپ دفتري به رياست شهرباني كل كشور عليرغم هشدار جدي به وي در مورد مشاركت دفتري در برنامه كودتا و در نهايت بيتوجهي به پيغام دلسوزانه آيتالله كاشاني مبني بر در راه بودن موج دوم كودتا پس از شكست مرحله اول آن در روز 25 مرداد، جملگي مواردياند كه در كارنامه اشتباهات دكتر مصدق به چشم ميخورند و لذا مسئوليت سنگيني را بر دوش وي در شكست نهضت ملي مردم ايران، ميگذرند. اما عليرغم اين همه، در بيان مسائل تاريخي اين دوره، نبايد همه¬جانبهنگري را از دست داد و عملكردهاي ديگران را ناديده گرفت يا در تجزيه و تحليل آنها، تلاش در تبرئهشان به هر طريق ممكن داشت. به عنوان نمونه، در زمينه برخورد پيمان شكنانه مصدق با فدائيان اسلام، اگرچه مصدق مرتكب اشتباه ميشود، اما به هر حال در بررسي اين مسئله، نقش تندرويهاي اين گروه را نيز نبايد ناديده گرفت تا جايي كه آنها به رويارويي و تقابل با آيتالله كاشاني- كه خود يك روحاني انقلابي و مجاهد بود- نيز كشيده ميشوند و حتي از ارسال پيغامهاي تهديد به ترور براي وي نيز دريغ نميورزند. به گفته شهيد عراقي، پس از آن كه در ميتينگ بهارستان كه به منظور تجليل از خليل طهماسبي، ضارب رزمآرا برگزار و اعلاميه صادره از سوي فدائيان اسلام- معروف به اعلاميه پسر پهلوي- در آن تظاهرات پخش شده بود، از آنجا كه كاشاني متن اين اعلاميه را بسيار تند تشخيص ميدهد درصدد تكذيب انتساب آن به فدائيان اسلام برميآيد، اما به محض آن كه نواب صفوي از اين مسئله آگاهي مييابد، پيغام تهديدآميزي براي كاشاني ارسال ميدارد: «وقتي رفتيم آنجا، ديديم كه كاشاني گفته ما الان يك اعلاميه مينويسيم و پخش ميكنيم كه اين اعلاميه امروز از طرف فداييان اسلام نبوده، خود شهرباني اين اعلاميه را داده است. گفتم آقا اين درست نيست (كه) خود شهرباني كه ميداند اين اعلاميه را نداده است، بعد حمل بر اين ميشود كه اينها يك اعلاميه دادهاند و از اعلاميه خودشان هم ترسيدهاند، دارند تكذيبش ميكنند و حمله را شروع ميكنند و اين درست نيست. ما خودمان را به مرحوم نواب رسانديم و گفتيم بابا جريان اين شكلي است، يك همچين برنامهاي كاشاني ريخته. ايشان هم چهار نفر به اتفاق آسيدهاشم حسيني فرستاده خانه كاشاني كه به كاشاني بگوييد كه به جدم اگر كه دست به اين كار بكني به سرنوشت رزمآرا دچار ميشوي، حواست جمع باشد!» (ناگفتهها، خاطرات شهيد مهدي عراقي، به كوشش محمود مقدسي و ديگران، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، 1370، ص85) البته ناگفته نماند كه به گفته شهيد عراقي «به مجردي كه مصدق آمد روي كار مرحوم نواب دستور داد به همه بچهها كه... شما مخالفت نكنيد اصلاً، تا آنجا كه بتوانيد تأييد كنيد...».(همان، ص95) اما در مجموع روحيات، سخنرانيها و اعلاميههاي تند فدائيان اسلام و اصرار مؤكد آنها بر اجراي اصول و دستورالعملهاي مندرج در كتاب حكومت اسلامي، موجب شد تا مصدق با بهانهاي واهي، اقدام به دستگيري نواب صفوي و جمعي ديگر از اعضاي اين جمعيت كند و البته در اين راه با اظهار مخالفتي جدي از سوي كاشاني نيز مواجه نشود. مسلماً اگر فدائيان اسلام دستكم خود را با آيتالله كاشاني در دوران حكومت مصدق تطبيق ميدادند، چه بسا كه اتفاقات تلخي از اين قبيل كه در نهايت موجب انشعاباتي در اين جمعيت گرديد و آن را از توش و توان اوليه خود انداخت، نمي افتاد و آنها قادر به نقشآفرينيهاي مؤثرتري در قبال حوادث و رويدادهاي بعدي بودند. ماجراي نهم اسفند 31 نيز از جمله