تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين شما كسى است كه براى زنان خود بهتر باشد و من بهترين شما براى زن خود هستم....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846485206




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطره بازی با آزادگان آزاد در خندوانه


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: خاطره بازی با آزادگان آزاد در خندوانه
خندوانه شب گذشته رنگ و بوی ایثار و آزادگی به خود گرفته بود و با حضور مهران غفوریان همراه شد.


به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سالروزی برای انسان‌هایی که خالصانه رفتند تا آرامشی را برای من و شما به ارمغان بیاورند، عده‌ای همانجا پیش خدا ماندند، بعضی‌ها برگشتند و برخی دیگر هنوز ناپیدا هستند؛ ولی روز گذشته روز بازگشت آزادگان به کشور بود، به همین بهانه خندوانه شب گذشته با حضور تعدادی از این عزیزان اجرا و شادی آن نیز به همه  آزاده‌ها، چه آن‌ها که برگشتند و چه آنهایی که به هر دلیلی برنگشتند تقدیم شد.


بعد از اینکه جوان وارد شد و این روز را به همه حاضران و مردم تبریک گفت، با یک رفت و برگشت رسانه‌ای چند تن از آزادگان حاضردر استودیو، در وصف این روز و آن آدم‌ها جمله‌ای گفتند، مثلا یکی بیان کرد: یه روزی تو این دنیا کلی پدرو مادر منتظر نشستنه بودند تا گل هایی که دسته دسته فرستاده بودند جبهه برگردند، دیگری گفت: یه روزی تو این دنیا یه سری از مادرا باشوق و ذوق به جای لباس دامادی، لباس رزم تن پسرشون کردن و براشون عاقبت به خیری آرزو کردند؛ بعد هم جوان افزود: امروز سالگرد همان پسرها و همسرانی است که 10 سال از عمرشان را کف دست گرفتند و از ما دفاع کردند.


*اشتباه اشتباهی 


سپس رامبد از آن‌ها خواست تا با هم گپ بزنند و در همین راستا چند نفر از آن‌ها داوطلبانه خاطرات و صحبت‌هایی را از آن زمان بیان کردند و بعد عباس جلالی و سیدرسول موسوی به عنوان کمدین وارد صحنه شدند و خاطراتی درباره ترجمه‌های طنزآمیزی که برای عراقی‌ها می‌کردند و اتفاقات دیگر آن موقع‌ها برای بخش ایستاه با طنز تعریف کردند.


پس از پخش گزارشی، صحبت‌ها و خاطره‌گویی‌ها ادامه پیدا کرد و در این بین یکی از آن‌ها از لحظه‌ی استقبالی که بعد از بازگشتش به کشور از او شد گفت: زمانی که با اتوبوس به میدان آزادی رسیدیم در آنچا همه خانواده‌ها جمع بودند و هرکسی اسم فرزندش را صدا می‌زد، من که صدای پدرم را شنیدم خواستم پیاده بشم که پایم به صندلی ماشین گیر کرد و باعث شد یکی از دوستانم جلوتر ازمن برود، پدرم به احترام اینکه اوهم آزاده بود وی را در آغوش کشید و بوسید و عمه من هم که بزرگی‌هایم را ندیده بود به خیال اینکه آن دوست، من هستم از او به شدت استقبال کرد و رهایش نمی کرد تا اینکه من پیاده شدم و تازه آن موقع بود که با معرفی خودم فهمید که  چه اشتباهی رخ داده است!


*شق الحمار در عراق


آزاده دیگری از اتفاقی که در آسایشگاه عراق رخ داده بود اینگونه تعریف کرد: ما در آن زمان هراز گاهی تئاتر بازی می‌کردیم و یکی از بچه‌ها کله‌ خر را خیلی حرفه‌ای و طبیعی درست می‌کرد، یک روز که مشغول نمایش بودیم نگهبانی که از دری که حواس ما به آن نبود وارد شد و آن خر را که سرش بر روی یکی از بچه‌ها که زیر پتو بود دید، بلند فریاد زد که حمار در اینجا است، و تا دوستانش می‌خواستند برسند خواستیم آن کله را پنهان کنیم که او صحنه جدا شدن سر از بدن را دید و باز داد زد شق الحمار، شق الحمار!


