واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بحران حجاب؛ از ماست که بر ماست
این مبنای دعوت به حق و حقیقت و احیای امر اهلبیت است که: «علّموا الناس محاسن کلامنا فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» حرف حساب و سخن زیبای ما را به گوش مردم برسانید – نه حرف ناحساب و سخن زشت خودتان را – که مردم اگر از زیباییها و نیکوییهای اندیشه و مرام و سخن وکلام ما با خبر شوند، خود از ما پیروی خواهند کرد. سنت ها و قوانین ثابتند ! در نظام الهی خلقت، سنتها و قوانینی حاکم هستند که برای افراد و جوامع و زمانهای مختلف ثابت و یکسانند. برخلاف عمل برای آخرت که تنها از اهل تقوى پذیرفته میشود، اثر و نظام حاکم در اینگونه امور برای مؤمن و بیایمان، پیر و جوان، زن و مرد و...در دنیا تفاوتی ندارد. ترحم بر یتیم و دست مهربانی بر سر او کشیدن موجب گشایش دل و آرامش میشود یا صله رحم باعث طول عمر است. در این قضیه فرقی ندارد که شما نماز شب میخوانید یا مشروب میخورید، اگر دست محبت بر سر یتیم بکشید، دلتان باز میشود و تفاوتی ندارد که برای مصیبت عاشورا گریه کردهاید یا ترانه غیرمجاز گوش دادهاید. اگر صله رحم کردید، عمرتان طولانی خواهد شد. ممکن است شخصی بیایمان بهخاطر رابطه نزدیک با خانواده و رسیدگی به مشکلات بستگان، عمرش طولانی شود، اما بلافاصله بعد از مرگ به دلیل گناهانش به عذاب الهی مبتلا شود و ممکن است فردی با تقوا به یتیمان ترحم و توجه نکند و دلش گرفته و سنگین بماند. نه گناه آن، مانع اثر سنت الهی میشود و نه ثواب این، در نظام طبیعی جهان تغییری ایجاد میکند. نتیجه ضرب عدد دو در عدد دو همیشه ثابت است. این نتیجه از 2هزار سال پیش از بعثت رسول گرامی اسلام تا 500 سال دیگر و از گینه بیسائو تا نیویورک یکسان بوده و هست و خواهد بود. چه مرحوم شیخ انصاری دو را در دو ضرب کند و چه وینستون چرچیل، نتیجه فرقی نخواهد کرد. رفتارها و حوادث ،آثار وضعی دارد! آثار وضعی رفتارها و حوادث اجتماعی و پیامدهای طبیعی رویدادها و روابط میان کنشها و واکنشها در موضوعاتی مثل حجاب، اعتماد عمومی، فساد و فقر، بیکاری و اعتیاد و امثال اینها نیز همین گونهاند. برخی رفتارها و رخدادهای اجتماعی بهطور طبیعی نتیجه ثابت و مشخصی دارند و با تغییر شرایط و نقشها اصل معادله تغییری نمیکند. در چنین شرایطی، وقتی که یک پدیده اجتماعی به عنوان نتیجه در سطح جامعه ظاهر شد، باید در پی یافتن سبب و عامل بود و مشکل را علاج کرد. تا زمانیکه عامل را نیابیم و مشکل را حل نکنیم، هرچه هم ناسزا بگوییم و فریاد بکشیم، چیزی عوض نمیشود. خودرویی که به خاطر تمام شدن سوخت از حرکت ایستاده، نیاز به چیزی جز پرکردن باک بنزین ندارد. امروز حکایت ما و موضوعاتی مانند (حجاب) حکایت ماشینی است که بنزین ندارد و راننده و مسافران از آن پیاده شدهاند و به آن لگد میزنند. یکی فریاد میکشد و یکی هُل میدهد، یکی با چوب بر سر ماشین میکوبد و یکی با چماق روی موتورش میزند! در حالی که کافی است چند لیتر بنزین در مخزن سوختش بریزند و بهراحتی به راه خود ادامه دهند. در موضوعاتی مانند حجاب، اصل موضوع خیلی سادهتر از آن است که تصور میکنیم. چنین پدیدههای اجتماعی هر چه هم پیچیده و ظریف و حساس باشند و به سادگی نتوان تحلیلشان کرد – که اتفاقا موضوع حجاب هم همینگونه است – در این نکته مشترکند که عوامل و اسباب پدیدآورندهشان قابل شناسایی و بررسی هستند. رفتار غلط نتیجه درست نمیدهد. حتى اگر علت خلقت و رسول خدا هم باشی، قرآن کریم میفرماید که: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک» برخورد نرم و مهرآمیز تو به لطف خدا آنها را گردآورد و اگر تلخی و درشتی میکردی، پراکنده میشدند. فرقی نمیکند که تو که هستی، حتى اگر پیامبر خدا هم باشی، گندم از گندم بروید، جو ز جو! در نظام الهی خلقت، سنتها و قوانینی حاکم هستند که برای افراد و جوامع و زمانهای مختلف ثابت و یکسانند. برخلاف عمل برای آخرت که تنها از اهل تقوى پذیرفته میشود، اثر و نظام حاکم در اینگونه امور برای مؤمن و بیایمان، پیر و جوان، زن و مرد و...در دنیا تفاوتی ندارد. قرآن کریم میفرماید: «ولاتسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوالله عدوا بغیر علم» به مشرکان و کافران ناسزا نگویید که متقابلا بیآن که بدانند از سر ستیزهجویی به خدا ناسزا خواهند گفت. وقتی در بدن کسی علایم بیماری چون تب و لرز ظاهر شد، هرچه بر سر بیمار فریاد بکشیم که: تب نداشته باش و هر چه او را نصیحت یا تهدید کنیم یا به خواهش و تمنا بپردازیم، درجه حرارت او پایین نمیآید. مگر آنکه عامل را شناسایی و درمان کنیم. تنها به کارگیری قدرت، کارساز نیست! در روایت داریم که: «الغیبه جُهد العاجز» غیبت کردن کار شخص ناتوان است. اگر قوی بود که بر سر او میزد و خوارش میساخت یا او را نادیده میگرفت و به حسابش نمیآورد یا رودررو بر او بانگ میزد و با دلیل و برهان خاضعش میساخت. پس آن که در پشت سر بد میگوید، ناتوان است و از سر انفعال و اضطرار غیبت میکند. برخورد سراسیمه و از سر دستپاچگی نیز در موضوعات اجتماعی نشان میدهد که نتوانستهایم بر مشکل تسلط یابیم و درد را درمان کنیم و از اینرو به دست و پا افتادهایم. جماعتی که از کودکی چون موم در دست ما بودهاند و از مهد کودک و مدرسه تا دانشگاه و پادگان سربازی در اختیارشان داشتهایم و با رادیو و تلویزیون و روزنامه و کتاب و سینمای خودمان طرف بودهاند امروز آیا اینقدر مشکل شدهاند که نمیتوانیم با موضع قدرت و از سر تدبیر و حکمت طبق اراده خود ذهن و رفتارشان را شکل دهیم؟ قدرت وعمل کارساز چگونه است ؟! اقتضای قدرت و عمل از موضع مقتدر آن است که بیسر و صدا و بدون آن که کسی متوجه شود، کاری کنی که طبق نظر تو رفتار کند و حرف بزند و بپوشد و بنوشد، بلکه بالاتر همانگونه که تو میخواهی، بیندیشد و ببیند و باور کند. سالهاست تمام اهتمام ما در موضوع حجاب به روسری کشیدن برای تصویر زنبور و خرگوش در کتابهای قصه کودکان منحصر شده بود و حالا یک کتاب اثرگذار و یک فیلم جذاب برای موضوع حجاب نداریم که عرضه کنیم. سالهاست تلویزیون و مطبوعات ما زنهای مجرم را در دادگاه (بخش خبری واقعی و مستند) با چادرمشکی نشان داده و زنهای موفق را در سریالها و فیلمها و گزارشها با همین حجابی که الان از آن شاکی هستیم. سالها زن چادری و محجبه، خدمتکار و کلفت و بیسواد و فقیر بوده با نامهایی مثل فاطمه و معصومه و زن کم حجاب و رنگارنگ، خانم خانه و باسواد و ثروتمند و نامش ژیلا و کتایون و نانسی! برخورد سراسیمه و از سر دستپاچگی نیز در موضوعات اجتماعی نشان میدهد که نتوانستهایم بر مشکل تسلط یابیم و درد را درمان کنیم و از اینرو به دست و پا افتادهایم. کوتاهی وناتوانی از خودمان است نه دینمان! باید پذیرفت که اگر من کاری نکردهام از کوتاهی و قصور و ناتوانی خودم بوده نه نقص و تعالیم این مکتب آسمانی. آیینی که در آن سوی دنیا چنان جان و دل برخی را تسخیر میکند که از همه چیز خود میگذرند و با تحمل بدترین آزارها و تحقیرها حجاب را انتخاب میکنند. چرا باید در این سرزمین حاکمیت دین، برای همین موضوع به داد و فریاد نیاز داشته باشد؟ آیینی که در طول قرنها روز به روز استحکام و صلابت بیشتری یافته و به منبع لایزال قدرت و استمرار متصل است و نمونه تربیت و تعلیمش هر روز در یک سوی جهان افتخار و عزتهایی چون حزبا... لبنان عرضه میکند، آیا اکنون حجم مشکلش در موضوعی نازل چون بیحجابی شهروندانش خلاصه شده است؟ معلوم میشود یک چیزی در کار ما ایراد دارد. سنتهای الهی در پدیدههای اجتماعی ثابت و قطعی هستند. اگر به احیای امر اهل بیت بپردازیم و حقیقت اسلام را چنان که هست – در عمل نه به زبان و در همه ابعاد نه فقط در نماز جمعه و راهپیمایی روز قدس – به مخاطب نشان دهیم، دیگر نه تنها نیاز به سروصدا نداریم، بلکه با سکوت هم که تبلیغ کنیم، همه به سوی این حقیقت خواهند شتافت. (روایتی حیرتانگیز از امام ششم نقل شده که: «کونوا دعاه لنا صامتین» با سکوت مردم را به سوی ما دعوت کنید!) مبنایی برای دعوت به حق این مبنای دعوت به حق و حقیقت و احیای امر اهلبیت است که: «علّموا الناس محاسن کلامنا فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» حرف حساب و سخن زیبای ما را به گوش مردم برسانید – نه حرف ناحساب و سخن زشت خودتان را – که مردم اگر از زیباییها و نیکوییهای اندیشه و مرام و سخن و کلام ما با خبر شوند، خود از ما پیروی خواهند کرد. روز قیامت بسیاری از افراد ، در بیان سخنانی به خداوند بیان می کنند؛ خدایا، تو هم در وجود ما نیاز به آب را قرار داده بودی و هم کراهت از چیزهای ناپسند را. ما تشنه شدیم و سراسیمه به سوی زائری رفتیم، اما او آب زلال مکتب اهلبیت را به ما نشان نداد، بلکه آب گلآلودی که در کاسه شکسته و آلوده نفسانیت خود جمع کرده بود، پیش آورد. خدایا، ما هم بر اساس فطرت خود از او گریختیم و از گردش پراکنده شدیم. خدایا ما از آب بدمان نمیآمد، بلکه برعکس تشنگی تمام وجودمان را میسوزانید، اما آب نمیدیدیم. اگر او آن جام دلفریب و آن آب زلال را به ما نشان داده بود هم آب را مینوشیدیم و هم دستش را میبوسیدیم. خدایا، او بهجای رفع تشنگی ما چوب برداشت و ما را زد که: «شما دشمن آبید» خدایا به خودت قسم ما دشمن آب نبودیم. این مبنای دعوت به حق و حقیقت و احیای امر اهلبیت است که: «علّموا الناس محاسن کلامنا فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» چرا باید عظمت پیام اهلبیت را که در طول تاریخ منشأ آفریدن عظمتهایی بینظیر بوده بهخاطر قصور و ناتوانی بعضیمان کوچک جلوه دهیم و قامت بلند انقلاب اسلامی را بهدلیل کوتاه بودن درک و آگاهی برخیمان نارسا نمایان کنیم؟ تنها باید به نظام طبیعی سنتهای الهی گردن نهیم و برای پدید آمدن معلول، علت را محقق سازیم و برای درمان درد و بیماری، علت و سبب آن را جستوجو کنیم و اگر نکنیم، هرکه باشیم و هرچه بگوییم، تفاوتی نخواهد کرد که: «أبى الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها» محال است که خداوند امور را جز از طریق اسباب و علتها جریان دهد». گروه دین تبیان منبع: هفته نامه پنجره – بیانات حجةالإسلام شیخ محمدرضا زائری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 593]