تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815620363
خاطره هاشمي رفسنجانی از زندگي در روستا
واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: خاطره هاشمي رفسنجانی از زندگي در روستا
پاييز سال 1337 بود، ... براي سفر آماده شديم، براي من اولين سفر از روستا بود، پيش از آن تنها يک‌بار تا حدود يک‌فرسخي، بيرون رفتن از روستا را تجربه کرده بودم؛ مسافت روستا تا جاده اصلي را با الاغ طي کرديم، آن روزها در روستاي ما ماشين نبود و سفر با الاغ خيلي شيرين بود.
آيت الله هاشمي رفسنجاني درباره دوران زندگي خود در روستا به نکات خواندني اشاره مي‌کند.
پول نقد هم ارزش خاصي داشت، وقتي کساني مي‌رفتند بيرون روستا و با پول نقد برمي‌گشتند، براي ما خيلي جالب بود؛ استفاده از راديو متعارف نبود، چنان‌که من، پيش از بيرون آمدن از روستا، راديو نديده بودم.
پاييز سال 1337 بود، ... براي سفر آماده شديم، براي من اولين سفر از روستا بود، پيش از آن تنها يک‌بار تا حدود يک‌فرسخي، بيرون رفتن از روستا را تجربه کرده بودم؛ مسافت روستا تا جاده اصلي را با الاغ طي کرديم، آن روزها در روستاي ما ماشين نبود و سفر با الاغ خيلي شيرين بود.
فاصله روستا تا جاده اصلي رفسنجان – يزد، هفت فرسخ بود که معمولاً يک روز طول مي‌کشيد، در روستايي نزديکي جاده، به نام بياض اتراق کرديم.
... گويا سه روز طول منتظر مانديم تا يک ماشين باري پيدا شد، نزديک صبح به يزد رسيدم، اولين بار بود که شهر را مي‌ديدم؛ ... چند روز در يزد مانديم تا پدر در تماس با تاجري که با او دادوستد داشت، پول تهيه کند يا حواله بگيريد ... به‌هرحال هزينه سفر فراهم شد و پس از تهيه بليت براي اولين بار، اتوبوس سواري را هم تجربه کردم، اتوبوسي قراضه، با خراب شدن و پنچر شدن مکرر و جاده‌هاي خاکي، بالأخره به قم رسيديم، با همه سختي‌هايش برايمان جالب و شيرين بود.[1]
[1] - کتاب خاطرات هاشمي رفسنجاني، دوران مبارزه، صص 64،63،62
چهارشنبه, 21 مرداد 1394 ساعت 10:12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
-
سیاسی
پربازدیدترینها