خلاصه تا نگهبانان دیگر رسیدند اثری از آن خر وجود نداشت و همه گمان کردند که دوستشان دیوانه شده است!


*نمایشی که پر از سوتی شد


بعد از خاطره‌گویی این دوستان مهران غفوریان وارد شد و او هم ضمن تبریک این روز از تئاتری که به مناسبت هفته دفاع مقدس قرار بود در یزد اجرا کنند، گفت: در این تئاتر من و دوستم نقش دو رزمنده را بازی می‌کردیم برای همین ریش‌های بلندی گذاشته بودیم تا اینکه به نیت اول شدن به یزد رفتیم ولی به ما گفتند نمایش شما 15 روز دیگر اجرا می‌شود،‌ من هم به همین خیال به آرایشگاه رفتم تا مقدار کمی سر و وضعم را مرتب کنم اما برحسب اتفاقی آرایشگر با ماشین ریش من را از ته زد، بعد از ظهر که پیش کارگردان رفتیم او بهت‌زده گفت ریشت کو؟ من هم گفتم اشتباه شده تا 15 روز آینده درست می‌شه ولی بعد فهمیدیم که اجرای ما همین فردا است.


غفوریان افزود: خلاصه با کلی گریم و نور پردازی‌های مختلف روی صحنه رفتیم، در قسمتی از نمایش قرار بود صدای انفجار خمپاره بیاید و ما کف زمین بخوابیم، وفتی زمان آن رسید من خطاب به دوستم فریاد زدم بخواب زمین و هر دو روی زمین دراز کشیدیم اما خبری از صدا نشد و من آن خانوم مسئول که در اتاق شیشه‌ای ته سالن بال بال می‌زد تادکمه و آن صوت را پیداکند را می‌دیدم و وقتی فهمیدم امیدی نیست به دوستم گفتم بلند شو عمل نکرد! و اینجا بود که همه سالن از خنده هوا رفت و ما نه تنها اول نشدیم بلکه باسوتی دیگری که در پایان به خاطر حرکت دادن پوتین شهیدی برای اینکه در صحنه آخر زیر نور سبز قرار بگیرد با وجود اینکه مثلا همه روی زمین افتاده بودیم انجام دادیم صبح فردا راهی تهران شدیم!


*این بار همه به احترام آزادگان می ایستیم


وی خطاب به حاضران گفت: برای همین می گویم که کار شما آنقدر سخت بود که ما حتی نتوانستیم از پس نمایش آن بربیاییم.


جوان در پایان روبه دوربین خاطرنشان کرد: ما همیشه به احترام مردم ایران می‌ایستیم و اینبار نیز همینطور، ولی این دفعه تقاضا می‌کنم که شما به احترام این عزیزان از جای خود بلند شوید.


وی سپس به آنها گفت که ما هیچ وقت شمارا فراموش نمی کنیم و همیشه مدیونتان هستیم.


شاد باشید.


گزارش از: فاطمه شهدوست 




انتهای پیام/



اشتراک گذاری




مطالب مرتبط

اضافه وزن 34کیلویی آقای گل جهان
درد دل نارنجی‌ها در «خندوانه»
لایک‌هایی که اسطوره‌های مجازی می‌سازند
علاقه رامبد جوان به ماست و ماست‌بندی!
«خندوانه» پزشکی می شود
«خندوانه» با آغاز و پایانی متفاوت
"رامبد جوان" به پهلوانان پیوست + فیلم
اشک و لبخند مهاجران افغان در «خندوانه»
خانه‌نشینی تهدیدی برای من نیست/ بخش دولتی باید به داد تئاتر برسد
نسیم «خندوانه» به «دست به نقد» می‌رسد





۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن