واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: برچسب دروغگو به فرزند خود نزنيد
دروغگويي ريشه ژنتيكي ندارد بلكه به مرور زمان و در محيطهاي اجتماعي آموخته شده و گاهي با فشارهاي والدين، اين الگوي شخصيتي به فرزندان تحميل ميشود.
نویسنده : بهنام صدقي
در واقع دروغگويي علت نيست، بلكه معلول و برآيند يكسري از عوامل محيطي و اجتماعي است كه به شكل فردي و رفتارهاي انگزننده تجربه ميشود. در اين زمينه با مصطفي آبروشن، عضو انجمن جامعهشناسي ايران گفتوگوي كوتاهي انجام دادهايم كه ماحصل آن را ميخوانيد. دروغگويي به دليل نبود حس ارزشمندي و اعتماد به نفس گاهي افراد براي جلب توجه ديگران دروغ ميگويند. در واقع فرد براي اينكه در ارتباطات اجتماعي طرد نشود سعي ميكند با دروغگويي نظر اطرافيانش را جلب كند. به عبارتي اگر شخصي نتواند با استفاده از ابزارهاي مقبول و پسنديده اجتماعي پايگاهي را كسب كند، به دروغگويي و رياكاري متوسل ميشود. حال اگر بخواهد خودش را بهتر از ديگري نشان بدهد، دروغهاي بيشتري ميگويد كه اين الگوي رفتاري ناشي از فقدان اعتماد به نفس در آنان است. به عبارتي نداشتن حس ارزشمندي و اعتماد به نفس افراد را وادار به دروغگويي ميكند. اين حس و رفتار تا حد زيادي ريشه در برخورد بزرگترها و به ويژه والدين در كودكي افراد دارد. ترس از مجازات و تنبيه شدن ترس از مجازات و تنبيه شدن از متغيرهاي ديگري است كه كودكان و گاهي بزرگسالان را وادار به دروغگويي ميكند. گاهى كودكان از ترس اينكه واقعيت را به والدينشان بگويند، شروع به دروغگويى مىكنند. آنها تصور مى كنند قادر نبودهاند خواستهها، انتظارات و توقعات والدين را برآورده سازند، بنابراين براى نااميد نكردن و عصبانى نكردن آنان يا حتي تنبيه نشدن از سوي آنها، دروغگويى را تنها راهحل موجود مى پندارند. پس از منظر كودكان، رفتاري كه باعث خشنودي والدين ميشود خوب است و اگر باعث رنجش آنان شود بد تلقي ميشود. به همين خاطر اكثر دروغگوييهاي كودكان ريشه در اين واقعيت دارد كه نميخواهند با گفتن حقيقت، باعث رنجش و عصبانيت والدين شوند. به كودكتان برچسب دروغگويي نزنيد اگر كودك به دليل ترس از تنبيه يا ناخشنودي والدين، به دروغگويي متوسل شد، به او برچسب دروغگويي نزنيد، چراكه دروغگويي در سنين مختلف تعابير متفاوتي دارد و براي كودك قبل از سنين مدرسه، به كار بردن لفظ دروغگو شايسته به نظر نميرسد. نكته درخور توجه اينكه اگر فرزند ما بتواند با دروغ از برخوردهاي ناخوشايند ما جلوگيري كند به دروغگويي علاقهمند شده و بيشتر به اين الگوي رفتاري نادرست ادامه ميدهد. از سويي در هر شرايط فرزند خود را به راستگويي تشويق كنيد، حتي اگر پس از انجام عملي اشتباه، حقيقت را به شما گفته باشد. در واقع بايد ضمن گوشزد كردن عمل اشتباه فرزندتان و اينكه رفتارش مستوجب تنبيه است و نبايد تكرار شود، در عين حال تأكيد كنيد كه راستگويي او و اينكه مسئوليت رفتارش را پذيرفته است، موجب تخفيف مجازات اوست. دروغگويي در دانشآموزان دانشآموزان در دو مورد بيشتر دروغ ميگويند. يكي در مورد نمرات درسي و مسائل مربوط به مدرسه و ديگري در مورد دوستانشان. اكثر دروغهايي كه فرزندان درمورد درس و مدرسه به والدينشان ميگويند ناشي از ديدگاه نادرست پدر و مادرهاست. در واقع ما به جاي اينكه به تلاش فرزندانمان اهميت بدهيم، به نتيجه كار و نمره اهميت ميدهيم، هر چند ارزشيابي كارنامه و نمره به تنهايي بد نيست. بنابراين زماني منجر به دروغگويي در كودك ميشود كه تلاشهاي فرزند، در صورت عدم توفيق كاري بيفايده تلقي شود و تنها رقابت همراه با توفيق، مورد تأييد و ارزشمند تلقي شود. در چنين وضعيتي دانشآموزان از ترس تنبيه، به دروغگويي و انكار متوسل ميشوند. اين مسئله ممكن است براي هر يك از ما در زندگي پيش آمده باشد كه به رغم تلاشهاي زياد نتيجه مطلوب را به دست نياوردهايم. در اين شرايط بيش از هر زمان ديگري انتظار داريم كه مورد دلجويي واقع شويم. والدين تلاشمدار، والدين نتيجهمدار والدين تلاشمدار با والدين نتيجهمدار بسيار فرق دارند. آنها براي تلاش فرزندشان ارزش قائل هستند و شخصيت فرزندشان را بر اساس آن محك ميزنند. اگر فرزندان ما تفكرمدار باشند خيلي زود تلاششان را مديريت كرده و به اهداف مورد نظر ميرسند نه اينكه مجبور به دروغگويي شوند. بسياري از والدين به خاطر ناكاميهايي كه خود در زندگي داشتهاند فرزندان را وادار به پيروي كوركورانه ميكنند و فرزندان هم براي رهايي از اين تحميلها راهي جز رياكاري و دروغگويي در پيش روي خود ندارند. مادري كه به جاي تحميل عقيده و نظمي دستوري، نگراني از آينده را به فرزندش انتقال ميدهد در واقع او را در انتخابش آزاد ميگذارد. مادر با اين شيوه، ترس از آينده نابسامان را جايگزين ترس از خود ميكند و قدرت تفكر و انديشه فرزندش را براي مديريت در محيطهاي مختلف فعال ميسازد. فرزندان تفكرمدار از والدين خود نميترسند. آنها از اين ميترسند كه با تلاشهاي ناكافي، پايگاه اجتماعي مورد نظر را به دست نياورند. حرف آخر اگر ما تلاش محور باشيم و از نمرهمداري بپرهيزيم، فرزندان ما ضرورتي احساس نميكنند تا درباره مدرسه و نمرههاي خود به ما دروغ بگويند. بنابراين به اين نتيجه الزامآور ميرسيم كه دروغها بيشتر بيانكننده حقايق مربوط به اميدها و دلهرهها هستند. دروغها آشكاركننده آن چيزي هستند كه فرد ميخواهد انجام دهد يا آنگونه ديده شود. واكنش شايسته نسبت به يك دروغ بيشتر بايد معطوف به ريشههاي آن و درك پيام آن باشد، نه انكار مفهوم آن يا محكوميت فرد دروغگو.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]