واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سعید تشکری به مهر خبرداد؛
پایان نگارش «هندوی شیدا»/ گریز از تراژدی روزمرگی به خیمه حسین(ع)
شناسهٔ خبر: 2878463 - سهشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۵
فرهنگ > شعر و ادب
سعید تشکری با اعلام پایان تالیف رمان «هندوی شیدا»، گفت: این رمان پاسخی به این سوال بود که آیا جایی جز خیمه امام حسین(ع) وجود دارد که بتوان از تراژدی زندگی امروزی به آن پناه برد؟ سعید تشکری که سال گذشته به دلیل تالیف رمان «مفتون و فیروزه» موفق به دریافت جایزه ادبی قلم زرین شده بود، تازهترین رمان خود را با عنوان «هندوی شیدا» به پایان رسانده است. رمانی که به گفته تشکری از نخستین رمانهایی است که او با موضوعی معاصر و نه تاریخی آن را تالیف کرده است.این نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این رمان گفت: من نویسندهای هستم که با مخاطبانم ارتباط دارم. معتقدم که اگر این ارتباط را نویسنده از دست بدهد، نویسنده نیست. در مدت پس از انتشار مفتون و فیروزه برخی میگفتند که چرا رمانی مثل «بار باران» یا «ولادت» را دوباره نمی نویسی و برخی هم سوال اصلی شان این بود که چرا این قصه در فضای امروزی اتفاق نمی افتد و می چرسیدند که چرا در دنیای امروزمان تو قصه ای نداری.وی ادامه داد: من بارها از دوستان و شاگردانم سوال کرده ام که امروز در منظر آنها یعنی چه؟ به باور من باید امروز هر نویسنده شناسنامه هایی است که او از انسان های پیرامون خودش در ذهن دارد و برای نوشتن آنها را استخراج کند. نویسنده موفق، نویسنده ای است که از این شناسنامه ها و به اصطلاح امروزها بیشتر در ذهنش داشته باشد.تشکری افزود: در دوران عود کردن بیماری ام و بستری شدنم در بیمارستان و هشت ماه سکوت اجباری، با پدری در بیمارستان برخورد کردم که پسرش او را آتش زده بود ولی او از پدرش شکایت نکرده بود. گویا پسر برای اینکه به خارج از کشور سفر کند و مخالفت پدر را برای این کار از سر راه بردارد، او و خانه اش را آتش زده بود. این تراژدی تلخ زمانه ماست. در چنین زمانهای آدم ها به کجا می توانند پناه ببرند؟ داستان من می گوید که آیا جایی جز خیمه امام حسین(ع) در این روزگار هست که بتوان پس از این چنین تراژدی هایی به آن پناه برد؟نویسنده رمان «پاریس پاریس» ادامه داد: خیلی از آدمها را دیده ام که برای سکونت در مشهد از زندگی های مختلف می زنند و در شهر من مجاور می شوند. در داستان «هندوی شیدا» فردی را می بینید که فرزندش او را آتش زده و او در مقابل تنها خطاب به امام رضا (ع) می گوید که لیاقت زندگی در کنار تو را نداشتم. دلیلش را هم تربیت چنین فرزندی اعنوان می کند. من با این آدم صحبت کردم. با او به جاهای مختلفی رفتم و داستانی نوشتم از عشق شورانگیر او به پسرش؛ از داستان زندگی او در مشهد و بعد رفتنش از مشهد. این فرد یک تاجر فرش است که در شاهرود ساکن می شود و با زن و پسری که این بلا را بر سر او می آورد زندگی می کند. رمان پاسخی است به سوالی که خوانندگانم از من خواستند و مخاطبم نیز امروزم را ببیند.تشکری ادامه داد: هندوی شیدا داستان تاجر فرشی است که بسیار متمول است و پسری دارد که همه دارایی او را بر سر راه عشقی نافرجام دود می کند. پسر عشقی ناکام دارد و عصبانی است اما پدر برای جلب رضایت او همه کار می کند حتی از همسر و فرزندان دیگر خود هم می گذرد. این عشق ورزی پدر به فرزندش در رمان نمایی است از عشقی که پدر به خود دارد و در نهایت فرجام چسر و ابتلایش به عشقی تازه و روحانی است که اتفاقی تازه را پیش چشم مخاطب می گذارد؛ عشقی که فرجامش به خیمه امام حسین(رع) ختم می شود.این نویسنده در ادامه در پاسخ به سوالی ردباره نام این رمان نیز گفت: هندوان در باور و زندگی کهن ما، انسان هایی زیبا بوده اند که وقتی می خواسته ایم کنیزی را به خانه بیاورند از میان آنها انتخابشان می کردند. به نظرم رسید که فرزند هر آدم نیز هندویی است که او در خانه خود آورده است. در این داستان پس از کش و قوس هایی پسر مرد متمول اسیر عشق دختری می شود که هندوی خانه آنهاست و بر خلاف سایرین از پدر و پسر هم چیزی طلب نمی کند. در مقابل دختر پدر و مادری دارد که تنها سرمایه شان زمینی است که نذر امام حسین(ع) کرده اند این آشنایی روایتی تازه از شیدایی را پیش روی ما می گذارد. روایتی که واقعی است و تمام آدم هایی که در آن حضور دارند را من از نزدیک دیده ام و لمس کرده ام. به بعارت دیگر من در این رمان میان آنها که شیدای خود هستند و نیز آنان که شیدای حسین(ع) تفکیک قائل شده ام.تشکری در پایان افزود: به عنوان هنرمند؛ قصه ما به قصه خیلی از آدم ها پیوند می خورد که بایئ نسبت به ما مسئول باشند و نیستند. البته بیان این مساله این باعث ایجاد این توهم می شود که انگار ما از کسی چیزی را طلب داریم در حالی که نداریم. مسئول فرهنگی است که باید خودش ما را ببیند نه اینکه ما بخواهیم خودمان را به او نشان دهیم. شان هنر بالاتر از این است که ما بخواهیم خودمان را در آن شنان دهیم. اما میتوانیم قصه آدم هایی را به تصویر بکشم که همه از آنها متوقع هستند. هندوی شیدا به نظر من چنین روایتی است. داستانی از انسانی که همه از او توقع دارند.یادآوری می شود این رمان از سوی انتشارات کتاب نیستان در دست انتشار قرار گرفته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]