پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848489737
ابهام در انگیزه جنایت یک نوجوان در باغ متروک
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
ابهام در انگیزه جنایت یک نوجوان در باغ متروک
شب از نیمه گذشته بود. دو نوجوان در تاریکی و سکوت روستا به سمت سرنوشتی تازه میرفتند؛ سرنوشتی تلخ. آن بامداد ١٤ بهمن سال ٨٥، یکی از نوجوانان گیلانی قربانی شد و دیگری قاتل.
روزنامه شرق: شب از نیمه گذشته بود. دو نوجوان در تاریکی و سکوت روستا به سمت سرنوشتی تازه میرفتند؛ سرنوشتی تلخ. آن بامداد ١٤ بهمن سال ٨٥، یکی از نوجوانان گیلانی قربانی شد و دیگری قاتل.
پلیس جسد محسن را ٢٢ روز بعد در باغی پیدا کرد. باغ متعلق به یکی از نزدیکان بهرام بود. چرا محسن را کشته بودند؟ چه کسانی میتوانستند به آن باغ رفتوآمد کنند؟ چه دشمنیای ممکن بود میان خانواده بهرام و محسن وجود داشته باشد؟ اینها سؤالاتی بود که کارآگاهان دنبال جوابی برایشان میگشتند به همین دلیل خانواده بهرام تحت بازجویی قرار گرفتند.
آنها باید میگفتند چطور متوجه وجود جسد در باغ شدند و چه کسانی به آنجا رفتوآمد داشتند؟ دراینمیان، گفتههای ضدونقیض بهرام، ظن مأموران را نسبت به او بیشتر کرد و وی که در آن زمان ١٥ سال و شش ماه داشت، بازداشت شد.
این آغاز پروندهای بود که به صدور حکم قصاص برای بهرام منجر شد و وقتی تلاشها برای جلب رضایت اولیایدم به جایی نرسید، متهم حتی پای چوبهدار نیز رفت اما حکم اجرا نشد و بهرام اکنون در زندان روزهای پراضطرابی را سپری میکند. دراینمیان، گرهای که همچنان در این پرونده ناگشوده مانده، انگیزه بهرام از قتل است. هرچند بهرام بعد از اعتراف به قتل هیچگاه ارتکاب این جرم را انکار نکرد، اما هنوز درباره انگیزهاش از این کار توضیحی قانعکننده نداده است.
برادر بهرام میگوید: «برای خودمان هم هنوز مشخص نیست که بهرام به چه دلیل دست بهقتل زده است». او درباره روزی که متوجه شدند بهرام قاتل است میگوید: «باغ متروکهای کنار خانه ما بود و خواهرم میخواست به اتفاق شوهرش آن باغ را بخرد و با هم در آنجا زندگی کنند. از پدرم خواست صاحب باغ را پیدا و درباره قیمت با او صحبت کند. پدرم هم قبول کرد و خلاصه اینکه بعد از چند بار رفتوآمد، باغ برای خواهرم خریداری شد.
مدتی قبل از خریدن باغ، شایعه گمشدن محسن پیچیده بود. پدرومادر این پسربچه به پلیس خبر داده بودند و تلاشها برای اینکه بتوانند محسن را پیدا کنند، به جایی نرسیده بود تا اینکه خواهرم باغ را خرید و هنگامی که داشتند آنجا را شخم میزدند، جسد بیرون آمد. اولین کاری که کردیم این بود که موضوع را به پلیس گزارش دادیم. هیچکدام از ما فکر نمیکردیم بهرام این کار را کرده باشد چون هیچ مشکل و دشمنیای با خانواده محسن نداشتیم بااینحال، از ما بازجویی کردند که این بازجوییها منجر به بازداشت بهرام شد».
