محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828749679
در جیبمان اورانیوم غنی نمیکنیم!
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۲:۵۰
سه چهار سال پیش برای برگزاری نمایشگاه «نبض ایرانی» به ریودوژانیرو رفته بودم، به ما میگفتند به سبب آنچه رسانههای جهانی در مغزمان فرو کرده بودند، فکر میکردیم شما ایرانیها راه که میروید در جیبتان اورانیوم غنی میکنید! شما فکر کنید با چند میلیارد دلار میتوانید این را از ذهن آنطرفیها پاک کنید؟ به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، این جملهها را سیفالله صمدیان میگوید. او معتقد است، چون در سه دهه گذشته، بیشتر متولیان دنبال «روزمرگی سیاستزدهی خودشان» بودهاند، کار فرهنگ و هنر به اینجا رسیده است. این عکاس و فیلمساز در نشستی با حضور خبرنگاران و برخی عکاسان خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در محل این خبرگزاری حضور یافت و به نکاتی دربارهی لزوم راهانداری موزهی عکس ایران، موقعیت ادیتوری عکس بویژه در رسانههای داخلی، توجه به حفظ آرشیو جمعآوریشده در طول 12 دوره برپایی «جشن تصویر سال» و تأثیر مجله «تصویر» بر عکاسی و عکاسان در 22 سال گذشته و نیز موقعیت و مسوولیتهای عکاسان و انجمنهای عکاسی در ایران پرداخت. ادیتوری عکس یکی از موضوعهای مهم عکاسی امروز است که ما در ایران آن را نداریم. در دنیای امروز و در رسانههای معتبر جهان، یک عکاس عکس خود را منتشر نمیکند، مگر اینکه یک ادیتور، عکس را ادیت کرده باشد. ادیتوری عکس از خود عکاسی مهمتر است. به این دلیل که در عصر حاضر، عکس از سر و کول ما بالا میرود و با انقلاب دیجیتال حتی از در و پنجره نیز به زندگی ما وارد شده است! ادیتوری عکس به چه معناست؟ کار ادیتور چیست و آیا تعریف مشخصی از کار او وجود دارد؟ با توجه به اینکه ما طبیعتا ترکیبهای جا افتادهی فتوژورنالیسم را به کار میبریم، بنابراین «انتخابکننده» فقط به کسی گفته نمیشود که بگوید این عکس را روی صفحهی اول ببر. پس اول انتخاب عکس، بعد ادیت تکنیکی و بعد شکل ارائه و محتوایی آن. برای توضیح دربارهی ادیت محتوایی یک مثال میزنم؛ گاهی میبینیم که کراپ یک عکس برخلاف انتظار ما، نهتنها از عمق آن کم نمیکند، بلکه میتواند تأثیر آن را افزایش دهد. ادیتور میتواند برداشتن یک بخش زائد را به عکاس یادآوری کند. پس به کسی که مسؤول انتخاب عکس است و پیشنهاداتی برای بهتر شدن و ارائه مناسب عکس میدهد، ادیتور میگوییم. ادیتوری محتوایی هم فقط این نیست که بگویید این عکس خوب است، باید بگویید این عکس برای این اتفاق خوب است و برای یک اتفاق دیگر شاید اصلا عکس مناسبی نباشد. بنابراین اینطور نیست که از دید عکاسانه فقط عکس را ببینید، بلکه آن را ادیت محتوایی هم میکنید و میگویید این عکس را برای چه مورد و موضوعی میخواهید. مثلا دو نفر در خیابان راه میروند و میگویید خب دو نفر راه میروند دیگر! ولی بعضی وقتها همین راه رفتن دو نفر، نوع راه رفتنشان، شعاری که دستشان است و نوع پوششی که دارند شاید از ۱۰۰ هزار نفری که برای تظاهرات میروند هم مهمتر باشد. متأسفانه ادیتورهای سیاستزدهی ما اینطور فکر میکنند که مثلا در تظاهرات «روز قدس» حتما باید تعداد بیشتری را نشان دهیم که به اصطلاح «مشتی بر دهان استکبار جهانی» زده باشیم! این آقایان فکر نمیکنند این مشت اگر قرار باشد زده شود، با این منم منمهای «کمیتی» نیست، بلکه با منم منم «کیفیتی» شاید خیلی خیلی قویتر و موثرتر در دل ملتها (نه در سر و صورت