واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۶ مرداد ۱۳۹۴ (۹:۴۹ق.ظ)
سبکي جنگ سرد و سنگيني ابعاد روابط آمريکا و روسيه موج - بحران هاي بين المللي عامل ارتباط تنگاتنگ دو قدرت جهاني در عين حفظ تنش ها شده است.
ادبياتي که در ماه هاي گذشته مقامات ارشد نظامي و سياسي دو کشور آمريکا و روسيه از آن براي خطاب قرار دادن طرف مقابل استفاده کرده اند را اگر با لحن گفتمان دهه هاي 70 و 80 ميلادي در قرن بيستم مقايسه کنيم، تهديد به حملات نظامي، استقرار سامانه هاي موشکي، به رخ کشيدن قدرت موشکي و فضايي و در نهايت بلوک بندي هاي سياسي و اقتصادي، تصويري را در روابط دو قدرت بزرگ جهان در عرصه روابط بين الملل ترسيم مي کنند که از آن به عنوان جنگ سرد ياد مي شود.
برژينسکي، مشاور امنيتي رئيس جمهور پيشين آمريکا، از وضعيت موجود ميان آمريکا و روسيه با توجه به بحران اوکراين و تنشهاي به وجود آمده ميان واشنگتن و مسکو با عنوان «جنگسرد» ياد کرد.
سوال اينجاست که آيا بايد رقابت ها و تنش هاي دو کشور آمريکا و روسيه را بازگشت به دوران جنگ سرد قلمداد کرد؟ ويژگي هاي منحصر بفرد و تفاوت هاي اين تنش ها با دهه هاي 70 و 80 ميلادي در چيست؟ و در آخر اين که به اين تهديدها چقدر مي توان جامه عمل پوشاند؟
عمده ترين ويژگي هاي جنگ سرد و مختصات آن بعد از جنگ جهاني دوم در روابط آمريکا و شوروي، اين بود که دو ابرقدرت وارد يک کارزار گسترده و همه جانبه ايدئولوژيک شدند و به همان اندازه که زرادخانه هاي هسته اي داشتند، زرادخانه هاي ايدئولوژيک داشتند و هزنيه هاي بسيار گسترده اي براي نبرد ايدئولوژيک در جريان بود.
در واقع پايان جنگ سرد به نحوي پايان رقابت ايدئولوژيک بين دو ابرقدرت هم قلمداد مي شود. هرچند که غربي ها اين پايان را به عنوان پيروزي ايدئولوژيک خودشان قلمداد کردند ولي به هر حال عنصر ايدئولوژي برجسته بود.
اولين اختلافي که در روابط روسيه و آمريکا در ماه هاي گذشته نسبت به دوران جنگ سرد مي توان ديد، نبود جنگ ايدئولوژيک است. دو کشور ديگر با يکديگر جنگ بر سر عقايد و باورهاي بشري و نهادي ندارند، بلکه آنقدر در رقابت هاي واقع گراي روابط بين الملل غرق شده اند که ديگر جايي براي ابراز ايده آل هاي خود نمي بينند.
بسياري از کارشناسان سياسي و تحقيقات بين الملل، واژه «هژمونيک» را براي استفاده در مورد وضعيت کنوني آمريکا اشتباه مي دانند؛ چرا که هژمون در صورتي براي کشوري قابل تصور است که آن کشور بر همه حوزه هاي کشورهاي ديگر تسلط کامل داشته باشد. پس نبايد رقابت روسيه با آمريکا را رقابت با يک کشور هژمون دانست.
با وجود آن که همکاري هاي بين المللي دو کشور در نهادهاي بين المللي ادامه دارد و مذاکرات هسته اي ايران و حضور روسيه در اين گفت و گوها را بايد اوج اين همکاري ها دانست، اما؛ همچنان دو کشور روز هاي پرتنشي را دنبال مي کنند.
برخي از کارشناسان انزواي پهناورترين کشور جهان در رقابت با غرب را بار ديگر عامل پيروزي غرب تصور مي کردند، اما؛ روسيه بعد از بحران اوکراين و الحاق کريمه به اين کشور و خروج مسکو از هشت کشور صنعي جهان، همچنان خود را به عنوان نهادي تاثيرگذار در بحران هاي بين المللي معرفي کرده است.
برگزاري نشست سران BRICS و سازمان همکاري شانگهاي در شهر اوفا در روسيه که با حضور سران 17 کشور برگزار شد و خروجي آن تصميمات بزرگ در روابط منطقه اي و بين المللي بود، وزنه اقتصادي و سياسي روسيه را به کشورهاي غربي ثابت کرد.
مقامات آمريکا و روسيه در يک سال گذشته بيشتر هزينه ديپلماتيک در روابط دو کشور را صرف پيش بيني در مورد آينده سياسي به نفع خود و تهديدات مواضع استراتژيک طرف مقابل کرده اند.
ژنرال مارتين دمپسي، رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا، با انتشار بيانيه اي، روسيه و چين را دو کشور جنگ طلب و تهديدي براي امنيت ملي آمريکا معرفي کرد.
در گزارش منتشر شده از سوي رئيس ستاد مشترک آمريکا آمده است که اقدامات نظامي روسيه، امنيت منطقه را به طور مستقيم و از طريق نيروهاي نيابتي تضعيف ميکند.
گفتني است؛ پنتاگون در اين گزارش از حضور نيروهاي روس در اوکراين به عنوان يکي از عوامل تنش ميان واشنگتن و مسکو ياد ميکند؛ عاملي که تحريم هاي گسترده عليه روسيه را نيز به اين موضوع مرتبط مي داند.
برژنسکي در مصاحبه با اشپيگل استقرار سيستمهاي دفاع موشکي در روماني، بلغارستان يا لهستان از سوي آمريکا را اقدامي پيشگيرانه قلمداد کرد و با پذيرش آغاز دوره اي جديد از جنگ سرد در روابط آمريکا و روسيه گفت: «ما مدت زمان زيادي است که در جنگ سرد به سر ميبريم. اما؛ خوشبختانه بعيد است که اين وضعيت به درگيري سنگيني ميان طرفين منتهي شود و من فکر نميکنم که اين جنگ سرد به اندازه قبلي طول بکشد.»
مناسبات ميان آمريکا و روسيه از پايان جنگ سرد در سال 1991 تا کنون به نازل ترين سطح خود رسيده است و دليل آن را بحران اوکراين معرفي مي کنند اما بايد با بررسي دقيق تر توزيع قدرت در عرصه جهاني عملکرد اين نهادهاي بزرگ در بازي قدرت را بهتر رصد کرد.
گفتني است؛ قدرت هاي اصلي اروپايي به خصوص آلمان و فرانسه تمايلي به احيا و گسترش تنش بين آمريکا و روسيه ندارند و آن را به سود خود نمي بينند.
با بررسي گروه هاي فشار در دو کشور متوجه افکار افراطي در نهادهاي سياسي دو کشور خواهيم شد که بازي قدرت را از اجداد خود و به شکل جنگ جهاني دوم به ارث برده اند.
اما؛ مقامات حاکم در دو کشور همچنان به روابط و همکاري هاي خود ادامه مي دهند و به نظر مي رسد وجود بحران هاي بين المللي متعدد، گزينه هاي مناسبي براي دوري از فضاي جنگ سرد باشد.
جان کري، وزير امور خارجه آمريکا، اوايل هفته جاري اعلام کرد که در حال برنامه ريزي براي گفت و گو در مورد بحران سوريه و نقش سازنده ايران در منطقه بعد ار توافق هسته اي در هفته هاي آينده در دوحه قطر است.
برخي از تحليل گران سياست بين الملل، به دليل آنکه بمب اتم، خود عامل بي ثباتي جنگ افروزي ها در جهان نبوده است، معتقدند، اين عقيده که توانايي هسته اي عامل بازدارندگي مثبتي در روابط بين الملل است را رد مي کنند.
وجود بحران هاي منطقه اي عاملي است که حل آن بدون قدرت هاي بزرگ هر منطقه مشکل به نظر مي رسد، اما؛ حضور اين قدرت ها نبايد عامل بازآفريني بحراني جديد باشد بلکه شرايط بحران نيازمند همکاري همه جانبه در همه حوزه ها است.
روسيه و آمريکا خود در برخي از مناطق جهان بحران آفرين هستند و اين دليل نمي شود که نتوانند در حوزه ها و مناطق ديگر با يکديگر همکاري داشته باشند که اين امر مطمئنا موجب ادامه ارتباطات ديپلماتيک بين دو کشور با حفظ تنش هاي موجود خواهد شد.
علي دادخواه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]