واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حکایت عبور و خطشکنی غواصها
برای جوانی خودمان مینویسم/ حضورتان شوقی شده در پوسته خیابانهای شهرمان
برای جوانی خودمان مینویسم، خبر ندارم مجال پیدا کردهای به جنب و جوش شهر نگاهی بیندازی یا اصلا برایت پیام آمده برنامه مهمانان شهر؟!
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، قرار است فردا، پیکر شهدای مظلوم غواص و گمنام در اصفهان تشییع شود و لحظه شماری برای ورود پیکر پاک این شهیدان به شهر اصفهان آغاز شده است. و در این لحظهها فقط میتوان حرفهای دل را با صاحب دلان در میان گذاشت. بسم الله؛ برای مادر مینویسم، دیوارهای شهر این روزها حال خوبی میدهند به امید نیم جانت، کارگر شهرداری یادش نماند این چندمین بنر است که نصب میکند، اما دلش عجیب هوای تکرار جمله تکراری بنرها را میکرد: "یونس گمگشته باز آید ..." چشمان اشک آلودت قرار است "یونس" قاب بگیرد چند روز دیگر، بوی خاک باران خورده میدهند کوچههای شهر، مادران شهر بیقراری میکنند برای رسیدن آرامش، پدر زیر آن چهرهی شکستهاش عجیب دلتنگی میکند برای پسر ... برای جوانی خودمان مینویسم، خبر ندارم مجال پیدا کردهای به جنب و جوش شهر نگاهی بیندازی یا اصلا برایت پیام آمده برنامه مهمانان شهر؟! پسران خمینی مسافر این شهر شدهاند، زبانشان را بلدی؟ قرار است بیایند پای اشکهای مادران دلتنگ بنشینند، پای بغضهای پدرانه... آمدهاند درس بدهند، دانشگاهی به پا میشود آن روز، باید سخت هوشیار بمانی که دیگر تکرار نمیکنند، "یونس یکبار برمیگردد". جوانی کردن را از جوانان خمینی سرمشق بگیر. برای غواصان مینویسم، دستهای بسته شما چقدر به حال این روزهای ما میخورد، حتما اگر شما هم مصلحت میاندیشیدید، اگر مصلحتی شعار خمینی بودن سر نمیدادید، شاید دستانتان جای دیگر بند بود، نکند دستمان بند شود جایی که مصلحتی شعارمان را زمین بگذاریم؟ نکند بشود! حضورتان کنایه شد به بصیرتمان، حضورتان شوقی شد در پوسته خیابانهای شهرمان، حضورتان زنده میکند بیعت انقلابیمان را... حالا شما قلم به دست بگیرید و بنویسید برای پیرخمین، حال ما با سیدعلی خوب است، حال سید علی با ما را بگذریم... بنویسید اشک شوق شدیم از آمدنتان، بنویسید ماموریتتان را خوب انجام دادهاید، اما بگذریم... انتهای پیام/3212/س10
94/05/18 - 11:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]