واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دايرهالمعارف لوزه نويسنده:دکتر علي ملائکه لوزهها تودههايي از بافت لنفاوي هستند که در دو طرف گلو قرار دارند. معمولا وقتي از کلمه لوزهها نام برده ميشود، اشارهمان به «لوزههاي کامي» است که در عقب گلو ديده ميشوند. لوزهها مانند ساير اندامهاي دستگاه لنفاوي بهعنوان بخشي از دستگاه ايمني عمل ميکنند و به مقابله با عفونتها (بهويژه عفونتهاي حلقي و عفونتهاي بخش فوقاني دستگاه تنفس) کمک ميکنند. لوزهها چه کار ميکنند؟ لنفوسيتهاي نوع B در لوزهها پس از بالغشدن پنج نوع عمده ايمونوگلوبولين (پروتيينهاي ايمني در خون) را توليد ميکنند. به علاوه اين لنفوسيتها در محيط آزمايشگاهي ميتوانند پادتنها (آنتيباديها) اختصاصي بر ضد سم ديفتري ويروس فلج اطفال، باکتري پنوموکوک عامل ذاتالريه، باکتري هموفيلوس آنفلوآنزا، استافيلوکوک طلايي و ليپوپليساکاريدهاي باکتري اشريشيا کولي را توليد ميکنند. لوزهها و آدنوييدها، علاوه بر دخالت در ايجاد ايمني هومورال ناشي از لنفوسيتهاي B، به دنبال تحريک بهوسيله آنتيژنها، از طريق سلولهاي T در ايجاد ايمني سلولي هم نقش دارند. عفونت طبيعي يا واکسن درون بيني با ويروس سرخک ضعيفشده خيلي بهتر از تزريق زيرپوستي واکسن با ايجاد لنفوسيتهاي فعالشده همراه است. برداشتن لوزهها و آدنوييدها باعث ميشود توليد موضعي ايمونوگلوبولينA (يکي از انواع پروتيينهاي دستگاه ايمني که معمولا در دفاع موضعي دخالت دارد) در مقابل ويروس فلج اطفال در ترشحات قسمت فوقاني حلق کاهش يابد. به هر حال روشن است که لوزهها نقش مهمي در دفاع بدن در برابر عفونتهاي ويروسي و باکتريايي دارند و کارايي واکسنهاي داخلبيني از لحاظ ايجاد ايمني مخاطي موضعي به وجود اين بافتهاي فعال از لحاظ ايمني در بخش بيني و دهاني حلق بستگي دارد. بنابراين در مجموع شواهد حاکي از آن است که لوزههاي کامي به طور مداوم در پاسخهاي ايمني موضعي در مقابل باکتريها و ويروسها دخيل هستند. اگر لنفوسيتهاي موجود در لوزهها به طور مداوم در مقابل تحريک قرار گيرند، ممکن است نتوانند به عوامل آنتيژني ديگر پاسخ دهند. بنابراين به خصوص در موارد التهاب عودکننده لوزه، پاسخ ايمني در لوزه ممکن است مختل شود. در اين حال لوزه ديگر نه ميتواند به درستي از لحاظ ايمني موضعي عمل کند و نه به طور مناسبي توليد پادتنها (آنتيباديها) در بخش فوقاني دستگاه تنفسي را تقويت کند. غارهاي لوزه لوزهاي کامي داراي سيستم گستردهاي از کريپتها يا غارها هستند که سطح دروني بزرگي را ايجاد ميکنند و لوزهها حاوي چهار بخش لنفوييدي هستند که در کارکرد ايمني نقش دارند و شامل اپيتليوم شبکهاي غاري، منطقه خارج فوليکولي و مناطق غلاف فوليکول لنفاوي و مراکز زاياي فوليکولي ميشوند. در لوزهاي کامي در انسان، اولين بخشي که در معرض محيط بيرون قرار ميگيرد، اپيتليوم لوزهاي است. لوزههاي کامي با يک اپيتليوم فلسيشکل چندلايهاي پوشيده ميشود که به درون غارهاي عميق و شاخهدار لوزه گسترش پيدا ميکند. اين غارها سطح تماس عوامل محيطي و بافت لنفوييدي لوزهها را افزايش ميدهند. در فرد بزرگسال، ميانگين مساحت اپيتليوم لوزهها 295 سانتي متر مربع تخمين زده ميشود، به علاوه 45 سانتيمتر مربع اپيتليومي که سطح بخش دهاني حلق را ميپوشاند. کريپتها در تمام ضخامت لوزه نفوذ ميکند و تقريبا به کپسول مياني آن ميرسند. کريپتها صرفا فرورفتگيهايي در اپيتليوم پوشاننده لوزهها نيستند، بلکه شبکه پيچيدهاي از مجاري را با يک نوع خاص اپيتليوم و به همراه ساختارهاي مجاور مانند عروق خوني و لنفاوي و مراکز زاياي لنفاوي ( که لنفوسيتهاي جديد در آن توليد ميشود) به وجود ميآورند. سلولهاي دستگاه ايمني مانند ماکروفاژها و گلبولهاي سفيد خون در اين غارها در پاسخ به عوامل بيماريزاي ذرهبيني متمرکز ميشوند. به اين ترتيب، غارهاي لوزهها با ايجاد تماس اوليه دستگاه ايمني به ميکروبها، که ممکن است از راه غذا يا ساير مواد بلعيدهشده وارد بدن شده باشند، نقش مهمي در فعال شدن اين دستگاه دارند. اما غارهاي لوزهها در عين حال محيط مناسبي براي رشد باکتريها و ايجاد مجموعههاي آنها هستند که ممکن است به صورت «پلاکها» يا «سنگهايي» درون اين غارها رسوب ميکنند. به خصوص افرادي که دچار سينوزيت مزمن يا ترشح پشت حلق هستند، دچار رشد بيش از حد باکتري درون غارهاي لوزهها ميشوند. اين پلاکهاي سفيد کوچک که به آن سنگ لوزه هم ميگويند، ممکن است بوي بدي داشته باشند و در ايجاد بوي بد دهان دخيل باشند. به علاوه اين پلاکها جريان طبيعي چرک را از اين غارها مسدود ميکنند و ممکن است گلو را تحريک کنند (افراد مبتلا به سنگهاي لوزه ممکن است از احساس اينکه چيزي به پشت گلويشان چسبيده است، شکايت داشته باشند). التهاب لوزه يعني چه؟ التهاب لوزه ممکن است به صورت حاد باشد که شايع ترين بيماري لوزه است و با گلودرد، تب و اشکال در بلع همراه است. لوزهها ممکن است در اندازه طبيعي يا بزرگتر باشند، اما معمولا ملتهب و قرمز رنگ هستند. گاهي ممکن است ترشحاتي روي آنها ديده شود. در يک بيمار ممکن است همه اين علايم و نشانهها وجود نداشته باشد. التهاب عودکننده لوزه در مواردي وجود دارد که التهاب حاد لوزه در چهار تا هفت دوره در يک سال، پنج دوره در 2 سال متوالي يا 3 دوره در 3 سال متوالي رخ دهد. موارد مزمن التهاب لوزه ممکن است به علت اضافه شدن عفونت باکتريايي به عفونت ويروسي، به علاوه تاثير عوامل محيطي، عوامل مربوط به بدن فرد، استفاده گسترده از آنتيبيوتيکها و رژيم غذايي به وجود آيد. هيپرتروفي لوزه به بزرگي لوزهها ميگويند بدون اينکه سابقهاي از التهاب وجود داشته باشد. در حال حاضر بزرگي لوزهها که باعث انسداد راه تنفسي ميشود، شايعترين علت برداشت لوزهها با جراحي است. بيماران مبتلا با درجات مختلف اختلال خواب به علاوه خرخر کردن، احساس خفگي در شب، بيدار شدنهاي مکرر و خواب ناراحت، اختلال در بلع، خواب آلودگي روزانه و تغييرات رفتاري مراجعه ميکنند. چرا لوزهها را برميدارند؟ در مواردي شواهد ثابتشدهاي وجود دارد که برداشتن لوزه به بيمار کمک ميکند. در بسياري موارد، به خصوص در کودکاني که عفونت يا بزرگي لوزهها مشکل ايجاد ميکند، آدنوئيدها (لوزهها) هم ممکن است درگير شوند که در اين صورت آدنوييدها را هم بر ميدارند. ممکن است چند دليل براي برداشتن لوزهها وجود داشته باشد: 1. انسداد گلو به علت بزرگي بيش از حد لوزهها: اين شايعترين علت برداشتن لوزههاست. لوزههاي خيلي بزرگ ممکن است در تنفس، بلع يا واضح صحبت کردن تداخل کنند. انسداد راه تنفس ممکن است از حد «تنفس دهاني» شروع شود تا خرخر شديد و قطع تنفس هنگام خواب ادامه يابد. البته همه لوزههايي که بزرگ به نظر ميرسند، واقعا باعث انسداد راه هوايي نميشوند. معاينه بهوسيله پزشک متخصص ميتواند قضيه را روشن کند. 2. التهاب مزمن و عودکننده لوزه: لوزهها حاوي حفرههاي بسياري هستند که به آنها «کريپت» ميگويند. در برخي از افراد اين حفرهها با مواد بدبو پر ميشد که متشکل از باکتريها و سلولهاي مرده است. اين وضعيت ممکن است باعث گلودردهاي خفيف اما متناوب شود. آنتيبيوتيکها تنها بهطور گذرا اين عارضه را رفع ميکنند. برخي از افراد از وسائل مختلف مانند سوابها براي پاک کردن لوزهها استفاده ميکنند. در صورتي که مشکل زياد شديد نباشد، معمولا درمان لازم نيست، و در موارد شديد تنها راه علاج برداشتن لوزهها است. 3. ظاهر غيرمعمول لوزهها: لوزهها مانند هر بافت ديگري از بدن ممکن است محل تومورهاي خوشخيم يا بدخيم باشند. در اين موارد ممکن است لوزه يک طرف به صورت غيرمعمول و شاخصي بزرگتر از طرف ديگر به نظر رسد. شايعترين تومور لوزه در کودکان لنفوم (سرطان بافت لنفاوي) است. در بزرگسالان سرطانهاي لنفوم و کارسينوم ممکن است رخ دهد. کي بايد لوزه را برداشت؟ لوزهها در حوالي بلوغ به بزرگترين اندازهشان ميرسند و بعد به تدريج تحليل ميروند. اما لوزهها در کودکان بزرگترين اندازه را نسبت به قطر گلو دارند و ممکن است بزرگ و ملتهب شوند و لازم شود که آنها را با جراحي خارج کرد. برداشتن لوزهها در مواردي انجام ميشود که آنها باعث انسداد راه هوايي شده باشند يا با بلع تداخل کرده باشند. در سنين بالاتر بزرگي يکطرفه لوزه ممکن است بيانگر عفونت ويروسي لوزه، و تومورهايي مانند لنفوم يا کارسينوم سلول فلسي باشد. برخي از متخصصان گوش و حلق و بيني در مواردي که التهابهاي مکرر و عودکننده لوزه رخ ميدهد، يا هنگامي که بزرگي لوزهها باعث انسداد علامتدار راههاي هوايي فوقاني شده است يا در مواردي که لوزه به صورت يکطرفه بزرگ شده است، برداشتن آن را توصيه ميکنند. بزرگ شدن لوزهها ممکن است بر حرف زدن اثر بگذارد و باعث شود صدا تودماغي شود. سنگهاي لوزه ماده اي است که روي لوزه جمع ميشود. اندازه آن ممکن است به حد يک دانه پاپکورن برسد و به رنگ سفيد/کِرِم است. ماده اصلي اين به اصطلاح سنگ، کلاژن است، اما بوي ناخوشايند قوي دارد، که به خاطر سولفيد هيدروژن و متيل مرکاپتان و ساير موارد است.لوزههاي کامي به همراه آدنوييدها يا لوزههاي بخش فوقاني حلق، دو لوزه لولهاي و لوزههاي زباني بخشي از «حلقه والدير» را تشکيل ميدهد. در کودکان لوزههاي يک محل شايع براي عفونتها هستند که ممکن است به التهاب حاد يا مزمن لوزهها منتهي شود. اما در مورد اينکه عفونت مداوم است که باعث بزرگشدن دايمي لوزهها و مشکلات ناشي از آن ميشود، اختلاف نظر وجود دارد. برداشتن لوزهها يکي از شايعترين عملهاي جراحي است که روي کودکان انجام ميشود. درباره اين موضوع که در چه مواردي لوزهها را بايد برداشت، نيز اختلافنظر وجود دارد؛ بايد ديد اينکه آيا منافع برداشتن يک بافت به طور مزمن عفوني بيشتر است يا زيان احتمالي ناشي از برداشتن بافتي که نقش مهمي در پاسخ ايمني دارد. منبع:www.salamat.com /ج
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4212]