مسائلي است كه بايد نقش و سهم هر يك از جناحها و نيروهاي سياسي در آن به درستي مورد بررسي و ارزيابي واقع شود، اما به نظر ميرسد نويسنده محترم در اين زمينه، نگاه يكجانبهاي به مسئله داشته است. نخستين نكته آن است كه موضع ايشان راجع به اصل واقعه 9 اسفند چندان مشخص نيست. به طور كلي دو روايت درباره چگونگي شكلگيري اين ماجرا وجود دارد. يك روايت متعلق به مصدق است كه مدعي است شاه با تظاهر به تصميم براي خروج از كشور، نقشهاي را تدارك ديده بود تا وي را توسط جمعي از اراذل و اوباش كه ظاهراً براي جلوگيري از مسافرت شاه به خارج، جلوي درب كاخ تجمع ميكنند، به قتل برساند(خاطرات و تألمات مصدق، ص262 الي 267) و روايت دوم متعلق به محمدرضا است كه خاطرنشان ميسازد وي رأساً تصميم به مسافرت به خارج از كشور نگرفته، بلكه بر اثر فشارها و توصيه مصدق ناگزير از اين اقدام شده بود.(محمدرضا پهلوي، مأموريت براي وطنم، ص175) آقاي حسينيان در يك جا راجع به اين واقعه مينويسد: «مصدق به محض اين كه به قدرت رسيد، برخلاف همهي قسمها و چاپلوسيهايش شاه را وادار كرد تا تصميم به خروج از ايران بگيرد. شاه كه خود نيز دلخوش از پادشاهياش نبود به راحتي پذيرفت كه ايران را ترك كند.» (ص259) سپس نويسنده محترم به اظهارات شاه در كتاب «مأموريت براي وطنم» اشاره ميكند كه مدعي است مصدق به وي توصيه كرده است تا از كشور خارج شود. اما چند سطر آن سوتر ضمن رد ادعاي شاه خاطر نشان ميسازد: «اما در مورد اين كه تصميم مسافرت از ناحيهي شاه اعلام شده است، بعيد نيست كه حق با مصدق باشد؛ زيرا ثريا نيز اذعان دارد كه شاه تصميم بر مسافرت گرفته بود.»(ص259) جاي تعجب اينجاست كه اگر در زمينه تصميم شاه به خروج از كشور، نويسنده محترم حق را به مصدق ميدهد و ادعاي او را صحيح ميشمارد، پس بر چه مبنايي پيش از آن ميگويد: «مصدق به محض اين كه به قدرت رسيد برخلاف همه قسمها و چاپلوسيهايش شاه را وادار كرد تا تصميم به خروج از كشور بگيرد.» موضوع ديگري كه در اين زمينه جاي گفتن دارد موضعگيري كاملاً مثبت نويسندة محترم در قبال عملكرد آقايان كاشاني و بهبهاني در روز نهم اسفند و تلاش آنها جهت جلوگيري از خروج شاه است، بدين منظور آقاي حسينيان، شاه را از موضعي بسيار ضعيف در آن زمان توصيف ميكند: «شاه با اين موقعيت ضعيف هيچ كاري جز حمايت و تأييد مصدق نداشت. او مجبور بود تا در سخنرانيهاي خود از نخستوزير محبوب ايران تعريف و تمجيد نمايد و در وقايع مختلف به او تبريك بگويد، اما مصدق قدرت تحمل وجود چنين شاه ضعيف و ناتواني را نيز نداشت و درصدد تبعيد محترمانه او برآمد.» (ص257) محمدرضا اگرچه در اين هنگام هنوز تبديل به شاه پس از مرداد 32 نشده است، اما آنگونه هم كه نويسنده محترم توصيف مينمايد بيآزار، مسلوبالاراده و قابل ترحم نيست. بزرگترين واقعيت درباره او اين است كه وي و پدرش هر دو دست نشانده و مهره انگليس بودند و محمدرضا با مشاهده سرنوشت پدرش بيش از پيش از قدرت انگليسيها ترسيده و هرگونه مقاومتي در مقابل آنها را مساوي با از دست دادن قدرت ميدانست، لذا وي كاملاً گوش به فرمان انگليسيها بود و همين مسئله ميتوانست خطري جدي براي نهضت ملي باشد كه در آن هنگام در تقابل تام با انگليس قرار داشت. از سوي ديگر، دربار، لانه فساد و مركز تجمع عناصر گوش به فرمان انگليس بود. البته در آن هنگام اشرف و مادر شاه به درخواست مصدق از كشور خارج شده بودند، اما هنوز چيزي از سرسپردگي دربار به بيگانگان