بهرام هرگز آن روز را فراموش نمیکند. او که حالا ٢٥ساله است، میگوید: «من و محسن میدانستیم آن باغ متروکه است و به همین دلیل آنجا قرار گذاشتیم، بعد از آن وقتی به باغ رفتیم، من از ترس ضربهای به او زدم. رابطه من و محسن خیلی صمیمی بود و من مادر او را خاله صدا میزدم. با هم مدرسه میرفتیم و با هم برمیگشتیم هیچ دلخوریای نیز از هم نداشتیم. روزی که خواهرم باغ را خریداری کرد، میدانستم دیر یا زود جسد بیرون خواهد آمد.
خودم هم عذاب وجدان شدیدی داشتم و میخواستم هرطوری شده جنازه پیدا شود. حالوروز مادر محسن را که میدیدم، دگرگون میشدم و دلم میخواست همهچیز به پایان برسد، اما جرئت بیانکردن اتفاق را نداشتم. حتی خودم هم برای شخمزدن آن باغ به کمک خواهرم رفتم. میتوانستم از محل دفن جسد بگذرم و همهچیز تمام شود، اما خودم این کار را نکردم آنجا را هم شخم زدم و کندم و بعد هم به خواهرم گفتم جسدی اینجاست.
سپس موضوع را به پلیس گزارش دادم. وضعیت روحیام خیلی بد بود. اول پلیس به من و خانوادهام شک نکرد و از همه بازجویی میکرد اما وقتی از من سؤال میپرسیدند، میترسیدم و دروغ میگفتم. همین دروغها هم مرا بهدام انداخت و بعد از مدتی دستور بازداشتم صادر شد. بعد هم در بازجوییها به قتل اعتراف کردم».
بهرام هیچوقت نگفت چرا دست به قتل محسن زده است. او یکبار ادعا کرد محسن قصد داشت به او تعرض کند و همین هم انگیزهای برای قتل او شد. متهم یکبار دیگر اعتراف کرد قصدش انتقامگرفتن از خانواده محسن بود، چراکه آنها را مسئول خودکشی یکی از خواهرانش میدانست.
برادر بهرام میگوید: «بهرام با اینکه قتل را قبول دارد، اما هربار انگیزهای تازه درباره قتل میگوید. حتی چند بار به دیدنش رفتیم و از او خواستیم واقعیت را بگوید تا شاید بتوانیم اولیایدم را راضی کنیم گذشت کنند، اما هیچوقت حاضر نشد این کار را بکند. او یکبار مدعی شد خانواده مقتول را عامل اصلی خودکشی خواهرم میدانست اما چنین چیزی نبود و این مسئله ربطی به خانواده محسن نداشت».
این مرد درباره خودکشی خواهر کوچکش میگوید: «یک سال قبل از این ماجرا خواهرم خودکشی کرد. او مدتی بود با جوانی نامزد کرده بود ولی با هم اختلاف داشتند علت این اختلافات هم حرفهایی بود که برخی افراد در مورد خواهر من به خانواده نامزدش گفته بودند. خواهرم مرتب سر این مسئله درگیری داشت، از طرفی نامزدش میگفت حاضر نیست او را ترک کند به همین دلیل هر دو تصمیم گرفتند خودکشی کنند.
ما از این موضوع خبر نداشتیم تا اینکه خواهرم و نامزدش را در حالیکه هر دو بیهوش بودند در خانه پیدا کردیم و بلافاصله به بیمارستان رساندیم در آنجا متوجه شدیم هر دو قرص برنج استفاده کردهاند. خواهرم نتوانست دوام بیاورد و جانش را از دست داد اما نامزدش بعد از چند ماه نجات پیدا کرد و به زندگیاش ادامه داد. هنوز یکسال نشده بود که این داغ روی دل ما بود و همگی ناراحت بودیم. بهرام هم در آن زمان ١٥ساله بود. خیلی بچه بود و اهالی محل را مقصر میدانست، فکر میکرد آنها باعث شدهاند چنین اتفاقی بیفتد».
برادر بهرام ادامه میدهد: «موضوعی که بهرام بهعنوان انگیزه مطرح کرده، اصلا قابل قبول نبود به همین دلیل هم مأموران فکر میکردند او باید انگیزهای دیگر داشته باشد ضمن اینکه ما رابطه خوبی با خانواده مقتول داشتیم تا اینکه مطلع شدیم بهرام ادعا کرده محسن قصد تعرض به او را داشته است البته این اصلا برای ما قابل قبول نبود، چون محسن یک سال از بهرام بزرگتر بود بنابراین چنین اتفاقی دور از ذهن بود و در دادگاه هم این ادعا را قبول نکردند و رأی بر قصاص صادر شد».
بهرام اکنون هر دو انگیزهای را که برای قتل مطرح کرده بود، رد میکند و میگوید: «وقتی گفتههایم را در مورد خودکشی خواهرم قبول نکردند، یک نفر در بازداشتگاه به من گفت اگر بگویی مقتول قصد داشت به تو تعرض کند، میتوانی از قصاص نجات پیدا کنی من هم حرفش را باور کردم و این موضوع را گفتم. آن زمان خیلی ترسیده بودم. پدر و مادرم هم خیلی از دستم ناراحت بودند و من احساس تنهایی میکردم وقتی مسئله را مطرح کردم، بازپرس مرا به پزشکیقانونی فرستاد ضمن اینکه مقتول هم دراینخصوص بررسی و مشخص شد دروغ گفتهام و باز هم حرفم برایشان قابل باور نیست».
انگیزه بهرام از این قتل چه بود؟ این سؤالی است که بارها مأموران از او پرسیدند و نتوانستند به نتیجه برسند. متهم اکنون درباره انگیزهاش از قتل، میگوید: «من قصدی برای قتل نداشتم و قتل کاملا اتفاقی بود. ماجرا از این قرار بود که محسن به من گفت تلفنهمراه خواهرت را سرِ جلسه امتحان بیاور تا بتوانیم تقلب کنیم. من گفتم نمیتوانم این کار را بکنم و اگر راست میگویی تو موبایل بیاور، گفت چیزی را در باغ متروکه مخفی میکنم و اگر تو بتوانی آن را نیمهشب برداری، من موبایل میآورم، اگر نتوانستی تو باید این کار را کنی. من از تاریکی خیلی میترسیدم. او هم این را بهخوبی میدانست».
بهرام ادامه میدهد: «نیمهشب به باغ متروکه رفتم. نمیدانستم محسن آنجاست اما از ترس با خودم چاقو برده بودم تا اگر حیوانی وحشی به من حمله کرد از خودم دفاع کنم. من به آنجا رفتم، چون میدانستم نمیتوانستم با خودم موبایل ببرم. وقتی به محل رسیدم و به جایی که محسن گفته بود، رفتم صدایی شنیدم و از ترس، چاقو را پرت کردم چاقو به سینه محسن برخورد کرد و تازه آن موقع بود که فهمیدم محسن را زدهام. کاری از دستم برنمیآمد و نمیتوانستم او را نجات دهم چون درجا کشته شده بود ضمن اینکه میترسیدم موضوع را به خانوادهام هم بگویم و از پدرم خیلی میترسیدم به همین دلیل، او را در همان باغ دفن کردم.
از شانسی که داشتم چند ماه بعد خواهرم باغ را خریداری کرد. عذاب وجدان شدیدی که داشتم، باعث شد کاری کنم تا جسد بیرون بیاید. حرفی که حالا میزنم هم شاید برای دادگاه و کسانی که میشنوند، قابل قبول نباشد، اما انگیزه اصلی من همین بود. راستش را بخواهید من اصلا نمیدانستم کاری که کردم چه مجازاتی دارد حتی تا دوسال بعد از اینکه زندان بودم هم نمیدانستم مجازات قصاص دارم. حکم را که دستم دادند، فهمیدم چه مجازاتی دارم. من واقعا بچه بودم و نمیدانستم چه کردهام. اگر عقلم میرسید سر مسئلهای به این کوچکی دست به جنایت نمیزدم».
بهرام درباره روزهایی که در زندان میگذراند، توضیح میدهد: «باید روزها را یکجوری بگذرانم. خیلی از کسانی که زیر حکم اعدام هستند، اصلا وضعیت خوبی ندارند و روحیهشان را باختهاند اما من سعی کردم مهارتهایی را که در زندان آموزش میدهند، یاد بگیرم. از خراطی تا مکانیکی همه دورهها را رفته و همهچیز را یاد گرفتهام. ورزش میکنم و سعی میکنم حالم را بهتر کنم. زمانی که بازداشت شدم خیلی کوچک بودم هنوز صورتم مویی نداشت و صدایم نازک بود اما حالا مرد بزرگی شدهام اصلا نمیتوان من را با حالا مقایسه کرد».
بهرام یکبار پای چوبهدار رفته است. او میگوید هرچند از پای چوبهدار برگشته، اما انگار مرگ را بهچشم دیده است. او میگوید: «سال ٩٢ یک ماه از تصویب قانون جدید مجازات اسلامی گذشته بود که مدیر زندان اسم من را پشت بلندگو خواند. به دفتر مدیر رفتم و گفت حکمت تأیید شده و همه مراحل را برای اجرا گذرانده است و فردا صبح باید حکم اجرا شود. مدیر زندان گفت ما اولیایدم را خواسته و با آنها صحبت کرده و نتوانستهایم آنها را به گذشت راضی کنیم.
بههرحال، این حکم باید اجرا شود. حالم خیلی بد و وضعیت روحیام خراب شد دیگر به سلول خودم برنگشتم و بلافاصله مرا به سلول انفرادی بردند. بعد از ظهر بود که گفتند خانوادهات برای دیدار آخر آمدهاند. روز خیلی سختی بود. من نیم ساعت بیشتر برای دیدار خانوادهام فرصت نداشتم با اینکه پدرم سعی میکرد مرا آرام کند و میگفت تا لحظه آخر امیدت را از دست نده، اما واقعا توانم را از دست داده بودم. نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. تا صبح نماز خواندم و از خدا خواستم بخشیده شوم و اگر بخشیده نشدم، لااقل راحت جان دهم».
بهرام میگوید هر لحظهای را که در سلول انفرادی میگذراند برایش شبیه به مرگ بود: «صبح که شد مأمور بدرقهام آمد و گفت بیا بیرون. فکر کردم میخواهند برای اجرای حکم ببرند دوباره دستوپایم شل شد اما وقتی مدیر زندان را دیدم، با خوشحالی به من گفت فعلا حکم متوقف شده است و تو میتوانی به سلولت برگردی. فکر میکردم خواب میبینم، چند دقیقهای کاملا منگ بودم تا به خودم آمدم.
چند ساعت بعد وقتی با پدرم صحبت کردم، گفت برای نجات من حتی پیش رئیس دادگستری هم رفته و از آنجایی که من در زمان قتل زیر ١٨ سال بودم، پذیرفتند اجرای حکم را متوقف کنند چون براساس ماده ٩١، افراد زیر ١٨ سال باید به لحاظ روانی مورد بررسی قرار گیرند تا مشخص شود در زمان قتل رشد عقلی داشتهاند یا نه. بعد از اینکه حکم را متوقف کردند، من را برای بررسی به پزشکیقانونی فرستادند و چند وقت بعد به من ابلاغ شد که پزشکیقانونی نتوانسته تشخیص دهد که در زمان قتل من رشد عقلی داشتهام یا نه.
بنابراین پرونده را دوباره به دیوان فرستادند و دیوان، رأی داده است چون متهم جنون ندارد و از سلامت روانی برخوردار است، بنابراین حکم تأیید میشود. در حالیکه قبلا سلامت روان من تأیید شده بود. مسئله کمال عقل بود که پزشکیقانونی اعلام کرده نمیتواند دراینخصوص تشخیص دهد. حالا دوباره در زندان منتظر هستم و با اینکه خانوادهام میگویند تمام تلاششان را میکنند، اما نمیدانم چه سرنوشتی در انتظارم است».
خانواده بهرام بارها مقابل خانه اولیایدم رفته و درخواست بخشش کردهاند. آنها از مادر مقتول خواستهاند بهرام را به خاطر جوانیاش ببخشد، اما او قبول نکرده است. بهرام میگوید: «ما تلاش زیادی کردیم حتی چند بار خودم با اولیایدم تماس گرفتم و خواهش کردم من را ببخشند. پدربزرگ محسن قبول نمیکند البته او از اولیایدم محسوب نمیشود اما چون نوهاش را خیلی دوست داشته، بچههایش به احترام او حاضر به گذشت نیستند و به من و خانوادهام گفتهاند اگر رضایت میخواهیم باید پیرمرد را راضی کنیم که متأسفانه در این مدت نتوانستهایم چنین کاری بکنیم.
البته حال و روز پیرمرد را درک میکنم و از خدا برای او صبر درخواست میکنم اما با قصاص من کاری درست نمیشود و عزیزشان برنمیگردد. در تماسی که با مادر محسن داشتیم، به او گفتم خالهجان خودت میدانی من محسن را دوست داشتم و رابطه خوبی با هم داشتیم او دوست و همبازی من بود و قتل او یک اتفاق بود من اصلا نمیخواستم به او آسیبی وارد کنم و خیلی متأسفم که چنین اتفاقی افتاده است. گفت من هم دلم میخواهد تو را ببخشم اما تا زمانی که پدربزرگ محسن تو را نبخشیده، این کار را نمیکنم. تو داغ بزرگی بر دل ما و پیرمرد گذاشتی. خلاصه که خواهشهایم فایدهای نداشت و آنها همچنان بر قصاص اصرار دارند».
خانواده محسن سعی کردهاند با واسطهکردن بزرگان خانواده مقتول، آنها را راضی به گذشت کنند اما موفق نبودهاند. بهرام میگوید: «پدرم سراغ بزرگان فامیل رفت و خواهش کرد. آنها هم روی پدرم را زمین نگذاشتند و هرچه در توان داشتند انجام دادند اما این خانواده راضی نشدند. در این ٩ سال وضعیت خانوادهام از هر نظر بهشدت بد شده است. پدرم خانهای داشت که به خاطر پرداخت پول وکیل آن را فروخت و حالا دیگر چیزی ندارد و یک خانه کوچک دارد. روحیه و توانش را هم از دست داده و بهشدت پیر شده است. برادرانم هم هرچه در توان داشتند، گذاشتند.
آنها خرجی من و سایر اعضای خانواده را هم میدهند و با کشاورزی سعی میکنند زندگی را اداره کنند و با اینکه در سن ازدواج هستند، اما نتوانستند ازدواج کنند و روزهای خوبی ندارند. اگر آن شب معجزهای نمیشد و رئیس دادگستری به صورت دستی حکم بر توقف اجرا نمیداد، شاید حالا جسدم هم پوسیده بود خوشبختانه یکبار دیگر دیوانعالی کشور درخواست اعاده دادرسی را قبول کرده و راه امیدی برایم باز شده اما میدانم تا زمانی که اولیایدم رضایت ندهند، کاری از پیش نخواهد رفت.
من از همه بزرگان و مردم منطقه درخواست دارم به کمک خانوادهام بروند تا آنها بتوانند رضایت بگیرند. هنوز ١٦سالم نشده بود که زندانی شدم و حالا در ٢٥سالگی هم در زندانم و باری بر دوش خانوادهام هستم. درخواست کمک دارم تا خانوادهام بتوانند رضایت اولیایدم را بگیرند و من آزاد شوم و بتوانم به زندگی برگردم و حداقل در دوران پیری و ناتوانی پدر و مادرم از آنها مراقبت کنم. باید کار کنم و خسارتی را که وارد کردهام، جبران کنم. اولیای دم هم هر شرطی بگذارند قبول میکنم، فقط کمکم کنند از این کابوس خلاص شوم».
