واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: انكار قتل در كمپ ترک اعتیاد!
متهمان جواني كه از سال گذشته به اتهام قتل مردي معتاد در يک كمپ غير مجاز ترک اعتياد در بازداشت به سر مي بردند حادثه را شرح دادند.
به گزارش خبرنگار ما، متهمان پرونده كه بهروز، وحید، مهرداد و رامین نام دارند صبح امروز از زندان رجایی شهر به شعبه 10 دادگاه كيفري استان تهران منتقل شدند. بعد از رسميت پيدا كردن جلسه دادگاه بود كه نماينده دادستان، به درخواست قاضي قربان زاده در جايگاه قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: صبح روز 18 فروردین ماه سال 93، مأموران پليس از قتل پسر جوانی در يكي از کمپ های غیرمجاز ترک اعتیاد در جاده ی ساوه باخبر شده و در محل حاضر شدند. نماینده دادستان ادامه داد: تحقيقات كارآگاهان همزمان با حضور بازپرس نشان داد كه هوشنگ، جوان 30 ساله از سوي بهروز 29 ساله، وحید 50 ساله، مهرداد 30 ساله و رامین 28 ساله به قتل رسیده است و اتهام بهروز مباشرت در قتل و ایراد ضرب و جرح عمدی و اتهام سایر متهمان معاونت در قتل است و برايشان درخواست صدور مجازات قانوني دارم. پس از آن اولياي دم در جایگاه قرار گرفتند و به دادگاه گفتند كه خواسته شان قصاص هر چهار متهم است. بعد از آن بهروز، متهم ردیف اول به درخواست قاضي قربان زاده در جايگاه در مقابل هیئت قضایی ايستاد و اتهام خودش را انکار کرد. وی در شرح ماجرا گفت: من و شریکم فریبرز صاحبان کمپ هستیم و تاکنون تعداد زیادی معتاد را در آنجا ترک داده ایم. صبح روز حادثه در کمپ نشسته بودم و به محض اینکه دیدم هوشنگ در حال فرار از روی دیوار کمپ است بچه ها را صدا زدم تا دنبالش بیفتند و مانع فرار او شوند. متهم ادامه داد: هوشنگ روی دیوار بود و بچه ها به زور او را پایین می کشیدند تا اینکه او را به سمت من آوردند. از بچه ها خواستم که هوشنگ را به اتاق سم زدایی منتقل کنند. او اصلا حال خوبی نداشت. از ترس اینکه تشنج نکند با لوله ی پلاستیکی که در دستم بود سه ضربه به کف پاهای او زدم. بعد از اینکه کمپ را ترک کردم، شریکم با من تماس گرفت و گفت هوشنگ فوت شده است. من بیشتر از این چیزی نمی دانم. قاضی سوال کرد: واقعا از ترس اینکه تشنج نکند با لوله به کف پاهای مقتول زدی؟ متهم جواب داد: البته کمی هم به خاطر تنبیه او بود. قاضی سوال کرد: کمپ را به خاطر ترک دادن افراد بیمار باز کردی یا می خواستی آنجا را به قتلگاه تبدیل کنی؟ متهم جواب داد: هدفم از تنبیه او کشتنش نبود. قاضی پرسید: اگر راست می گویی که از چیزی خبر نداری و او را نکشته ای پس چرا بعد از ارتکاب قتل از محل حادثه فرار کردی؟ متهم در جواب قاضی گفت: من فرار نکردم. چون آن روز با شریکم رابطه ی خوبی نداشتم خواستم چند روزی آنجا نباشم. قاضی سوال کرد: در اظهارات قبلی خود اقرار کرده ای که سر مقتول را به دیوار کوبیده ای. در این باره حرفی برای گفتن داری؟ متهم ابتدا سکوت کرد و جواب داد: من این کار را نکردم. بچه ها وقتی که او را به اتاق سم زدایی منتقل می کردند او از فرط خستگی و خماری زمین خورد و سرش به دیوار برخورد کرد. بعد از آن متهمان ردیف دوم، سوم و چهارم به ترتیب در جایگاه در مقابل هیئت قضایی قرار گرفتند و ماجرای حادثه را شرح دادند. وحید، متهم ردیف دوم اتهام خود را قبول کرد. متهمان ردیف سوم و چهارم نیز اتهامات وارده را قبول کردند و هر سه در دفاع از خود گفتند: هوشنگ هم مثل ما یک فرد بیمار بود و ما برای اینکه او سالم شود و به آغوش خانواده باز گردد از فرار او از کمپ ممانعت کردیم. وقتی که هوشنگ را گرفتیم و تحویل بهروز دادیم، بهروز ابتدا روی هوشنگ آب پاشید و با لوله ی پلیکا چند ضربه به دست و پاهایش زد و او را داخل اتاق سم زدایی انداخت. چند ساعت بعد دوباره بالای سر هوشنگ آمد و با مشت و لگد او را کتک زد اما عصبانیتش فروکش نکرد و با چوب دستی ای که آنجا افتاده بود یک ضربه به گیجگاه هوشنگ زد که منجر به مرگ او شد. بعد از اینکه بهروز مطمئن شد که هوشنگ فوت شده است به ما گفت چون کار دارد می رود و دوباره بر می گردد اما او فرار کرد و ما ماندیم و جنازه ی هوشنگ تا اینکه دستگیر شدیم. قاضي قربان زاده بعد از شنيدن آخرين دفاع متهمان و وكيل مدافع آنها، ختم جلسه را اعلام كرد و با اعضای دادگاه وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]