كم نشده بود. همچنين شاه پس از ماجراي 15 بهمن 1327، با تشكيل مجلس مؤسسان فرمايشي به شدت بر حوزه اختيارات خود افزوده بود و از جمله قدرت انحلال مجلسين را در كف داشت؛ لذا با بهرهگيري از اين اختيار ميتوانست گام مؤثري در جهت خواست و اراده اربابان خود بردارد. ارتش و عناصر وفادار به شاه در آن نيز از جمله مسائل ديگري بود كه به مثابه خطري بالقوه، دولت مصدق را كه در تلاش براي اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت بود، تهديد ميكرد. وجود عناصر وابسته به انگليس و شاه در مجلس را نيز در اين زمان نبايد از نظر دور داشت كه قادر بودند گامهاي مهمي در جهت اجراي برنامههاي بيگانگان بردارند؛ بنابراين، شاه از موقعيتي برخوردار بود كه او را قادر ميساخت تهديداتي جدي را متوجه نهضت ملي سازد كما اين كه در نهايت نيز جز با مشاركت شاه، امكان به ثمر رسيدن طرح آژاكس فراهم نيامد. با در نظر داشتن آنچه ذكر شد، خروج شاه از كشور در نهم اسفند 31، فارغ از اين كه طراح آن چه كسي بود، ميتوانست يك تهديد جدي را از سر راه نهضت ملي بردارد و بيگانگان را كه مراحل مقدماتي طرح كودتاي خود را ميگذراندند، با مشكلاتي جدي و اساسي مواجه سازد، اما اقدامات بازدارنده طيفي از نيروهاي سياسي و در رأس آنها آقايان كاشاني و بهبهاني، از وارد آمدن اين ضربه به نقشههاي بيگانگان جلوگيري به عمل آورد. البته ناگفته نماند كه آنچه از سوي اين شخصيتها به عمل آمد در ارتباط تنگاتنگ با شرايط عيني موجود در اين زمان و مبتني بر كنشها و واكنشهاي ميان دو طيف عمده سياسي و در نهايت بر اساس مصلحتسنجي آنها در جهت تأمين منافع ملي و نگرانيهايي كه درباره به خطر افتادن موقعيت اسلامي اين آب و خاك داشتند، بود؛ بنابراين اگر با ناديده انگاشتن جميع اوضاع و احوالي كه آقايان كاشاني و بهبهاني را به اتخاذ مواضع مزبور واميداشت، به قضاوت درباره عملكرد آنها بپردازيم، قطعاً قضاوتي ناتاريخي و ناعادلانه به عمل آوردهايم. با اين همه، جاي نقد و انتقاد نيز به نوع موضعگيري اين آقايان در قبال ماجراي نهم اسفند 31 وجود دارد و چشم فرو بستن بر اين مسئله نيز ناصواب است. در پايان جای آن است که بر اين نكته تأکيد ورزيم كه «نهضت ملي ايران» بيش از آن كه به دستمايهاي براي اختلافات جديد تبديل شود، بايد به مثابه تجربهاي گرانبها براي عبرتآموزيهاي راهگشا و آيندهساز باشد. فراموش نكنيم تا ملتي گذشته خود را بدرستي نخواند، نخواهد توانست عبرتهاي لازم را از آن فراگيرد و در اين صورت، چه بسا كه به تكرار اشتباهات بپردازد. منبع:www.dowran.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]
صفحات پیشنهادی
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) با به ثمر رسيدن تلاشها و تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت، مصدق در ارديبهشت سال 1330 به نخستوزيري انتخاب ميشود و ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) با به ثمر رسيدن تلاشها و تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت، مصدق در ارديبهشت سال 1330 به نخستوزيري انتخاب ميشود و ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم .... 5. هنگامي كه ملي شدن صنعت نفت در پي تلاشهاي نيروهاي مذهبي به رهبري كاشاني آغاز ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم .... 5. هنگامي كه ملي شدن صنعت نفت در پي تلاشهاي نيروهاي مذهبي به رهبري كاشاني آغاز ...
