تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 20 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):لباس پاكيزه غم و اندوه را برطرف مى كند و باعث پاكيزگى نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851830570




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهادت حاج حسن توفيق خدمت به يك جانباز را از من گرفت


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شهادت حاج حسن توفيق خدمت به يك جانباز را از من گرفت
شهيد حاج حسن كوليوند رزمنده جانبازي بود كه سال‌ها درد و رنج زخم‌هاي حضور در جبهه‌هاي دفاع مقدس را با صبوري و شكيبايي تحمل مي‌كرد و در عين حال كمر به خدمت خلق بسته بود و با تأسي به مولايش حضرت ابوالفضل(ع) دستگير نيازمندان مي‌شد.
نویسنده : محبوبه قرباني 


اين طور شد كه خدا بال‌هاي ملائك را بر جسم رنجور و خسته‌اش كشيد و او بعد از 29 سال جانبازي در 14/10/93 به مقام شهادت نائل آمد. آري حاج حسن اجر جهادش را گرفت و همانطور كه پيامبر نويد داده بود: «هر كس نياز مؤمني را روا سازد، خداوند حاجت‌هاي فراوان او را روا سازد كه كمترين آن بهشت باشد.» او نيز بهشت را براي خود خريد. براي آشنايي با فرازي از زندگي شهيد كوليوند، به گفت‌وگو با فاطمه كوليوند همسر و حاج محمدجواد كوليوند نماينده مردم كرج در مجلس شوراي اسلامي و برادر شهيد پرداختيم كه ماحصلش را پيش‌رو داريد.     همسر شهيد     فصل آشنايي‌تان با حاج حسن از كجا رقم خورد؟ ما دختر عمو و پسرعمو بوديم. سال 62 كه ازدواج كرديم من 15 ساله بودم و حاج حسن24 سال داشت. با مهريه‌اي كم و مراسمي بسيار ساده به خانه بخت رفتم. زندگي مشترك‌مان را در يك اتاق 9 متري در منزل مادرشوهرم شروع كرديم. حاصل زندگي من و حاج حسن هم پسرمان مجيد است كه 29 سال دارد. گويا شهيد كوليوند با وجود مشكلات جانبازي كه داشتند در كار خير شركت مي‌كردند؟ بله، حاج حسن روابط عمومي بالايي داشت و خيلي با مردم صميمي بود. براي رفع گرفتاري مردم با وجود جسم ناتوانش هر كاري مي‌توانست انجام مي‌داد. يك‌روز به شهرداري رفته بود، شهردار خودش را به او رساند و گفت چرا شما آمده‌ايد، زنگ مي‌زديد خدمت‌تان مي‌رسيديم. حاج حسن گفت من تا حالا براي كار خودم شهرداري نيامدم اگر اينجا هستم براي رفع گره از كار مردم است. يك بار هم براي وساطت ازدواج يك زوج، با همان ويلچر چهار طبقه را بالا رفت تا واسطه امر خير شود. با وساطت حاج حسن خانواده دختر قبول كردند و ازدواج صورت گرفت. از ديگر خصوصيت بارز ايشان احترام به والدينش بود. شهيد ملاقات هر روز مادر را واجب مي‌دانست. مي‌گفت مادرم كسي را جز من ندارد به همين دليل هر شب بعد از نماز مغرب از مسجد به منزل مادر مي‌رفت. وقتي مادرش از پيري و مريضي‌اش گله مي‌كرد، حاجي از اوضاع جسمي خودش مي‌گفت و به او روحيه مي‌داد و براي طول عمر مادر خيلي دعا مي‌كرد. از مشكلات جانبازي حاج حسن بگوييد، با وجود مشكلاتي كه داشت، رابطه‌اش با پسرتان چطور بود؟ بعد از مجروحيت حاجي، دكترها گفته بودند اگر زياد جابه‌جا شود شهيد مي‌شود. ابتدا او را به بيمارستان ساسان برديم و بعد براي تخليه كليه‌اش به آلمان رفتيم. حاجي بعد از 12 سال براي درمان نخاعش به انگليس رفت. اينقدر حالش بد بود كه دكترها شكستگي دستش را متوجه نشده بودند. وقتي آمد منزل ديديم دستش صاف نمي‌شود. برديم بيمارستان گفتند دستش شكسته اما درد را احساس نمي‌كند، بهتر است اذيت نشود. به همين دليل ابتداي جانبازي، چهار، پنج سال در آسايشگاه و بيمارستان بود و به منزل نمي‌آمد. پسرم را هفته‌اي يك‌بار ملاقاتش مي‌بردم. حاج حسن در ملاقات با فرزندمان بسيار تلاش مي‌كرد ارتباطش را تا ديدار بعدي حفظ كند و پسرمان ياد پدر را همچنان در ذهن نگه دارد. همينطور وقتي پسرمان بزرگ‌تر شد او را در بعضي از كارهاي اجتماعي شركت مي‌داد و مسائل اجتماعي را با او در ميان مي‌گذاشت. يك‌ماه قبل از شهادتش تمام عكس‌ها و فيلم‌هاي دوران كودكي پسرمان را در لپ تاپش ريخته بود. گويا نجابت پدر و پسر باعث شده بود كه با عكس‌ها مرور خاطرات و عشق ورزي كند. بعد از جانبازي همسرتان، خودتان خواستيد كه زندگي با ايشان را ادامه بدهيد؟ همسرم بعد از جانبازي مرا آزاد گذاشته بود تا تصميم بگيرم زندگي را ادامه دهم يا نه. اما من خواستم كنارش باشم. او هم قول داد از خدا بخواهد شريك جهادهاي‌اش باشم. با اين شرط بسيار دلگرم شدم و سختي‌ها برايم آسان‌تر شد. در زمان حياتش از اينكه شاهد دردهايش بودم برايم خيلي سخت بود اما وقتي درد مي‌كشيد مي‌گفت: سرم را بالا مي‌گيرم مبادا اشك‌هايم جاري شود و خدايي ناكرده پشيمان شوم و ناشكري كنم. با گفته او من هم تسليم خواست خدا مي‌شدم و صبرم بيشتر مي‌شد. گاهي آنقدر درد مي‌كشيد اما تا نماز صبح طاقت مي‌آورد، آن موقع زنگ مي‌زديم تا كسي براي كمك بيايد. اما دلتنگي‌هاي بعد از رفتنش بسيار سخت‌تر است. او اسرار رازهايم بود. بعد از او فقط زندگي مي‌كنم اينكه چطور فقط خدا مي‌داند. نمي‌دانم چه گناهي كردم كه خداوند توفيق خدمت را از من گرفت. روز خاكسپاري مي‌گفتم من خواب بودم و تو بيدار! انگار طوري رفته و جايي را خدا به او داده است كه يك بار هم خواب او را نديدم. سؤال كردم گفتند اينها تعلق به خاك ندارند تا دوباره به دنياي خاكي برگردند. پيش آمده بود كه از شهادتش براي شما بگويد؟ حاجي دو سه سال آخر اصلاً خواب نداشت شب تا صبح بيدار بود. روزهاي آخر هم حالش وخيم‌تر شده بود. شب‌ها پيش او بوديم و صبح‌ها پرستار مي‌آمد. به پرستارش گفته بود چند سالي است نخوابيدم ولي امروز بعدازظهر نيم ساعت خوابم برد. روز اربعين در همان نيم ساعت خواب ديده بود پنج تا سيد روبند زده با هم صحبت مي‌كنند و حاج حسن را نشان مي‌دهند. هر كدامشان اشاره مي‌كردند كه مهمان من هستي. بعد از اينكه از خواب بيدار شده بود، گفت: من ديگر نمي‌مانم و شهيد مي‌شوم... به نظر شما راز ماندن حاج حسن سال‌ها پس از اتمام جنگ تحميلي چه بود؟ من سال‌ها زندگي در كنار همسران شهدا را تجربه كرده بودم. (همسران شهيد اقوام و آشنايان) سختي زندگي آنها را ديده بودم به همين دليل از خدا خواستم همسرم شهيد نشود. وقتي جنگ تمام شد همسرم گفت درست همان چيزي شد كه خواسته بودي! اما هميشه حسرت مي‌خورد كه از شهدا جامانده و لياقت شهادت نداشته است. درست روز هفتمش با سالگرد بچه‌هاي محل كه در كربلاي 5 شهيد شده بودند يكي شد. حاجي آرزو داشت به كربلا برود و قرار هم بود عيد برود كربلا. اما دو ماه مانده به سفرشهيد شد. ديگر آرزويش هم ازدواج پسرم بود كه نديد. شهيد كوليوند ملاقاتي نيز با مقام معظم رهبري داشتند، از حال و هواي آن روز بگوييد. در نظر حاجي هيچ چيزي عزيزتر و قشنگ‌تر از اين ديدار نبود. انگار كه خستگي سال‌ها جانبازي از تنش بيرون رفته باشد. همواره پاي ركاب ولايت بود. به همين دليل از آقا هم خواسته بود دعا كنند در اين مسير ثابت قدم بمانيم. او عكس آقا را هميشه روبه‌روي خودش بالاي تلويزيون مي‌گذاشت. يك بار خواستم عكس را جا به جا كنم نگذاشت گفت بايد اين عكس روبه‌رويم باشد تا لذت ببرم. به همين دليل در كل مراسم شهادتش و در همه پلاكاردها اين عكس زياد ديده مي‌شد. چه خاطره‌اي از حاح حسن در خاطرتان جاودانه شده است؟ دو اصل مهم در وصيتنامه ايشان بود يكي ولايت پذيري و ديگري حجاب. روزي به او گفتم: چرا سالگرد ازدواج نمي‌گيري؟ گفت من دنبال سالگرد مجروحيتم هستم تو دنبال سالگرد ازدواج! سالگرد خاكسپاري او در تاريخ 16/10/93 با سالگرد ازدواج‌مان يكي شد. وصيت كرده بود تا هر موقع كه هستيد سالگرد خاكسپاريم را مراسم بگيريد! چه پيامي براي همسران جانباز داريد؟ قدر جانبازان را بدانيد. همسرم مي‌گفت دفاع مقدس سفره‌اي بود كه پهن شد و هر كس كنار اين سفره نشست برنده شد. يكي شهيد شد، يكي جانباز و... و هر كس رد شد باخت. الان هم همسران جانباز انگار كنار اين سفره هستند تا مي‌توانند تلاش كنند بهره ببرند.   برادر شهيد     مسئوليت حاج حسن در جنگ چه بود؟ گويا شما هنگام جانبازي حاج حسن در كنارش بوديد؟ برادرم در مقطعي فرمانده گروهان بود. در مرحله سوم عمليات كربلاي 5 روز 3/11/65 اول صبح با هم به منطقه شلحه عراق رفتيم. در ورود به جزيره شلحه از نهر جاسم عراق كه وصل شديم ناگهان در كمين افتاديم. همه بچه‌ها به رگبار بسته شدند. حاج حسن از ناحيه گردن گلوله رِسام خورد، گلوله‌اي كه نخاعش را 70 درصد سوزاند. يك تير به دستش و يك تير به سرش خورد ولي تيرِ به گردن باعث قطع نخاعي‌ گردني شد. از فعاليت‌هاي اجتماعي حاج حسن بگوييد. او قبول كرده بود جانباز جنگ است و بايد با اين عارضه و حادثه زندگي كند. هيچ گاه از اجتماع جدا نشد و محدوديت‌هاي جسمي او را خانه‌نشين نكرد. حضور فعال در بسيج، راهپيمايي‌هاي 22بهمن و راهپيمايي‌هاي روز قدس را واجب مي‌دانست. در تجمعات بسيجيان، كنگره‌ها و يادواره‌هاي شهدا خيلي وسيع شركت مي‌كرد. در بحث‌هاي ورزشي هم حضور داشت. بسيار مردم‌دار و گرهگشاي كار خلق بود. مردم در گرفتاري‌ها و مشكلات به منزلشان مراجعه مي‌كردند و با سعه صدر مشكلات را تا آنجا كه مي‌توانست حل مي‌كرد يا قول همكاري مي‌داد و پيگيري مي‌كرد. علت ثابت قدم و مصمم بودن حاج حسن با مشكلاتي كه داشت چه بود؟ او با مشكلاتي كه داشت بسيار شجاع، صبور، شكرگزار و حلال مشكلات مردم بود از طرفي بسيار مطيع رهبري بود به همين دليل هيچ گاه مسيرش را گم نكرد. در جنگ هم بسيار قوي و شجاع بود. حتي وقتي به سفر حج رفتيم، احساس مي‌كرد براي يك جانباز قطع نخاع گردن انجام اعمال حج سخت باشد اما با همان صبر و پشتكاري كه داشت، وقتي عازم شديم اعمال حج را به خوبي انجام داد. اين بهترين خاطره‌اي است كه از دركنارش بودن برايم ماندگار شد. خود ايشان هم خيلي راضي بودند. به عنوان برادر جانباز چه پيامي براي ديگر جانبازان داريد؟ ما يك نظام ولايي داريم اما بايد بپذيريم مشكلاتي هم وجود دارد. جنگ و به دنبال آن تحريم داشتيم اما كشور 36 سال در مقابل دشمن ايستاده است. تا آنجايي كه توانسته‌ايم تلاش كرده‌ايم. اگر در جايي مشكلات حل نشد نبايد از نظام دست برداشت. صبور باشيم و شاكر. هميشه از خدا عاقبت به خيري درخواست كنيم و آن با صبر و شكيبايي به دست مي‌آيد. شاخص اخلاقي كه از برادر براي شما به يادگار مانده چيست؟ صبر، مقاومت و شاكر بودن او. همه بايد مثل همين شهدا و جانبازان تابع ولايت باشيم. شهدا را فراموش نكنيم و به اين نظام كمك كنيم.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن