واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: ظریف آنگونه که هست، جلیلی آنگونه که بود/ مذاکره کنندگان غربی در کلاس درس اسلام شناسی جلیلی و کلاس درس دیپلماسی ظریف
. توافق هستهای نشان میدهد که عرصه دیپلماسی جای علقلانیت و صبر است و نمیشود آن را با احساس گره زد.
مصطفی داننده:مذاکرات هستهای کم کم به توافق نزدیک میشود و به نظر میرسد ایران و کشورهای 1+5 بعد از سالها به یک گفتمان مشترک در مورد پرونده هستهای ایران دست پیدا میکنند. اما سوالی که در این میان مطرح میشود این مسئله است که چرا این توافق زودتر به دست نیامد؟ چرا در زمان سعید جلیلی و 6 سال مذاکره او با طرفهای غربی، دستاوردهای ظریف و همکارانش به دست نیامد؟
آمریکا و کشورهای 1+5 چه در دوران جلیلی و چه در دوران ظریف یک هدف داشتند و آنهم محدود کردن ایران در رسیدن به دستاوردهای هستهای بود و آن چیز که سرانجام مذاکرات هستهای را تغییر داده است رفتار ظریف و جلیلی در حین مذاکرات با طرف مقابل است. «اینهورن» مذاکره کننده آمریکایی در زمان جلیلی در روایت خود از رفتار جلیلی و دوستانش در مذاکرات هستهای میگوید:« جلیلی در مذاکرات، نطق می کرد و «تاریخ اسلام و ایران» می گفت. ما در مذاکرات، در بسیاری از ساعاتی که به سخنرانی های اقای جلیلی گوش می دادیم، بسیار در مورد تاریخ ایران یاد گرفتیم.» همانطور که مشاهده میکنید جلیلی برای مذاکره پای به عرصه مذاکرات نمیگذاشت بلکه میخواست طرف مقابل را به اسلام دعوت کند. جلیلی به واسطه ویژگیهایی که دارد هرگونه توافق با غرب را برخلاف اندیشههای اسلامی و انقلابی میداند و بر این باور است که ما فقط باید از غرب امتیاز بگیریم و هیچ امتیازی به آنها ندهیم. به خاطر همین در طول شش سال مذاکره فقط از گذشته سخن گفت و توجهی به آینده نگرد. اگر به گذشته برگردیم و تیتررسانههای مجازی و نوشتاری آن روزهای ایران را مرور کنیم به نتایج جالبی میرسیم. رسانههای ایران بدون اینکه توجهی به اصل مذاکرات داشته باشند، بیشترین توجه خود را متوجه حجاب اشتون کرده بودند، و او هرچه باحجاب تر میشد، تمجید رسانههای همسو با جلیلی با او بیشتر میشد گویی که حجاب اشتون به معنای امضای توافق ایران و کشورهای 1+5 بود. جلیلی بر این باور بود که رسالتی بر دوش اوست و باید غرب را با اندیشههای اسلامی آشنا کند و این درحالی بود که وظیفه او حل پرونده هستهای ایران بود نه اختلافهای اعتقادی ایران و اروپا! حاصل این روش نیز تحریمهای بی شمار غربی علیه ایران بود. ایرانیهای وقت خود را ساعتها صرف میکردند که در نهایت به این نتیجه مشترک برسند که دور بعدی مذاکرات در ترکیه باشد یا عمان. با تغییر دولت در ایران اما این روش تغییر پیدا کرد و روحانی با سپردن مذاکرات هستهای به یکی از شناخته شده ترین دیپلماتهای ایرانی، مسیر مذاکرات را به مسیر واقعی خود برگرداند. ظریف به دیدار نمایندگان کشورهای 1+5 رفت تا با آنها از طریق مذاکره و نه موعضه پرونده هستهای ایران را به سرانجام برساند. وقتی ظریف وارد میدان شد، مذاکرات هستهای سرعت بیشتری گرفت و بعد سالهای وزرای خارجه وارد این شطرنج دیپلماتیک شدند تا بعد از سالهای توافق حاصل شود. ظریف نرفته بود که آنها را به اسلام دعوت کند بلکه رفته بود پرونده هستهای ایران را به سرانجام برساند. پرونده هستهای ایران تنها دغدغه ظریف در این مذاکرات بود و همگان دیدند که حجاب اشتون نیز در رسیدن به توافق اثری ندارد. ظریف نیز در جریان مذاکرات از تاریخ درخشان ایران سخن به میان میآورد ولی از آنها در جهت پیشبرد مذاکرات استفاده میکرد. وزیر خارجه ایران تمام مهرههای شطرنج خود را بر اساس استراتژی حل مسئله هستهای ایران حرکت میداد و این مسئلهای بود که جلیلی و تیمش اصلا به آن توجهی نمیکردند. جلیلی و دوستانش بر این باور بودند که اگر طرف غربی را با اندیشه اسلامی آشنا کنند پیروزی بزرگ را به دست آوردهاند بدون اینکه به سرانجام رفتار خود بیندیشند. حالا باید منتظر نشست و دید دود سفید توافق کی از وین به تمام جهان مخابره خواهد شد. توافق هستهای نشان میدهد که عرصه دیپلماسی جای علقلانیت و صبر است و نمیشود آن را با احساس گره زد.
۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]