واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جوان و آينده نگري (2) آينده نگري از منظر روايات امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: «اگر از گذشته عمرت كه تباهش كردي، پند بگيري، باقي مانده آن را نگه خواهي داشت»(1) «هر كس روزها و روزگاران را بشناسد، از آمادگي و ذخيره سازي غافل نمي شود».(2) «گوياترين دليل و نشانه بر عقل، تدبير نيكوست». (3) «چشم دل انسان خردمند، پايان كارش را مي بيند و نشيب و فراز خويش را مي شناسد.»(4) «مؤمنان، كساني هستند كه آينده خويش را مي شناسند.»(5) امام حسن عسكري (عليه السلام) فرمود: «آينده انديشي، دور انديشي و احتياط اندازه اي دارد كه اگر از آن فراتر رود، بزدلي است.»(6) كار امروز را به فرد انداختن سعدي (رحمه الله) مي فرمايد: سعديا! دي رفت و فردا همچنان موجود نيست در ميان اين و آن، فرصت شمار امروز را امروز و فردا كردن، بازي زيركانه زمان است كه فرصتي از دست رفته، ديگر به هيچ قيمتي باز نخواهد گشت . امام علي (عليه السلام) مي فرمايد :«هر كس فرصت را از زمانش و به تأخير انداخت، مطمئن باشد كه آن را از دست مي دهد.»(7) بر اين اساس، به تأخير انداختن امور، نه تنها فرصت گران بها و زودگذر را از ما مي گيرد، نقشه ها و آرزوهاي زندگي را نيز بر باد مي دهد و جز ناكامي و نوميدي چيزي به جاي نمي گذارد . از اين رو، امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: «زنهار از افكندن كار امروز به فردا؛ زيرا اين رفتار، همچون دريايي است كه باعث نابودي افراد مي شود.»(8) از سوي ديگر براي هر روز، كاري ويژه هست كه بايد در همان روز انجام گيرد. اميرالمؤمنين علي (عليه السلام)مي فرمايد: «كار هر روز را در همان روز انجام بده؛ زيرا هر روز، كار مخصوص به خود را دارد.»(9) امروز و فردا كردن، يعني واگذار كردن كار الان به بعد يا ساعتي ديگريا روز و هفته اي ديگر. پيامبراكرم (ص) به اباذر فرمود: «اي اباذر! از امروز و فردا كردن بپرهيز ؛ زيرا تو به امروز وابسته اي، نه به روزهاي ديگر.»(10) و همچنين امام علي (عليه السلام) به پيروان خود تأكيد مي كرد:«كار امروز را به فردا ميفكن و آن را همان روز به انجام برسان.»(11) جامي، شاعر گران قدر ايران زمين، در اين باره شعري دارد كه مي فرمايد: خار در ديده فرصت مشكن كار امروز به فردا مفكن در امروز و فردا كردن امور، سخن ها و عبارت ها بسيارند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم: ـ انجام مي دهم؛ ولي الان سرم شلوغ است . ـ فردا شروع مي كنم. ـ همين كه وقت آزاد پيدا كردم، اين كار را مي كنم. امروز و فردا كردن، نوعي فريب دادن خود و انكار واقعيت است؛ زيرا هيچ بهانه اي نمي تواند توجيهي براي به تأخير انداختن امور و وظايف حال باشد . همچنين ضمن از دست رفتن زمان با ارزش و بي برگشت به تأخير انداختن كارها نه تنها هيچ مشكلي را حل نمي كند، بلكه بر مشكل مي افزايد. چگونه برنامه ريزي كنيم؟ تعيين هدف: اگه خوب بدونيم كه چي مي خوايم و چه ميزان توانايي داريم، بدون شك به اون چيزي كه دنبالش هستيم زودتر مي رسيم. اگر خودمونو يه باغبون در نظر بگيريم كه قراره به يه درختچه رسيدگي كنيم، چه احساسي بهمون دست مي ده؟ بله حواسمونو دقيقا به درختچه متمركز مي كنيم، اين درختچه كه روز به روز قد مي كشه، قند تو دلمون آب مي شه كه كي ميوه بده و ثمره اون رو ببينيم . بله آينده درست مثل همين درختچه است، ثمره اون آينده روشني يه كه ما با تصميمايِ جديدمون پي گيرش بوديم. نوشتن هدف ها بر روي كاغذ: پيش از هر چيز بهتره هدف ها و تصميم هامون رو بنويسيم كه براي مثال مي خواهيم چه كلاس هايي رو بريم از كلاس كامپيوتر ـ زبان ـ نقاشي خط و يا براي ادامه تحصيل چه برنامه اي داريم؟ بعضي وقت ها يادمون ميره كه چه فكرايي واسه آينده خودمون داشتيم، پس بد نمي شه اين هدف ها و برنامه ها رو گوشه اتاق بچسبونيم ياگوشه دفترمون بنويسيم كه اگه يه وقتي مشكلي سر راهمون سبز شد و نااميد شديم، سندِ معتبري از طرف ذهنمون باشه براي كمك رسوندن به حال و روحيمون. ارج نهادن به زمان: برنامه هامون رو كه روي كاغذ آورديم، به ازاي هر دقيقه كه صرف برنامه ريزي مون مي كنيم، در وقت اجراي كارامون چند برابر صرفه جويي مي شه. همچنين با تربيت درست خودمون، ياد مي گيريم كه روش دقيق زندگي مون رو در حال و آينده مديريت كنيم و فردي مسئوليت پذير و مقتدر باشيم و تجربه هاي به دست آورده مون، سبب تكامل خودمون بشه. تلاش در ايجاد باور مثبت: بياييم اين باور رو در خودمون ايجاد كنيم كه «ولي و شايد» در كار هدفمندِ من جا نداره و «اما و شايد » را به قيد تأكيد «بايد» تبديل خواهم كردو به همون ميزان كه اون واژه ها در من تأثير مي ذاره، به همون ميزان يا بيشتر مي تونم به تقويت باورها بپردازم. بي شك، خداوند يه نيرويي به من بخشيده كه، به دردِ همين موقيت ها مي خوره. بله چرا روحيه مهمي چون اقتدار در ما نباشه؟ ديگر اينكه «هيچ چي تو دنيا نشد نداره»، چون كارايِ سخت هم فرصت و ارزش پيمودن دارن و شما هم كه جوونيد و پاي رفتن رو شكر خدا داريد و به اين جمله تقويت كننده ايمان داريد و باهاش موافقيد. شجاعت كافي داشتن: هيچ وقت از اين موضوع وحشت نداشته باش كه «ممكنه من شكست بخورم؛ اون وقت چي مي شه؟ شايد ديگه فرصت نداشته باشم كه بخوام جبران كنم.» مطمئن باش، اگه تو ثابت قدم باشي، هيچ چيزي به اسم دو دلي و ترديد، نمي تونه به درون وجودت رسوب كنه. پس «ياعلي» بگو با توكل به خدا و با اراده و همت محكم به راهت ادامه بده. الگوپذيري از ديگران يا نوادر: اگه به اطرافمون بيشتر دقت كنيم، شخصيت هاي زيادي رو پيدا مي كنيم كه همه شون در عين اينكه از نيروي ذهني متعادلي برخوردار بودن، تونستن خودشونو كشف كنن. البته ديگران هم تو كشف اون ها سهيم بودن . براي مثال، همين اديسون كه بدون وجود اختراعش، روشنايي خونه ها و خيابون ها و جاده ها ناممكن بود . و ديگر اون وقت از نعمت روشنايي برخوردار نبوديم. يادتون نره كه لازم نيست اين جرقه تو ذهنمون بيفته كه حتما بايد يه مخترع بزرگ مثل ايشون يا هر دانشمند و مخترع ديگه اي بشيم، البته خدا رو چه ديدي، شايدم شديم! مهم اينه كه از نظرها و تجربه هاي چنين افرادي به خوبي بهره مند بشيم و تا بتونيم جا پاي اونها بذاريم . برنامه ريزي از پيش تعيين شده: يه معني برنامه ريزي، آوردن آينده به زمان حاله تا بتونيم از همين الان كاري براي آن انجام بديم. اين حرف رو يه بزرگي با اطمينان گفته كه ما مي تونيم نقشه ها و طرح هاي ذهنمون رو با در نظر گرفتن شرايط موجود در زندگي شخصي مون، روي ساختمونِ آينده پياده كنيم . تقويت خودباوري: ممكنه، گاهي وقت ها از خودمون بپرسيم «آخرش كه چي؟» سعي نكنيد با منفي باقي، فكر خودتونو به اين پرسش هاي سردرگم كننده مشغول كنيد. خوبه كه از نقش و توانايي خودمون باخبر باشيم و گاهي هم اونها را يادآوري كنيم با اين كار بهتر مي تونيم به اين پرسش جواب بديم و خودمون رو متقاعد كنيم كه نقطه روشن و اصلي بازيابي و تقويت باور خودمون همين جاست. پی نوشت ها : 1. غررالحكم و دررالكلم، ج5، ص115. 2. همان، ص 403. 3. همان، ج2، ص249. 4. نهج البلاغه، شرح و ترجمه: فيض الاسلام، خطبه 153. 5. بحارالانوار، ج 78، ص 25. 6. ميزان الحكمه، ج3، ص1139. 7. غررالحكم و دررالكلم، ح7895. 8. بحارالانوار، ج78، ص164، ح1. 9. نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتي، نامه 53، ص591. 10. بحارالانوار، ج77، ص75. 11. علي بن محمد ليثي واسطي، عيون الحکم والمواعظ و ذخيره المتعظ و المواعظ، ص136. منبع: گلبرگ 115
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1237]