محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826715328
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) موضعگيري مصدق در قبال تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوي نيز، موضوع ديگري است كه ميتوان ميزان پيوند و ارتباط وي را با «منافع انگليسيها» مورد ارزيابي قرار داد. در آبان سال 1304 و بحبوحه تلاشهاي سياسي و نظامي براي خلع احمدشاه و بر تخت نشاندن رضاخان، هيچ شك و شبههاي براي رجال سياسي كشور از هر طيف و تفكري، وجود نداشت كه آن چه در حال انجام است در چارچوب طرحها و برنامههاي انگليسيها و منطبق بر منافع آنهاست؛ بنابراين اكثريت قريب به اتفاق آنها از روي ترس يا «به خاطر منافع انگليسيها» خود را همسو با اين جريان قرار دادند و كاملاً در مسير خواست انگليسيها گام برداشتند، اما در جلسه 9 آبان 1304 كه اختصاص به تصويب ماده واحده تغيير سلطنت داشت، پنج نفر در مخالفت با آن سخن گفتند كه عبارت بودند از: سيدحسن مدرس، سيدحسن تقيزاده، حسين علاء، محمد مصدق، يحيي دولتآبادي. شالوده و جوهره سخنان هر پنج نفر مبتني بر مخالفت اين اقدام با قانون اساسي بود، اما بايد گفت مصدق از زاويهاي متفاوت به ارائه بحث خود پرداخت. در واقع محور اصلي سخن چهار نفر ديگر آن بود كه مجلس شوراي ملي داراي صلاحيت براي تصويب ماده واحده تغيير سلطنت نيست و بدين منظور بايد مجلس مؤسسان تشكيل شود. اين مخالفت- بويژه با شور و حرارتي كه مدرس آن را در جملاتي كوتاه و موجز بيان داشت- در نوع خود داراي اهميت بود، اما راهحل بسيار سادهاي داشت. كما اين كه با تشكيل مجلس مؤسسان در 21 آذر همان سال (يعني حدود يك ماه و يازده روز بعد) و تصويب تغيير سلطنت در آن، اساس مخالفت مزبور از بين رفت. اما مصدق محتواي نطق مخالفت خود را به گونهاي ترتيب داده بود و به نحوي به مخالفت مسئله پادشاه شدن رضاخان رئيسالوزرا با قانون اساسي مشروطه پرداخته بود كه هيچ راه حل منطقي براي رفع آن وجود نداشت. البته وي از اين امر مطلع بود كه اين مجلس فرمايشي و تحت فرمان انگليس، به هر حال رأي به تغيير سلطنت خواهد داد و قويترين استدلالها هم قادر به جلوگيري از اين امر نخواهد بود، اما به هر حال براي ثبت در تاريخ و رسوا ساختن چهره وابستگان به اجانب، اقدام به اين كار كرد. در نطق مصدق، تعريف و تمجيد از رضاخان به عنوان رئيسالوزراي توانمند و مفيد براي كشور، يك پايه اساسي به منظور طرح مسئله اصلي به شمار ميآيد. البته تذكر اين نكته نيز ضرورت دارد كه در آن برهه- يعني تا قبل از تكيه زدن رضاخان بر تخت سلطنت- رضاخان به عنوان سردارسپه و سپس رئيسالوزرا به واسطه چهرهاي كه از خود در زمينههاي مذهبي، سياسي و نظامي به نمايش گذارده بود، مورد تحسين بسياري از رجال سياسي كشور قرار داشت و حتي در اين برهه، تعاريف مدرس از وي نيز قابل توجه است؛ بنابراين تفاوت ميان رضاخان قبل و بعد از سلطنت - به ويژه دو سه سال پس از تكيه زدن به تخت پادشاهي - و شرايط و فضاي اين دو برهه را بايد به دقت لحاظ كرد. مصدق بر مبناي تعريف از توانمنديهاي رضاخان در مقام رئيسالوزرا، نتيجه ميگيرد كه اگر وي در مقام سلطنت و پادشاهي قرار گيرد از آنجا كه طبق قانون مشروطه، پادشاه فردي غيرمسئول است، لذا كشور از خدمات رضاخان محروم خواهد شد، اما چنانچه در مقام پادشاه همچنان بخواهد در امور كشور دخالت اجرايي داشته باشد، اين چيزي جز «ارتجاع» و بازگشت به دوران قبل از مشروطه نخواهد بود كه طبعاً مخالفت صريح و بيّن با قانون اساسي به شمار ميآيد. در واقع مصدق به لحاظ منطقي و قانوني، تمامي راهها را بر رضاخان براي تكيه زدن به تخت پادشاهي و تشكيل سلسلهاي جديد از جانب وي، ميبندد و هيچ راه علاجي نيز براي آن باقي نميگذارد. البته از آنجا كه در آن هنگام بناي بر جريان يافتن امور به مقتضای منطق و قانون نبود و منافع انگليس، حرف اصلي را در اين زمينه ميزد، سخن مصدق به جايي نرسيد، اما انصاف بايد داد كه در آن فضا و شرايط، بعيد به نظر ميرسد امكان انجام كاري بزرگتر از اين وجود داشت. با اين وجود، در كتاب «بازخواني نهضت ملي»، نطق مصدق و تعريف و تمجيد او از رضاخان، به گونهاي بيان گرديده كه در فضاي كلي كتاب، مصدق به عنوان يكي از مداحان و مداهنهگويان رضاخان جلوهگر ميگردد. اين در حالي است كه چنانچه به نحوه برخورد نويسنده محترم با وضعيت آيتالله كاشاني در اين برهه توجه كنيم، تفاوت نوع نگاه به اين دو شخصيت را ميتوانيم دريابيم. به نوشته ايشان «آيتالله كاشاني در انتخابات مجلس مؤسسان از تهران نفر پنجم شد در حالي كه مرحوم مدرس و مصدق، هيچ كدام رأي نياوردند.»(ص23) همانگونه كه ميدانيم مجلس مؤسسان نهادي است كه رأي نهايي را در مورد انتقال سلطنت به رضاخان و سلسله پهلوي صادر كرد و بر اين نقل و انتقال مهر قانوني زد؛ بنابراين جا داشت نويسنده به ذكر نحوه موضعگيري آيتالله كاشاني در اين مجلس ميپرداخت و اگر احياناً ايشان در مجلس مزبور، نطقي نيز ايراد كرده بودند، آن را نيز خاطرنشان ميساخت تا در مقايسه با نطق مصدق در اين زمينه، مورد ارزيابي قرار ميگرفت. به هر حال، عبور سريع از اين موضوع بدون كوچكترين اشارهاي به جوانب قضيه و توضيحات مفصل و حتي بيان برخي جزئيات درباره مبارزات و روياروييهاي آيتالله كاشاني با انگليسيها، حاكي از نحوه برخورد متفاوت نويسنده با اين دو شخصيت تاريخي است. اظهار نظر همراه با ظن و گمان درباره اتهام احتمالي دكتر مصدق در تيرماه 1319 كه موجبات دستگيري و تبعيد وي به بيرجند را فراهم آورد،(صفحات 152 الي 154) نمونه ديگري از نوع نگاه نويسنده را در اين كتاب بازتاب ميدهد. ايشان از مجموعه عواملي مانند گرايش متين دفتري (داماد مصدق) به آلمانها، ادعاي شاه در كتاب مأموريت براي وطنم مبني بر همكاري مصدق با يك دولت خارجي در اواخر دوران رضاخان، مسافرت مصدق به برلن براي معالجه در سال 1315، چنين نتيجه ميگيرد كه آنچه در تير سال 1319 موجبات دستگيري و تبعيد مصدق را فراهم آورد «معاونت يا مشاركت در اتهام آقاي متين دفتري» بوده است. آنچه مسلم است اين استنتاج به هيچ وجه از پايههاي سندي و استدلالي قابل قبولي برخوردار نيست و نويسنده محترم كه خود به اين مسئله واقف است در ابتداي طرح آن خاطر نشان ميسازد: «اين صرفاً يك ظن است و نبايد آن را به مثابه يك اصل، فرض گرفت» (ص152) بايد پرسيد به راستي چه اصراري به طرح ظن و گمانهاي بسيار ضعيفي كه اتهامات بزرگي را متوجه شخصيتهاي مطرح تاريخ ميسازند، وجود دارد؟ اينك پس از بررسي شخصيت دكتر مصدق و نوع نگاه نويسنده محترم به وي، جا دارد به نقش مصدق در «جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت» بپردازيم و اظهارنظرهاي آقای حسينيان را در اين كتاب دربارة اين مسئله مورد ارزيابي قرار دهيم. به طور كلي براي پي بردن به نقش شخصيتهاي مختلف در اين ماجرا بايد كليت آن را در نظر داشت و ميزان تأثيرگذاري اين شخصيتها را در طول مسير- و نه صرفاً در مقاطع خاص- مورد ملاحظه قرار داد. به عنوان نمونه، اگرچه اين مهم است كه بدانيم نخستين فردي كه پيشنهاد ملي شدن صنعت