واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: پهلوانی یا قهرمانی؟ خبرگزاری پانا:این فرهنگ پهلوانی در سالهایی نه چندان دور در خطه آذربایجان توسط دلیر مردی چون محمد رضا باوندپور زنده شد. کسی که به پاس خدماتی که به سه نسل ارائه داد، پوریای ولی آذربایجان لقب گرفت
۱۳۹۴ پنج شنبه ۵ شهريور ساعت 02:36
مهدی عباسپور*-ثانیه های آخر بازی است. سه، دو، یک و تمام . تمام . تمام . خداقوت دلاور، خسته نباشی قهرمان... اینها واژه هایی است که برای ما تداعی کننده کسب مدال های رنگارنگ و قهرمانی در عرصه های بین المللی است. اما تفاوت بسیاری است از این قهرمانی تا قهرمانی های قدیم. کشتی پهلوانی از دیرباز در کشور ایران رواج داشته و در تارو پود فرهنگ این ملت تنیده شده است. تاریخچه انتخاب پهلوان پایتخت در ایران به زمان صفویه برمی گردد. در این زمان ورزش کشتی بصورت دوره ای در کشور برگزار می شد و یک روز در سال محل برگزاری مسابقات در پایتخت بود و کسی که موفق به شکست همه می شد را به عنوان پهلوان پهلوانان یا پهلوان پایتخت معرفی می شد. هم چنین بازوی پهلوانی نیز به وی داده می شد. پهلوان محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی معروف ترین پهلوان زورخانه ای ایران بود. نام پوریای ولی به علت خصایص اخلاقی و معنوی و جوانمردی، همچنین قدرت پهلوانی و طبع شاعری همیشه در تاریخ ایران و ورزش های زورخانه ای جاودان مانده است. معروفترین آنها کشتی پوریای ولی با پهلوان یکی از ولایات است که برای آنکه آبروی آن پهلوان را حفظ کند و مادر آن پهلوان دل شکسته نشود، عمداً خود را مغلوب می کند.این جوانمردی و گذشت در مردم اثر عمیقی به جا می گذارد به طوری که تا به امروز نام او را زنده نگه داشته است. درباره این پهلوان نامی داستان های گوناگونی از جوانمردی و پهلوانی ذکر شده است. اما از سال 1318 با وضع قوانین بین المللی در این رشته در رابطه با نحوه مسابقه، نوع لباس پوشیدن، قوانین و ... مسابقات نیز رنگ و بوی خاصی به خود گرفت. تاسیس اداره تربیت بدنی و اجباری شدن ورزش در مدارس وپادگان های نظامی نیز جوانان کشتی گیر را از زورخانه ها به میادین ورزشی کشاند. گود زورخانه به تشک کشتی تبدیل شد، فتیله پیچ و بارانداز جایگزین کباده شد و با ورود مدرنیزه و تجارت به کشتی، کم کم پهلوانی به قهرمانی تبدیل شد. همان مرامی که موجب می شود روی تشک کشتی، از پای آسیب دیده حریف استفاده نکنی. همان مرامی که نمی گذارد با اعصاب طرف بازی کنی و کلی برایش بخوانی. همان مرامی که تو را وادار به مردانه جنگیدن می کند. همان مرام، مرام پهلوانی است . در قصص انبیاء، سخن از پهلوانی بهنام«سامسون» به میان می آید که قدرت بدنی خارق العاده ای داشت و می توانست با حیوانات نیرومندی مانند؛ شیر، کشتی بگیرد و آنها را مغلوب قدرت خود سازد. کُشتی را نیز به انبیاء و اولیاء خدا نسبت می دهند، نقل است که هنر کُشتی گرفتن از اولاد یعقوب پیغمبر (ع) بوده و حضرت یعقوب (ع) این علم را می دانسته و به فرزندان خود، به منظور دفع دشمن آموخته است. گفته اند که حضرت آدم، ۴۴۰ هنر می دانسته، از جمله این هنرها، هنر کشتی گرفتن بوده است و در روایات آمده که حضرت حمزه سیدالشهدا که با کافران جنگ می کرد، اکثر دشمنان را با کُشتی بر زمین می زد. و همچنین نقل دیگری است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با یکدیگر کشتی می گرفتند و مشوقین آنها حضرت رسول (ص) و جبرئیل بوده اند. هم چنین می توان از چند پهلوان نامدار ایرانی مانند پهلوان شعبان سیاه (سربندپی)، ابراهیم یزدى معروف به یزدى بزرگ (کُنده این خاک و آن خاک)، حاج رضاقلى (توشاخ)، پهلوان اکبر خراسانى (زیر، سگک و کلاته)، محمد یزدى کوچک (قوس و دست تو)، پهلوان صادق قمى (میانکوب). پهلوان اکبر خراسانى از جمله افراد استثنائى عالم کشتى بود که علاوه بر بدن خارقالعاده از هوش و خردى سرشار برخوردار و مردى پاکدامن بود، نام برد. اما مرام و ادبیات کشتی در ایران مرام پهلوانی ماند و رنگ و بوی قهرمانی به خود نگرفت. همان مرامی که موجب می شود روی تشک کشتی، از پای آسیب دیده حریف استفاده نکنی. همان مرامی که نمی گذارد با اعصاب طرف بازی کنی و کلی برایش بخوانی. همان مرامی که تو را وادار به مردانه جنگیدن میکند.همان مرام، مرام پهلوانی است . کشور ایران همواره پهلوانانی بزرگ را در دامن خود پرورش و به عرصه رسانده است. غیور مردانی چون، غلامرضا تختی، عباس زندی، حبیبی، سیف پور و....... این فرهنگ پهلوانی در سالهایی نه چندان دور در خطه آذربایجان توسط دلیر مردی چون محمد رضا باوندپور زنده شد. کسی که به پاس خدماتی که به سه نسل ارائه داد، پوریای ولی آذربایجان لقب گرفت و .... پهلوان محمد که پس از استخدام در آموزش و پرورش با کسوت معلمی آموزههای دایره غیرت را تا پهناورترین دشتهای استان و کشورش پهنا داد و با ورود به عرصه کوهنوردی ارتباط خود را با نسل جدید معنیدار کرد. هیچ وقت در طول زندگیاش حرفی نزد که خودش به آن عمل نکند چون اگر سالها با او همسفر و یا همنورد میشدی اطمینان داشتی که هرگز غیبت نمی شنوی. "مرحوم محمدرضا باوندپور" تمام مرام های پهلوانی و معلمیاش را به اتمام رساند و معنای پهلوانی را به عرصه ظهور رساند و دیگر در میان ما نیست، اما دوستانش همچنان در یادواره ها و بزرگداشت ها و.... خاطرههایش را در جمع کوهنوردان و کشتی گیران و فرهنگیان و خاطرات شهدا مرور می کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]