واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قاتل: من را اعدام كنيد
مردي كه متهم است سه سال قبل، سه عضو خانوادهاش را به قتل رسانده، در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه 23 مهر ماه سال 92 مأموران كلانتري 111 هفتچنار از قتل سه عضو يك خانواده در خيابان شهيد كاظمي باخبر و در محل حاضر شدند. بررسيها نشان داد كه زن 47 ساله، پسر 15 ساله و دختر 25 ساله به طور مرموزي به كام مرگ رفتهاند. در نخستين گام پدر خانواده كه مردي 47 ساله بود، مورد تحقيق قرار گرفت و به قتل اعضاي خانوادهاش اقرار كرد. اين مرد توضيح داد: همه چيز از يك بدگماني شروع شد. يك روز داخل سرويس محل كارم در حال برگشت به خانه بودم كه پشت چراغ قرمز يكي از خيابانها متوجه شدم، همسرم داخل خودروي تويوتاي كمري در حال رانندگي است و در كنارش مردي 60 ساله نشسته است.
وقتي بيشتر دقت كردم، دختر و پسرم را در صندلي عقب خودرو ديدم كه در حال شادي كردن بودند. از آن روز به بعد به خانوادهام بدبين شدم و به خاطر نفرتي كه وجودم را گرفته بود، هر سه عضو خانوادهام را به قتل رساندم.
بعد از كامل شدن تحقيقات، بازپرس بهرام را به اتهام قتل عمد اعضاي خانواده خود مجرم شناخت و كيفرخواست عليه وي صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 2 دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز در حالي كه متهم از زندان رجاييشهر به شعبه دادگاه منتقل شده بود، قاضي عزيزمحمدي بعد از اعلام رسميت جلسه از نماينده دادستان خواست كه كيفرخواست را قرائت كند. نماينده دادستان در جايگاه قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: تحقيقات نشان ميدهد كه بهرام سه عضو خانوادهاش را به قتل رسانده و گناهكاري وي محرز است. او در بازجوييها به جرم خودش اقرار داشته و صحنه جرم را هم بازسازي كرده است.
پس از آن اولياي دم مريم گفتند كه خواستهشان قصاص متهم است. بهرام وقتي به درخواست قاضي در جايگاه ايستاد، اتهام خودش را قبول كرد. وي در شرح حادثه گفت: من همسرم را خيلي دوست داشتم. روز حادثه با مريم در پاركينگ در حال شستن خودرو بوديم كه زنگ خانه به صدا درآمد. وقتي در را باز كردم زن غريبهاي گفت با همسرم كار دارد. او را نزد همسرم راهنمايي كردم. حرف زدن آنها خيلي زود تبديل به مشاجره شد. زن غريبه با عصبانيت به همسرم ميگفت كه چرا در زندگي او و شوهرش دخالت ميكند. سپس او فيلمي از داخل گوشياش به من نشان داد كه زندگيام را براي هميشه خراب كرد. من همسرم را همراه مردي ديدم كه او را نميشناختم. پس از رفتن آن زن، از شدت عصبانيت به بالاي پشتبام رفتم و چوبي را برداشتم و به خانه برگشتم. ابتدا همسرم را به قتل رساندم. ساعتي بعد وقتي پسرم از مدرسه به خانه برگشت و جسد مادرش را ديد...
متهم ادامه داد: زندگيام به آخر رسيده بود و منتظر دخترم ماندم تا اينكه او هم وارد خانه شد. پروين از ماجرا خبر نداشت. او را به پشتبام بردم و با هم صحبت كرديم. اما شدت عصبانيتم به قدري زياد بود كه ناگهان...
قاضي سؤال كرد: چرا اين سه بيگناه را به قتل رساندي؟ متهم جواب داد: فقط به خاطر رفتار همسرم به زندگي آنها پايان دادم.
قاضي پرسيد: در اظهاراتت ميگويي كه دخترت از ماجرا بيخبر بود. پس چرا بعد از كشتن پسر و همسرت، اقدام به كشتن دخترت كردي؟ متهم جواب داد: با دخترم درددل كردم و گفتم كه به خاطر اينكه مهندس عمران شود كلي برايش زحمت كشيدهام اما از او گلهمندم. دخترم در جوابم تقاضاي بخشش كرد و من هم براي هميشه او را بخشيدم.
پس از آن متهم در آخرين دفاع از خود گفت: از كردهام پشيمان نيستم و نيازي به رضايت خانواده همسرم ندارم. دوست دارم هرچه سريعتر اعدام شوم.
قاضي عزيزمحمدي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم، ختم جلسه را اعلام كرد و با هيئت قضايي وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]