تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827110454




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آغاز و پایانی متفاوت برای «خندوانه»!


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



آغاز و پایانی متفاوت برای «خندوانه»!
روز نو : آخرین «خندوانه‌» این هفته با آغاز و پایانی متفاوت کار خود را به پایان رساند، به طوری که در آغاز جوان بعد از ورودش با صندلی‌های خالی روبرو شد و تا خواست برنامه را شروع کند تماشاگران حاضر شدند و این روند غیب و ظاهر شدن چند بار ادامه پیدا کرد تا در نهایت به شرط تقدیم شادی به همه‌ی حاضران این قضیه خاتمه یافت.
بعد از این شروع نیما در شخصیت کوچه بازاری که نقش آن را بازی می‌کند با نام کیا و سر و صورت زخمی وارد شد؛ پس از جویا شدن علت این آسیب‌ها مشخص شد که باز طی شوخی‌های عجیب و غریب دوستانش که البته از آن لذت می‌برد از کمر با چاقو نصف شده و یکی از چشم‌هایش نیز به کلی درآمده؛ در حالی که این اتفاقات برایش بسیار جالب، باحال و خنده دار بوده است!

همانطور که کیا با آن وضعیت نشسته بود، پس از مرور جملاتی که توسط مهمانان این هفته در برنامه کامل شده بود، مسابقه داخل استودیو را اجرا کردند و بعد آیتمی از سفر بهروز بقایی به سیرجان و حضورش در بازار این شهر نمایش داده شد.

خوابی که برای عبدی آرزو شده بود
اکبر عبدی پس از این تنفس وارد صحنه شد و دو خاطره از برخورد مردم با خودش تعریف کرد.
او ابتدا درباره  فیلم «کلاغ پر»، زود بیدار شدن‌هایش و سوئیتی که برای استراحت به اعضای گروه داده شده بود گفت و به خاطره‌ای در این باره اشاره کرد. من تا می‌آمدم بعد از تمام این خستگی‌ها بخوابم یکی از کارکنان آن جا می‌آمد و از من درخواست عکس و امضا می‌کرد، این روند به طوری ادامه داشت که هر دفعه با تعدای از اقوام و آشنایانش به سراغ من می‌آمدند؛ به همین خاطر قرار شد به جایی دنج تر بروم که کسی نشناسد و به روستایی در منطقه یوش رفتم که در آن جا نیز تا زیر پتو رفته بودم یکدفعه دیدم حدود 20 نفر دور اتاق من هستند و صاحبخانه با لهجه‌ی خاص خود گفت که اکبر آقا شما راحت باش بخواب بچه‌ها دوتا دوتا میان عکس می‌گیرن و میرن!

خلاصه این داستان تا جایی ادامه داشت که کار اکبر عبدی برای یک خواب ساده به مینی بوس گروه کشیده شد.

خاطره‌ی دیگر وی از طرح ترافیک و محبت برخی از ماموران بود که دیدن و شنیدن آن صفای دیگری دارد ولی در ادامه به خلاصه‌ی آن می‌پردازیم.

طرح ترافیک است،در هر حال ورود ممنوع!  
عبدی عنوان کرد که یک روز که برای فیلمبرداری با عجله راه افتاده بود و می‌خواست با کلک وارد طرح شود ناگهان سربازی جلویش را می‌گیرد و او به هوای همیشه که از طرح می‌گذشته لبخند می‌زند و می‌گوید که اکبر عبدی است اما سرباز می‌گوید: هرکی میخوای باشی باش، من هم فلانیم! ولی اینجا طرح ترافیکه نمیشه بری.

این هنرمند افزود: من به او که لهجه داشت گفتم همدانی هستی؟ و سرباز جواب داد که بله، شما هم اهل اونجایی؟ قیافت برای من هم آشنا است، گفتم تلویزیون می‌بینی؟ مدرسم دیر شد و این ها؟ و آن موقع بود که تازه تقریبأ فهمید و گفت: آهان محسن عبدی چرا می‌گی اکبر؟ و بعد از من خواست تا بخش‌هایی از نقشم را اجرا کنم.

در همین جا عبدی با همان لحن صحبت کرد و بعد دوباره در جواب سرباز که گفته بود آها، تو همون فیلم «مادر» رو بازی کردی، الان اون جمله‌ی آخرت رو بگو، به سراغ مادر رفت و قسمتی از آن را نیز اجرا کرد، و بعد کار به نقش او در «آدم برفی» کشید.

این قضیه همان طور ادامه پیدا کرد تا آن سرباز از او می‌پرسد: من از تو خیلی فیلم دیدم، حالا خیلی عجله داری؟ و عبدی هم وانمود کرده که نه خیلی. و سرباز در آخر به او گفت: باشه پس من الان یه جای پارک بهت میدم، برو ماشینت رو اونجا بذار، بقیه راه هم تاکسی بگیر چون طرح ترافیکه نمیتونی که بری!!!

و این بود روایت دوم اکبر عبدی از برخوردی که مردم با او داشته اند!

تندیس بهترین لبخند و معرفی تیتراژ پایانی

پس از رفتن این کمدین و پخش خنده مهمانان هفت روز گذشته، تندیس بهترین لبخند هفته از نگاه بینندگان به مهران احمدی، همان بهبود «پایتخت» تعلق گرفت.

بخند بخند از ته دل بلند           اخماتو وا کن با من بخند

این قطعه‌ای از تیتراژ پایانی «خندوانه» است که شب گذشته در انتها همه با هم از کوچک و بزرگ آن را خواندند و جوان هم برای همه‌ی مردم آرزوی سلامتی،نشاط و ... کرد.

شایان ذکر است که از این به بعد شاهد پایانی جدید توسط بهراد جوانبخت با گرافیکی نو که کار بهرام عظیمی است ، هستیم.




تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن