واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: متهم : همسرمقتول پيشنهاد قتل داد
زن و مرد افغان كه متهم هستند در جريان رابطهاي پنهاني مرتكب قتل شدهاند، حادثه را شرح دادند.
به گزارش خبرنگار ما، دو متهم پرونده كه قاسم و ليلا نام دارند، صبح ديروز در شعبه 4 دادگاه كيفري يك استان تهران حاضر شدند. بعد از رسميت پيدا كردن جلسه دادگاه، نماينده دادستان به درخواست قاضي عبداللهي در جايگاه قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: عصر روز 9 مرداد ماه سال 93 مأموران كلانتري ملارد از كشف جسد مردي 28 ساله در بيابانهاي روستاي تخت رستم باخبر و در محل حاضر شدند. بررسيهاي پليس نشان داد كه جسد متعلق به مردي افغان به نام ذبيح است كه همان روز، همسرش ناپديد شدن او را به پليس گزارش داده بود.
نماينده دادستان ادامه داد، تحقيقات پليس نشان داده است كه همسر ذبيح با همدستي مردي 30 ساله به نام قاسم كه وي هم تبعه افغان است، شوهر خود را به قتل رسانده است. دو متهم در بازجوييها به قتل اقرار و صحنه جرم را هم بازسازي كردند.
نماينده دادستان گفت اتهام قاسم رابطه نامشروع و مباشرت در قتل و اتهام ليلا معاونت در قتل و رابطه نامشروع است و برايشان درخواست صدور مجازات قانوني دارم.
پس از آن اولياي دم به دادگاه گفتند كه خواستهشان قصاص است. ليلا وقتي به درخواست قاضي در جايگاه حاضر شد، اتهام خودش را انكار كرد. وي در شرح ماجرا گفت: هشت سال است كه با ذبيح ازدواج كردهام و يك پسر پنج ساله دارم. در دو سال اول زندگيمان هيچ مشكلي نداشتيم تا اينكه بداخلاقيهاي او شروع شد. شوهرم مردي عصبي بود و مرتب مرا كتك ميزد و با من مشاجره ميكرد. به خاطر همين هميشه با هم اختلاف داشتيم. البته قبل از ازدواجم با ذبيح، با قاسم دوست بودم. يك روز قاسم با من تماس گرفت و گفت تازه از افغانستان بازگشته است و ميخواهد با من و شوهرم رفت و آمد داشته باشد.
من هم پذيرفتم و او را به عنوان يكي از بستگانم به شوهرم معرفي كردم و اين گونه بود كه به خانه ما رفت و آمد پيدا ميكرد.
متهم ادامه داد: مدتي كه گذشت تصميم گرفتيم، دستهجمعي به شمال سفر كنيم. بنابراين من همراه شوهرم، ذبيح و مادرم راهي سفر شديم. يك روز كه به دريا رفته بوديم، ذبيح وارد آب شد اما نميدانم چه اتفاقي افتاد كه نزديك بود، غرق شود اما شوهرم او را از مرگ نجات داد. وقتي به ملارد بازگشتيم، مادرم را به خانه خودش رسانديم و به طرف خانه خودمان حركت كرديم.
در مسير شوهرم از ذبيح خواست كه او هم رانندگي كند كه ذبيح قبول كرد و كنار جاده توقف كرد. وقتي شوهرم پياده شد تا پشت فرمان بنشيند، ذبيح پايش را روي پدال گاز فشار داد و با سرعت شوهرم را زير گرفت. بعد با خودرو هم چند بار از روي جسد عبور كرد. وقتي مطمئن شديم كه فوت شده است راهي خانهمان شديم تا اينكه بازداشت شديم.
قاضي سؤال كرد: چرا وقتي اين حادثه اتفاق افتاد، شوهرت را به بيمارستان نبردي يا به پليس يا اورژانس اطلاع ندادي؟ متهم جواب داد: ترسيده بودم. به همين خاطر هم از آنجا فرار كرديم.
پس از آن وقتي قاسم مقابل هيئت قضايي ايستاد، او اتهام خودش را انكار كرد و در شرح حادثه گفت: مدتي كه از آشنايي من و ليلا گذشت، قرار شد كه با هم ازدواج كنيم اما او به من گفت: اگر ميخواهي با من ازدواج كني بايد شوهرم را به قتل برساني. ليلا پيشنهاد قتل شوهرش را مطرح كرد و من هم به شوخي قبول كردم اما به هيچ عنوان تصميم نداشتم او را بكشم.
روز حادثه در راه بازگشت از سفر شمال بوديم كه ذبيح خواستم پشت فرمان بنشيند تا استراحت كنم. وقتي پياده شد و به جلوي ماشين رسيد بياختيار ماشين روي دنده رفت و كلاچ از زير پاي من در رفت و خودرو با ذبيح برخورد كرد و كشته شد.
قاضي عبداللهي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهمان، ختم جلسه را اعلام كرد و با هيئت قضايي وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]