واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۵ مرداد ۱۳۹۴ (۱۹:۲۳ب.ظ)
براي شور همراهي يک اسطوره 38 ساله شده با بيماران مهدي مهدوي کيا اسطوره ورزش و اهدا کننده خون موج - روز پنجم مردادماه سالروز تولد اسطوره محبوب و با اخلاق فوتبال ايران، مهدي مهدوي کيا يکي از اهداکنندگان مستمر خون است. به پاس حضور پر شور او در صف داوطلبان اهداي خون و تشويق همه دوستدارانش به ترويج فرهنگ اهداي خون در سي و هشتمين شروع زندگي اين چهره محبوب و مردمي، ضمن تشکر از همراهي هميشگي اش در کمک به بيماران نيازمند به خون، صميمانه ترين تبريکات را به بهانه زادروزش تقديم مي کنيم. در ادامه متن يکي از نويسندگان با تجربه مطبوعات ورزشي جناب آقاي پژمان راهبر را در آستانه جشن تولد 38 سالگي مهدي مهدوي کيا از
توپ را بردار و فرار کن
به بهانه 38 سالگي مهدي مهدويکيا
مهدي مهدوي کيا ستاره سابق تيم ملي فوتبال ايران امروز سي و هشت سالگي خود را جشن گرفت؛ آنچه که مي خوانيد تلاشي براي بزرگداشت اوست .
توي لقب هاي داده نشده، لابد عنوان «بهت آور ترين ضربه» مي رسد به شوتي در شرق آسيا درلحظه اوج نااميدي يک تيم درخشان که براي بازگشت به چنين اتفاقي احتياج داشت. يک گل عجيب که در شگفت انگيزترين وضعيت ممکن به ثمر برسد. يک شوت سي، سي و پنج متري از گوشه سمت راست زمين که از داخل يک تونل نامرئي شتاب بگيرد و بچسبد به تور دروازه چين. عين لحظه کليدي نبرد در فيلمهاي کلاسيک که نيزه، سردار سپاه پيروز را از پا مي اندازد و شکست خورده ها جنگ را مي برند. عين اتفاقي در بازي چين -ايران (مقدماتي جام جهاني 98)در داليان. 18 سال پيش که مهدي مهدوي کيا هنوز يک الف بچه بود اما همه مي دانستيم بايد زلفمان را به او گره بزنيم که پيش خواهد رفت. او تازه جاي نعيم سعداوي را در پيستون راست تيم مايلي کهن گرفته بود. آنقدر عالي که همه خوشحال باشيم از کنترلرهاي دوپينگ در اي اف سي که نعيم را يک سال از ما گرفتند !
مهدي کمي قبل تر از آن گل، گل کرده بود. يکي دوسال قبل از برد 4-2 داليان، وقتي همه دفاع چپ هاي خاکي هاي جنوب شهر، عاصي بودند از دست او که صبح تا شب از اين زمين به آن زمين، توپ را از راست برمي داشت و مي رفت و مي رفت، تا برسد به شش قدم حريف. عين آن شب، بازي قرن؛ که يک هو ديديم ورزشگاه ژرلاند توي موقعيت نوجواني مهدي در زمين بانک ملي است؛ وقتي رسيد به کيسي کلر و با آن چشم از حدقه در آمده، توپ را فرستاد به مخالف ترين زاويه اي که توي يک بازي ايران – آمريکا در جام جهاني 98 هدف گرفته شد .
مهدي، جوان ترين ستاره نسل 98 است و البته مثل دايي، کريم، عابدزاده و خداداد يکي از ستون ها. پس چه جشن هايي را مديون اش هستيم؛ پايکوبي بعد از برد آمريکا و البته شادي بعد از صعود در ملبورن. ما درست يک ساعت بعد از آنکه مهدي در اوج فشار استراليا از نيمه خودي کند تا برسد به مارک بوسنيچ توي خيابان ها بوديم. فرار او اولين پالس بزرگ تيم ملي براي فرار از نااميدي و حرکت به سمت آن صعود باورنکردني بود. ما بعد از سال ها داشتيم «شدن» را جشن مي گرفتيم؛ شدن هايي که بعدا فهرستشان بيشتر هم شد؛ از بازي 8 ساله در يک تيم تراز اول اروپايي تا لمس توپ طلاي آسيا .
آخ که چقدر دوستش داشتيم، با آن منش و خلق و خو. بي تکبر و محترم. وقتي با علي کريمي چفت شد، عين گوزن بزرگ و گوزن کوچک ديگر کسي جلودارشان نبود. پس درخشش در جام ملتهاي آسيا و صعود دوم به جام جهاني هم از پي آمد. روزهايي که مثل برق گذشت تا برسد به روز تلخ خداحافظي و امروز که او – موسفيد نکرده – اما الک آويخته، يک مشت بچه را از همه جاي ايران جمع کرده تا از همه نشد هاي دوره بازيگري بگذرد؛ با بچه هايي از ده کوره هاي غربي و مرکزي و قريه هاي شمالي و کويري که آقاي کيا فکر مي کند مي توانند مسي و رونالدو باشند.
آخرين باري که او را ديديم با حرارت از بچه ها مي گفت و از علاقه اش به حضور در هامبورگ براي مربيگري در تيم زير 14 ساله ها. در تولد 38 سالگي، فکر مي کنيم چقدر خوب است او در مربيگري هم، افق ما را از جايي که هست پيش تر ببرد. همان کاري که در اوقات بازيگري کرد؛ از خاکي هاي ته تهران تا زمين اعيان هاي تورين؛ با سرعت از باکس تا باکس. از نااميدي تا اميد.
تولدت مبارک آقاي مهدوي کيا.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]