نفت را داد چه كسي بود، اما، مهمتر از آن، توجه به اين مسئله است كه به صرف ارائه يك پيشنهاد، نميتوان اين اقدام بزرگ ملي را به نام آن شخص ثبت كرد. بنابراين بيش از آن كه فكر و توجه خود را معطوف اولين و دومين فرد طرح كننده ملي شدن صنعت نفت بگردانيم بايد در پي روشن ساختن اين مسئله باشيم كه كدام اشخاص بيشترين تلاشها و كوششها را در اين زمينه مبذول داشتهاند و چه اقداماتي، سرمنشأ تحولات بزرگ و راهگشا در به ثمر رسيدن اين جريان بوده است. به طور كلي در ميان انبوه امتيازاتي كه در دوران پيش از مشروطه، بر مبناي ساز و كار متعارف آن دوران به بيگانگان اعطا شد، هيچيك از اهميت امتياز دارسي برخوردار نبودند. كشف نفت در منطقه مسجدسليمان و كسب درآمدهاي عظيم توسط صاحبان امتياز و به ويژه بهرهبرداري گسترده از نفت ايران در خلال جنگ جهاني اول توسط نيروي دريايي انگليس، اين امتيازنامه را براي بريتانيا از اهميت استراتژيك برخوردار ساخت. از ديگر سو، در داخل كشور نيز توجهات به سمت اين موضوع جلب شد و تقاضا براي تأمين منافع ايران از نفت استخراج شده از درون خاك خويش، اوج گرفت. در اين حال ماجراي تمديد قرارداد دارسي در سال 1312 و خيانتي كه از سوي رضاشاه و كارگزاران وي در حق ملت ايران صورت ميگيرد، اگر چه به واسطه ديكتاتوري موجود، به ظاهر با سكوت جامعه مواجه ميگردد، اما به صورت بغضي در گلوي ملت نهفته و در پي فرصتي براي تركيدن ميماند. از طرفي با سقوط ديكتاتوري رضاشاه پس از شهريور 20 و در كوران جنگ جهاني دوم كه كشور ما در اشغال نيروهاي متفقين به سر ميبرد، روسها و آمريكاييها نيز طمع در نفت ايران ميبندند و بدينگونه موضوع نفت به يكي از حساسترين مسائل داخلي و بينالمللي ايران تبديل ميگردد. در اين حال هر يك از كشورهاي سهگانه اشغالگر، بخشهايي از نيروهاي سياسي داخلي وابسته به خود را در جهت تأمين منافعشان بسيج كرده و به فعاليت واداشتهاند. طبيعي است كه طيفهاي سياسي غيروابسته (اعم از نيروهاي مذهبي و ملي) نيز اهداف و برنامههاي خود را در جهت حفظ استقلال كشور و تأمين منافع ملي دنبال ميكنند؛ لذا بايد گفت مجموعه شرايط بينالمللي و داخلي، اوضاع و احوال پيچيده و دشواري را بر كشور ما تحميل كرده است و اظهارنظرها و عملكردهاي نيروهاي سياسي را در چارچوب چنين شرايط بغرنجی، بايد مورد توجه و ارزيابي قرار داد. نويسنده محترم براي بررسي جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت، آن را در چهار مرحله مشخص مورد لحاظ قرار داده است كه ما نيز در اينجا همين خط سير را دنبال ميكنيم و به ارزيابي ديدگاههاي ارائه شده ميپردازيم. به نوشته آقاي حسينيان اولين گام در اين ماجرا «قانون تحريم امتياز نفت» است. در اين مرحله، پس از مذاكرات دولت ساعد با يكي دو شركت آمريكايي و به دنبال طرح درخواست رسمي دولت شوروي براي كسب امتياز نفت شمال و اعزام کافتارادزه معاون وزارت امور خارجه اين كشور به منظور مذاكره پيرامون اين موضوع، حركتهايی به منظور جلوگيري از اعطاي امتيازات جديد به بيگانگان آغاز شد. نويسنده درباره اين اقدامات توضيحات لازم را در كتاب خويش ارائه داده كه خلاصه آن چنين است: كافتارادزه، پس از شنيدن پاسخ منفي از سوي دولت ساعد براي كسب امتياز نفت شمال، طي يك مصاحبه مطبوعاتي در دوم آبان 1323، موضعگيري تندي در اين باره اتخاذ كرد و به نوعي به تهديد ايران پرداخت... «دكتر مصدق پنج روز بعد در مجلس شوراي ملي نطق مفصلي ايراد نمود و ضمن آن، پاسخ كافتارادزه را داد.»(ص71) همچنين حدود يك ماه و چهار روز پس از اين نطق، يعني در 11 آذرماه، طرحي دو فوريتي از سوي مصدق به مجلس پيشنهاد شد كه بر اساس آن هرگونه مذاكرهاي با خارجيان به منظور اعطاي «امتياز نفت» ممنوع گرديد و براي خاطيان از اين امر، مجازات زندان در نظر گرفته شد. بدين ترتيب مهر پاياني بر اعطاي امتيازات نفتي زده شد و از اين پس فروش نفت به شركتها و دولتهاي خارجي، در دستور كار قرار گرفت. به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه در اين مرحله مصدق در رأس حركتي قرار ميگيرد كه كاري بزرگ را در آن مقطع به انجام ميرساند و راه را بر «امتيازات نفتي» براي هميشه ميبندد. اما اينك ببينيم نحوه قضاوت آقاي حسينيان راجع به عملكردهاي مصدق در اين برهه چيست؟ ايشان با اشاره به استمزاجي كه مصدق قبل از ارائه طرح منع مذاكرات امتياز نفت از طريق يكي از اعضاي فراكسيون حزب توده از سفارت شوروي به عمل ميآورد، خاطر نشان ميسازد: «اين نامه، كمال رفتار محافظهكارانهي مصدق را نشان ميدهد كه حتي بدون اجازهي سفارت شوروي حاضر به دادن طرحي ملي نيست!» (ص74) بديهي است در چنين تفسير و تأويلي از عملكرد مصدق، بيش از آن كه جنبههاي استقلالطلبانه اين اقدام بروز و نمود داشته باشد، نوعي ضعف شخصيت مصدق و عدم قاطعيت وي در دفاع از منافع ملي مشهود است. اما اگر واقعيتهاي زمانه را در نظر بگيريم، آنگاه ميتوانيم ارزيابي بهتري از عملكرد مصدق در اين زمينه داشته باشيم. بزرگترين واقعيت در اين برهه حضور گسترده نيروهاي نظامي در بخش شمالي ايران و در واقع اشغال نزديك به نيمي از خاك كشور ما توسط همسايه شمالي است. بر اين مسئله بايد حضور يك حزب قوي و گسترده به نام «حزب توده» را نيز افزود كه به مثابه ابزار دست شورويها عمل ميكند و از قدرت بسيج نيرو و تشنجآفرينيهاي وسيعي برخوردار است. به علاوه، اشتياق وافر شورويها به كسب امتياز نفت شمال و تهديدات جدي نماينده اين كشور را پس از شنيدن پاسخ منفي ايران نيز نبايد فراموش كرد. اين در حالي است كه در آن مقطع شوروي و انگليس در قالب نيروهاي متفق، در حال جنگ با ارتش هيتلري بودند و نزديكترين همكاريها را با يكديگر داشتند؛ لذا امكان بهرهگيري از رقابتهاي ديرينه ميان آنها در اين برهه وجود نداشت. در چنين اوضاع و احوالي، شرط عقل آن است كه با تدابير و ترفندهاي لازم، اشتهاي تحريك شده شورويها براي كسب امتياز نفت شمال به سمت و سوي ديگري سوق يابد كه موجب زحمت و دردسرهاي طولاني مدت براي كشور و مردم ما نگردد. آنچه از سوي دكتر مصدق در اين برهه صورت گرفت و در قالب نطق روز هفتم آبان يا استمزاج از سفارت شوروي دنبال شد، تدابير سنجيده وي بود تا بتواند بيآن كه ايران را دستخوش عصبانيتهاي سياسي و نظامي استالين كند، به يكي از اهداف مهم خود در اين مقطع نائل سازد و اين تدبير نه تنها مستحق طعنه و كنايه نيست، بلكه شايسته تحسين و تقدير است. براي روشنتر شدن اقدام مصدق در اين زمينه، جا دارد به آنچه ايرج اسكندري - عضو كميته مركزي حزب توده و نماينده مجلس چهاردهم- در اين باره گفته است، اشارهاي داشته باشيم. نخستين نكته در اين زمينه در خاطرات اسكندري، اصرار حزب توده بر ضرورت واگذاري امتياز نفت شمال به شوروي است و اين حزب تا آنجا پيش ميرود كه شمال ايران را «حريم امنيتي» شوروي ميخواند: «درباره حريم امنيت و در رابطه با همين مسئله نفت و اين مسائل، براي اولين بار، طبري مقالهاي در روزنامه رهبر نوشته و ضمن آن گفته است كه شمال ايران حريم امنيت شوروي است و ما بايستي اين حريم را محترم بشماريم... در اين باره احسان طبري از جمله در مردم براي روشنفكران (شماره دوازده، 19آبان 1323) چنين توصيه ميكند: «ما به همان ترتيب كه براي انگلستان در ايران منافعي قائليم و بر عليه آن سخني نميگوييم، بايد معترف باشيم كه دولت شوروي در ايران منافع جدي دارد. بايد براي اولين و آخرين بار به اين حقيقت پي برد كه نواحي شمال ايران در حكم حريم امنيت شوروي است... عقيده دستهاي كه من در آن هستم اين است كه دولت به فوريت براي دادن امتياز نفت شمال به شوروي و نفت جنوب به كمپانيهاي انگليسي و آمريكايي وارد مذاكره شود.»(خاطرات ايرج اسكندري، دبير اول حزب توده ايران 1357-1349، به كوشش خسرو اميرخسروي و فريدون آذرنور، انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، چاپ دوم، 1381، ص190) تاريخ نگارش اين مقاله بعد از آن است كه هيئت شوروي با پاسخ منفي ايران در قبال اعطاي امتياز نفت شمال مواجه شدهاند و كافتارادزه نيز عصبانيت خود را از اين مسئله ابراز داشته است. لذا تأكيد دوباره حزب توده بر ضرورت اعطاي اين امتياز به شوروي، در واقع زنگ خطري را براي دولتمردان ايراني به صدا درآورده است؛ چرا كه اين حزب از يك سو قدرت بسيج طرفداران خود و راهاندازي اعتصابات و تظاهرات گسترده را دارد و از سوي ديگر در اين گونه اعمال، از پشتيباني علني نيروهاي نظامي شوروي برخوردار است، كما اين كه به عنوان نمونه در تظاهرات پنجم آبان اعضاي اين حزب، چندين كاميون از سربازان شوروي در حمايت از آنها وارد صحنه شدند. در اين شرايط حساس دكتر مصدق تلاش ميكند از طريق ايرج اسكندري، طرح خود را به نظر شورويها برساند و به نوعي آنها را با آن همراه سازد. اسكندري در اين باره ميگويد: «[دكتر مصدق] گفت: من از تو ميخواهم رفته و به اينها بفهماني و بگويي كه اگر موافق باشند من فردا در مجلس نطقي ميكنم و ضمن آن پيشنهاد خواهم داد كه امتياز نفت نباشد ولي قرارداد فروش نفت باشد. گفتم: بنده كه ارتباطي ندارم. من كه مأمور سفارت شوروي نيستم. گفت: تو حالا برو به ايشان بگو. چه كار داري؟ يعني ميخواست بگويد كه بله، خر خودتي... مصدق فردايش در مجلس آن پيشنهاد سه مادهاي را داد كه البته با حرفي كه به ما زده بود، تطبيق نميكرد.»(همان، صص187-186) توجه به آخرين جمله اسكندري- اگر فرض را بر صدق گفتار وي بگذاريم- نكته بسيار مهم ديگري را نيز براي ما آشكار ميسازد و آن فريب دادن شورويهاي اشغالگر در آن دوره حساس است و چه بسا كه همين رويه مصدق بعدها الگو و سرمشقي براي قوامالسلطنه در حل مسئله فرقه دمكرات آذربايجان قرار گرفت و كشور را از يك بحران جدي رهايي بخشيد. منبع: www.dowran.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]
صفحات پیشنهادی
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) موضعگيري مصدق در قبال تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوي نيز، موضوع ديگري است كه ميتوان ميزان پيوند و ارتباط وي را با ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) موضعگيري مصدق در قبال تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوي نيز، موضوع ديگري است كه ميتوان ميزان پيوند و ارتباط وي را با ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .... در 29/2/1332 (يعني در اوج مخالفتهاي خود با مصدق) در مجلس گفت: «اعضاي جبهه ملي ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .... در 29/2/1332 (يعني در اوج مخالفتهاي خود با مصدق) در مجلس گفت: «اعضاي جبهه ملي ...
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران نويسنده:محمدجمال خلیلیان چکیده: با كشته شدن رزمآرا اوضاع بهكلی عوض شد ... (2) متن آن ماده واحده، پس از ذكر مقدمهای چنین بود: «. ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران نويسنده:محمدجمال خلیلیان چکیده: با كشته شدن رزمآرا اوضاع بهكلی عوض شد ... (2) متن آن ماده واحده، پس از ذكر مقدمهای چنین بود: «. ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
كتاب «عقل و بحث» نقد ميشود
به طور مثال در فلسفه نفس آنقدر كتاب و مجلات نوشته شده است اما وقتي نگاه ميكنيد ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) .
به طور مثال در فلسفه نفس آنقدر كتاب و مجلات نوشته شده است اما وقتي نگاه ميكنيد ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) .
نقد انديشه ترقي در ايران
نقد انديشه ترقي در ايران نويسنده: موسي نجفي در اين گفتار انديشه ترقي در ... اين گونه بحثها، مباحث مهم علمي هستند و نبايد با درگيريهاي رايج سياسي روز مواجه گردد.2ـ ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم ...
نقد انديشه ترقي در ايران نويسنده: موسي نجفي در اين گفتار انديشه ترقي در ... اين گونه بحثها، مباحث مهم علمي هستند و نبايد با درگيريهاي رايج سياسي روز مواجه گردد.2ـ ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم ...
نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران
26 مه 2008 – نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران نويسنده:مصطفی جوان* - جواد ... نقش فداییان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ماجراهای آغاجری، بازخوانی نهضت ملی، مقدمه و .... برای تیترها میتوان از الف) ب) ج) یا 1، 2، 3 استفاده نمود.
26 مه 2008 – نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران نويسنده:مصطفی جوان* - جواد ... نقش فداییان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ماجراهای آغاجری، بازخوانی نهضت ملی، مقدمه و .... برای تیترها میتوان از الف) ب) ج) یا 1، 2، 3 استفاده نمود.
رودست خواننده از نویسنده
رودست خواننده از نویسنده-کتاب - نگاهی به مجموعه داستان سهشنبه قرقی، نوشته فرزام ... vazeh.com 04:27:17 06:04:26 12:58:22 19:50:11 20:10:29 2:33 مانده تا اذان ظهر .... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
رودست خواننده از نویسنده-کتاب - نگاهی به مجموعه داستان سهشنبه قرقی، نوشته فرزام ... vazeh.com 04:27:17 06:04:26 12:58:22 19:50:11 20:10:29 2:33 مانده تا اذان ظهر .... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3)
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3) پس از ماجراي آذربايجان، نوبت به ماجراي ملي شدن صنعت نفت ميرسد كه شاه ضمن ... آنچه كار را بر ملت ايران در اين نهضت حقطلبانه بيش از پيش دشوار ميساخت، حضور انبوهي از ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) ...
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3) پس از ماجراي آذربايجان، نوبت به ماجراي ملي شدن صنعت نفت ميرسد كه شاه ضمن ... آنچه كار را بر ملت ايران در اين نهضت حقطلبانه بيش از پيش دشوار ميساخت، حضور انبوهي از ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) ...
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) به طور كلي در خاطرات ... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) ...
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) به طور كلي در خاطرات ... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات سفراي امريکا و ... مطالعات و تدوين تاريخ ايران اشاره اين مقاله به نقد کتاب خاطرات دو سفير به قلم ويلي. ... تحولات جاري و راهيابي براي خنثي کردن نهضت اسلامي مردم ايران مي پرداخت. ... به حقوق بشر(2)، بر آنچه همتاي آمريکايي اش در اين زمينه بيان داشته است، مهر تأييد مي زند.
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات سفراي امريکا و ... مطالعات و تدوين تاريخ ايران اشاره اين مقاله به نقد کتاب خاطرات دو سفير به قلم ويلي. ... تحولات جاري و راهيابي براي خنثي کردن نهضت اسلامي مردم ايران مي پرداخت. ... به حقوق بشر(2)، بر آنچه همتاي آمريکايي اش در اين زمينه بيان داشته است، مهر تأييد مي زند.
-
گوناگون
پربازدیدترینها