دولتهایشان) اتفاق بیفتد. برای مثال، با نشان دادن دو نفر در یک تظاهرات، ولی با یک کیفیت انسانی و تأثیرگذاری بیشتر، قدرت انتقال مفهوم آن تظاهرات بیشتر و بهتر انجام میشود و این همان ادیت محتوایی است؛ یعنی عکسی را که به نظر خیلیها زائد است درشت کنید و بگذارید صفحهی اول. البته اینهایی که من میگویم مثالهایی است که به ذهنم میرسد، وگرنه ادیتوری عکس مراحل زیادی دارد و کسی که در این زمینه فعالیت میکند و حرف میزند باید خیلی عکس دیده باشد، اطلاعات داشته باشد تا حرفش بهروز باشد و به جوک تبدیل نشود و دیگران فکر نکنند چیزی را که 10 سال پیش در اروپا و آمریکا تمام شده، تازه میخواهد رو کند. ادیتوری عکس (بویژه در جهان امروزی) لازمترین بخش عکاسی است و ما در کمترین حد ممکن از آن بهره بردهایم و این یک واقعیت تلخ است. در مطبوعات و رسانههایمان هم اگر بچهها تلاش میکنند کار خوب و حرفهای بکنند - و من نمیخواهم منکر تلاش آنها باشم - اما با ذهنیت و ایدهآلی که هست فاصلهمان بسیار زیاد است. خیلی باید تلاش و کار کنیم، به آنها بها و امکانات بدهیم و سفرهای تحقیقاتی و امکان حضور بینالمللیشان را فراهم کنیم تا شاید به آن ایدهآل برسیم. چون اکثرا میخواهیم با اطلاعات و امکانات محدود و پول کمتری کار را پیش ببریم، مثلا امکان دارد به یک جوان بگوییم حالا که حالش را نداری بروی عکاسی کنی یا تجربههای عکاسی داری، کار ادیت عکسهای واحد عکاسی را انجام بده! باید در این زمینه کار و سرمایهگذاری کنیم. اگر کسی خودش را در این عرصه پخت و فهمید در چه هنگامهای از تاریخ و هنر قرار گرفته، آن وقت میتوانیم بگوییم ما یک واحد ادیت عکس در یک نهاد خبری، مجلهی خصوصی یا برای برگزاری نمایشگاه عکس داریم. این کار آنقدر جزییات زیادی دارد که بهتر است فعلا فقط کلیات را بگوییم.
این چیزهایی که شما میگویید خیلی ایدهآل و دور از دسترس است. در شرایط واقعی در کشورهای دیگر در جایی مثل ایسنا که یک گروه خبری نام «عکس» دارد، آیا یک ادیتور هر روز به همین شیوه کار میکند و عکسها را ادیت میکند؟ صددرصد. در هیچ کجای دنیا هیچ آژانس خبریای امکان ندارد عکس را به عشق عکاس عزیزش بگذارد روی خط! حتما یک ادیتور آشنا به شرایط آن روز جهان، این کار را میکند. یعنی علاوه بر اینکه باید به لحاظ اطلاعات و حسهای عکاسی بهروز باشد، باید این بهروز بودن را در زمانهای که در حال جاری شدن است نیز داشته باشد. گاهی اگر یک عکس را یک دقیقه یا حتی یک ثانیه دیرتر یا زودتر بارگذاری کنی، باخته یا بردهای! پس ببینید این بازی پینگپنگمان خیلی سریع اتفاق میافتد. این حرفهایی که من میزنم رویایی نیستند و من در این نوع مسائل اصلا استعداد شوخی ندارم. برایتان مثالی از وخیمترین شکل برخورد نادرست با این کار در حساسترین مقطع عکاسی کشور در زمان جنگ میزنم؛ مسوول یکی از دو روزنامهی کثیرالانتشار آن زمان، بعد از پایان جنگ از من خواست عکسهایشان را برای یک کتاب انتخاب کنم. رفتم گفتم عکسهای زمان جنگتان کجاست؟ یکسری کنتاکت نشان دادند که خیلی کم بود. گفتم چرا اینقدر کم است؟ شما که عکاسهایتان همیشه جبهه بودند. گفتند از همه عکسها کنتاکت نداریم، چون هر فریمی را که خوب تشخیص دادیم انتخاب و در شماره همان روز چاپ کردیم. بعد گفتم بروید همه نگاتیوها را بیاورید. رفتند ریلهای فلزی زنگزدهای را که هر کدام صدها نگاتیو داشتند آوردند. وضعیت آنچنان اسفبار بود که مستقیم رفتم پیش سردبیر و گفتم با اینکه میدانم بیشتر این نگاتیوها که خیسخیس به این صورت سرهم شده و از بین رفتهاند، اگر وجدان داری حتی شده تا یک سال هم طول بکشد، چند نفر را سر این کار بگذار و از این همه نگاتیو که بسیاری از حوادث پیدا و پنهان آن دوران هشت ساله را در خود دارند، کنتاکت تهیه کن. چه آدمها و چه لوکیشنهایی که میتوانست بهدرستی و از سر واقعیت بازسازی شود و نشد. در فیلمهای مربوط به زمان جنگ اکثرا ما به صداقت و صفای یک بسیجی نمیرسیم. چیدمان سنگر و لباس، دقیق کار نشده است. عکاس بدبخت عکس گرفته، اما بعد دبیر وقت واحد عکس (بهتنهایی یا با کمک سردبیر روزنامه) فقط تکفریمهای مربوط به شلیک توپخانه یا صف اسیران عراقی را در تاریکخانه انتخاب و چاپ کرده و بقیه سیوچند فریم باقیمانده خیسخیس به همان ریلهای آهنی چسبانده و به یک بایگانی راکد تحویل داده شده است. همهی اینها بابت نداشتن آن درک و نیازی است که ما از انتخاب بهموقع عکسها داریم. گویی همهچیز برای همان روز است و برنامهریزی برای فردا وجود ندارد. نتیجهاش همین میشود که بسیاری از عکسهای جنگ و انقلاب (البته عکسهای انقلاب بهدلیل مالکیت شخصی کمتر دچار این وضعیت هستند) از وقتی وارد آرشیوهای دولتی شدند، بدون اینکه از آنها کپی تهیه شود، خراشیده شدند و دیگر قابل استفاده نیستند. خیلی از کارهای واقعا ماندگار تاریخ عکاسی ایران در اینگونه برخوردهای باری به هر جهت از بین رفته است. ما ناگزیر هستیم که این نوع نگاه را داشته باشیم. مثلا بسیاری از دبیران و سردبیران در رسانههای کشور، در زمینهی عکاسی تجربهای ندارند، ولی کارشان اینگونه ایجاب میکند که عکسهایی را همراه اخبار منتشر کنند. شما حق این کار را ندارید! هر قسمتی باید برای خودش مسؤول داشته باشد. مثلا مسؤول بخش عکس که چند عکاس دارد، باید یک ادیتور عکس هم داشته باشد که البته معمولا در کشور ما اکثرا دبیرهای خبر و مسؤولان هر بخش، خودشان لباس ادیتوری عکس را به تن میکنند. یادم میآید اوایل انقلاب زندهیاد بهمن جلالی میگفت: «در زمان "ساندنیستها" که به نیکاراگوئه رفته بودم، ما را بردند یک جای سولهمانند و گفتند اینجا موزهی عکس انقلاب ما است و آنجا سیر تاریخی تمام اتفاقات مربوط به پیروزی انقلاب و روی کار آمدن ساندنیستها را از طریق نمایش عکس و اسناد مربوط به خبرنگاران و بازدیدکنندگان نشان میدادند.» حالا پس از گذشت 35 سال، آیا ما موزهی عکس انقلاب داریم که بتوانیم به بازدیدکنندگان و خبرنگاران داخلی و خارجی مسیر و شرایط انقلاب اسلامی در ایران را با استفاده از مدیوم عکاسی نشان دهیم؟ حالا هم که موزهای برای جنگ درست کردهایم انگار بیشتر از سر رفع تکلیف و توجه مناسبتی به هشت سال دوران جنگ بوده و هزینه انجامشده ظاهرا ابعاد حرفهای و اقتصادی صحیح این نوع موزهها را در نظر نگرفته است. چون ما سیاست و فرهنگ را با سیاستزدگی ترکیب کردهایم، از داخلش همین شلمشوربایی درآمده است که الان میبینید. الان یک نفر نیست که بتواند فضا و آدمهای واقعی دوران انقلاب را به یک بچهی 10 - 12 ساله نشان دهد. اگر این سیر تاریخی را در موزه نشان ندهیم، پس از کجا میخواهیم تاریخنویسی را شروع کنیم؟! در زمانهای هستیم که دیگر تاریخنویسی فقط دست ما نیست. مگر میشود انقلاب نباشد، ولی جنگ باشد؟ من بیشترین زمان را برای دیدن عکسهای جنگ گذاشتهام و بیشترین تعداد عکسهای جنگ را دیدهام. چطور میشود برای ایجاد یک موزه جنگ شرایط طوری شود که حتی بدون قرارداد مالی و صرفا از سر کارشناسی و انتخاب تصاویر مناسب و موثر تاریخ عکاسی جنگ یک نفر از مسؤولان موزه، سراغ من نیامده است!
با توجه به این سخنان و در نظر گرفتن شرایط کنونی چه پیشنهادی برای آینده دارید؟ با ماستی که ریخته شده و کاسهی نسبتا خالیای که در دست ما مانده است، یک راه بیشتر پیش رو نداریم و آن همان راهی است که باید از اول در پیش میگرفتیم. یعنی راهاندازی «موزه عکاسی ایران». تا موزهی عکاسی ایران راه نیفتاده این قضیه به جایی نخواهد رسید. موزهی عکس ایران یعنی از اولین روزی که عکس در ایران در دربار قاجار گرفته شد تا امروز؛ بدون عقدههای تاریخی و عقدههای فرهنگی. طبیعتا برای ارائهی آنها یکسری اصول بهدلیل مسائل فرهنگی رعایت خواهد شد؛ ولی اینکه کل تاریخ عکاسی ایران تا الان بیهویت و بیسرپناه باقی بماند، مثل یک جوک است و طبیعی است دو دوران مهم انقلاب و جنگ از ستونهای اصلی موزه عکاسی ایران خواهند بود. در رابطه با انجمن ملی عکاسان و فعالیتهایش هم صحبت کنید. انجمن ملی فقط یک سال است که مجوز قانونی گرفته است. کار بزرگی که در اولین مقطع کرده، علاوه بر تدوین آییننامه داخلی و سروسامان دادن به شرایط عضوگیری و روابط بین انجمن ملی با دیگر انجمنهای عکاسی و نیز برگزاری سه دوره «10 روز با عکاسان» تعیین تکلیف وضعیت معلق برگزاری بیینال عکس ایران بوده است. طبق قانون اساسی و آییننامهی داخلی وزارت ارشاد، این وزارتخانه نمیتواند برگزارکنندهی بیینالهای هنری مانند عکاسی باشد. وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایت و نظارت بر آنهاست. از آنجا که بیشتر بیینالهای برگزارشده توسط وزارت ارشاد در سالهای گذشته کممحتوا، فرمایشی و دور از خلاقیتهای اصلی هنرمندان واقعی و اصیل بودند و هنرمندان اصیل در بیشتر این برنامهها غایب بودند، در اولین قدم انجمن بالاخره توانست با گفتوگوها و جلسات متعدد با وزارت ارشاد به توافق برسد که برگزاری برنامههایی مانند بیینالها را بهدست انجمنهای تخصصی بسپارد و تنها انجمنی که موفق به انجام این کار شد انجمن عکاسان بوده است. آیا انجمن ملی عکاسان قصد نظارت بر انجمنهای زیرشاخه را دارد؟ حرکت انجمن باید بر بنای واقعیتهای امروز باشد. طبیعی است که باید بین همه انجمنهای عکاسی هماهنگی و حس قوی تعاون برای پیشبرد اهداف عکاسی در جامعه وجود داشته باشد و طبیعیتر است که اصلیترین وظیفه انجمن ملی حفظ هماهنگی و تقویت ارزشهای فرهنگی دیگر انجمنهای عکاسی، البته با حفظ استقلال هریک از انجمنها باشد. هنر عکاسی سر بیانتهایی دارد و شاید پیچیدهترین هنر جهان است. میرسیم به پیشنهاد شما مبنی بر لزوم تشکیل «موزه عکاسی ایران» این موضوع از کجا باید پیگیری شود؟ از خود انجمن عکاسان ایران؛ در آخرین جلسهای که داشتیم، گفتم تا دیر نشده باید موزهی عکاسی ایران را راه بیندازیم. الان انجمن طراحان گرافیک ایران فضایی را از شهرداری گرفته و موزهی گرافیک را راهاندازی کرده است، موزهی سینما هم که داشتیم، ولی برای عکس که در همهی خانهها یک موزهی کوچکی از آلبومهای خانوادگی و فایلهای کامپیوتری و اینها وجود دارد، موزهای نیست. الان در هر خانهای دو - سه نفر بهنحوی عکاسی میکنند، چه با موبایل و چه بدون موبایل. ولی در هر خانوادهای لزوما نقاش و فیلمساز نداریم. پس این، گستردهترین انجمن ایران است با تمام خانههای ایران! پس این آثار باید یک جایی جمعبندی و نگهداری شود. البته دغدغه اصلی تشکیل موزه عکاسی ایران فراتر از مثال خانههای ایران است، چون تاریخ عکاسی ایران، از اولین عکسهایی که در دربار قاجار گرفته شده است تا دوران پهلوی و همه اتفاقهای اجتماعی و هنری بعد از انقلاب اسلامی در ایران را شامل میشود. با توجه به صحبتهای قبلیتان درباره موزه جنگ که وجود دارد و موزه انقلاب که هنوز تشکیل نشده، منظورتان این است که موزه عکاسی ایران میتواند همه داشتهها و نداشتههای تاریخ عکاسی ایران را یکپارچه کند؟ طبیعتا موزه جنگ (یا همان موزه دفاع مقدس) میتواند با تصحیح کمبودها و روشهای اجرایی، به کار خودش بهعنوان موزهای تخصصی ادامه دهد و طبیعی است که موزه عکاسی ایران در کنار حفظ آثار تاریخ عکاسی ایران، از نظر اجتماعی، فرهنگی و هنری، باید چکیده آثار برگزیده دوران انقلاب و جنگ را نیز در خود داشته باشد. تا جایی که میدانیم موزهی سینما و موزه دفاع مقدس از طرف مراکزی مانند وزارت ارشاد و شهرداری تهران حمایت میشوند. ساختمان موزهی گرافیک هم متعلق به شهرداری است. حالا چرا انجمن عکاسان ایران چنین رویهای را در پیش نمیگیرد؟ در شهری مانند پاریس که مثلا سمبل فرهنگ است، بیشتر کارهای فرهنگی در دست شهرداری است. آدمی مثل آقای شیراک، ابتدا شهردار بود و بعد نامزد ریاست جمهوری فرانسه شد. این آدمها میدانند که برای جذب و کسب آرا از راه فرهنگ و هنر بهتر میتوانند در دل مردم جا بگیرند. در ایران هم ظاهرا «تیتر خبر» را خواندهاند! ولی تا اجرای اولین فازهای این حرکت خیلی خیلی کُند عمل کردهاند، ولی باز خوب است که شروع شده است. شهرداری نه از سر سیاستبازی مستقیم، بلکه باید باهوش عمل و ریشهای برخورد کند. بدون تعارف حرکتهای خیلی خوبی در تهران انجام شده است، اما احساس میکنم در شهرداری هر مدیریتی در هر بخشی، در بیشتر موارد سلیقهای عمل میکند و کارشناسها بیشتر دورهمی انتخاب شدهاند. شهرداری و وزارت فرهنگ تا دیر نشده باید بجنبند. همینطور وزارتخانههایی که بودجههایشان خیلی خیلی بیشتر از وزارت ارشاد است و با داشتن همان مأموریت همسو با ارشاد، در یک سکوت فرهنگی که بعدها صدای تخریبیاش درخواهد آمد، بودجه هایی را حیف و میل میکنند که متأسفانه در شأن ملت ایران نیست. الان چه خوب چه بد تیم آقای قالیباف در شهرداری تهران به یک سمتی میرود که … من در رابطه با آقای قالیباف فقط همین را میگویم که تیمش باید کمی متنوعتر، فرهنگیتر و حرفهایتر عمل کند. چون ملت ایران حافظه تاریخی کوتاهمدتی ندارد ولی در موارد خاص، خاطرات بلندمدت فرهنگی حتما در ذهنشان خواهد ماند. اکنون بهنظر میرسد جامعه عکاسی فقط به دلیل نداشتن موزه ضربه نخورده، بلکه خانهای هم برای خودشان ندارند. خانهای مانند همین خانهی سینما. انجمنی به اسم انجمن عکاسان وجود دارد که در دل خانه هنرمندان است، ولی هنوز خانهای نداریم. اگر منظور، محل استقرار انجمن باشد، خوشبختانه چند روزی است که به همت خانه هنرمندان ایران و حمایت شهرداری تهران، واحدی در یک ساختمان در اختیار انجمنهای هنری و انجمن عکاسان ایران قرار گرفته است؛ ولی اگر منظور، خانهای مانند خانه سینما بهعنوان سقفی برای همه انجمنهای عکاسی باشد، نداریم. انجمن عکاسان ایران تنها انجمنی است که هفت - هشت شاخه دارد. متأسفانه یا خوشبختانه این تنوع را داریم. بنابراین حتما ما یک فضای متمرکزی میخواهیم. مانند خانهی سینما ما هم باید یک «خانهی عکس» داشته باشیم و هر انجمنی باید برگزاری نمایشگاه سالانهاش را داشته باشد. مثلا انجمن فتوژورنالیسم ایران باید هر سال با حمایت مالی (حالا یا با جذب اسپانسر یا با کمک معاونت مطبوعاتی) یک نمایشگاه سالانه با حرفهایگری کامل یعنی تمام شاخههای این کار را که شاخصترین حالتش در «ورلدپرس فتو» پیاده میشود خودش بهصورت مستقل برگزار کند. باید برگزارکنندهی یک جریانی باشد که شما در آخر سال بدانید که در شاخهی عکاسی مطبوعاتی، چه عکسهایی حضور چشمگیر و برتری داشتند. انجمنهای میراث فرهنگی، سینما، تئاتر، تبلیغاتی - صنعتی و ... هم باید همین کار را بکنند. انجمن ملی عکاسان هم در «10 روز با عکاسان» آثار برگزیده انجمنها را بهعنوان شاخصترین عکسهای ایران ارائه کند. حتی باید برای تک تک این شاخهها کتاب سال چاپ شود، نه اینکه فقط یک بیینال داشته باشیم که بیفتد دست عکاسی هنری که طیف محدودی از عکاسان را دربرمیگیرد. وقتی انجمن ملی هست باید راه و چارهای باشد و دولت هم عقلش برسد، حمایت مالی کند بهعنوان بازوی اجرایی تخصصی ملت ایران، نه دولت ایران. هر دولتی فکر میکند که فقط خودش باید مطرح شود. نمیآید بگوید این کار من باید وصل شود به کار دولت بعدی. هرکسی میآید کار خودش را نصفهکاره انجام میدهد میرود و دولت بعدی هم میآید تاریخ را از اول مینویسد. من همیشه میگفتم بدبختی ملت ایران از زمان کوروش این است که پلههای رفته را از اول تکرار میکند. هر کسی دورهی خودش را میخواهد به دوران طلایی تبدیل کند و بعد از خودش هم برایش مهم نیست یعنی اینکه: بعد از من هر چه میخواهد بشود. چرا انجمن عکاسان کاری مانند سینمای هنر و تجربه در حوزهی سینما انجام نمیدهد؟ مثلا از یکسری عکاسهای قدیم و جدید دعوت شود. یک شورای سیاستگذاری هم تشکیل بدهند و با هماهنگی خانه هنرمندان در هر ماه یا هر فصل و عکاسی را معرفی کنند تا آنجا نمایشگاه بگذارد. این ایدهی خیلی خوبی است، ولی مملکت ما روی افراد میچرخد نه با سیستم.
شما خودتان برای تشکیل مدرسه عکس برنامهای دارید؟ مثل یادم است که کاوه گلستان در زمان خودش، تعدادی از بچهها را راهنمایی کرد و به آنها عکاسی یاد داد. شما در «تصویر سال» خیلی گستردهتر کار میکنید. بهنظر شما به جمعآوری افراد نخبه و راهنمایی نیاز نیست؟ این کار صددرصد لازم است. حرف من این است که اکثر متولیان فرهنگی ما بیشتر دنبال روزمرگی سیاستزدهی خودشان هستند و متأسفانه فرهنگ بیشتر شبیه یک «شایعه» بهنظر میرسد. سه - چهار سال پیش به ریودوژانیرو برای نمایشگاهی با عنوان «نبض ایرانی» رفتیم که برای آشنایی با عکاسان نسل جدید عکاسی ایران برگزیدهای از عکسهای بخش «نگاهی دیگر» (خلاقه) دورههای قبلی «تصویر سال» را انتخاب کرده بودند و عکس دستهجمعی روز اختتامیه تصویر سال را از ما خواستند تا در یک دیوار 5 / 3 متر در 11 متری یعنی در مساحتی حدود 30 مترمربع چاپ کنند. وقتی رسیدیم آنجا و عکس چاپشده را در طبقه اول آن مرکز فرهنگی دیدیم همه کلی به ذوق و شوق افتادیم. خود آنها بیشتر از ما تعجب کرده بودند و میپرسیدند مگر میشود در ایران اینهمه آدم برای هنر یکجا جمع شوند؟! به ما میگفتند ما به سبب آنچه رسانههای جهانی در مغز ما فرو کرده بودند، فکر میکردیم شما ایرانیها راه که میروید در جیبهایتان اورانیوم غنی میکنید! خب شما فکر کنید با صرف چند میلیارد دلار میتوانستید این تصور را از ذهن مدیاساختهی آنطرفیها پاک کنید؟ ولی ما به چشم خودمان دیدیم که این کار چگونه با یک عکس و یک تجمع - بدون اینکه رویا باشد - انجام شد. گفتید «تصویر سال» و دست روی دلم گذاشتید! الان میدانید ما چند سال است که به آقای مسجدجامعی که از اعضای چند دوره شورای شهر تهران است و در 12 سال گذشته هر دفعه به دیدن نمایشگاه تصویر سال آمده است، گفتهایم که از سوی شورای شهر نسبت به در اختیار گذاشتن محل مناسبی برای «جشن تصویر سال» حتی بهصورت «اجاره به شرط تملیک» اقدام کنند. ما که قرار نیست برای بعضی توضیحهای فرهنگی گریهزاری هم بکنیم، اگر هم میخواستیم گریه کنیم تا الان اشکهایمان تمام شده بود! گنجینهی 12 سال بهترین آثار چاپشدهی عکاسی، کاریکاتور و گرافیک هنرمندان ایران با چاپ حرفهای که تا حدود 100 سال ماندگاری دارد، همراه با سابقهای از 12 سال جشنواره «فیلم تصویر» که به نمایش فیلمهای موسوم به «هنر و تجربه» میپرداخت، در یک ساختمان استیجاری و با شرایط نهچندان مناسب نگهداری میشود که تا دو - سه ماه دیگر بهخاطر نیاز و فشار ورثه، این محل به سرنوشت مشابه ساختمانهای «مشارکت در ساخت» دچار خواهد شد، آن زمان ما میمانیم و یک حوض خالی! برای بیش از سههزار هنرمند شرکتکننده در جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر. کسی آمد بگوید که صمدیان تو الان چقدر اجاره میدهی؟ صاحب خانهای؟ اینها را کجا نگه میداری؟ همه میدانند که آرشیو «تصویر سال» یک گنجینه ملی است که ما فقط نگهدارندهاش هستیم. پس بیایید اینها را جمع کنید و در جایی به نام «بنیاد تصویر سال» بگذارید. هیچکس بهجز خود هنرمند، نه میتواند و نه حق دارد این آثار را به اسم خود و برای جیب خودش بفروشد. پس این ذهنیت بد که «عجب آرشیوی جمع کردهاند» یک اشتباه و جوک نخنماشده است. جوک واقعی، واقعیت اقتصادی فعلی کشور است که هر روز دهها برج و باروی رنگووارنگ در همین شهر تهران بالا میرود و ساختمان نیمقد فرهنگ و هنر هر روز کوتاه و کوتاهتر میشود. «تصویر سال» فقط امکان جمعآوری آرشیو تصویری هر سال ایران را فراهم نمیکند، بلکه فضایی را میسازد که انرژیهای مثبت و پویای تصویرسازان کشور اعم از عکاسان، فیلمسازان، کارتونیستها و گرافیستها بتوانند دور از سیاستزدگیهای فرهنگی رایج، دور هم جمع شوند و از هوای تازه یکدیگر جانی دوباره بگیرند. برای مثال فقط در رشته عکاسی در دوره دوازدهم تصویر سال (1393) 40هزار عکس بهدست ما رسید. فکر نمیکنم تمام آثار ارسالی به جشنوارههای دولتی یک سال به یکدهم این تعداد برسد. ما در مقابل تکتک این عکسها از لحاظ حسی و حرفهای باید جوابگو باشیم، چون یک عکسی که روی دیوار میرود، عکاس یک سال از آن انرژی میگیرد. از طرفی هم اگر عکسی الکی برود روی دیوار الکی کسی را آویزان عکاسی کردهایم. پس همهی اینها روی لبهی تیز انتخاب و داوری است که باید به سلامت از پس آن برآییم و از این سمت هم انرژی گروهتان یک جایی تمام میشود. ما ظاهرا به یک زلزله روحی نیاز داریم که هنر را در دل فرهنگ و فرهنگ را در دل جامعه جا بیندازیم. شما 12 سال است در «تصویر سال» هستید، پس احتمالا میتوانید ارزیابی دقیقی ارائه کنید و بگویید که روند عکاسی از سالهای گذشته تا کنون چه تغییراتی کرده است؟ آیا عکاسی در ایران پیشرفت کرده یا درجا زده است؟ باز هم تکرار میکنم در کشوری که سازماندهی منسجم ملی برای فرهنگ در آن وجود ندارد، در کشوری که انجمنهای مربوط کارشان را درست انجام نمیدهند، جمعبندی سالانه وجود ندارد، در کشوری که ادیتور عکس خیلی کم داریم و ادیتوری عکس هیچ معنای حرفهای برای ما ندارد، جایی مانند «تصویر سال» نمیگویم موهبت، ولی بیشترین کار قابل انجامی بوده که از دست گروهی مانند ما برمیآمده است. اگر بخواهید همهی بخشهای زمینماندهی عکس در ایران را جمع کنید، کار راحتی نیست، آن هم در کشوری که اکثریت قریب به اتفاق انرژیها توی جوب میروند. در این شرایط، «تصویر سال» آمده تا به سیستم نداشتهی عکاسی در ایران و بیینالهای نداشتهمان کمک کند. میگویند ما باندبازی راه انداختهایم. من میگویم باند 10 نفر است، پنج نفر است، اگر به سههزار نفر هم باند گفته میشود، باشد ما «باند» هستیم! نمیگویم در تمام مدت بدون خطا بودهایم، ولی یکبار نشده کسی بیاید بگوید چرا فلان عکس انتخاب نشده است، البته بهجز یکی دو مورد استثنا. مطمئن باشید وجود داشتن «تصویر سال» خیلی بهتر از نبودنش است. تهیه و تنظیم: شاهده یوسفی، سمیرا زالپور - خبرنگاران ایسنا انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]
صفحات پیشنهادی
شرمن: هدف مسدود شدن راه غنی سازی اورانیوم در ایران بود
شرمن هدف مسدود شدن راه غنی سازی اورانیوم در ایران بود هدف از این توافق مسدود شدن راه غنی سازی اورانیوم از طریق کاهش قابل توجه تعداد سانتریفوژها برای غنی سازی اورانیوم در مرکز نطنز پایان یافتن غنی سازی در مرکز زیرزمینی فردو و کاهش ذخایر اورانیوم غنی شده در ایران بود به گزارش پاریابکوف: تا تولید ایزوتوپ در فردو چندین سال فاصله داریم / 8 هزار کیلو اورانیوم غنی شده ایران به روسیه صادر می
ایتارتاس نوشت سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارجه و مذاکره کننده ارشد روسیه در مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1 5 امروز جمعه در نشستی در همین زمینه حاضر شد تا به سوالات درباره توافق هسته ای ایران پاسخ دهد وی در ابتدا گفت که مسکو انتظار دارد تحریمها علیه ایران هرچه زودتر رفع شوند ولی ددر جیب مان اورانیوم غنی نمی کنیم!
سه چهار سال پیش برای برگزاری نمایشگاه نبض ایرانی به ریودوژانیرو رفته بودم به ما می گفتند به سبب آنچه رسانه های جهانی در مغزمان فرو کرده بودند فکر می کردیم شما ایرانی ها راه که می روید در جیب تان اورانیوم غنی می کنید شما فکر کنید با چند میلیارد دلار می توانید این را از ذهن آناستاندار ایلام: فرهنگ غنی ایرانی اسلامی با مشارکت مردم در طول تاریخ حفظ شده است
استاندار ایلام فرهنگ غنی ایرانی اسلامی با مشارکت مردم در طول تاریخ حفظ شده است ایلام - ایرنا - استاندار ایلام گفت فرهنگ غنی ایرانی اسلامی با مشارکت و همراهی مردم در طول تاریخ حفظ شده و از تاخت و تاز متجاوزان در امان مانده است به گزارش ایرنا محمدرضا مروارید عصر دوشنبه در همایشمدیر سابق شبکه بازار در گفت و گو با فارس: راه اندازی شبکه بازار در ایران ضروری است/ وجود آرشیو غنی در حوزه کشا
مدیر سابق شبکه بازار در گفت و گو با فارس راه اندازی شبکه بازار در ایران ضروری است وجود آرشیو غنی در حوزه کشاورزیمدیر سابق شبکه بازار گفت در مورد کشوری با جمعیت حدود 80 میلیون نفر که درصدد اجرای اقتصاد مقاومتی است تشکیل حداقل یک شبکه مستقل کشاورزی بسیار ضروری است «مجید رخاطره مداح مشهور از جهاد مغنیه+عکس
خاطره مداح مشهور از جهاد مغنیه عکس سیدمجید بنیفاطمه خاطرهای از شهیدجهاد مغنیه را در فضای مجازی منتشر کرده است فارس سیدمجید بنیفاطمه از مداحان اهل بیت ع خاطرهای از جهاد مغنیه فرزند شهید عماد مغنیه که چند ماه پیش به شهادت رسید را در فضای مجازی منتشر کرد وی با انتشار تصویر زخاطره اینستاگرامی مداح اهلبیت از جهاد مغنیه +عکس
اینستا خبر خاطره اینستاگرامی مداح اهلبیت از جهاد مغنیه عکس سیدمجید بنیفاطمه خاطرهای از شهیدجهاد مغنیه را در فضای مجازی منتشر کرده است به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز سیدمجید بنیفاطمه از مداحان اهل بیت ع خاطرهای از جهاد مغنیه فرزند شهید عماد مغنیه که چند ماه پیشتئاتر غمگین است! غمگین از غیبت غنیمتی دیگر پیام تسلیت مدیرکل هنرهای نمایشی برای درگذشت «علامه دهر»
تئاتر غمگین است غمگین از غیبت غنیمتی دیگرپیام تسلیت مدیرکل هنرهای نمایشی برای درگذشت علامه دهر مهدی شفیعی در پی درگذشت احمد علامه دهر بازیگر پیشکسوت سینما تئاتر و تلویزیون ایران پیام تسلیتی را صادر کرد به گزارش خبرگزاری فارس در متن پیام تسلیت مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی آمدهواکنش اشرف غنی به انفجار انتحاری در کابل
واکنش اشرف غنی به انفجار انتحاری در کابل رییس جمهوری افغانستان با حضور در بیمارستانهای کابل از مجروحان انفجار مهیب بامداد جمعه در پایتخت عیادت کرد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از خبرگزاری صدا وسیما محمد اشرف غنی که هفته قبل برای مداوای شکستگی پا به آلمان رفته بورسانه ها باید امانت دار باشند/ لزوم ارائه محتوای غنی به جامعه
آیت الله علما رسانه ها باید امانت دار باشند لزوم ارائه محتوای غنی به جامعه شناسهٔ خبر 2877750 - شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۲۰ استانها > کرمانشاه کرمانشاه- نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه کرمانشاه امانت داری را یکی از خصوصیات مهم رسانه ها برشمرد و گفت راهکار مقابله با ته-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها