محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828752966
ناگفتههای مذاکرات هستهای و جزئیات مذاکره محرمانه ایران و امریکا
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: ناگفتههای مذاکرات هستهای و جزئیات مذاکره محرمانه ایران و امریکا
کارنامهای پر بار دارد؛ از نمایندگی دائمی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مشاور وزیر امور خارجه در مسائل بینالملل دولت اصلاحات گرفته تا معاونت رئیس جمهوری و ریاست سازمان انرژی اتمی ایران و وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد. از سال 84 تا 88 هم از طرف سازمان کنفرانس اسلامی، معاونت این سازمان را برعهده داشته و در جده عربستان مستقر بوده است. در دولت روحانی نیز به سمت معاونت رئیس جمهوری و ریاست سازمان انرژی اتمی ایران منصوب شد.
آفتاب : استمرار حضور او در مناصب مهم سه دولت با دیدگاههای متفاوت و گاهی متضاد، بیانگر اعتماد نظام به این شخصیت و مواضع غیر جناحی اوست. سکانداری وزارت خارجه طی سالهای 89 تا 92 که دیپلماسی ایران تحت شدیدترین فشارهای جهانی قرار گرفت و سپس انتصاب او به ریاست سازمان انرژی اتمی در کابینه یازدهم و سرانجام اضافه شدن او به تیم هستهای ایران به عنوان کارشناس فنی تیم مذاکره کننده، موجب شده تا کوله باری از تجربه و حرفهای ناگفته داشته باشد. علی اکبر صالحی در گفتوگو با «ایران»، «جعبه سیاه» بخشی از تاریخ ایران را گشود: مذاکرات محرمانه ایران و امریکا که سال 90 آغاز شد و با برگزاری چندین نشست دیپلماتهای دو کشور تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 ادامه داشت. وزیر خارجه آن زمان ایران، محتوای پیام ارسالی امریکا از کانال عمان، واکنش اولیه خود به این پیام، انتقال خواسته واشنگتن به رهبر معظم انقلاب، چند شرط ایشان برای آغاز مشروط مذاکرات و ناهمراهی برخی مقامات مسئول در اعزام دیپلماتهای ایران به عمان، بحثهای اولیه مذاکرهکنندگان و افت و خیز مذاکرات و... را شرح داد. ناگفتههای او از مذاکرات فنی هستهای، جدلهایش با وزیر انرژی امریکا، مناسبات شخصیاش با «مونیز» از دیگر سخنان ناشنیده رئیس سازمان انرژی اتمی است. صالحی، هنوز غبار خستگی مذاکرات فشرده توافق «وین» را از تن نزدوده بود و رفت و آمدهای مکرر مقامات به دفترش، از سر شلوغیاش حکایت داشت اما با دقت و حوصله پاسخگوی سؤالاتمان شد.
در دولت یازدهم مقامات بلندپایه دیپلماتیک ایران و امریکا بارها در چارچوب مذاکرات هستهای به صورت دوجانبه دیدار کردند. این در حالی است که جرقههای اولیه دیدارهای دوجانبه که البته به صورت محرمانه انجام میشد، اواخر دولت دهم زده شد. شما آن هنگام مسئولیت وزارت خارجه را عهدهدار بودید و پیشتر در اشارهای گذرا خبر داده بودید که مذاکره با امریکا سال 1390 آغاز شد. لطفاً درباره چرایی و چگونگی تمایل به مذاکره دو کشوری که 33 سال قطع رابطه دیپلماتیک داشتند توضیح دهید.
اینجانب از زمانی که پرونده ساختگی هستهای ایجاد شد، در جریان همه جزئیات این چالش قرار داشتم و به عنوان کسی که قبلاً مسئولیت نمایندگی ایران در سازمان بینالمللی انرژی اتمی را عهده دار بود، بر موضوع هستهای متمرکز شده و به عنوان نمونه با رسانههای بینالمللی زیادی درباره این موضوع مصاحبه داشته یا مقاله نوشتم؛ بعدها که به سازمان انرژی اتمی و پس از آن به وزارت خارجه رفتم با توجه به سوابق کاری متوجه شدم ظاهراً کشورهای عضو گروه 1+5 با شیوهای که در پیش گرفتهاند، خیلی دنبال دستیابی به نتیجه نیستند. هربار که تیم مذاکرهکننده ایران در مذاکرات حضور مییافت، طرف مقابل، موانع جدیدی را برای ایران ایجاد میکرد و به جای برطرف شدن موانع، یک «مذاکره برای مذاکره» دیگر، به فهرست مطول مذاکرات قبلی، اضافه و کار مذاکرهکنندگان ما سختتر میشد.
البته طرف مقابل مدعی بود که ایران خیلی در مذاکره جدی نیست و جلیلی را متهم میکردند که به جای مذاکره هستهای، در نشستها مسائل غیر مرتبط و شعاری مطرح میکند...
خیر. بنده در جریان بودم که ایران جدی بود. آقای جلیلی خودسرانه کار نمیکرد؛ کمیتههای متعددی در شورای عالی امنیت ملی وجود داشت. نمایندگان نهادها و سازمانهای مختلف از جمله سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه در این کمیتهها حضور داشتند و موضوعات را مورد بررسی قرار میدادند. آقای دکتر جلیلی در این چارچوب کار میکرد.
پس معتقدید اراده لازم برای انجام و پیشبرد مذاکره در تیم ایرانی وجود داشت؟
بله. ایران به دنبال رسیدن به نتیجه بود اما در همان برهه به این نتیجه رسیدم که مذاکره همزمان با گروه 1+5 مشکل است، زیرا این گروه تحت ریاست یک کشور واحد، مذاکره نمیکرد. خانم اشتون به عنوان نماینده «اتحادیه اروپا» حضور داشت، اما سه کشور مذاکرهکننده عضو «اتحادیه اروپا» شامل انگلیس، فرانسه و آلمان، (EU3) خود را مجموعه جدایی از گروه (E3) متشکل از امریکا، چین و روسیه میدانستند.
با توصیف شما به نظر میرسد مذاکره با 1+5، دشوارتر از مذاکره با «تروئیکا» شده بود؟
بله، مذاکرات هستهای نخستین بار در دوره مسئولیت جناب آقای دکتر روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی با سه کشور عضو اتحادیه اروپا (انگلیس، فرانسه و آلمان) آغاز شد و بعدها سه کشور دیگر امریکا، چین و روسیه هم به آن پیوستند. یعنی مذاکرات در قالب (EU3) + (E3) دنبال شد که هیچ کشوری، ریاست آنها را بر عهده نداشت و معلوم نبود چه کسی باید مذاکرات را از جانب آنها مدیریت کند. به همین دلیل، قرار شد شخصیتی مثل خانم اشتون یا قبل از آن آقای سولانا، مدیریت مذاکره از جانب آنان راعهده دار شود اما عملاً شاهد بودیم باز همان مشکلات سابق ادامه یافته است به عنوان مثال، وقتی خانم اشتون در فرایند مذاکره درصدد انعطاف و کوتاه آمدن درباره یک موضوع برمی آمد، کافی بود یک کشور مخالفت کند؛ در چنین موقعیتی قضیه پیچیده میشد. در واقع، هر دفعه، بنا به اراده و منویات کشور ها از یک جلسه تا جلسه بعدی به جای اینکه موانع گذشته رفع شود، موانع دیگر هم ایجاد میشد.
یعنی در فاصله برگزاری دو نشست، نه تنها جمع بندی حاصل نمیشد بلکه مطالبات جدید هم افزوده میشد؟
بله، برداشت اینجانب اینگونه بود. به همین دلیل به نتیجه رسیدم که ادامه مذاکره به آن شیوه، سرانجامی نخواهد داشت؛ اگرچه مذاکرهکنندگان ایرانی در چارچوبی که نتیجه مفاهمه تعداد زیادی از نهادهای تصمیم ساز نظام بود، واقعاً زحمت میکشیدند اما در عمل، مذاکرات بینتیجه میماند.
تیم مذاکرهکننده هم جمع بندی ای مشابه شما داشتند؟
در واقع فرصتی برای بحث و گفتوگو پیرامون این موضوع با آقای جلیلی ایجاد نشد. ایشان بالاخره به عنوان مسئول مذاکره ناگزیر بودند با کشورهای عضو گروه 1+5 پیش بروند؛ آن موقع، راهکار جایگزین دیگری پیشنهاد نشده بود. همان زمان این فکر در ذهن بنده ایجاد شد که باید شیوه دیگری بیابیم. در همین زمان (بین 1390 و 1389) کهبنده مسئولیت وزارت خارجه را عهده دار شدم، معاون وقت وزارتخانه، آقای قشقاوی برای پیگیری وضعیت ایرانیان زندانی در خارج از کشور به عمان رفته بود. زیرا از عمان خواسته بودیم در ارتباط با آزادی ایرانیانی که در انگلیس یا امریکا زندانی بودند، مساعدت نمایند.
چرا عمان به عنوان میانجی انتخاب شده بود؟
ما رابطه بسیار خوبی با عمان داریم. حضرت آقا، اخیراً فرمودند یکی از مسئولان محترم منطقه که البته منظور ایشان پادشاه عمان بود. این کشور مورد احترام طرف غربی هم هست مواردی از میانجیگری میان امریکا و ایران را نیز قبلاً انجام داده بود مانند قضیه کوهنوردان امریکایی بازداشت شده در ایران و نیز موضوع آزادی تعدادی از زندانیان ایرانی در بریتانیا و امریکا که عمان در حل و فصل آن موضوع، نقش مهمی ایفا کرد.
بحث ورود عمان به مذاکره ایران و امریکا در آن مقطع چگونه شکل گرفت؟
نخست باید به این مسأله اشاره کنم که عمان سیاست منطقی و معقولی را در منطقه دنبال میکند؛ سیاستی که مبتنی بر احساسات نیست. به همین دلیل، ما با آنها در تماس بودیم و آنها هم به ما کمک میکردند. زمان حضور آقای قشقاوی در عمان، یکی از مدیران این کشور نامهای به ایشان دادند که در آن، یکی از مدیران عمانی اعلام کرده بود که امریکاییها آماده هستند مذاکراتی با ایران داشته باشند و خیلی علاقهمندند که چالش تهران و واشنگتن حل شود؛ ما هم در این میان آمادهایم تا به تسهیل فرآیند امور کمک کنیم. به نظر میرسد که فرصت خوبی فراهم شده است. آن موقع هنوز انتخابات امریکا شروع نشده بود اما اوباما تبلیغات انتخاباتی خود را آغاز کرده بود تا برای بار دوم راهی کاخ سفید شود. بحث پیام عمانیها مربوط به زمانی بود که رقابتهای انتخاباتی امریکا آغاز شده بود اما تا فرارسیدن روز برگزاری انتخابات مدتی باقیمانده بود. البته اینجانب در آن برهه زمانی، خیلی این نامه را جدی نگرفتم.
چرا جدی نگرفتید؟ چون نامه از سوی یک مدیر میانی عمانی ارسال شده بود؟
بله، این نکته ذهن مرا به خود مشغول کرد که نامه ارسالی دستنویس است؛ آن هنگام ما آن مدیر را نمیشناختیم؛ مدتی بعد آقای سوری - که مدیر کشتیرانی یکی از شرکتهای ما بود- به خاطر پیگیری مسائل مرتبط با حوزه کشتیرانی به عمان سفر کرد تا با مقامات عمانی صحبت کند.
چند ماه بعد از نامه ارسالی اولیه بود؟
در حدود یک یا دو ماه از ارسال نامه اول گذشته بود ایشان نزد بنده آمد. گفت «آقای صالحی! من رفته بودم عمان تا راجع به مسائل کشتیرانی صحبت کنم؛ یکی از مسئولان عمانی خواستهای داشت مبنی بر اینکه امریکاییها این آمادگی را دارند با ایران وارد مذاکره محرمانه دو جانبه راجع به پرونده هستهای شوند.» مشخص بود که به شکلگیری این مذاکرات علاقهمندند.
مسئول عمانی که آقای سوری از او نقل قول کرد، دقیقاً چه سمتی داشت؟
شخصی به نام «اسماعیل» بود که زمانی به عنوان مشاور پادشاه عمان نیز منصوب شده بود؛ الان هم در وزارت خارجه عمان فعالیت میکند. به هرحال، رابطه خوبی با امریکاییها داشت و مورد اعتماد مقامات عمانی بود. به آقای سوری گفتم که«ما مطمئن نیستیم امریکاییها چقدر جدی هستند ولی من یادداشتی میدهم؛ بگو ما این مطالبات را داریم؛ دفعه بعدی که به عمان رفتید، یادداشت را به همراه داشته باشید.» اینجانب چهار مورد مشخص را در یک صفحه نوشتم. یکی از موارد، به رسمیت شناختن حق غنیسازی بود. بنده در این اندیشه بودم اگر امریکاییها در طرح این پیشنهادها صادق هستند باید با پذیرش این چهار خواسته ما موافقت کنند. آقای سوری این نامه کوتاه را بهواسطه داد و تأکید کرد که این موارد فهرست مطالبات ایران است. اگر امریکاییها دنبال حل مسأله هستند،
بسم الله؛ این گوی و این میدان، وگرنه، پیگیری پیشنهادهای کاخ سفید به ایران، بیفایده و غیرقابل توجیه است.
سه خواسته دیگر مرتبط با چالشهای منطقهای بود؟
همه خواستههای مطرح شده در نامه، مربوط به چالش هستهای بود. مواردی که همیشه در گیر آنها بودیم از قبیل بسته شدن پرونده هستهای، به رسمیت شناختن حق غنیسازی و حل و فصل موضوع فعالیتهای پیشین ایران تحت عنوان «پیام دی». امریکاییها بعد از دریافت این نامه گفتند «ما با جدیت تمام آمادگی داریم و براحتی میتوانیم مسائل مورد اشاره ایران را مورد حل و فصل قرار دهیم.»
طرف امریکایی با چه کسی در ارتباط بود؟
آنها با مقامات عمانی از جمله شخصیت مورد نظر در ساختار حکومت در این کشور در ارتباط بودند. ایشان با وزیر خارجه امریکا دوست بود؛ آقای کری آن زمان هنوز وزیر خارجه نبود؛ بلکه به عنوان رئیس کمیته روابط خارجی سنا فعالیت میکرد. به هر حال؛ پس از اینکه پیام و پاسخ مثبت امریکاییها را دریافت کردم؛ به این جمع بندی رسیدم که امکان اقدامهای بیشتر در این زمینه فراهم است. بنابراین، از عمانیها خواهش کردیم نامهای رسمی برای ایران ارسال کنند تا نامه رسمی آنان را به اطلاع مسئولان کشور برسانم. ارزیابی بنده این بود که فرصت خوبی فراهم شده و میتوانیم از این فرصت، بهرهبرداری کنیم.
تا این مرحله با کسی مشورت نکردید؟ فقط از اختیارات خودتان استفاده کرده بودید؟
بله. به مقامات عمانی پیام دادم که نامه را رسمی بنویسند تا مسئولان ما بدانند موضوع جدی است؛ زیرا پیش از این ماجرا، همه بحثها به صورت «شفاهی» رد و بدل شده بود. من به دوستان عمانی تأکید کردم که «این خواسته را رسمی مطرح کنید»؛ آنها نیز اقدام کردند و بنده هم نامه رسمی دریافتی را به مسئولان نظام رساندم و پس از آن برای تشریح روند طی شده به محضر رهبر معظم انقلاب شرفیاب شدم.
نامه دریافتی را به رئیس دولت هم دادید؟
خبر دریافت چنین نامهای را به اطلاع مسئولان نظام رساندم. پیرو نامه، خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدم و به این نکته اشاره کردم که«به نظر نمیرسد مذاکره ایران با گروه 1+5 به اهداف مورد نظر نظام منتهی شود، اگر اجازه بدهید راه دوم را پیگیری کنیم.» سپس آمادگی رسمی عمان را برای میانجیگری خدمت ایشان اعلام کردم.
نامه دریافتی توسط کدام مقام عمانی امضا شده بود؟
پادشاه عمان امضا کرده بودند. خدمت رهبر معظم انقلاب گفتم «با توجه به اینکه سوابق همکاری واقعاً مثبتی با عمان داریم و این کشور همواره سعی کرده، در حد توان، همکاری خوبی با ما داشته باشد و برخی از موارد را هم تاکنون برای ما حل کرده - مثل آزادی ایرانیان بازداشتی در خارج از کشور - اگر اجازه دهید این موضوع را نیز با دوستان عمانی پیش ببریم.» مباحث زیادی در این زمینه مطرح شد. رهبر معظم انقلاب نکاتی را مورد اشاره قرار دادند که شامل این موارد بود «نمیتوانیم به امریکاییها اعتماد کنیم؛ با توجه به خلف وعدهای که میکنند، تجربه بدی از آنها داریم. آنها هیچ وقت پایبند به عهد و پیمان نبودند.»
اینجانب در ادامه عرض کردم «اگر اجازه دهید برای اتمام حجت در این زمینه اقدام کنیم، به هر حال چیزی را از دست نمیدهیم یا به نتیجه میرسیم یا نمیرسیم. این مذاکرات، محرمانه هم خواهد بود و سعی میکنیم آنها سوءاستفاده نکنند.» حضرت آقا در نهایت فرمودند که برای اتمام حجت، امر درستی است با این کار مخالفتی ندارم، اما چند شرط دارم. اول؛ مذاکره فقط در ارتباط با مسأله هستهای باشد یعنی در خصوص مسأله روابط دوجانبه هیچ مذاکرهای انجام نشود. دوم؛ هشیار باشید تا مانند گفتوگو با 1+5 بازی «مذاکره برای مذاکره» نشود و در همان یکی دو جلسه اول بتوانید به یک جمع بندی برسید.» به هرحال، رهبری با کلیت انجام مذاکره موافقت کردند. بعد فرمودند بروید و کار را پیش ببرید. آن موقع در کشور ما مقداری اختلاف نظر وجود داشت. هر یک از دوستان نظر خاص خودش را داشت، این اختلاف نظرها باعث شد با مشکل مواجه شویم. در حقیقت رهبر معظم انقلاب، تنها حامی ما بودند؛ اما ما نمیخواستیم ایشان را در کارها و امور اجرایی جزئی درگیر و مزاحمت ایجاد کنیم. وقتی بنده اجازه مذاکره را از رهبر معظم انقلاب دریافت کردم، به طرف عمانی اعلام کردم آماده مذاکرهایم. امریکاییها هم اصرار داشتند مذاکره محرمانه باشد سپس تلاش برای ایجاد هماهنگی میان نهادهای مرتبط داخلی را آغاز کردیم اما چون نظرات متفاوتی مطرح بود، برای پیشبرد موضوع با مشکل مواجه شدیم.
شورای امنیت ملی هم در این مذاکرات نقش داشت؟
نه، من اجازه پیگیری این مذاکرات را داشتم اما باید با سایر نهادها هماهنگ میکردم که همین نکته، باعث ایجاد مشکلاتی شده بود. سرانجام با کسب اجازه از رهبر معظم انقلاب، هشت ماه بعد از اینکه هماهنگیهای لازم با دبیر شورای عالی امنیت ملی انجام شد، نخستین نشست با امریکاییها برگزار شد. از طرف ما آقای خاجی، معاون اروپا و امریکای وزارت خارجه به همراه چند نفر از مدیران کل، برای مذاکره به عمان اعزام شدند. امریکاییها در نخستین جلسه متعجب شده و گفته بودند که «ما اصلاً باور نمیکنیم، این اتفاق افتاده است؛ فکر کردیم عمان شوخی کرده؛ ما برای صحبت با شما، اصلاً، آمادگی نداریم!»
هیأت امریکایی در چه سطحی اعزام شده بودند؟
ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه امریکا آمده بود. آنها گفتند «ما فقط آمدهایم ببینیم ایران واقعاً آماده مذاکره است؟» نماینده ما نیز پاسخ لازم را به آنها داده بود و سرانجام صحبتهایی پیرامون موضوع مطرح میشود؛ نتیجه اولیه حاصل و زمینه برای هماهنگیهای بعدی آماده میشود.
امریکاییها چگونه مطمئن شدند دیپلماتهای ایرانی اعزام شده؛ از اختیار لازم و کافی برخوردارند؟
در آن برهه زمانی ایران و امریکا مجاز نبودند سر میز مذاکره با یکدیگر بنشینند. همین که ایران دیپلماتی در سطح معاون وزیر خارجه را برای مذاکره اعزام کرده بود، گویای جدی بودن ایران برای مذاکره بود؛ امریکاییها هم متوجه جدی بودن قضیه شده بودند. در این جلسه آقای خاجی به امریکاییها فشار میآورد تا نقشه راهی برای ادامه مذاکرات تعیین شود و در نهایت صحبت درباره نقشه راه مذاکره به جلسه دوم موکول میشود. در جلسه دوم آقای خاجی به طرف امریکایی هشدار میدهد که «ما برای مذاکره طولانی مدت نیامده ایم. اگر شما جدی هستید باید غنیسازی ما را به رسمیت بشناسید در غیر این صورت نمیتوانیم با هم وارد مذاکره شویم. اما اگر غنیسازی را به رسمیت بشناسید، ما هم جدی هستیم و آمادهایم نگرانیهای هستهای شما را در چارچوب مقررات بینالمللی حل و فصل کنیم.»
پشتوانه طرح این مطالبه، چه نهادی بود؟
وزارت امور خارجه زیرا رهبر معظم انقلاب در رهنمودهایی که بهبنده ارائه فرمودند بر این مسأله تأکید داشتند که «مطالبات مهم مثل به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی را همان ابتدا بگیرید.» ما این مسأله را ملاک قرار دادیم. با خود گفتیم اگر حق غنیسازی ایران را به رسمیت نشناسند و به آخر موکول کنند، مشخص میشود که عزم شان جدی نیست و مذاکره به هیچ جا نخواهد رسید.
وقتی جمع بندی جلسه اول به مقامات کشورمان ارائه شد مقامات منتقد مذاکره چه موضعی داشتند؟
میگفتند که این مذاکرات فایدهای ندارد و امریکاییها در پیگیری این فرایند و به رسمیت شناختن حق ایران جدی نیستند.
اشاره داشتید این مذاکرات در اواخر دوره اول ریاست جمهوری اوباما کلید خورد. این مسأله شما را مردد نکرد که ممکن است رقیب اوباما رئیس جمهوری شود و بازنگری اوباما در قبال ایران را کنار بگذارد و کاخ سفید به همان خصومت نامنعطف پیشین بازگردد؟
خیر برعکس، در آن زمان رقابت اوباما و رامنی خیلی نزدیک بود. گاهی در نظرسنجیها حتی رامنی بالاتر از اوباما قرار میگرفت. امریکاییها درصدد بودند با سرعت هر چه تمامتر در شرایط خیلی خوب مذاکره را پیش ببرند. واقعاً مجال خوبی برای مذاکره به وجود آمده بود. این در حالی بود که من در داخل کشور برای فرستادن نمایندگان مان به عمان دچار مشکل شده بودم زیرا نمیتوانستم بدون ایجاد بعضی هماهنگیها در میان نهادهای مختلف اقدامی انجام دهم. بالاخره در داخل کشور دوباره آنقدر موانعی ایجاد شد که روز انتخابات امریکا فرا رسید و تیم اعزامی امریکا برای مذاکره گفتند به دلیل انتخابات امریکا، ادامه مذاکرات را چند ماه عقب بیندازیم تا ببینیم نتیجه انتخابات چه میشود. به این ترتیب، ما آن فرصت را هم از دست دادیم. البته در وقفهای که ایجاد شد ما از طریق میانجی، اطلاعات مختلفی با امریکاییها ردو بدل میکردیم که اسناد تمام این مکاتبات در وزارت خارجه وجود دارد. البته نامه نگاری رسمی نمیکردیم، بلکه تبادل اطلاعات به صورت غیر رسمی (non-paper) انجام میشد. میانجی عمانی پس از سفر به ایران و گفتوگو با ما میرفت با امریکاییها صحبت میکرد و موضع آنان را به ما منتقل میکرد. پس ارتباط قطع نشده بود اما امکان مذاکره مستقیم و رو در روی طرفین با یکدیگر وجود نداشت.
برداشت من درست است که معتقدید آن وقفه انتخاباتی در مذاکرات، باعث فرصتسوزی برای ایران شد؟
بله یک فرصت سوزی واقعی، زیرا امریکاییها در آن برهه، واقعاً آمادگی واگذاری امتیازات خوبی به ایران داشتند. البته میگویم شاید تقدیر الهی باعث شد روند اینگونه پیش برود و همین اتفاق که افتاد، به نفع ما بوده است. به هر حال، چند ماهی گذشت و انتخابات امریکا با پیروزی مجدد اوباما تمام شد. بنده در این اندیشه بودم که برخلاف دفعه اول، زمان را برای انجام هماهنگیها از دست ندهم. بنابراین با پشتوانه رهبر معظم انقلاب و بر اساس تصمیم شخصی، نمایندگانمان را برای مذاکره با امریکاییها به عمان اعزام کردم.
دیدار مجددی با رهبری درباره روند و محتوای مذاکرات نداشتید؟
خیر، البته در این میانه با رهبر معظم انقلاب نامه نگاری کردم و به استحضار معظم له رساندم که چه مشکلاتی وجود دارد، ایشان فرمودند سعی کنید مسائل را حل کنید. ایشان همیشه حمایت میکردند، اما میگفتند در چارچوبی حرکت کنید که با هماهنگیهای لازم باشد. در چنین شرایطی آقای خاجی را برای برگزاری جلسه دوم (اواخر سال 91) به عمان فرستادیم که نشست خیلی خوبی شد. طرفین دو سه روز در عمان ماندند و نتیجه آن شد که پادشاه عمان نامهای برای آقای دکتر احمدینژاد نوشت مبنی بر اینکه نماینده امریکا اعلام کرده حق غنیسازی ایران را به رسمیت میشناسند. سلطان قابوس متن همین نامه را برای رئیس جمهوری امریکا هم ارسال کرد.
هنگامی که این نامه در اختیار آقای احمدینژاد قرار گرفت، برخی دوستان اظهار نظر کردند که این اقدامات به سرانجامی نخواهد رسید؛ امریکاییها پایبند به تعهدات نیستند. ما تا این مرحله پیش رفتیم. نامهای از سلطان عمان دریافت کردهایم که امریکاییها متعهد شدهاند حق غنیسازی ایران را به رسمیت میشناسند. ما خود را آماده میکردیم تا برای اجرای نقشه راه و تعیین جزئیات تعهدات متقابل وارد جلسه سوم با امریکاییها شویم. این فعل و انفعالات، مربوط به زمانی بود که کشورمان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته بود. در همین هنگام، از دفتر رهبر معظم انقلاب به ما اطلاع دادند که حسب صلاحدید معظم له، دیگر مذاکره را متوقف کنید؛ بگذارید بعد از تعیین تکلیف انتخابات، دولت بعدی مذاکرات را پیگیری کند.
واکنش امریکاییها به این تعویق چه بود؟
امریکاییها پذیرفتند، به هر حال، ما هم تعویق مذاکرات به دلیل برگزاری انتخابات امریکا را پذیرفته بودیم. بالاخره، انتخابات ایران هم با پیروزی آقای دکتر روحانی خاتمه یافت. فاصله زمانی ای میان انتخاب ایشان تا تنفیذ ریاست جمهوری وجود داشت. آقای دکتر روحانی، کمیتههای مختلف سیاسی، اجتماعی و... تشکیل دادند. آقای ظریف و آقای زمانی نیا هم در این کمیتهها حضور داشتند. آن هنگام آقای عراقچی به عنوان معاون وزارت امور خارجه به همراه آقای جلیلی در مذاکره با گروه 1+5 حضور داشت. من آقای عراقچی را به عنوان رابط و نماینده وزارت امور خارجه با کمیتههای تشکیل شده مرتبط توسط آقای روحانی، تعیین کردم تا دوستان دولت یازدهم را در جریان مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 قرار دهد. آقای خاجی را هم مأمور گزارش دهی – همراه با مستندات و مدارک- درباره مذاکرات محرمانه ایران و امریکا کردم. خودم هم نامهای برای آقای دکتر روحانی نوشتم و خدمت ایشان هم رفتم و گفتم که ما چنین مذاکراتی را با امریکا انجام دادیم و الان هم بنا به توصیه رهبر معظم انقلاب این مذاکرات را متوقف کردیم تا حضرتعالی این مسیر را ادامه دهید. آقای روحانی وقتی در جریان جزئیات این مذاکرات قرار گرفتند، موضوع برایشان باور پذیر نبود. به ایشان گفتم که حضرتعالی بعد از اینکه تنفیذ انجام شد، این مسأله را سرعت دهید. خدای نکرده آن را رها نکنید تا مانند گذشته، حدود هشت ماه را به عنوان فاصله تشکیل دو جلسه از دست ندهیم. پس از انتخابات و در دولت تدبیر و امید، شرایط کشور متحول شده بود. رئیس جمهوری، وزیر خارجه و نهاد شورای عالی امنیت ملی همه هماهنگ، همفکر و همدل بودند. بنابراین، روند مذاکرات شتاب گرفت و دوره تازهای برای حل و فصل پرونده هستهای آغاز شد.
چرا مقامات امریکایی پیغام خود را برای رئیس دولت ایران نفرستادند؟ به هر حال ایشان از نظر سطح سیاسی در جایگاه بالاتری قرار دارند و پیش فرض هم این است که میتوانستند نقش تأثیرگذارتری ایفا کنند؟
آنها ترجیح دادند از طریق کانال خارجی (واسطه) وارد مذاکره با ایران شوند. در آن زمان ارتباط خوبی هم میان وزیران خارجه ایران و عمان برقرار بود که باعث شد این کشور پیامآور امریکاییها برای شروع مذاکره با ایران باشد.
فقط نگاه مثبت عمان به وزارت خارجه بود که باعث شد از این کانال وارد شوند؟
وزارت امورخارجه در دسترسترین کانال ایرانی برای مقامات عمانی بود.
به فشارهای زیادی که در آن دوره به شما وارد شد اشاره داشتید. با توجه به آن فضا و مخالفتهایی که گفتید، انگیزه اصلی شما از پیگیری جدی این قضیه چه بود؟
این مورد، سؤال همه دوستان نیز هست. بنده از ابتدای پرونده هستهای که از حدود 12 سال پیش شروع شده است، حضور داشتهام و میدانستم که این چالش چگونه آغاز شد و چه مشکلات و مسائلی آفرید. در بخشهای مختلف از جمله در سازمان انرژی اتمی، وزارت امور خارجه، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و همچنین در مأموریتهای خارج از کشور، مسئولیت داشتم. شرایط مردم را میدیدم که بیدلیل در یک تنگنا و فشاری قرار گرفته بودند که غیر ضروری بود. بنده در این اندیشه بودم که در چنین شرایطی مأموریت وزیر امورخارجه چیست؟ مأموریتش این است که دشمنان ایران را دور بکند، دوستانش را زیاد کند، دشمنان را به دوست تبدیل کند تا آنجا که میتواند سعی کند شرایط بینالمللی کشورش را به گونهای فراهم کند که مردم دسترسی بهتری به جوامع و ارتباطات بینالمللی داشته باشند. ما به سهم خود میخواستیم دفع شر کنیم و بتوانیم این پرونده را به هر وسیلهای حل و فصل کنیم.
در واقع احساس مسئولیت ملی و شغلیتان به مصلحت سنجی فردی چربش پیدا کرد...
بله؛ و گرنه هیچ کس حاضر نبود تحت این فشارها کار را ادامه دهد. موضوع مذاکره با امریکا بحث بسیار حساسی بود. کار با وجود این اختلاف نظرها خیلی سختتر هم شده بود ولی من تا آخرین لحظه آن را رها نکردم. الحمدلله الان هم خوشحالم و میتوان گفت بخش عمده راه طی شده است و ما به مقصد رسیدیم. مردم خوشحال اند، آرامش بر فضای ذهنی افکار عمومی حاکم است، یکی دو سال طول میکشد تا آثار توافق بر زندگی مردم مشاهده شود ولی همین که مردم احساس خوشحالی و آرامش میکنند و احساس میکنند یک پرونده بزرگ حل شده برای ما خیلی ارزشمند است؛ یعنی یک مانع روانی رفع شده است. رفع این مانع روانی خیلی مهم است.
درنخستین ملاقات شما با آقای روحانی بعد از انتصاب ایشان به عنوان رئیس جمهوری چه مسائلی مطرح شد؟
وقتی خدمت آقای دکترروحانی رسیدم گزارش مکتوب و شفاهی درباره مذاکرات را با انتخاب چند سند به صورت مکتوب به ایشان ارائه دادم. نحوه مذاکرات انجام شده را نیز شرح دادم و گفتم که رهبر معظم انقلاب فرمودند از این به بعد حضرتعالی عهده دار این مسئولیت باشید و کار در زمان استقرار وزیر جدید امور خارجه در وزارتخانه هرطور که مصلحت میدانید پیش رود. ایشان در ابتدا خیلی با تعجب برخورد کردند؛ برایشان باور نکردنی بود؛ به آقای دکترروحانی توصیه کردم که این مذاکرات را جدی بگیرید و به آن سرعت دهید که واقعاً هم ایشان همین کار را کردند.
به نظر میرسد که دیدگاه تان درباره مذاکرات هستهای با نگاه روحانی درخصوص نحوه پیگیری مذاکرات همجنس بود. در همان جلسه، رئیس جمهوری پیشنهاد جدیدی در رابطه با همکاری با دولت جدید به شما دادند؟
در آن جلسه که نه؛ اما جلسه بعد من را خواستند و سه مسئولیت را پیشنهاد دادند و اولویت دادند که بپذیرم. من علاقهای به پذیرش مسئولیت نداشتم. اگر حمل بر
خود ستایی نباشد، باید بگویم که هیچ وقت دنبال مسئولیت نبودم و این لطف خدا بوده است که از بنده خواستهاند پذیرای مسئولیت باشم؛ حال چه زمان آقای دکتر احمدینژاد، چه زمان آقای خاتمی، چه زمان آقای هاشمی و چه زمان ریاست جمهوری رهبر معظم انقلاب. یعنی من از ابتدای انقلاب تا به امروز یک مسئولیتی داشتم و هیچ گاه بدون مسئولیت نبودم. هیچ وقت هم من دنبال اینکه خودم را برای مسئولیتی عرضه کنم نبودم.
سه پیشنهاد آقای روحانی به شما چه بود؟
در دولت نهم مقدماتی فراهم شده بود تا من به عنوان دبیر کل اپک گازی در قطر به این کشور بروم که الان آقای دکتر عادلی عهده دار این مسئولیت است؛ یک پیشنهاد هم از یک کشور عربی منطقه خلیج فارس داشتم تا به عنوان مشاور رئیس آن کشور، مسئولیت ساخت یک مجموعه علمی در آن کشور را به دست گیرم.
این کشور، امارات بود؟
حالا دیگر اسم آن را نمیگویم؛ مقامات این کشور گفتند میخواهیم یک مجموعه علمی فراهم کنیم شما بیایید مسئولیت آن را با اختیار تام به عهده بگیرید. من از آقای دکتر روحانی اجازه خواستم که مسئولیتی را در دولت ایشان به من واگذار نکنند؛ دیگر خسته شده بودم. پیشنهادات آقای دکتر روحانی مربوط به سازمان انرژی اتمی و وزارت علوم بود و سومی هم ادامه خدمت در جایگاه دیگری بود.
اولویتبندی به چه صورت بود؟میتوانید بگویید ریاست سازمان انرژی اتمی اولویت چندم بود؟
سازمان انرژی اتمی اولویت سوم، وزارت علوم اولویت دوم و اولویت اول یک مورد دیگر. من گفتم «آقای دکتر اولویت اول اصلاً در حوزه تخصص من نیست؛ نه اینکه بخواهم شانه خالی کنم. نمیتوانم عهده دار کاری که بلد نیستم شوم.»
هرچه ایشان محبت کرد و اصرار کرد گفتم من واقعاً شرمنده ام. پیشنهاد وزارت علوم هم از آن جهت بهبنده داده شد که دو بار در سمت معاون وزیر علوم - یک بار اوایل انقلاب و یک بار بعد از جنگ- تجربهخوبی کسب کرده بودم که به بیشترین تغییرات سازنده در این وزارتخانه منتهی شده بود. درباره این پیشنهاد نیز به آقای دکتر روحانی گفتم که دیگر برای وزارت علوم شخصیت مناسبی نیستم و بهتر است فرد دیگری را برگزیند. نهایتاً تقدیر این گونه بود که به سازمان انرژی اتمی بیایم.
شناخت قبلی شما از روحانی و ظریف در چه سطحی بود؟
زمانی که سال 2002 ماجرای پرونده هستهای ایران شروع شد و جناب آقای دکتر روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئولیت مذاکرات هستهای را به عهده گرفت، من نماینده ایران در آژانس بودم و در مذاکرات حضور داشتم. بعد هم وقتی سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان (EU3) برای مذاکره به ایران آمدند جناب آقای دکتر ظریف هم در این مذاکرات حضور داشت لذا از آن زمان در حال تماس مستمر و دائم با یکدیگر هستیم.
آیا در آن دورهای که روحانی و ظریف به تعبیری حاشیهنشین شدند، ارتباط شما با آنان ادامه داشت؟
بله، در وزارت خارجه که بودیم از آقای ظریف خواهش کردیم برگردند اما خودشان را بازنشست کرده بودند و در دانشگاه وزارت امور خارجه به طور جدی مشغول تدریس بودند؛ ایشان در پاسخ به خواسته ما برای بازگشتشان به عرصه گفتند من بازنشست شده ام. جناب آقای دکتر روحانی را هم زمانی که وزارت خارجه بودم در شورای عالی امنیت ملی ملاقات میکردم و در ارتباط بودیم.
موضعگیری امریکاییها در نشستهای اولیهای که در دولت یازدهم میان ایران و گروه 1+5 برگزار شد، چگونه بود؟
بعد از آغاز به کار دولت یازدهم که همزمان با دور دوم ریاست جمهوری اوباما بود، مذاکرات جدید میان ایران و گروه 1+5 کلید خورد. این بار در امریکا آقای کری دیگر سناتور نبود بلکه به عنوان وزیر امور خارجه این کشور منصوب شده بود. کری پیش از آن هم به عنوان سناتور از جانب اوباما به عنوان مسئول پیگیری پرونده هستهای گماشته شده بود که بعدها به مقام وزارت خارجه میرسد. پیش از آن، رابط عمانی که رابطه نزدیکی با کری داشت به ما میگفت که کری بزودی وزیر خارجه میشود. در زمانی که مذاکرات محرمانه با امریکاییها در عمان جریان داشت، شرایط برای گرفتن امتیاز از امریکا، مساعدتر بود. بعدها که دولت یازدهم و دولت امریکا مستقر شدند و آقای کری وزیر امور خارجه شد امریکاییها از موضع محکم تری صحبت میکردند. دیگر به آن صورت شوق و اشتیاقی برای پیگیری مذاکره نداشتند. مواضع آنها سختتر شده بود و آستانه مطالباتشان بالاتر رفته بود اما در سمت ایران هم شرایط متحول شده بود و هیأت مذاکره کنندهای بسیار حرفهای مسئولیت مذاکره با کشورهای 1+5 را برعهده گرفته بود. نکته مثبت دیگر آن بود که جناب آقای دکتر روحانی بر پرونده اشراف داشتند. حدود و ثغور پرونده را میدانست و در نتیجه میتوانست استراتژی خوبی برای پیشبرد پرونده هستهای طراحی کند. آقای روحانی در عین حال مسئولیت همه امور را هم پذیرفت. ممکن است خیلیها عقب نشینی کنند و بگویند چرا خود را در معرض خطر قرار بدهم اما مسئولیتپذیری آقای دکتر روحانی خیلی بالا بود. اما بعضیها که از جنبه سیاسی نگاه میکنند میگویند خطرپذیری ایشان بالا بود و ریسک زیادی را به جان خرید. زیرا اگر نتیجه نمیگرفت به گونهای و اگر بهترین نتایج را هم میگرفت باز به گونهای دیگر آماج انتقادات قرار میگرفت. به هر حال ایشان پذیرفت که عهدهدار این مسئولیت باشد و الحمدلله خداوند هم کمک کرد و ایشان سربلند بیرون آمد.
آیا ایشان سخنانی هم داشتند که مایه قوت قلب شما در برابر منتقدان باشد؟
انتقادات از دو حالت خارج نیست؛ یکسری انتقادات صادقانه و خالصانه در جهت بهتر شدن کار مطرح میشود که با طیب خاطر مورد پذیرش قرار میگیرد. اما برخی انتقادات در واقع بیانکننده موضع سیاسی و خواستههای شخصی است که طی آن مواردی مطرح میشود که موجب ایجاد نگرانی در افکار عمومی میشود، گویی که کار خلافی در تفاهم هستهای اتفاق افتاده است. در صورتی که اینطور نیست و برخی حتی از نظر علمی مسائل نادرستی را مطرح میکنند، برای اینکه افکار عمومی فرصت این را ندارد که به جزئیات فنی و علمی بپردازد. اگر کسی یک عنوان دانشمند برای خود قائل باشد، آن وقت براحتی هر مطلبی را تحت عنوان نقد برای افکار عمومی مطرح میکند. الان هم که سیل دانشمند هستهای راه افتاده است. این دانشمندان هستهای بیایند بگویند مقالاتشان کجا است؟ چند فارغالتحصیل آنان، الان عهده دار مسئولیتهای سنگین در سازمان انرژی اتمی هستند؟ چه ابداعی داشتهاند؟ این دسته از افراد با اطلاعات نادرست، نتایج کاملاً اشتباهی درباره مسائل و برنامههای هستهای کشور به مردم ارائه میدهند. مثل معروفی است که میگوید «برخورداری از علم و دانش ناقص و عدم تسلط کافی بر علم مورد ادعا، خطرناکتر از جهل و بیعلمی است» زیرا کسی که جاهل است چیزی نمیداند اما کسی که نصف علم را دارد ناگهان خطاهایی میکند چون فکر میکند میداند و در نتیجه حرفهایی میزند که همه چیز را به هم میریزد. آقای روحانی در جریان مذاکرات هستهای بر سر رعایت خطوط قرمز خیلی حساس بودند. خودشان اخیراً گفتند که چند بار به مذاکرهکنندگان گفتم میز را ترک کنید. ایشان یک بار در مورد آستانه خط قرمزهای رهبری به تیم مذاکرهکننده گفتند که این مطالبات را به دست میآورید در غیر این صورت اصلاً کل توافق را نمیخواهیم.
می توانید بگویید چه مواردی؟
بله چند مورد بود. برخی تصور میکنند که تیم مذاکرهکننده درباره مسائل هستهای شخصاً تصمیمگیری میکند در حالی که اینطور نیست. در این باره با نهادهای مختلف و مرتبط با این موضوع مشورت انجام میشود؛ رهبر معظم انقلاب در جریان کلیات و جزئیات قرار میگیرند؛ آقای دکتر روحانی درباره جزئیات بحث میکند و به این ترتیب حدود و اختیارات تیم مذاکرهکننده مشخص میشود و در مرحله بعد تیم مذاکرهکننده سعی میکند به گونهای عمل کند که نسبت به آن چارچوبی که تعیین شده حداکثر امتیازات را به دست آورد. کف را تعیین میکنند، اما به این معنی نیست که شما بروید و به حداقل اکتفا کنید. حالا در مواقعی از زمانهای مذاکره موضوعاتی طرح میشود که پیشبینی نشده است و اینجا تجربه آقای ظریف به عنوان یک دیپلمات بسیار با سابقه به کار میآید. آقای دکتر ظریف با توجه به سوابق دیپلماتیک خود، هم به مسائل روابط بینالملل بخوبی اشراف دارد و هم در جریان جزئیات پرونده هستهای از ابتدا تا به امروز بوده است. لذا وقتی در جریان مذاکره با پیشنهادات غیر قابل پیشبینی روی میز رو به رو میشود، آنقدر اشراف دارد که در حیطه کاری خودش بتواند به جمع بندی مطلوب مورد نظر ایران برسد.
خب، اگر موضوعی مطرح میشد که تیم مذاکرهکننده به تنهایی نمیتوانستند تصمیمگیری کنند، چه روندی برای تصمیمگیری طی میشد؟
مواقعی پیش میآمد که با ایران تماس میگرفتیم. یکی از مسئولیتهای سنگین آقای حسین فریدون همین مسأله بود. به ایشان میگفتیم شما از رئیس جمهوری بپرسید ما این کار را انجام دهیم یا نه. مثلاً به خاطر دارم که درباره فردو بحث تعداد ماشین مطرح شد. به آقای فریدون گفتیم از تهران بپرسید چه تعدادی مد نظر است. درباره مسائلی اینچنینی مشورت میکردیم. از آنجایی که من از ابتدای کار پرونده هستهای حضور داشتم مسائل فنی را میشناختم؛ ابعاد سیاسی آن و مواضع و چارچوبهای کشور را میدانستم. لذا میتوانستم تصمیم بگیرم. ببینید کارشناس نمیتواند تصمیم بگیرد. کارشناسان در حال چالش مستمر با یکدیگر بودند و هیچ وقت نمیتوانستند تصمیم نهایی را بگیرند که این هم طبیعی است.
درباره حضور شما در مذاکرات هستهای دو دیدگاه مطرح است؛ یک دیدگاه معتقد است که مذاکرات از نظر سیاسی حل و فصل شده بود و حضور شما برای حل مسائل فنی باقیمانده ضرورت پیدا کرد و نگاه دیگر بر این باور است که به بنبست رسیدن مذاکرات در مسائل فنی نیاز به مشارکت شما در مذاکرات را ضروری کرد؛ خب چه شد که شما به مذاکرات ملحق شدید؟
بنده تا بهمن ماه سال گذشته در مذاکرات حضور نداشتم. یک روز در یکی از جلسات شورای هستهای که آقای ظریف هم بعد از بازگشت از کنفرانس مونیخ در این جلسه حضور داشتند، اعلام شد که ایران و کشورهای عضو 1+5 در مسائل فنی به بنبست کامل رسیدهاند. زیرا تا مسائل فنی حل نشود، مسائل حقوقی و سیاسی هم به تبع آن حل نمیشود.
یعنی گره اصلی، فنی بود؟
بله؛ باید مسائل فنی را حل میکردیم تا ببینیم چه راهکارهایی برای مسائل سیاسی پیدا میشود.
خب، اگر گرههای اصلی در مذاکرات فنی بود، چرا شما دیرهنگام به مذاکرات ملحق شدید؟
اینجانب پس از اوج گرفتن این مسائل ورود پیدا کردم. اواخر بهمن ماه بود کهبنده را برای حضور در شورا خواستند. آقای دکتر ظریف گزارشی را ارائه دادند و گفتند کارها پیش نمیرود. آقای دکتر لاریجانی گفتند آقای صالحی شما خودتان باید بروید. چون پاسخ مثبت ندادم دوباره آقای دکتر لاریجانی و دوستان خیلی اصرار کردند که من باید بروم. فکر کردم اگر بخواهم بیش از این مخالفت کنم تصور میکنند از سر خودخواهی یا عدم همکاری است. گفتم اجازه دهید فکر کنم؛ 48 ساعت مانده بود تا اجلاس بعدی و فرصت زیادی برای فکر کردن نبود؛ ایام فاطمیه هم بود؛ با دوستانم در سازمان مشورت کردم که چکار کنم؟ گرهای که باعث شده بود مذاکرات به بنبست برسد درباره نطنز بود که رهبر معظم انقلاب مخالفت کرده بودند. من باید پیشنهادی که روی میز بود و منجر به بنبست رسیدن مذاکره شده بود را کنار میگذاشتم و طرح تازهای را ارائه میکردم اما به قول خارجیها مأموریت غیر ممکنی بود. گفتم به سه شرط حاضرم بروم؛ یکی اینکه همتای امریکایی من هم به مذاکرات بپیوندد.
پس پیوستن مونیز در واقع پیشنهاد شما بود؟
بله؛ شرط دیگر این بود که اگر خواسته اولی محقق نشد، از سازمان انرژی اتمی استعفا دهم و به عنوان مشاور علمی آقای ظریف در مذاکرات حاضر شوم؛ شرط سوم هم اینکه کارشناسان امریکایی به ایران بیایند و با من صحبت کنند. گفتم من به عنوان معاون رئیس جمهوری وارد بحث با کارشناسان آنها نخواهم شد. زیرا از لحاظ پروتکل برداشت بدی بهوجود میآمد و میگفتند ایران به هر شرایطی تن داده است. این مسأله به سود کشور نبود اما حاضر بودم استعفا بدهم و نه به عنوان معاون رئیس جمهوری بلکه به عنوان مشاور علمی وزیر خارجه بروم. آقای لاریجانی گفت حرف ایشان درست است. روز بعد آقای فریدون ما را خواستند و ما به دفتر ایشان رفتیم. ایشان از من پرسیدند این همتای شما کیست؟ گفتم (Department of Energy) آقای فریدون هم زنگ زد به آقای عراقچی گفت به خانم شرمن بگویید صالحی به مذاکرات میآید مشروط به اینکه وزیر انرژی امریکا هم به جمع مذاکرهکنندگان اضافه شود. آقای عراقچی و خانم شرمن حلقه ارتباط ایران و امریکا بودند. آقای عراقچی در این تماس به آقای فریدون میگوید در این فرصت کوتاه بعید است وزیر انرژی شان را اعزام کنند. من هم مکالمه را میشنیدم. خلاصه، آقای فریدون خواستند و آقای عراقچی هم با شرمن تماس گرفتند و بعد ازچند ساعت خبر رسید که آنها از پیشنهاد ایران استقبال کردهاند.
واقعاً، به فاصله چند ساعت پاسخ مثبت دادند؟
بله؛ خیلی طول نکشید؛ غروب بود من پیش آقای فریدون رفتم، فردای همان روز جواب دادند. چون اختلاف ساعت هم داشتیم.
تلقی عمومی این بود که چون مونیز به جمع مذاکرهکنندگان پیوست، شما هم به تیم ایرانی اضافه شدید؟
باعث آمدن آقای مونیز بنده بودم. به هرحال، اوایل اسفند ماه رفتیم و الحمدلله کار با مونیز پیش رفت.
با مونیز همکلاس هم بودید؟
مونیز مرا بیشتر میشناخت تا من مونیز را؛ من آقای مونیز را از دور در اجلاس سالانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیده بودم. زمانی که در MIT دانشجوی دکترا بودم ایشان تازه به عنوان هیأت علمی پذیرفته شده بود. ایشان 5 سال از من بزرگتر است.
واحد درسی با ایشان گذراندید؟
خیر. اما علتی که ایشان مرا میشناخت این بود که استاد راهنمای من در دوره دکتری، نزدیکترین دوست آقای مونیز و دست راست ایشان در حوزههای علمی است. و هنوز هم مجری خیلی از طرحهای علمی آقای مونیز است. تعدادی از همکلاسیهای من، الان از کارشناسان آقای مونیز هستند. یکی از آنها آقای مجیر کاظمی بودند که فلسطینی الاصل هستند. ایشان چندی پیش دارفانی را وداع گفتند. دو سال از من جلوتر بود اما ما در دانشگاه با هم رفیق بودیم. ایشان پس از فارغالتحصیلی، رئیس دانشگاه هستهای MITو آدم برجستهای شد و خیلی از طرحها را با آقای مونیز انجام میداد.
نخستین برخورد مونیز با شما چطور بود؟
چون شناخت قبلی داشتند احساس میکردند
سالهاست با ما آشناست و برخورد بسیار خوبی بود. نخستین برخورد، برخورد جمعی بود.
وقتی خبر آمدن مونیز را شنیدید، چه احساسی داشتید؟
خیلی خوشحال شدم؛خیالم راحت شد گفتم اعتبار جمهوری اسلامی سر جایش میماند یک مقام ایرانی با کارشناسان امریکایی حرف نمیزند بلکه با یک مقام بلندپایه امریکایی مذاکره میکند. این خیلی مهم بود. دوم اینکه پیش خود گفتم او میتواند تصمیم بگیرد. کارشناس که نمیتواند تصمیم بگیرد. نشست جمعی داشتیم خیلی جالب بود. کارشناسان ام�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات: جمعبندی مذاکرات هستهای پیروزی بزرگی برای ملت ایران است
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات جمعبندی مذاکرات هستهای پیروزی بزرگی برای ملت ایران استوزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت بیانیه مشترک هسته ای ایران و کشورهای 1 5 پس از 12 سال مذاکرات پیروزی بزرگی را برای ملت ایران رقم زد به گزارش خبرگزاری فارس از بروجرد محمود واعظی امشب در جلدر نشست بررسی حقوقی نتیجه مذاکرات هستهای ایران و 1+5 عبداللهی: بحث دسترسیها پاشنه آشیل برجام است
در نشست بررسی حقوقی نتیجه مذاکرات هستهای ایران و 1 5عبداللهی بحث دسترسیها پاشنه آشیل برجام استکارشناس حقوق بینالملل گفت بحرانسازترین بخش برجام موضوع دسترسیهاست و اگر به تعهدات جمهوری اسلامی ایران نگاهی بیندازیم مشاهده میکنیم که عموماً کمی هستند به گزارش خبرنگار گروه سیافرماندار ورامین: حقانیت ایران در مذاکرات هستهای اثبات شد
فرماندار ورامین حقانیت ایران در مذاکرات هستهای اثبات شدفرماندار شهرستان ورامین گفت سربازان عرصه دیپلماسی نظام مقدس جمهوری اسلامی حقانیت ایران را در پیروزی در کارزار هستهای به جهانیان نشان داده و این امر ثابت کرده است که همگان باید با احترام با این ملت سخن به میان آورند به گزاعضو مجلس خبرگان: جهانیان، ایران هستهای را پذیرفتند/ توفیق در مذاکرات با تبعیت از ولیفقیه حاصل شد
عضو مجلس خبرگان جهانیان ایران هستهای را پذیرفتند توفیق در مذاکرات با تبعیت از ولیفقیه حاصل شد استانها > قم - نماینده مردم ایلام در مجلس خبرگان رهبری گفت توفیق در مذاکرات هسته ای با صبر و ایستادگی ملت غیور ایران اسلامی و تبعیت محض از ولایت فقیه به دست آمده و امسفرای اروپایی با کورکر درباره جمعبندی مذاکرات هستهای ایران دیدار کردند
سفرای اروپایی با کورکر درباره جمعبندی مذاکرات هستهای ایران دیدار کردندسفرای فرانسه آلمان و انگلیس با رئیس کمیته روابط خارجی سنا دیدار کردند تا دلایل خود برای حمایت از جمعبندی مذاکرات هستهای ایران و ۱ ۵ را توضیح دهند به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس «ژرار آرتابش:احمدی نژاد می خواست سندمذاکره باامریکا را بنام خودبزند/دردور قبلی مذاکرات،نقش مجلس تشریفاتی بود
تابش احمدی نژاد می خواست سندمذاکره باامریکا را بنام خودبزند دردور قبلی مذاکرات نقش مجلس تشریفاتی بود سیاست > احزاب و شخصیتها - محمدرضا تابش نماینده اردکان به روزنامه اعتماد گفت چرا در حالي كه همين مجلس نهم از اصل قضيه مذاكره مستقيم ايران و امريكا در دولت قبل بي&zwnیادگاری در واکنش به برنامه فابیوس برای سفر به ایران: نباید برای کارشکنترین وزیر مذاکرات هستهای فرش قرمز پهن
یادگاری در واکنش به برنامه فابیوس برای سفر به ایران نباید برای کارشکنترین وزیر مذاکرات هستهای فرش قرمز پهن کرد فرانسه به رابطه اقتصادی با ایران نیاز داردعضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به نیاز مبرم فرانسه به برقراری رابطه اقتصادی با ایران گفت نباید برای فابیوس که کامذاکره کننده فرانسوی: ما از مذاکرات هستهای حمایت میکردیم
مذاکره کننده فرانسوی ما از مذاکرات هستهای حمایت میکردیمیکی از مقامات فرانسوی حاضر در هیئت دیپلماتیک این کشور در مذاکرات ایران و 1 5 میگوید که موضع فرانسه در برابر این گفتوگوها همیشه روشه و بر مبنای حمایت از مذاکرات بوده است به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس یکی ازتابش: احمدینژاد میخواست سند مذاکره با امریکا را بنام خودبزند/دردور قبلی مذاکرات،نقش مجلس تشریفاتی بود
تابش احمدینژاد میخواست سند مذاکره با امریکا را بنام خودبزند دردور قبلی مذاکرات نقش مجلس تشریفاتی بود اينكه آقاي احمدينژاد ميخواسته در موضوع مذاكره با امريكا اختيار تام داشته باشد و تصميمگيري نهايي بر عهده خود او باشد همين هم باعث شده بود تا اختلافاتي پيش بيايد چون آن مذاكمهمترین عناوین روزنامههای امروز خونهایی که فابیوس به ایران فرستاد هنوز قربانی میگیرد/ تحلیل فوتبالی روحانی
مهمترین عناوین روزنامههای امروزخونهایی که فابیوس به ایران فرستاد هنوز قربانی میگیرد تحلیل فوتبالی روحانی از مذاکرات هستهایخونهایی که فابیوس به ایران فرستاد هنوز قربانی میگیرد و روایت فوتبالی از برد هستهای روحانی از عناوین مهم روزنامههای صبح امروز کشور بود به گزارش خبرگزفیگارو: ایرانیها از «آقای نه» در مذاکرات هستهای کینه به دل دارند
فیگارو ایرانیها از آقای نه در مذاکرات هستهای کینه به دل دارندتاریخ انتشار پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۰ ۰۲ روزنامه فرانسوی فیگارو طی گزارشی با اشاره به سفر روز چهارشنبه وزیر امور خارجه فرانسه به تهران وی را سلطان سختگیری در مذاکرات هستهای دانست و اعلام کرد که ایرانی&موشکهای بالستیک، مذاکرات وین و قطعنامه 2231 در گفتگوی فارس با کامران دانشجو برنامهریزی غرب برای موشکهای ایر
موشکهای بالستیک مذاکرات وین و قطعنامه 2231 در گفتگوی فارس با کامران دانشجوبرنامهریزی غرب برای موشکهای ایرانی با سرجنگی 300کیلوگرم به بالا آمریکا دنبال شناسایی طهرانی مقدم هاست هستهای بازی فوتبال نیست ممکن است ضربه شویمکامران دانشجو درخصوص نظر رئیس جمهور مبنی بر بُرد 3 -2 اپیش از سفر به ایران مطرح شد نگرانی فابیوس از تنبیه شرکتهای فرانسوی توسط ایران به دلیل موضع سخت در مذاکرات هست
پیش از سفر به ایران مطرح شدنگرانی فابیوس از تنبیه شرکتهای فرانسوی توسط ایران به دلیل موضع سخت در مذاکرات هستهایوزیر امور خارجه فرانسه با نگرانی از موضع ایرانیها در برابر شرکتهای فرانسوی و پیش از سفر به ایران گفت درست است که فرانسه در مذاکرات هستهای با ایران موضع سختگیرانهیک روزنامه آلمانی: ایران برنده واقعی مذاکرات هستهای است
یک روزنامه آلمانی ایران برنده واقعی مذاکرات هستهای است یک روزنامه آلمانی با اشاره به اینکه تهران با دیپلماسی ماهرانه خود به همه اهداف اصلی خود در توافق هستهای دست یافت ایران را برنده واقعی این توافق ارزیابی کرد به گزارش نامه نیوز روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه در تحلیجزئیات مذاکره خودرویی ایران و آلمان
جزئیات مذاکره خودرویی ایران و آلمانتاریخ انتشار سه شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۸ ۰۱ عضو شورای سیاستگذاری خودرو از سفر وزیر صنعت معدن و تجارت به همراه ۷۰ شرکت عمدتا تولیدی و صنعتی به وین خبرداد و گفت هیاتی از فرانسه ایتالیا و کره به زودی به ایران میآیند به گزارش مهر میادداشت/ ابوالفضل چمندی مذاکرات و تغییر زمین بازی ایران و امریکا
یادداشت ابوالفضل چمندیمذاکرات و تغییر زمین بازی ایران و امریکادبیرکل اسبق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان عنوان کرد مذاکرات اخیر ایران و 1 5 را باید بعنوان یک حرکت مهم در بازی شطرنج تحلیل کرد که نه امریکا توانسته ایران را کیش و مات کند و نه ایران توانسته است امریکا را بازنده ایندر نشست بررسی حقوقی نتیجه مذاکرات هستهای ایران و 1+5 موسوی: پذیرش قطعنامه ۲۲۳۱ به معنای پذیرش روند تمام قطعنا
در نشست بررسی حقوقی نتیجه مذاکرات هستهای ایران و 1 5موسوی پذیرش قطعنامه ۲۲۳۱ به معنای پذیرش روند تمام قطعنامههای قبلی است نیازمندی برجام به تصویب نهادهای قانونیکارشناس حقوق بینالملل با بیان اینکه برجام به این دلیل که تعهداتی را برای ایران ایجاد میکند نیازمند تصویب مجلس است-
گوناگون
پربازدیدترینها