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
گم شدن باغبان و زن پولدار در هالهاي از ابهام
گم شدن باغبان و زن پولدار در هالهاي از ابهام گم شدن ناگهاني زن پولدار و باغبان خانهشان پليس را با معماي تازهاي مواجه كرده است به گزارش خبرنگار ما روز دوشنبه 4 خردادماه زن جواني به اداره پليس رفت و از ناپديد شدن ناگهاني شوهرش شكايت كرد شاكي گفت يك سال قبل با بيژن ازدواج كرقاتل مجروح در باغهای متروکه دستگیر شد/ قتل جوان افغان با ضربات چاقو
قاتل مجروح در باغهای متروکه دستگیر شد قتل جوان افغان با ضربات چاقو کارگر 17 ساله افغان در شاهرود با قتل دوست خود با ضربات چاقو به اختلاف طولانی شان پایان داد به گزارش خبرنگار حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران ساعت 18 روز دوشنبه هجدهم خرداد جوان 20 ساله تبعه افغان و ساکن روگم شدن باغبان و زن پولدار در هالهاي از ابهام |اخبار ایران و جهان
گم شدن باغبان و زن پولدار در هالهاي از ابهام کد خبر ۵۰۹۰۹۲ تاریخ انتشار ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۴۴ - 15 June 2015 گم شدن ناگهاني زن پولدار و باغبان خانهشان پليس را با معماي تازهاي مواجه كرده است به گزارش جوان روز دوشنبه 4 خردادماه زن جواني به اداره پليس رفت و از ناپديد شدن ناگهتصاویر/ مهار آتش سوزی یک باغ متروکه
در تبریز رخ داد تصاویر مهار آتش سوزی یک باغ متروکه ۳۰ ۰۳ ۱۳۹۴ - ۰۷ ۱۲تصاویر/مهار آتش باغ متروکه در تبریز
تصاویر مهار آتش باغ متروکه در تبریز آتش نشانان آتش باغ متروکه در تبریز را پس از 30 دقیقه مهارکردند آلبوم تصاویر 94 3 29 - 15 15 - 2015-6-19 15 15 50چگونه داعشیها با افکارشان جنایت میکنند؟/واحد شناسایی داعش راهاندازی میشود/ تمرینات کماندوهای نوجوان داعش+
خلاصه اخبار داعش چگونه داعشیها با افکارشان جنایت میکنند واحد شناسایی داعش راهاندازی میشود تمرینات کماندوهای نوجوان داعش عکس اعضای داعش پس از کشته شدن به دست زنان مبارز جهنمی میشوند تلاش یک خانواده صهیونیست برای ملحق شدن به داعش 27 داعشی در بعقوبه به هلاکت رسیدند از عناسایه شوم جنایت در خانه زن زیبای افغانی +عکس
قربانی اسید پاشی در افغانستان سایه شوم جنایت در خانه زن زیبای افغانی عکس ممتاز ۲۲ ساله قربانی اسیدپاشی در خانهای امن در شهر قندوز افغانستان مقابل دوربین قرار گرفته است به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران «ممتاز» ۲۲ ساله قربانی اسیدپاشیجنایت پس از افشای رابطه پنهانی زن جوان با پسرعموی شوهرش
جنایت پس از افشای رابطه پنهانی زن جوان با پسرعموی شوهرش برملاشدن رابطه عاشقانه زن جوان با پسرعموی شوهرش جنایتی خونین را رقم زد به گزارش خبرنگار ما این پرونده که دیروز در شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران موردرسیدگی قرار گرفت یک سال قبل با اعلام شکایت خانوادهای افغان تشکیلجنایت به خاطر طلاق توافقی
قاتل بخشیده شد جنایت به خاطر طلاق توافقی مرد جوانی که به خاطر قتل دامادشان تا آستانه مرگ پیش رفته بود در جلسه دادگاه وقتی شنید آزاد خواهد شد حیرتزده اشک ریخت به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران 15 شهریور ماه سال 89 مأموران پلیس در جریان قتل خونین مردی در داخلقطع پای دختر نوجوان در شهر بازی
سانحه در شهربازی قطع پای دختر نوجوان در شهر بازی دختر 16 ساله انگلیسی که در سانحه ترن هوایی شهربازی یک پایش قطع شده بود از شهربازی یورکشایر غرامت دریافت خواهد کرد به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران دختر 16 ساله انگلیسی که در سانحه ترن هوایی شهربازی یک پایش قطپدر جنایتکار، با ضربات چاقو دخترش را به قتل رساند
راز فاش شده توسط مادر پدر جنایتکار با ضربات چاقو دخترش را به قتل رساند شیرین دستش را روی دهانش گذاشت تا صدایش در نیاید اما هق هق گریه هایش به گوش میرسید مرد جوان با فریاد گفت صدای گریهات را نشنوم اما تلاشهای شیرین بیفایده بود به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از جمرگ موتور سوار جوان در هاله ای از ابهام
در مشهد رخ داد مرگ موتور سوار جوان در هاله ای از ابهام در حالي که مرگ موتورسوار جوان به وقوع حادثه رانندگي شبيه بود اما تحقيقات ميداني مقام قضايي نشان داد که جوان موتورسوار بر اثر شليک گلوله از سلاح شکاري به قتل رسيده است به گزارش سرویس حوادث جام نیوز در حالي که مرگ موتورسوارقاتلان اتفاقی به جای جنایتکاران حرفهای
قاتلان اتفاقی به جای جنایتکاران حرفهای با نگاهی به رفتار قاتلان در ایران با دودسته قاتل روبهرو هستیم دسته اول قاتلان اتفاقی که در یک لحظه و بدون برنامه مرتکب قتل میشوند و دسته دوم جنایتکارانی که آدمکشی برای آنها راحت است در چند سال اخیر با نمونههای بسیاری از قاتلان دسته دومپایتخت گرجستان، باغ وحش شد! +عکس
پایتخت گرجستان باغ وحش شد عکس در پی بروز سیل کم سابقه در شهر تفلیس پایتخت گرجستان صدها حیوان وحشی و درنده از باغ وحش این شهر گریخته و به بیرون شهر آمده اند و مقامات به مردم تفلیس هشدار داده اند تا زمان جمع آوری کامل این حیوانات حتی المقدور از خانه ها یشان خارج نشوند عصر ایرانجاری شدن سیل، حیوانات را از باغ وحش فراری داد
وقوع سیل در گرجستان جاری شدن سیل حیوانات را از باغ وحش فراری داد جاری شدن سیل در تفلیس پایتخت گرجستان تعدادی کشته بر جا گذاشت و موجب شد تعدادی حیوان از باغ وحش این شهر متواری شوند به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایسنا مقامات محلی شهر تفلیس با اعلام خبر جاری شدن سیل وحتما با مقصران مرگ نوجوان برخورد خواهد شد
شهردار قم اعلام کرد حتما با مقصران مرگ نوجوان برخورد خواهد شد شهردار قم وعده داد برخورد با مقصران مرگ نوجوان ۱۲ ساله قمی که در یکی از بوستانهای شهر دچار برق گرفتگی شد بدون هیچ مماشاتی صورت بگیرد به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از مهر سید مرتضی سقائیان نژاد ظهر یکشببری که از باغ وحش فرار کرده بود یک نفر را کشت
در تفلیس گرجستان ببری که از باغ وحش فرار کرده بود یک نفر را کشت یک ببر که از باغ وحش تفلیس پایتخت گرجستان گریخته بود به مردی حمله کرده و او را کشته است به گزارش سرویس حوادث جام نیوز روز چهارشنبه ٢٧ خرداد ١٧ ژوئیه وزارت کشور گرجستان اعلام کرد که یک قلاده ببر که در اثر جار-