واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: غفلت از دشمن غيرقابل اعتماد ممنوع
انقلاب اسلامي پديدهاي شگرف و بينظير بود كه از همان آغاز، ذهن و تفكر بسياري را به خود مشغول ساخت و در مسير خود به مثابه چرخي شد كه با صدور گفتمان به اقصي نقاط جهان، قدرتهاي ماترياليستي جهان را در هم پيچيد يا به يك درماندگي و واماندگي ناشي از فقر گفتمان رساند.
نویسنده : فرهاد نظريان ساماني
انقلاب اسلامي پديدهاي شگرف و بينظير بود كه از همان آغاز، ذهن و تفكر بسياري را به خود مشغول ساخت و در مسير خود به مثابه چرخي شد كه با صدور گفتمان به اقصي نقاط جهان، قدرتهاي ماترياليستي جهان را در هم پيچيد يا به يك درماندگي و واماندگي ناشي از فقر گفتمان رساند.
ويژگي شاخص انقلاب اسلامي اين بود كه بناي خود را بر دين اسلام كه با فطرت انسانها همسو و همراه بود، استوار كرد و همين مهمترين عامل بود كه در طول مسير خود به دستاوردهاي عظيمي برسد و اندكاندك جايگاه قدرتمندانه از لحاظ ايدئولوژيك در جهان را براي خود اكتساب كند. اين قدرت ماورايي انقلاب چنان قابل لمس بود كه دشمنان هم نتوانستند از اعتراف به آن سر باز بزنند. ديدگاه انقلابشناس امريكايي، جان فوران، از آن جمله است. او در مقاله خود پيرامون انقلاب اسلامي چنين مينويسد: حوادث دراماتيك سالهاي 1978- 1979 در ايران و طوفاني كه در نتيجه آن برخاست، امواج تكاندهندهاي را متوجه امريكا، سياستسازان بينالملل و نيز محافل آكادميك و دانشگاهي نمود كه تا به امروز نيز ادامه دارد، آنچه به علاوه به طور مستقيم يا غيرمستقيم زندگي ميليونها انسان را در سراسر جهان تحت تأثير قرار داد. پيش از 1978 ايران جايگاهي قابل توجه را در افكار عمومي، رسانههاي گروهي يا مراكز تحقيقاتي آكادميك به خود اختصاص نميداد.
دستاوردهاي زيادي از گفتمان انقلاب اسلامي تا به امروز حاصل شده است كه شايد نتوان صرفاً آن را محصور به دايره فعاليت احزاب و سياسيون كرد چه بسا برخي درصدد هستند تا دستاوردهاي انقلاب را به نوع اقدام و تلاش خود گره بزنند و از ماهيت انقلاب اسلامي و سيري كه ماحصلش چنين نتايجي را منتج كرده است غافل شوند ولي همه هيمنه انقلاب به رابطه امام و امت خلاصه ميشود كه امريكا تا به حال از هيچ طريقي نتوانسته اين پيوند كه به مثابه حُصنِ حَصين امت اسلام و دين است را از هم جدا كند.
مذاكرات امريكا و ايران از همان سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در برههها و مناسبتهاي مختلف آغاز شد. هر چند در ابتدا خشونت و متوسل شدن امريكا به ترفندهاي سخت براي كنترل انقلاب اسلامي به عنوان راهبرد اصلي محسوب ميشد ولي كم كم در فواصل مختلف درك ناتواني از اين اقدامات براي امريكا حاصل شد. اين موضوع پس از جنگ تحميلي و هوشمندي نيروهاي انقلابي در آن هشت سال دفاع مقدس، بيش از پيش براي امريكا محرز شد و حتي در دوران پس از جنگ و در برهه حضور خشونتطلباني چون جورج بوش كه از طيف جمهوريخواهان جنگ طلب بودند نيز هر چند فضاي داخل ايران مملو از سستعنصران انقلابزده بود و فضاي مهيايي را براي گرد و خاك اساسي امريكا فراهم ميكرد، ولي عزم حمله به ايران هيچگاه براي امريكا به مرحله جزم نرسيد و آنجا بود كه ماهيت انقلاب اسلامي باز نقش خود را به خوبي ايفا كرد و پيوند اصيل امام و امت كه به دور از مناسبات سياسي داخلي تعريف ميشود، عاملي بازدارنده در برابر هجمه امريكاي قدار و گردنكش شد.
افت و نزول هژموني و برتريگويي امريكا حد وافر خود را در حال طي كردن است و مقابله گفتماني و عملكردي با انقلاب اسلامي جاي خود را به رقابت گفتماني و ايدئولوژيك داد و اندك اندك در حال واگذاري صحنه به گفتمان انقلاب اسلامي است. امروز تنها تهديد امريكا نسبت به ايران تحريمهاست كه از كارايي لازم نيز خارج شده است و اذعان تمام انديشمندان و استراتژيستهاي غربي نيز بر همين است كه تنها راهحل براي از پاي درآوردن ايران اسلامي، تحريم بود كه نهتنها خدشهاي به نظام اسلامي وارد نكرد بلكه بالندگي و پيشرفت را در بسياري از حوزههاي تحريم شده براي ايران چند برابر كرد.
مهمترين دستاورد مذاكرات سالهاي اخير و به ويژه مذاكرات كنوني اثبات يك مسئله براي جهان بود كه همانا امريكا ديگر «قدرت» نيست و اين بزرگترين دستاورد مذاكرات بود كه براي جهان مفهوم شد و هيبت امريكا در مخفي شدن پشت چند كشور اروپايي و مذاكره با ايراني كه روزگاري يك دستنشانده واقعي و سرسپرده براي او در منطقه محسوب ميشده است، شكسته شد.
اين دستاورد صدور و جولان گفتمان انقلاب اسلامي در جهان است و خون دلهاي بسياري سالها براي صدور اين گفتمان در دنيا كشيده و خورده شده تا به اين نقطه اوج رسيده است و كسي نيز ياراي انكار آن را ندارد چه بسا كه اذعان نيز بر وجودش ميشود.
حال حق مطلب اينجاست كه هم دولت و هم ملت به خوبي ميدانند كه عوايد اقتصادي ناچيزي از مذاكرات هستهاي شامل حال ايران ميشود و نبايد سطح نگريستن به مذاكرات را به اين حد تقليل دهيم كه گشايش زندگي مادي امت از طريق اين مذاكرات و ارتباطات ديپلماتيك حاصل ميشود بلكه بايد ذوقزدگي و خوشحالي خود را از اين باب ابراز كنيم كه بار ديگر توانستهايم به اين حد از كمال برسيم كه ذلالت را در چشمان قدرتمندان جهان به خصوص امريكا ببينيم.
امريكا و ايادي آن همچون گرگ زخمي درصدد ضربه هستند و با ترفندهاي ديپلماتيك و سياسي، هر فرصتي را مغتنم ميشمارند تا زهر چشمي از انقلاب اسلامي بگيرند لذا اين پاسخ رهبر معظم انقلاب نسبت به نامه دكتر روحاني بسيار قابل تأمل و جاي بسي تفكر و نكتهسنجي دارد. ايشان در عين حال كه براي عدهاي خوشبيني حاصل از چند گفتوگو بين مقامات ايراني و امريكايي رخ داده بود به يك سرمستي عجيب ختم شده است، «به صراحت عدم اعتماد و خوشبيني به امريكا و برخي از كشورهاي اروپايي را متذكر شدهاند و از طرفي متني كه در سند وين نگاشته شده را دستور واكاوي و بررسي دقيق دادهاند» كه چه بسا همين اسناد حقوقي موجبات زمين زدن انقلاب را فراهم آورد و از جايي كه تصورش را هم در سر نداريم ضربه بخوريم هر چند ديپلماتهاي كارآمدي را به صحنه هماورد فرستادهايم. به هر حال دشمن زخم خورده ايران اسلامي سالهاست كه ناتوان از ضربه است ولي غفلت در برابر اين دشمن از همه لحاظ جايز نيست و اين جمله رهبر معظم انقلاب كه در ديدار با دانشجويان در پاسخ به سؤال آن دانشجويي كه عرض كرد بعد از مذاكرات، تكليف استكبارستيزي چه ميشود فرمودند: «خود را براي مبارزه با استكبار آماده كنيد و اتم مصاديق استكبار امريكاست»بايد هميشه زمان آويزه گوش همه دغدغهمندان انقلاب اسلامي باشد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]