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران نويسنده:محمدجمال خلیلیان چکیده: با كشته شدن ... (5) مبارزات پیگیر و شجاعانه ملت ادامه یافت و در این زمان،عبدالحسین هژیر، وزیر ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران نويسنده:محمدجمال خلیلیان چکیده: با كشته شدن ... (5) مبارزات پیگیر و شجاعانه ملت ادامه یافت و در این زمان،عبدالحسین هژیر، وزیر ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران
26 مه 2008 – نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران نويسنده:مصطفی جوان* ... 5 اردیبهشت ماه 1378 با حضور مؤلف محترم كتاب حجتالاسلام والمسلمین روحالله ... اسلام در تاریخ معاصر ایران، ماجراهای آغاجری، بازخوانی نهضت ملی، مقدمه و ...
26 مه 2008 – نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران نويسنده:مصطفی جوان* ... 5 اردیبهشت ماه 1378 با حضور مؤلف محترم كتاب حجتالاسلام والمسلمین روحالله ... اسلام در تاریخ معاصر ایران، ماجراهای آغاجری، بازخوانی نهضت ملی، مقدمه و ...
رودست خواننده از نویسنده
رودست خواننده از نویسنده-کتاب - نگاهی به مجموعه داستان سهشنبه قرقی، نوشته فرزام ... 5- سهشنبه قرقی برای خواننده تفننگرایی که دنبال پیچیدگیهای داستان نیست ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
رودست خواننده از نویسنده-کتاب - نگاهی به مجموعه داستان سهشنبه قرقی، نوشته فرزام ... 5- سهشنبه قرقی برای خواننده تفننگرایی که دنبال پیچیدگیهای داستان نیست ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3)
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3) پس از ماجراي آذربايجان، نوبت به ماجراي ملي شدن صنعت نفت ميرسد كه شاه ضمن ... آنچه كار را بر ملت ايران در اين نهضت حقطلبانه بيش از پيش دشوار ميساخت، حضور انبوهي از ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) ...
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3) پس از ماجراي آذربايجان، نوبت به ماجراي ملي شدن صنعت نفت ميرسد كه شاه ضمن ... آنچه كار را بر ملت ايران در اين نهضت حقطلبانه بيش از پيش دشوار ميساخت، حضور انبوهي از ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) ...
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) به طور كلي در خاطرات بزرگ علوي بخوبي ميتوان تلاش مستمر ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) ...
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) به طور كلي در خاطرات بزرگ علوي بخوبي ميتوان تلاش مستمر ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) ...
نقد كتاب«خاطرات و اسناد سپهبد رزم آرا» (1)
نقد كتاب«خاطرات و اسناد سپهبد رزم آرا» (1)-نقد كتاب«خاطرات و اسناد سپهبد رزم آرا» (1) كتاب «خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلي ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) ...
نقد كتاب«خاطرات و اسناد سپهبد رزم آرا» (1)-نقد كتاب«خاطرات و اسناد سپهبد رزم آرا» (1) كتاب «خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلي ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) ...
سعي كنيد تا سر در لجن فرو نرويد!
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (5) · نقد كتاب«خاطرات و اسناد سپهبد رزم آرا» (1) ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) · نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) · نقد كتاب ...
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (5) · نقد كتاب«خاطرات و اسناد سپهبد رزم آرا» (1) ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(5) · نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) · نقد كتاب ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات سفراي امريکا و ... دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران اشاره اين مقاله به نقد کتاب خاطرات دو سفير به قلم ويلي. ... بررسي تحولات جاري و راهيابي براي خنثي کردن نهضت اسلامي مردم ايران مي پرداخت. .... (5) در اين حال اگر افزايش درآمدهاي نفتي کشور و ريخت و پاش ها و فسادهاي کلان ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات سفراي امريکا و ... دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران اشاره اين مقاله به نقد کتاب خاطرات دو سفير به قلم ويلي. ... بررسي تحولات جاري و راهيابي براي خنثي کردن نهضت اسلامي مردم ايران مي پرداخت. .... (5) در اين حال اگر افزايش درآمدهاي نفتي کشور و ريخت و پاش ها و فسادهاي کلان ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها