واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ورود مجرمان زير سن قانوني به باندهاي سرقت
106 سارق حرفهاي كه عضو 22 باند سرقت در تهران بودند در عمليات چهار ساعته 600 مأمور پليس آگاهي تهران بازداشت شدند. 73 نفر از متهمان از مجرمان سابقهدار و چند نفر زير سن قانوني هستند.
سردار عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران بخشي از فعاليت مجرمان را شرح داد. او گفت تحقيقات پليس نشان ميدهد كه اين متهمان در گروههاي سه تا هفت نفره دست به اعمال مجرمانه ميزدند. ميانگين سني آنها 20 تا 28 سال است. همچنين در بين بازدشتشدگان متهماني زير سن قانوني ديده ميشوند. از 106 مجرم بازداشت شده 79 نفر سارق، زورگير و كيفقاپ هستند كه سوار بر موتور در خيابانها پرسه ميزدند و مرتكب جرم ميشدند. بررسي روي متهمان بازداشتشده نشان ميهد كه هشت نفر از سارقان وسايل خودرو به سرقت وسايل پرايد و توليدات ايران خودرو علاقه داشتند؛ چراكه به هزار فقره سرقت اين خودروها اقرار كردهاند. بررسيها همچنين نشان ميدهد كه سه نفر از متهمان زن هستند كه در جريان زاغزني يا فروش اموال مسروقه با اعضاي شبكه در ارتباط بودند. محل زندگي متهمان در شش نقطه از جمله استان البرز، شرق و غرب استان تهران و شهري در شمال كشور بود. مأموران پليس همچنين در جريان تحقيقات متوجه شدند كه پنج عضو يكي از باندها بعد از درگيري در تهران، به شهري در شمال گريختهاند كه كارآگاهان آنها را در مخفيگاهشان بازداشت كردند.
سردار محمديان توضيح داد كه در عمليات بازداشت، يكي از مالخران اموال خانههاي مردم، از طبقه سوم سقوط كرده و در حال حاضر در بيمارستان بستري است. از خانه اين مرد دستگاه ذوب طلا پيدا شده كه نشان ميدهد وي طلاهاي سرقتي را آب ميكرده و به صورت شمش به فروش ميرسانده است. سردار محمديان گفت متهمان در محدودههاي شمال و شمال شرق تهران سرقت ميكردند و مالباختهها ميتوانند به پايگاه 4 پليس آگاهي و اداره هجدهم پليس آگاهي مراجعه كنند.
دزد و پليس
ماجراي دزد و پليس قدمتي ديرينه دارد. شنيدن ماجراهايهاي دزد و پليس هميشه مخاطبان زيادي را با خود همراه ميكند. اين روزها كمتر كسي را ميشود پيدا كرد كه دزد اموال او يا نزديكانش را با خودش نبرده باشد. با يك پرسوجوي ساده به خوبي ميتوان فهميد كه اپيدمي سرقت آن قدر شيوع پيدا كرده كه خيليها قيد شكايت كردن از سارق را ميزنند و عطاي مالشان را به لقاي آن ميبخشند.
آفتهاي دزدي
شيوع پيدا كردن سرقت، آفتهاي زيادي دارد. سارقان را نسبت به دزديهاي بيشتر جريتر و مردم و مالباختهها را نسبت به پليس و دستگاه عدليه بياعتمادتر ميكند. سالهاي زيادي است كه كارآگاهان پليس، دزدان را كتبسته بازداشت و آنها را راهي دادگاه ميكنند. پاي دزدان به زندان نرسيده از تجربه همكيشان خودشان استفاده و راه نجاتي پيدا ميكنند و دوباره كارشان را از سر ميگيرند. پرسش اساسي اين است كه اين مار هفت سر از كجا پيدا ميشود؟ چرا با متلاشي شدن باندهاي سرقت بار ديگر از گوشه ديگر شهر سر برميآورند؟ چرا دزدان واهمهاي از پليس و مجازات ندارند؟
شغل بدون سرمايه
بيكاري، درآمد كم يا مصرف مواد مخدر از دلايلي هستند كه براي پاسخ دادن به اين پرسش به صف ميشوند. اين دلايل در كنار شكلگيري طبقه اشرافيگري در جامعه در اين بين مؤثرند. اما همه مجرمان، بيكار يا به مصرف مواد آلوده نيستند. حقيقت اين است كه ساختارهاي خانوادگي و فرهنگي دچار خسران شده است.
تجربه نشان ميدهد كه خيليها بدون داشتن نان شب و خوردن دود چراغ به مناصب روحاني رسيدند. بنابراين ميتوان گفت كه بسياري از اين متهمان به حق خود قانع نيستند و با ديدن جلوههاي ثروت در جامعه دست به اعمال مجرمانه ميزنند. براي سارق شدن نياز به سرمايه نيست. خيليها با عضويت در يكي از اين گروهها ميخواهند راه هزار ساله را يكشبه طي كنند اما...
غفلتها
تجربه نشان ميدهد كه دزدها هميشه چند قدم از پليسها جلوتر هستند. مأموران پليس زماني به محل ميرسند كه سرقت اتفاق افتاده و مالي بر باد رفته است. اين به آن معني است كه اقدامهاي پيشگيرانه صورت نگرفته است. بسياري از سرقتها از غفلت متوليان اتفاق ميافتد. مثل ايمني پايين خودروهاي توليد داخل، كمبود كانكس يا گشتهاي پليس در محلهايي كه وقوع سرقت زياد است، خريد و فروش علني مواد مخدر، به موقع حاضر نشدن پليس در محل سرقت، مهندسي نبودن خيابانها، نداشتن تجهيزات ايمني و دوربينهاي مراقبتي در برخي مراكز خريد، برخي بانكها و طلافروشيها، نداشتن روشنايي كافي در برخي خيابانها هنگام شب، فرار مجرمان دانه درشت از مجازات و... بسياري از سرقتها هم در سايه غفلت مردم اتفاق ميافتد. مثل گذاشتن رمز كارت كنار كارت عابربانك، قرار دادن پول، ارز و طلا در خانه، مجهز نكردن خودرو به تجهيزات ايمني، اعتماد بيجا به افراد ناشناس و...
راه نجات
با رعايت كردن اين راهكارها ميتوان خود را از قرار گرفتن در معرض سرقت ايمنتر كرد اما با ايمن سازي، سارقان هم دست به كار ميشوند و از شيوههاي ديگري براي عمل مجرمانه استفاده ميكنند. بدون ترديد با حذف صورت مسئله نميتوان از شر سارقان خلاص شد چراكه اين سارقان در همين جامعه متولد و رشد كردهاند. آنها محصول عدم قانونمندي، قانونگريزي و غفلتهاي ساختارهاي فرهنگي هستند كه در طول ساليان زياد شكل گرفتهاند. با تقويت ساختارهاي فرهنگي و قانونمند شدن جامعه ميتوان اميدوار بود كه توان نيروي جوان جامعه به جاي سرقت در سازندگي كشور صرف شود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]